عطا در نقش گرگِ خانه و روباه صحرا
 
تاریخ انتشار:   ۱۴:۰۶    ۱۳۹۶/۱۰/۵ کد خبر: 143748 منبع: پرینت

عطا محمد نور در سخنرانی داغی که داشت، کمترین سخن را به آدرس غنی گفت اما داکتر عبدالله را دشنام داد، آن هم با تندی و بی ادبی تمام و با یک زبان کاملا نامناسب. او عملا با عبدالله اعلام جنگ کرد، و تهدید نمود که دندان هایش را می شکند. او در این سخنرانی، خودش را مصداق همان "گرگ خانه و روباه صحرا" ثابت کرد.

عطا کاملا از یاد برد که اگر بخشی از قدرتش ریشه در عواید بلخ و ترس کرزی از قدرت گیری جنبش و وحدت در بلخ داشت، بخشی دیگر و مهم تر قدرتش ریشه در حضور تیمی در بیخ گوش کابل داشت که داکتر عبدالله یکی از بازیگرانش بود، و این تیم با تمام پراکندگی اش عملا نمی تواند به همین سادگی داکتر عبدالله را رها کند. جمعیت با رها کردن و دور شدن از داکتر عبدالله، می تواند با مشکلات جدی روبرو شود مخصوصا در روابطش با دولت و غربی ها. مقاطعه ی سیاسی جمعیت با دولت یک ایده ی احمقانه و کوته بینانه است که برخی بر سر زبان ها می اندازند. عطا، در سنجش اهمیت خود و ولایتش برای جمعیت، دچار اغراق و اشتباه شده است.

واقعیت آن است که کشمکش امروز بر سر بلخ، آمدنی بود. در کنار آنکه هیچ دولتی نمی تواند حملات مداوم و سرکشی های غیر قابل کنترول یک والی را برای مدت طولانی تحمل کند، قدرت گیری عطا، توازن قدرت را در درون جمعیت داشت به هم می زد. برکناری عطا همان قدر ریشه در جنگ قدرت در درون جمعیت و بر سر رهبری جامعه ی تاجیک دارد که در تلاش غنی برای کنترول یک والی. سخنان تند، ناسنجیده و از سر درماندگی عطا، دقیقا همان کاری را کرد که غنی می خواست، یعنی عمیق و جدی تر کردن بحران و اختلاف در درون جمعیت.

عطا به جای نشان دادن اندک شجاعت و کنار رفتن مسوولانه و با وقار، مسوولیت تصمیم گیری را هم به دوش جمعیت انداخت، و این به معنای بار اضافی گذاشتن بر دوش حزبی است که بار سنگین منیت رهبران، و اختلافات درونی، کمرش را دارد آهسته آهسته خم می کند. اینک او خود را به تنابی آویخته است که آویزان ماندن به آن، برای یک مدت طولانی ناممکن است و افتادن از آن، آسیب جدی در پی خواهد داشت. غنی اما نیاز ندارد، کار خاصی انجام بدهد، و سکوتش بیانگر آن است که دارد از تماشای تاثیر بمبی که در درون جمعیتی ها انداخته است لذت می برد.

تعدادی از دوستان، نوشته های مرا، حمایت از غنی تعبیر می کنند. این غلط است. من دوست دارم به کژی ها ی خودمان بیشتر بپردازم تا به کمبودهای دیگران. برای به به و چه چه کردن، آدم زیاد داریم. من قبل از خیلی ها، آن وقتی که مثلا، تعداد زیادی از تحصیل کردگان هزاره در یک برنامه در مورد کاتب برای غنی کف می زدند، و حتی در همان برنامه، خوانش غلط او از کاتب را متوجه نمی شدند، در نقد غنی و دیدگاههایش می نوشتم. در همان زمان، یکی از دوستان خوبم که حالا یکی از بزرگان جنبش روشنایی است، در تمجید و تعریف از سخنان غنی در باره ی کاتب، نوشته بود که والله چیزهایی را از صحبت های غنی در مورد کاتب دانستیم که قبلا نمی دانستیم. یعنی که غنی خیلی با سواد است، و خیلی چیزها در مورد کاتب می داند. ایشان آن قدر از سخنان غنی در مورد کاتب به هیجان آمده بود که اصلا متوجه خوانش و تفسیر غلط غنی از کاتب نشده بود. این یک نمونه است.

