مار در آستین اسم با مسمایی برای عبدالله بود
 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۰۲    ۱۳۹۶/۱۰/۴ کد خبر: 143647 منبع: پرینت

ما از بس به توجیه گری های جانبدارانه عادت کرده ایم که چیزی به نام ترجمه و تفسیر عالمانه ی مسایل و مصطلحات در پیش فهم منفعت طلب ما ناشناخته باقی مانده است. هرچند همیشه مقوله ی اخلاق به صورت غیر علمی آن به کار گرفته شده ولی در دو روز پسین به صورت بی رحمانه با کار برد آن بد اخلاقی روا داشته می شود. از نظر مفهومی و از منظر کاربردی می توان ثابت کرد که اکثرا از جانب ما با این مقوله بد رفتاری صورت گرفته است.

اخلاق در معنای مروج و عام آن همان رفتار، گفتار و پندار نیک بوده که به صورت عمومی و همیشگی باید نزد انسان های جامعه وجود داشته باشد اما اخلاق در معنای علمی و دقیق آن این نکویی رفتار، گفتار و پندار را متناسب به نوعیت جامعه از نظر فرهنگی، چگونگی شخص از نظر جایگاه فردی و اجتماعی و چگونگی طرف برخورد انسان و جامعه سبک و سنگین می کند. یعنی یک عمل بدون درنظرداشت این چگونگی و در زیر سایه ی آن گفتار، رفتار و پندار نیک می تواند یک عمل نیکو باشد اما با درنظرداشت اینهایی که گفته شد شاید نکو نباشد ولی می تواند اخلاقی باشد. این مساله ضرورت به توضیح بسیار دارد و اینجا جایش نیست فقط این قدر بفهمیم که اصلا معنای درست اخلاق چیست با توجه به جدایی که بنده میان نکویی و اخلاق در بالا قایل شدم.

استاد سیاف اخلاق را به عمل و رفتاری می داند که باعث قضاوت دیگران شود و عبدالکریم سروش اخلاق را رعایت ادب مقام و چتر کلانی که بخش الزامی آن مسمی به قانون می شود. بنده برای توضیح مقصد ام می خواهم از همین " رعایت ادب مقام " منحیث معنای کاربردی اخلاق استفاده کنم. هر چند معانی متعدد دیگری نیز برای اخلاق از منظر دین باوران و دنیا باوران دارم که ذکر اش اینجا به درازا می کشد.

همین که می گوییم اخلاق " رعایت ادب مقام است " برای ما یک مساله روشن می شود که: هر سخن جایی و هر نقطه مکانی دارد " یعنی ما نمی توانیم در برابر کسی که ما را می کشد، ما را توهین می کند، حق ما را سلب می کند رفتار و.... گفتاری را داشته باشیم که با کس دیگری که اینها را نه تنها از ما سلب نمی کند که اعاده هم می کند. اگر فرض کنیم این کار را شاید کار نیکو گفته بتوانیم ولی کار اخلاقی نکرده ایم.

بهانه ی این نوشته تاخت و تازهای عطا به آدرس عبدالله بود و تاخت و تاز هایی که زیر عنوان عدم رعایت اخلاق به جانب عطا از طرف هواداران و مزدبگیران عبدالله می باشد. مطلب را طولانی نمی کنم فقط اینقدر می گویم که شاید بتوان گفت که نور برای عبدالله حرف نیکو در سخنرانی دو روز گذشته اش نگفته باشد ولی به نظر من اخلاقی ترین واکنش را در برابر عبدالله و کار کردهایش داشته است که تا امروز از کس دیگر شاهد نبوده ایم.

به نظر بنده رفتار اخلاقی مردم ما در برابر داکتر عبدالله از موقف پایین آوردن و به بند کشیدن او می تواند باشد و پرسیدن از رعایت امانتی که مردم به دوش او گذاشتند نه چیز دیگر. مار در آستین حداقل اسم با مسمایی بوده که برای او داده شده است.

