امرالله صالح را بهتر بشناسید
تلکس شایعات 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۰۵    ۱۳۹۶/۱۰/۶ کد خبر: 143804 منبع: پرینت

امرالله صالح زمانيكه رییس امنيت ملي بود، در اكثريت دفاتر رياست امنيت ملي تصوير قهرمان ملي كشور را پایين كرده بودند. استدلال شان اين بوده كه نبايد رياست امنيت ملي را سياسي كنيم.
تعداد زيادي از كادرهاي مجاهدين در زمان رياست آقاي صالح بركنار شدند. اين موضوع كاملا دقيق است و مبني بر گفته هاي كارمندان رياست امنيت ملي در دوران امر الله خان است.
در زمان ماموريت آقاي صالح، براي تك تك مجاهدين با همكاري سازمان استخباراتي امريكا پرونده ساخته شده بود.

بارها از زبان مرحوم مارشال صاحب شنيده شده بود كه اي بچه گگ مجاهدين را نزد آمريكايي ها تخريب مي كند. استاد رباني شهيد نيز بالاي امرالله خان مشكوك بود.
اكثريت ترورهاي زنجيره اي هم در زمان رياست آقاي صالح صورت گرفته بود.
تا آخر عمر رابطه مارشال افغانستان بشدت با آقاي صالح خراب بود.
اما رابطه آقاي صالح با آقاي كرزي در سطح عالي بود؛ حتی زماني كه در پارلمان استيضاح شد، گفت اگر تار موي كرزي صاحب خيانت مي شد كشور برباد مي شد.

امر الله خان در نزديكي هاي انتخابات ٢٠١٤ تلاش كرد كه معاون آقاي غني شود و با دادن القاب مختلف خواست كه توجه آقاي غني را جلب كند، اما تيرش به نشان نخورد.
بعدا وارد تيم اصلاحات و همگرايي شد و در تيم اصلاحات هم از جايگاه بالايي برخودار نبود. به دليل اينكه ميانه خوبي با مجاهدين نداشت، زيرا رفتار هاي بدي كه در زمان رياست امنيت با مجاهدين داشت، عقده فراواني ايجاد كرد بود.
پس از ايجاد حكومت وحدت ملي، آقاي صالح خود را مستحق وزارت خارجه مي دانست؛ در اين راستا خيلي تلاش كرد، اما جايي را نگرفت. به دليل اينكه استاد عطامحمد نور در تقسيم وزارت خانه ها گفته بود كه كانديداي ما صلاح الدين رباني هست.
از سوي ديگر، با تقرر وي داكتر عبدالله چندان رضايت نداشت. باري به آقاي نور گفته بودند كه آقاي غني رضايت ندارد كه آقاي رباني وزير خارجه شود؛ اما زمانيكه آقاي نور موضوع را به آقاي غني مطرح مي كند، آقاي غني مي گويد كه نه تنها هيچگونه مخالفتي ندارم بلكه موافقت كامل دارم. اينجا هم تير آقاي صالح به خاك خورد؛ حتی مخالفت او با آقاي رباني تا سطح دنياي مجازي رسيد و تا دروازه پارلمان جهت استيضاح صلاح الدين خان ادامه پيدا كرد.

آقاي صالح در تلاش هاي جديد اش خيلي تلاش كرد كه بجاي آقاي جاهد وزير داخله شود، اما اينجا هم بخت اش ياري نكرد.
سر انجام به يك پست سمبولك سر از پا نشناخت و وارد آن شد و بعد هم استعفا داد كه دليل استعفايش هم را تا اكنون فاش نكرده است.
بعد از بركناري آقاي جاهد، ايشان توقع داشت كه وزير داخله شود، اما لابي آقاي برمك قوي بود و اينجا هم ناكام ماند.
حرف هاي شان در سياه و سفيد در باره اينكه سربازان ما به كسي سلامي مي زنند كه خاك جبهه به شانه اش ننشسته متوجه آقاي برمك بود.
گفته هاي وجود دارد كه آقاي صالح علاقه دارد كه شهردار كابل تعيين شود، به اميد اينكه در اين كار موفق شوند.

