اعلان حمايت هاى مردمى از استاد محمدنور والى ولايت بلخ هر روز فراگير تر و گسترده تر مي شود.
اين در حالي است كه حكومت توافقى ساخته "جان كرى" هر روز پشتوانه مردمى خود را از دست داده كه محبوبيت و اعتبار آن به پايين ترين ميزان اش رسيده است.

از جمله: نقض قانون اساسى از سوى مقامات طراز اول دولت، تعصب و تك قومى شدن سياست دولت، دزدى و فساد ادارى، سوء استفاده مقام هاى دولتى از صلاحيت هاى شان، تحويل قردادهاى مليونى به بستگان سران حكومت وحدت ملى، بى امنيتى و بى عدالتى، بى پروايى در برابر مردم و منافع ملى، تلاش مقامات دولتى در انتقال پول و سرمايه و خانواده شان به كشورهاى خارجى، بى رحمى، دروغگويى و دوگانگى در گفتار و رفتار مقامها و ماموران بلند رتبه دولتى و ده ها ... اسباب و عوامل ديگر كه گفته مي شود به اين نفرت و بى اعتمادى و فاصله ميان حكومت و شهروندان افزوده است.
كه در نتيجه ثبات،اعتبار و محبوبيت اين حكومت را نزد مردم،سازمان ها و دول خارجى به پايين ترين حد كاهش يافته است.

بها بقايى

>>>   غلام فاروق سروری
اتمری های کوهدامن جابجایی داعش را در فرزه ، قره باغ و جاهایی از بگرام به شورای امنیت در برابرپول وعده داده اند!

تورانیان
اتمری های کوهدامن، در قره باغ که یکی آن انور اوریاخیل است و سک های انور اوریاخیل همان زمین فروشانی اند، که نه شرف دارند، نه عزت دارند و نه ناموس.
بومیان و صاحبان اصلی قره باغ، مردمان روستاهای باغعارق، لنگر، کاریز، قره باغ بازار، استرغچ، باغ علم... می باشند و اوریاخیل، آکاخیل، داوودزی، لوگریها.... از ناقلین اند و اما با تاسف که آقای اوریاخیل و باند تروریست پرورش، به دنبال جابجایی تروریستان زیر نام ناقلین کوچی در زمین های بومیان قره باغ اند که به ویژه یک عده بی خاصیت های بیناموس از روستای باغعارق نادانسته یا دانسته با این پروژه و این تروریستان همکاری می کنند.

>>>   احمدضیاء مسعود
مشكل ولايت بلخ و استاد عطا محمد نور مشكل سياسي است نه اداري . اين مشكل در نتيجه عدم تطبيق تفاهم نامه حكومت وحدت ملي به وجود امده است ، ًاگر در مطابقت با مفاد تفاهم نامه ، لويه جرگه قانون أساسي برگذار مي شد ، ساختار سياسي تغير ميكرد و قدرت مساويانه تقسيم ميگرديد حالا اين مشكل به وجود نمي امد . در انصورت ريس إجرائية كه حيثيت صدراعظم إجرائي را ميداشت ، سهم پنجاه فيصد خود را خودش در ميان موتلفين خود تقسيم ميكرد، نه ريس حكومت . در شرائط فعلي همه اين تقسيمات توسط ريس حكومت وحدت ملي صورت ميگيرد نه ريس اجراييه . بناء أشرف غني با سوء استفاده از عدم تطبيق تفاهم نامه در صدد تحكيم پايه هاي قدرت خود است . و بزرگترين رقيب وي در اين بازي جمعيت إسلامي افغانستان است . چون اين جمعيت بود كه داكتر صاحب عبدالله را به حيث كانديد جمعيت در مبارزات احراز پست رياست جمهوري معرفي كرده بود . مخالفت استاد عطا از اينكه نمي خواهد از دستور ريس حكومت وحدت ملي أطاعت كند به خاطر همين عدم تطبيق موافقت نامه حكومت وحدت ملي است نه به خاطر ولايت بلخ يا چند چوكي وزارت يا رياست . مشاركت سياسي جمعيت در ساختار قدرت بايد مبتني به قانون أساسي باشد نه بر اساس حكم ريس حكومت كه خود وي از طريق راي مردم به اين مقام نرسيده است . نظر به قانون أساسي ، وي ريس جمهور كشور نيست بلكه ريس موقت حكومت وحدت ملي تا برگذاري لويه جرگه قانون أساسي است ، كه موعدش دو سال در موافقتنامه قيد شده است . حال اشرف غني حق ندارد تا دست به كار هاي بزند كه يك ريس جمهور قانوني مي خواهد انجام دهد . بناء هر گونه تصاميم ماجراجويانه از طرف ريس حكومت وحدت ملي در برابر استاد عطا و يا ساير شخصيت هاي كشور ، مانند جنرال رازق و غيره ، هيچ نوع اساس قانوني ندارد و مردم افغانستان همچو تصاميم را يك عمل خود سرانه ، بي ثبات كننده ، غير قانوني و در جهت خلاف منافع ملي و أشاعه كننده بي بندو باري و زور گويي تلقي خواهند كرد . وظيفه اصلي ريس حكومت وحدت در طول دو سال نظر به مفاد موافقتنامه صرفا تطبيق مفاد موافقتنامه بوده است نه چيز ديگر . چون مردم افغانستان براي وي اين حق را تا به حال نداده اند تا در ساير كار هاي كه يك ريس جمهور قانوني بايد بكند انجام دهد .