صالحی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
مار آستین
عبدالله
نظرات بینندگان:

>>>   Amirzada
استاد عطا بعد از دو دوره حمایت از عبدالله در انتخابات فهمید که او " مار آستین" است ، ولی مسعود متاسفانه تا روزیکه شهید شد، این مار آستین مرموز را نشناخت. حالا این مار از آستین صالح سر بیرون کرده است.

>>>   Nejrabi
۱۳۹۶ دی ۴, دوشنبه

عهدنامۀ نخستین «حکومت وحدت ملی» در 89 سال پیش

قرائت این متن و متن توافق بین غنی- عبدالله به جوجه «نخبه ها» واجب است.

متن عهدنامۀ نادرخان به امیر حبیب الله کلکانی

عهدنامه یی که نادر خان در آن غدر کرد و قرآن شکست

تهور نشان امیر حبیب الله خان و ارکان محترم شان با عافیت باشند!

به قرار آیه کریمه (انماالمؤمنون اخوه) که مسلمانان برادر هم بوده و در حقوق بالمساوات اند. بنا بر مکاتیب گذشته من تذکار داده بودم که باید برای انتخاب شاه آینده کشور لویه جرگه صورت گیرد، لیکن سران اقوام و قبایل وروحانیون و دیگران مرا وادار نمودند که این وظیفه خطیر را متقبل شوم. نظر به شرایط حساس ناگزیر این درخواست را اجابت نمودم. بنابران مرا منحیث برادر بزرگ قبول نموده باهم همکار شویم تا با اتحاد کامل به تشکیل یک حکومت دارای قاعده وسیع را اساس گذاریم. بازهم تذکارمیدهم هرگاه کشور آرام شد بازهم به تشکیل لویه جرگه (مجلس بزرگ ملی) اقدام خواهم نمود.

من نظر به وعده قبلی هر مقامی را که برای خود و دوستان تان انتخاب می نمائید قابل قبول من است. نظر به شرایط حساس کابل نمی توانم درین جلسه اشتراک نمایم. لذا برادرم را با این هیأت محترم نزد شما فرستادم تا تضمین گفتارمن باشند. بنابرآن من نادرشاه به این قرآن های مجید قسم یاد میکنم این که شما و اعضای حکومت تان را با کمال مصؤنیت به کابل دعوت نموده و درحکومت وحدت ملی اشتراک داده و در پیمان خود صادق می باشم.

اینک در شش جلد قرآن پاک در حاشیه آن امضاء و مهر نمودم وبرای تضمین گفتار خود این هیأت که به عنوان شاهد بر گفتار وقول من است نزد شما فرستادم. (فقط)

امضأ محمد نادر شـــــاه"

منبع: تاجیکان در گذرگاه تاریخ نوشتۀ داکتر رسول رهین

اشاره: این متن را بدین جهت همرسانی کردم که خصلت جنگ یا رقابت برسر قدرت درافغانستان یک سرِ مو از دورۀ دهه استقلال تغییر نکرده است. بنا برین، صلح وثبات یک خیال محض است. نگرانی ازین نیست که عبدالله ها و جوجه های اداری از گسل یک حافظه تاریخی بیرون آمده اند، بحث این است که این ها بازیچۀ تاریخ کج مدار سلطه اند. بازنگرش تجربه های تاریخی، تشدید عامدانۀ خصومت و بددلی در برابر هیچ کس نیست؛ فراخوانی برای یک زنده گی به دور از شناعت های گذشته است.