ميايم سر اصل موضوع!
من شخصاً خواهان تخريب هيچ يك از چهره هاي حوزه مقاومت نيستم در اينكه آقاي صالح انسان با فهم و با دانش هستند، شكي وجود ندارد.
تقريباً يكسال پيش با آقاي نور در ضيافتي كه از سوي آقاي صالح ترتيب يافته بود من و محمد سالم وحدت آقاي نور را همراهي مي كرديم، به استقبال گرم اعضاي روند سبز مواجه شديم. آقاي صالح در سخنرانيي كه داشت، استاد عطامحمد نور را تنها روزنه اميد در شمال ياد كرد.
بعد از وي آقاي نور به سخنراني پرداخت، در حين سخنراني داكتر عبدالله وارد صالون شد، اين در حالي بود كه مدتي قبل جلسه بزرگي در رياست اجرایی برگزار شده بود و داكتر عبدالله در آن جلسه دو ماه وقت خواسته بود.
آقاي نور در صحبت هايش از ناامني در شمال سخت نگراني داشت، در آن زمان پايگاه هاي داعش در شمال ايجاد نشده بود. روي انتقال داعش از شرق به شمال صحبت مي شد.
در جلسه مذكور آقاي نور به داكتر عبدالله گفت كه زماني كه تيم آقاي غني عمر صافي را والي قندوز تعيين مي كنند، شما هم مير عالم خان را فرمانده امينه قندوز تعيين كنيد. اگر تيم آقاي غني روي مير عالم خان ملاحظ داشتند، ما روي عمر صافي هم ملاحظ داريم.
نوبت صبحت به داكتر عبدالله رسيد و داكتر عبدالله با برخي از سخنان اقاي نور مخالفت نشان داد.
مجلس ختم شد و ما را به يك صالون مخصوص راهنمايي كردند. در آنجا گپ هاي رد و بدل شد كه نمي خواهم اينجا تذكر بدهم.
اتفاقا شب ديگري هم با آقاي نور به خانه آقاي صالح آمديم. جنرال ظاهر اغبر نيز حضور داشت. بازهم بحث ها و گفتگوهاي مختلفي شد.

چرا رابطه آقاي صالح با آقاي نور خراب شد؟
استاد عطامحمد نور در زمان انتخابات در تيم اصلاحات و همگرايي يك وزنه بزرگ به شمار مي رفت.
قبل از انتخابات و كمپاين هاي آن، آقاي غني بسته بزرگي را بخاطر معاون نخست شدن آقاي نور پيشنهاد كرده بود كه مشمول هفتاد ميليون دالر بود. عين بسته به صلاح الدين رباني نيز پيشنهاد شده بود، اما اين موضوع به قاطعيت از سوي آقايان رباني و نور رد شده بود.
زماني كه رابطه آقاي نور با داكتر عبدالله خراب شد، آقاي صالح طرف واقع شد و با اعضاي روند سبز به شدت به تخريب استاد عطامحمد نور پرداختند. قرار گزارش هايي كه ما از جلسات روند سبز داشتيم، آقاي صالح به اعضاي روند سبز گفته است: اگر استاد عطامحمد نور از اين آزمون بزرگ بيرون آيد يكه تاز ميدان باقي ميماند و بايد تخريب شود.
گفته است: اگر آقاي نور از مقام ولايت كنار زده شود، آقاي غني او را به زندان مي فرستد.

گپ من به آقاي صالح اين است كه بهتر است دنباله روي نكنيد!
در مسير نقش هاي پنهان و مخرب و تضعيف كننده نباشيد.
جوان و با انرژي هستيد. مبني بر توانمندي تان فرصت زياد داريد. بنا دنبال تخريب، تضعيف و بربادي ديگران نباشيد.
در اخير سوالي هم از آقاي صالح دارم و آن اينكه:
چرا هيچگاهي در مورد ترور هاي زنجيره اي به عنوان مسوول در درجه يك اطلاعاتي افغانستان حرف نزديد؟!
چرا هميشه شعار ضد پاكستاني سر مي دهيد؟! در حاليكه دشمني حوزه ما با پاكستان منطق ندارد!