>>>   Amirzada
عبدالله از سرنگونی والی بلخ چه بدست خواهد آورد؟
داکتر عبدالله رئیس اجرایی حکومت وحدت ملی در آغاز تشکیل دولت پایگاه مردمی و مشروعیت قوی داشت. هم چنان عبدالله نمادی از تمثیل قدرت جمعیت اسلامی و تاجیکان در حکومت وحدت ملی به حساب می آمد. افزون بر آن آقای عطا محمد نور والی بلخ از مهمترین حامی عبدالله و معادله قدرت در شمال به حساب می آمد. در سایه همین حمایت آقای عطابود که عبدالله با وزن سنگین در قدرت شریک شد. ولی طوریکه حوادث نشان داد علیرغم فشار های متحدین بر عبدالله او از حق و سهم قدرت خود در برابر تمامیت خواهان ارگ عقب نشینی کرد. در نتیجه حامیان و متحدین خود را مایوس ساخته و اعتبار خود را از دست داد.
عجیب اینست که عبدالله نه خودش حاضر شد از حقوق مردم و صلاحیت و مشروعیت خویش استفاده کند و نه به کسی دیگری این اجازه را داد. تمام فلسفه سیاسی مشارکت عبدالله در قدرت " صبر استراتیژیک در راستای سیاست های کلان ملی است" تقریبا عمر حکومت به آخر رسید، ولی نه "صبر استراتیژیک" او به پایان رسید و نه تحرکی از او نمایان شد. هر چند یک بار در نتیجه فشار افکار عامه وعده داد که چهره دیگر خود رانشان می دهد، اما تا حال چهره دیگر خود را به کسی نشان نداد. تا اینکه اخیرا استاد عطا چهره اصلی او را بحیث" مار آستین" به مردم افغانستان نشان داد.
واقعیت اینست که صبر مردم و آقای نور که بزرگ ترین حامی او بود لبریز شد و از وی سلب صلاحیت کردند و در مقابل او قرار گرفتند.
در نتیجه جمعیت اسلامی افعانستان و مردم شمال از عبدالله مایوس شده و از وی رو گشتانده به استاد عطا رو آوردند. والی بلخ با داشتن قدرت مردمی و مشروعیت سیاسی مستقیما وارد بازی با تمامیت‌خواهان در ارگ کابل شد.
استراتیژیست های ارگ برای تضعیف بیشتر ریاست اجراییه و تعمیق اختلافات میان عبدالله با جمعیت اسلامی و استاد عطا وارد بازی با والی بلخ شد. بحران کنونی در روابط ارگ و بلخ و ریاست اجراییه محصول این بازی است.
ارگ موفق شد با استفاده از همدستی عبدالله و اختلافات با جمعیت و والی بلخ توطئه سقوط بلخ را در دستور کار قرار بدهد.
پرسشی اساسی اینست انگیزه های ارگ در سقوط بلخ قابل درک است، ولی عبدالله و باند او از سر نگونی والی بلخ چه چیز را بدست خواهند آورد؟
به باور من سقوط بلخ بمعنای سقوط ریاست اجراییه نیز است. ریاست اجراییه به جز از سیاه رویی هیچ چیزی بدست نخواهد آورد.

>>>   Moradian
چند نمونه یی کار کرد های خود و عبدالله را برای مردم تذکر بدهید اقای غنی که به کار های بعدی تان مردم امید داشته باشند ، البته به جز از از دیاد تعصبات قومی و مذهبی ، بیشتر شدن فساد ، کم شدن توان اقتصادی مردم ، بجان هم انداختن مردم به گونه های مختلف ، بی نظمی در ادارات ، نها دینه شدن فرهنگ سرپرستی، انحصار قدرت و ،...، و ده ها و صد ها مثال دیگر . اینها ها کار های است که تو و عبدالله فیشنی انجام داده آید. بقیه یی عمر حکومت تان نیز به همین ترتیب خواهد گذشت.....

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است