>>>   مار در آستین اسم با مسمایی برای عبدالله زمریال بود

>>>   Lalzad
عبدالله، «مار آستین» که در کنار مسعود بزرگ قرار داشت!
================================

* حیف است که مسعود بزرگ چگونه نتوانست این مار آستین را بشناسد؛

* از اینکه این مار در گزیدن خود مسعود چه نقش های بازی کرده، شاید زمان دیگری آشکار شود؛

* نقش این مار در بن، کنار گذاشتن استاد ربانی و معرفی کرزی نیمه آشکار بود؛

* تاجیکان و هزاره ها در دو دور ریاست جمهوری فریب خط و خال این مار آستین را خوردند و همه داشته های خود را به پای او ریختند؛ اما او همگان را در دور اول با گریه و در دور دوم با خنده فریب داده و تسلیم شد؛

* باید از استاد عطا سپاس گزار بود که چهره واقعی این «مار آستین» را آشکار ساخت؛ ورنه با «منتر خوانی» جیره خواران دربارش شاید سالهای دیگری نیز در بند «صبر استراتژیک» این مار هفت سر گیر می ماندیم...

* همچنان امیدواریم که استاد عطا پرچم «مبارزه و مقاومت» را برافراشته نگه داشته و در جریان عمل ثابت نماید که شاگرد واقعی و ادامه دهنده راه مسعود بزرگ است... زیرا هر گونه «عقب نشینی و تسلیمی» مساوی به مرگ است!

+ + +
* گذشته را نمی توان تغییر داد، ولی «... با توجه به تجربه چند سال اخیر کسی که تا هنوز چشم امید به داکتر عبدالله دارد، یا یک ابله و نادان سیاسی است و یا این که وجدان خود را زیر پای کرده، چشم مال و مقام و نان از عبدالله و یا ارگ دارد»...

* مبارزه و مقاومت ادامه دارد...

>>>   كاش كه مار آستين ميبود، اين بي شخصيت خاصيت پرازيت را دارد، خلص اينكه عبدالله كرم كوخ است كه از مواد فاضله ديگران استفاده مينمايد، و ياران لافوكش مانند امرالله موتر شوي و برمك و غيره اين را متوجه باشيد كه شما از بركت جمعيت و مجاهدين آن تاجر شده ايد، و بعد از رفتن عطاء و اسماعيل حان و امسال آن شما از باد حكمتيار نابود ميشويد.

>>>   اخلاق گفتاری را انسان باید از کلام الله(ج) یاد بگیرد:
بسم الله الرحمن الرحیم.
تبت یدا ابی الهب و تب ما اغنی و ماله کسب .....
ترجمه:
ابی لهب دست هایت قطع شود، مالت به یغمی برود و .....
این آیت وقتی نازل شد که ابوجهل و یا ابی لهب خبر شد که برادرزاده اش محمد(ص) دعوی پیغمبری کرده است.
اوکه خودش بت پرست بود و چند مرتبه به هندوستان سفر کرده بود و بت سومنات را که در چهار طرف دیوار آن مقناطیس نصب شده بود و به شکل معلق در هوا ایستاد بود، دیده بود و سخت به آن اعتقاد داشت، زمانی که خبر شد که محمد برادرزاده اش دعوی پیغمبری کرده است، به خانه نزد او آمد وبرایش گفت که خبر شدم که تو پیغمبر شده یی!
محمد گفت، بلی!
کاکایش گفت ایستاد شو!
محمد ایستاد شد.
کاکایش گفت یک پای خود را بلند کن!
محمد یک پایش را بلند کرد.
کاکایش گفت پای دیگرت را نیز بلند کن!
محمد گفت نمیتوانم، زیرا به زمین میخورم.
کاکایش همراه سیلی محکم به رویش زد و گفت:
تو چه قسم پیغمبر هستی که یک معجزه خیلی عادی که دیگر بت ها و پیغمبران دارند، را نمیتوانی اجرأ کنی؟
همان بود که محمد شب خواب کرد و خیلی زورش داده بود و فردا که از خواب برخواست، گفت آیت جدیدی به من نازل شده است و آن آیت همین آیت( تبت یدا ابی الهب ....) بود.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است