حمید رهگذر
(این خبر در بخش تلکس شایعات سایت شبکه اطلاع رسانی افغانستان نشر شده است)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
امرالله صالح
شایعات
نظرات بینندگان:

>>>   جناب رهگذر، دهه ها میگذرد ومردم مظلوم افغانستان این حرف میان تهی را میشنوند، یکی به خاطر منافع اش دیگری را تعریف و تحریف میکند، مردم از این رهگذر خسارات هنگفت مالی و جانی دیده اند، و بدیل آن چیزی بدست آورده اند که همانا فهمیدن چهره های خدمت گاران و خائین میباشد، به نظرم دیگر ضرورنیست در باره چهره ها قضاوت کنیم عمل کرد هر یک از سیاسیون و خاصتا سران مجاهدین به درستی چهره آنها را پیش مردم افشا ساخته است، استاد ربانی و شهید احمد شاه، نسبت به جناب صالح مشکوک بودند، اما نسبت به دیگران خیلی مطئین بودند به گفته شما اما آنها در حق این مردم چه کردن؟ و چه میکنند؟ همه این رهبران را مردم به درستی میشناسد.
کرم حمیدی

>>>   گپ اساسی را رهگذر گفتی آنهم تصامیم مهم مملکتی یا در خانه ظلم (نور) ویا در روند سبز (تیره گی ) بس شما تصمیم بگیرید وملت لبیک بگوید.
وقتی از دانش سالح حرف میزنی برایم جالب بدانم که ایشان دانش را در کجا فراه گرفته است ؟
فاریابی

>>>   کها بودند که ای بچه گه ترجمان بیش نمود ودرزمان مقاومت نه نام ونشان داشت یکبار شخصیت ساختن خو بکلی معلوم است این را همه میدانندکه وی نه کذام چهره تاثیر کذار درایند ودر حال میباشد صرف چند وطندرش وی راامرالله خان ساخت که برایش زمین های امنیت راتوزیع کردوگرنه وی درجغرافیای پراون وگاپبسا وپنچشیر
بسیار خورد است نظر به شخیصت این خط
واصلا دردیف هم نه میاید
نجرابی از سپاه مقاومت

>>>   ریاست امنیت ملی رابه کمپنی خصوصی امنیتی پنشیر وردک یا شرکت سهامی پنشیر وردک تبدیل کرده بود که تاحال به همان تشکیل روان است

>>>   انم زمان عکس مسعود را پائین کشید حالا در سالگرد روز شهید شاگران روند سبزهستند که آدم می کشند لچکی میکنند مردم آزاری میکنند
یک گپ دیگر: همینکه میگویند وقتی صالح از ریاست کمپنی خصوصی پنشیر وردک برطرف شد شش ملیون دالر پول او پراتیفی را با خود برده است آیا راس است یا مبالغه ؟؟؟

>>>   همین انجوی روند سبز هم کسانی هستن که هم درجمعیت هستند هم در شورای نظار هم در صد گروپ دیگر همه یک مردم است
شخصیت واخلاق اینهارا در تجلیل روز شهید بشناسید وببینید که چی میکنند تمام اختطاف ها سرقت های مسلحانه مربوط همین گروپ ها میشود