نقد غنی اما به معنای آن نیست که ما چشم مان را بر توانایی های او کاملا ببندیم. غنی عیب های بسیار دارد و تعصب قومی که همه داریم، یکی از آن عیب ها است، اما توانایی هم دارد. او بار بی تجربگی و ناکامی های حاکمان و سیاستمداران گذشته ی غلزی را بر دوش دارد. اما در مقایسه با مخالفانش، دارد بهتر، حساب شده تر و سرسختانه تر عمل می کند. طالبان را توانسته است در وضعیت دشوارتری قرار بدهد، و روابط بین المللی افغانستان را بازسازی کند. برداشت من آن است که معامله و کار با غنی، آسانتر از معامله و کار با کرزی، حکمتیار و یا رهبران طالبان است. دوستم و محقق و یونس قانونی که نمی توانند به نمایندگی از پشتون ها، وارد داد و ستد و معامله با ما بشوند.

غنی را اما به نظر من، اگر احتیاط نکند، و جدی تر نیاندیشد، تعصب قومی، تکیه ی زیاد به نیروهای چون حکمتیار، حساب کردن بیش از حد بر غربی ها، بی تجربگی و عقده ی تاریخی غلزی ها، و آرزوی بعضی اطرفیانش برای بازگرداندن نظم قومی گذشته می تواند ضربه ی کمر شکن بزند، و در لیست بلند ناکامان کابل نشین جای دهد. ابرمرد بازی در کابل، سرنوشت تلخ و عبرت انگیز را برای خیلی ها، رقم زده است.

عبدالله وطندار


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
عطا
عبدالله
نظرات بینندگان:

>>>   وطندار
به من بگو که وقتی عمر این حکومت جانکدی به پایان رسید عطا در خانه خود در بلخ خواهد بود مگر عبدالله کجا میرود؟

>>>   عطا محمد نورهیچ کاری علیه بادارش (امریکا)انجام داده نمی تواند،حالا جنگ بین نوکران جدید(نیکتایی پوش)ونوکران کهنه(ریش دار) است.مردم نباید خود را دخیل سازند.چون این نوکران هیچ وقت به فکر مردم نیستند صرف در همچو حالت به قوم و مردم منحیث یک ابزار مراجعه می کنند و از آدرس قوم خویش سخن می رانند.

>>>   ع گرگ خانه وگژدم صحـرا

>>>   اقای وطن دشمن !
از نوشته های شما سراسر بوی تعصب می اید
بس کن ما همه یک ملتیم و بس
تو با نوشته های .....تنها یک کاری میتوانی انجام دهی و ان هم بدنام کردن ما تاجکان

>>>   بسیار خوب نوشتی ... یک چیزی من اضافه میکنم که ریس جمهور کوشش میکنه همه موارد را از سلطه تیکه داران از هر قبیله که باشد خارج نموده و تحت یک محور کامل دیموکراس اورده تا هر قوم بر اساس شایستگی در حکومت شریک شود ... یک مثال .. خاندن گیلانی ایا ضرور است تا به سر نوشت مردم الی قیامت تصمیم بگیرند .. در سیاست اینها، در تجارت اینها، در امنیت اینها ، در شریعت اینها .. اول پدر کلانهایشان ، پدرهایشان، اولاد و نواسه هایشان ایا از خدا وحی شده که اینها باشند .. این موضوعات را غنی نمیخواهد پس مثل غنی باشید و با غنی