>>>   از کسرت خامیست که در جوش و خروش است
چون قابل دم گشت خاموش است خاموش

>>>   صالح يكي از جاسوسان cia است وحتي راي تعدادي از چيز فهمان پنجشير وجبهه مقاومت اين است كه او در ترور قهرمان ملي دست داشته است. او در زمان مسعود بزرگ مسئوليت كتنگ اخبار را عهده دار بود نه چيز ديگر. مردم پنجشير حالا اورا خوب مي شناسند. او يك معامله گر است فقط دنبال قدرت و پول است. حمايتش از عبدالله به اين خاطر است كه عبدالله يك پست سفارت به حزب او سهميه داده است . سفارت افغانستان در تركمنستان كه ناصالح ميرويس ناب را كه سكرتر سوم در سفارتافغانستان در چين بود به اين پست گماشته تا پولهايراكه از امنيت به چپاول برده در خريداري تيل و گندم از تركمنستان سفيرش نمايندگي كند. در حاليكه ميرويس از طريق وزير ماليه فعلي حكيمي كه مدتي سفير افغانستان در چين بود نيز بخاطر يك سلسله گپهاييكه ذكر ان در اينجا لازم نيست حمايت ميگردد. بناء مردم بايد ناصالح معامله گر. ا بشناسند وبه چند حرف كليشه يي ان فريب نخورند. اين همان بوزينة است كه ديروز كرزي را پدر خطاب ميكرد وامروز از طريق عبدالله غني را پرستش مينمايد.
ثاقب

>>>   در رابطه به متن فوق در دو بخش ذیل تحریر میبابد
نصب فوتو ها در ادارات دولتی دقت شود در هر اداره رسمی دولت داخل میشوید در هر دفتر فوتو های متفاوت و زیاد مواجه میشویم تمام قومندانان و رهبران قهرمان هستند فوتو قهرمانان ریس جمهور ریس اجراییه حتی شهید صلح برادر نصب است جای برای فوتو نیست در یک دفر رسمی هر حزب جهادی هر قومندان قهرمان ملی خودرا فکر می کند کاری خوب نیست غلط و بی اساس میباشد در قسمت امرالله صالح واقعا کار ملی فکر ملی و قانونی نموده است اینده از ان همین شخصیت است
اسقلال یک کشور یکبار اخذ میګردد نه همیشه و هر بار ما اسقلال داریم و داشتیم اما در مقابل تعرض و تجاوز مبازه حنک به مفهوم استقلال نیست ضرورت سیاست جهانی و مقابله قدرت های بززک است کشور های عقب مانده
همیشه به خاطر داشتن مواد خام. زیر پاه میشوند
تعرض اتحاد شوروی به افغانستان نبود بلکه به سیاست جهانی علیه امریکا و متحدان وی بود و هست و ادامه خواهد داشت در هر مقطه ضرورت ما چه است و چګونه با استفاده نمود
برای تصب فوتو ها در دفاتر رسمی به هدایت روشن نیاز است تا از نصب فوتو ها باکثرت ان در دفاتر خلاصی. داشته باشیم. فوتو ها قهرمان ملی شهید احمد شاه مسعود ، شهید صلح پروفیسور استاد شههید صلح برهان الدین ربانی ، استاد پدر شهید عبدالعلی مزاری ،استا بزرګوار و معزز عطا محمد نور والی بلخ ،استاد محقق زهبر حزب وحدت اسلا می افغانستان ، دانشمند بزرګوار حجت اسلام و المسلمین خلیلی حزب وحدت ، استاد مضلوم شهید حجت. اسلام و امسلمین حضرت شهید مزاری رهبر حزب وحدت اسلامی و پدر و بابه معنونی شهید مزاری قهرمان ملی کشور و ناچی صلح افغانستان محترم شهید جنرال دوستم قمرمان و قاتل و تغیر وتبدیل ریس جمهور ها ، فوتوی داکتر صاحب عبدالله عبدالله. ریس اجرایه ج. . ج.ا.ا. صلاح الدین ربانی وزیر خارجه. ج . ا .او رهبر جمعت اسلا مې افغانسان. و غیره در اخیر فوتو ریس جمهور اسلامبی افغانستان
دقت شود شرم اورست باید صرف با در نظر داشت قوانین بین المللی صرف فوتو یک شخص ضرورت است
در رابطه به موضوضوع دوم
امرالله صالح مربوط به جمعت اسلامی نیست و امثال ان دیګران حزب مستقل تحت رهبری خود دارد نیاز به جمعت بودن وی نیست اګر خودش و یا دګران در موردش حرفی داشته باشد باز شخصیت وی هدف مند. قابل سوار مییاشد
بس اکنون کشور ما نیاز به تطبیق قانوت دارد با قانون تطبیق شود
هر جامعه که قانون تطبیق نشد وحشت و نابودی ان جامعه است
من صالح را یک شخصیت جدا از جمعت اسلامی میشانسم انسان خوب است

>>>   بی ندامت نیست هر حرفی که ازلب سر زند
بخیه زن از خامشی این رخنه افسوس را
صائب تبریزی

>>>   زمانی که امرالله صالح رییس امنیت بود و رحیم وردک وزیر دفاع و اتمر وزیر داخله،نزدیک بود که هرسه شان برضد کرزی کودتا کنند و قدرت را بدست بگیرند،اما کرزی خبر شد و آهسته آهسته هرسه شان را برطرف کرد.

>>>   امرالله صالح به رييس جمهور غنى: تنش هاى داخلى چند دستاورد حكومت وحدت ملى را هم تضعيف مى كند. در ضمن بايد گفت كه ديپلمات هاى تان در خارج از كشور به يك قوم و گروه 'لابى گرى' مى كنند، ثبوت نياز داريد؟
#مسلم_شيرزاد

>>>   پدرام
سالها قبل ، روشن برایتان بگویم ، پلان امریکا نابودی تاجیکان و فرهنگ تاجیکان است

>>>   اين نا صالح بيسواد مزدور روسيه، أمريكا، انگليس، و هم اي اس اي است، در قتل مسعود، رباني هم سهم فعال داشت، چون اصلش بي سواد است، و تنها آموختن زبان انگليسي دليل دانش نيست، لطفاً سوانح علمي خود را بيان نمايد، كه ندارد. لاف زدن عادت اكثريت بيسوادان و تاريك ضميران است.

>>>   جواب سوال هایت را من میدهم ... بخاطریکه بازی ها از درک و صلاحیت جناب صالح و حتی ریس جمهورت بالاست ...! خارجی ها یک وقتی به ده هزار کیلو متر دورتر اینها را وحشیانه با هم به جنگ اندخته بودن .. حالی خو زیر ریش شان است ..! صالح اگر عکس را بالا و یا پایین ببرد یا که طرف کی بایستد به خارجی ها هیج فرقی ندارد آنها پی منافع خود هستن ... و بازی به همان سو میرود که میخواهند

>>>   آقای رهگذر
همه گپ ها به یک سو
در مکرد پاکستان چه باید کرد؟
پاکستان به چیزی کمتر از اشغال افغانستان به وسیله طالب و فاشیسم قبیله راضی نیست.
نه نیازمند دوستی ما است و نه هراسمند دشمنی ما
آنوقت نسخه شما برای این مسکل چی است.
میماند موضوع آقای صالح
وقتی تیم جمعیت و موتلیفینش 50%سهم قدرت را بدست آوردند چرا سلیقه یی عمل کردند و از همه کادر های توانمند حوزه مقاومت استفاده نکردند و گذاشتند که از مجبوریت در دامن شوونیزم قلیله سقوط کنند؟
حال هم سر وقت است
تا جمعیت جمع و جور نشود و تحت یک قیادت واحد انتخابی و تشکیلات منضم سیاسی و حزبی عمل نکند گرگ وحشی قبیله یک یک را میدرد که نه من خواهم ماند و نه تو.
حد اقل از شمال و ار بلخ شروع کنید و واحد های حزبی جمعیت را در سطح ولسوالی ها و ولایت فعال بسازید تا مردم هم بفهمند که به کدام آدرس مراجعه کنند.

>>>   فقط جزوه ای از سطر آخری نوشته را کاملاً پسندیدم و آن اینکه « دشمنی حوزۀ ما (جمعیتی ها) با پاکستان منطق ندارد»! بلی این یک حقیقت است چون سالها کاسه لیس و جیره خوار پاکستان بودید، حقا که حقیقت را بیان کردید.
میهن زرغون

>>>   عمل های را که صالح بر علیه مجا هیدن انجام داده . صالح یک ما و یست بوده و بنام روند سبز فعلا برای امریکا کار می کند.