>>>   Amirzada
چرا ارگ در جنگ قدرت بلخ را بحیث قربانی انتخاب کرد؟

ارگ به کانون توطئه، جنایت و خلق بحران در راستای سیاست حذف و تمامیت خواهی و انتقال خشونت از جنوب به شمال و تشدید رقابت های سیاسی میان آمریکا و روسیه تبدیل شده است.
واقعیت اینست که تیم تمامیت خواهان در تحت رهبری اشرف غنی در سومین سال حکومتشان تقریبا تمام ولایات و محور های قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی را در دست دارند. ولی بلخ یگانه ولایت خارج از زیر فرمانروایی شان قرار دارد.
به باور این قلم استراتیژیست های ارگ در سر نگونی والی بلخ ۵ هدف عمده را تعقیب می کنند :
۱) معادله قدرت در حکومت وحدت ملی را از طریق سیاست حذف تغییر بدهند و بلخ را زیر سلطه فرمانروایی خود بیاورند.
۲) شرایط را به انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۹ به نفع خود آماده سازند.
۳) تعادل نفوس را از طریق جابجایی ناقلین جدید از پاکستان به ضرر مردم بومی شمال در راستای سیاست بر تری طلبی قومی تغییر بدهند. این در حالیست که در ۱۶ سال اخیر نفوس کابل واطراف آن، پروان، بغلان، تخار و قندوز در نتیجه جابجایی ناقلین جدید به ضرر مردم بومی به شدت تغییر خورده است. چنانچه از سالنگ شمالی تا دروازه بلخ ،تقریباً همه زمین، باغ، منابع آب و معادن بدست طالبان و ناقلین جدید افتیده است. اما در ۱۶ سال اخیر این سیاست در قلمرو بلخ معروف به امپراطوری استاد عطا کمتر اتفاق افتیده است.
۴) سیاست حسادت و انتقام از بلخیان بخاطر امنیت نسبی، شگوفایی تجارت و باز سازی در مقایسه به ولایات جنوب انگیزه دیگری بحران آفرینی در بلخ است. به بیان دیگر بلخ در میان جزیره وحشت افغانستان، بهشت آرامش و شگوفایی به حساب می آید. مطابق به دوکتورین تعصب و حسادت غنی بلخ نیز باید در آتش نفاق و خشونت مثل جنوب بسوزد تا عدالت بر قرار شود.
۵) بلخ از لحاظ موقعیت استراتیژیک و با توجه به یورش طالبان و داعش بر شمال کشور در چهارچوب رقابت های قدرت های بزرگ جهانی و منطقوی نیز مورد توجه قرار دارد. والی بلخ یکی از موانع عمده درین راستا به حساب می آید.
روی تصادفی نیست که نه تنها بلخ در کانون توجه دوستان و دشمنان داخلی آن قرار گرفته است ، بلکه جامعه جهانی بویژه همسایگان و قدرت های جهانی نیز حوادث بلخ را دنبال می کنند.

>>>   غنی نه دین دارد و نه ایمان و نه غیرت
چنان مردار خواهد مرد که تاریخ به یاد نداشته باشد
گپ های دیگر باشد به بعد

>>>   آقای وطندار مطالب شما ازنظرمحتوا فی الجمله قابل قبول، ولی نوشتارتان به لحاظ دستوری وویراستاری مشکل دارد، چونکه به سختی وگاهی بامرور چندباره بعض جملات تان قابل فهم می باشد، گذاشتن بی مورد ویرگل، وآوردن بیجای کلمه اما دربعض موارد عبارات تان را نارسا کرده است.

>>>   تلاش های بمورد نکنید حیثیت دادن به عبدالا کار ناممکن است

>>>   ای عطانور دین و ایمان و غیرت را از کجا کرد؟ آیا این غیرت هست که از خون مردم بنوشد و بخورد؟ آیا این ایمان هست که چوکی ولایت را میراث پدری خود دانسته و حق مسلم خود؟ آیا این دین هست که برایش اجازه میدهد با کافران مداوا و رفاقت کند؟ مطمئناً هرکسیکه ازین رذیل و اوباش پشتیبانی میکند مشکل در دین و ایمان و غیرت او هست.

>>>   خد اوند ع وغ را سرنگون کند

>>>   أين //....ومجرمين جنكي بشمول عطا نور فتنه انكيز بايد محو شوند و كشور إز لوث أين ها باك شود زنده باد ع و غ

>>>   با غنی باشید اگر خواهید جهنم در روید


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است