>>>   حارجی هابرای ویرانی کشور ودور ساختن ملت از فرهنگ اصیلی شان از وسایل مختلف کار میگیرند تشدید اختلافات نجادی وقومی ولسانی وطالب سازی وداعش پراگنی واوردن حکمتیاربه صفت یک مهره ای ولو سوخته اما فعال وکار کشته احیانا عملیات های مستقیم نظامی وبمباردمانها هوای و... در پهلوی این همه عده ای را با دادن امکانات فراوان وظیف دار ساخته اند تا درمیان جوانها وملت دیانت وعقیده وایمان انها را تضعیف نموده انها را بسوی بی دینی وبی تفاوتی سوق دهند هرکه کلنگی را گرفته مشترکا میخواهند خانه ای دین وفرهنگ را تخریب نمایندولباس عقیده وایمان را از ملت عزیز خلع نمایند
انهای که در سازمانهای استخباراتی داخل شده اند اول انهارا امتحان ودر مورد بیوگرافی شان تحقیق مینمایند وقتی انها رافاقد همه ارزش های ملی ودینی یافتند بعد انها را استخدام میکنندومتاسفانه افغانها در ماموریتی که توظیف میشوند بالاتر از توقعات فرمان روایان عمل میکنند ودر هر وظیف از نهایت افراط کار گرفته خرابی وتخریب را به نهایت میرسانند
نیم جان از نیم روز

>>>   اگر چنین است ادم عالی است. مجاهدین یعنی دشمن کشور

>>>   بلای چند چهره

این آقای امرالله صالح هم عجب بلای چند چهره است. یک جای می گوید، غنی بی ریشه است، در جای دیگر می گوید، غنی نهادپرور است، در جایی از تعصب و قومگرایی و استبداد رای او شکایت دارد و جای دیگر از درک درست و کار مفید او داستان ها می گوید. خلاصه تا جایی که من متوجه شده ام، ایشان برای هر مناسبتی و مطابق با فضای هر جمعی، روایت خاص و متفاوتی از مسایل دارند، و نظر به شرایط، چهره عوض می کنند.

ایشان به تازگی یاداشتی در مورد هویت تاجیک ها نوشته اند. اما چرا حالا و پس از آن همه دعوت های اخلاقی از سوی ایشان به پرهیز از قومگرایی؟ برداشت من آن است که هدف ایشان از نوشتن این یاداشت، رساندن پیام سیاسی است نه جستجوی تاریخی و علمی، چون نوشته ی ایشان به افسانه بیشتر شباهت دارد تا چیز دیگر. پیام سیاسی اما ایشان چه می تواند باشد؟ شاید اشتباه کنم، اما به نظر من، ایشان دارند برای مخالفت شان با عطا محمد نور، منطق و مبنای قومی و تباری می تراشند.

اگر به نوشته ی صالح دقت کنید، می توانید متوجه بشوید که اول، ایشان ترکبتاران را غاصبان زمین های تاجیک ها معرفی می کند، و تمدن شان را تمدن صحرا. بعد می گوید که جنگ در شمال، میان پشتون ها و ترکتباران است چون پشتون ها زمین های ترکبتاران را گرفته اند. یعنی ایشان به صورت غیر مستقیم می گویند که اول جنگ شمال اصلا مربوط ما نیست که کسی ( احتمالا عطا محمد نور ) بخواهد برای آن خود را قهرمان معرفی کند، و بعد، سازش با ترکتباران (بخشی از کار نور ) در حقیقت سازش با دشمن است، چون ترکتباران، حاکمیت سچه ی ما را بر اندختند و زمین های ما را گرفتند.

وطندار

>>>   باد اورده را باد خواهد برد مار و گژدم و مارمولك را خواهد برد

>>>   قسمیکه از رویداد های تاریخی پس از طالبان معلوم میشود نقش (مار آستین) را بازی می نماید!

>>>   Nasir Khalid
من نمیدانم حامیان عبدالله عبدالله روی کدام منطق از کارکردهای وی دفاع میکنند در حالیکه نه در زمان وزارت خارج و نه در قصر سپیدار هیچ دست اوردی ندارد جز اندیشیدن بخود و چند تنی متملق - چاپلوس - فرصت طلب و چوکی پرست؟

آیا بهتر نیست در عوض دفاع از شخصیکه با ارزو ها و امید های میلیونها انسان سرزمین ما بازی نمود او را تشویق نمایید که دست از اینهمه بازی های مسخره و ارایش و فیشن بردارد و به این مساله بی اندیشد که ملت به او رای دادند اما در برابر رای مردم چی کرد و چی باید کند.

انقدر ننویسند که کاسه صبر دیگران لبریز شود و نا گفته های را بنویسند که از دید من نیازی به نوشتن نیست. در خانه اگر کس است یک حرف بس است

>>>   هرچه که باشدآقای صاله شخصیت توانا کارکن ونبغه این مرزوبوم است آقای صاله نه دزدی کرده ونه برای کشوری دیگری جاسوسی برای تشریحات لازم نیست لطفن نزرات قومگرای ندهید
احمدضیا عزیزی

>>>   Salam
همين قدر كه در دفاع از ماموريت يك فرد تحت رياست فاشيست ها به دفاع بر خواسته ايد ، اندكى به هويت تان در قانون هم توجه كنيد . افراد مى روند و آيند ، مى ميرند و زنده مى شوند و يا وفا و جفا مى كنند كه ارزش هاى زودگذر اند ، اما هويت شما و نسل هاى بعد تان جاويدان اند ، اجازه ندهيد تا با يك دستخط آنرا بگيرند . انسان هاى بى هويت را تاريخ تحقير خواهد كرد.

>>>   یک مشت از فعالین شبکه های اجتماعی، امرالله را بخاطری کلانکار بودن، مغرور بودن و خوش زبان بودن نقد می کنند. نمی دانم کلانکاری و غرور و خوش زبانی از چی وقت به این سو معیار برای نقد و نکوهش است؟ در این صورت آمرالله چی طوری خود را اصلاح کند؟ چی طوری متوجه اشتباهات خودش شود؟ شما، چند نفر را می شناسید که امرالله را بخاطر نبود دورنمایی سیاسی، سیاست شفاف در باره مرز دیورند و بحث هویتی نقد کرده باشند؟ چی قدر در این باره تحقیقی و پژوهشی نقد و نوشته دارید؟
#احمد_شاه_فرید

>>>   داستان های آموزنده

مار در آستین پروردن !
در یکی از روزهای خدا، چوپانی از جنگلی می گذشت و به دنبال یافتن زمینی سرسبز برای گوسفندانش بود. به یکباره متوجه شد که جنگل آتش گرفته و ماری نیز در میان آتش گرفتار مانده است. با خود فکر کرد : برای صواب هم که شده بهتر است که این مار درمانده را از آتش نجات دهم، بنابراین به سمت مار رفت و او را که بی حس و حال در گوشه ای افتاده بود در توبره اش گذاشت و از آتش گذراند، اما تا مار کمی جان گرفت، بناگاه سر از توبره برآورد و گفت : «اشهد خود را بگو که می خواهم تو را نیش بزنم!

چوپان بینوا گفت : « این بود دستمزد من؟ من به خاطر تو خود را به آتش زدم و حالا تو می خواهی جواب نیکی مرا با نیش زدن بدهی؟ پس حداقل فرصتی بده تا از سه موجود دیگر هم درستی و یا نادرستی کار تو را بپرسیم! اگر آنها هم تأیید کردند سزای نیکی بدی است، تو مرا نیش بزن و گرنه تو باید از توبره بیرون بیائی و به دنبال کار خود بروی.»

مار قبول کرد. پس رفتند و رفتند تا به جوی آبی رسیدند. چوپان از آب پرسید : «ای آب روان آیا سزای نیکی بدی است؟» آب گفت : «البته که بدی است! شما انسان ها با آب جوی ها زراعت می کنید و سپس سر جوی و بعد از خوردن آب دست و روی خود را می شوئید و آب دهان بر من می اندازید!

بدینگونه چوپان بینوا یک سوال را باخت و نا امید شد. مار گفت : «دیدی که یک سوال را باختی، برو تا دو سوال دیگرت را هم بپرسی و من نیش خود را بزنم!» چوپان براه افتاد و رفت و رفت تا به درختی رسید. چوپان از درخت پرسید : «ای درخت، آیا سزای نیکی بدی است؟» درخت گفت : «بله که بدی است!» چوپان باز دلش شکست و پرسید : «آخر چرا؟» درخت گفت : «شما انسانها در سایه من استراحت می کنید. از میوه ام می خورید، برگم را به گوسفندان خود می دهید و در آخر هم شاخه های مرا برای ساختن چوبدستی می شکنید. پس سزای نیکی بدی است و من در این گفنه خود شکی ندارم.»

در اینجا چوپان کاملا نا امید شد. مار گفت : «دیدی دو سوال را باختی! فقط یک سوال دیگر داری.» چوپان بیچاره، درمانده و پریشان براه افتاد و رفت و رفت تا به روباهی رسید. چوپان به روباه گفت : «ای روباه بگو ببینم آیا سزای نیکی بدی است؟» روباه گفت : «اول باید من اصل مطلب را بدانم تا بتوانم جواب بگویم» ماجرا چیست؟ چوپان داستان آتش گرفتن جنگل و گرفتار بودن مار را برای روباه تعریف کرد. روباه با خود فکری کرد و گفت : «اینگونه نمیشود، من اول باید ببینم وقتی که تو مار را در توبره می انداختی، مار چطور به میان توبره رفت! حالا هم مار و توبره را بر زمین بگذار تا مار دوباره به میان توبره برود و من ببینم سپس پاسخ تو را بدهم. اما تا مار به میان توبره رفت، روباه گفت : «امانش نده! با سنگ بزن و او را بکش که سزای نیکی بدی است و این را هم در گوش بگیر که دوباره مار را در آستین خود راه ندهی!

فردوسی:

>>>   از تعصب جلو گیری کنید دست باهم داده وطن بسازید ای .....ها

>>>   امرالله صالح در ترورمرحوم مسعود دست دارد

>>>   Faiq
پنج پرسش كلان به سويه اوغانيت:
1-اوغان چي وقت سر عقل ميايد ؟
2-اوغان چي زمان دست از انتحار فزيكي ميبردارد؟
3-اوغان چي زمان دست از انتحار فرهنگي ميبردارد؟
4-مردم گوسفندي ما چي زمان از خواب خرگوش بر ميخيزند؟
5-سياسيون ما تا چي وقت دول وحدت مُلي ميزنند؟
شرم نامه:
چهار دانه اوغان نكتايي پوش #تمدن_گريز و#كتاب_سوز ميايد براي زبان ما و هويت ما حق تكليف تعين ميكند! لعنت بر وجدان هاي به خواب رفته و طوطيان وحدت ملي گوي

>>>   ما مردم عوام ازسابق میدانستیم که دشمنی با پاکستان در شان جمعیتی ها نیست بعضی وقت که میگویند که دشمن ما پاکستان است عوام را فریب میدهید.
ربانی ومسعود وگلبدین هم درسال 1343 شامل استخبارات پاکستان آی اس آی شده اند که برضد حکومت داود خان تربیه شوند. بخت با آی اس آی یاری کرد که حکومت خلقی ها وپرچمی ها سرقدرت رسید و آوازه انداخت که حالا اسلام درخطرشد هله قیام عمومی . که مردم را مثل اطفال استعمال کردند حالا دیده میشود که زیر پلو ملی بوده یک کمی شرم خوب است ..


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است