زنان ولایت بلخ خواهان حل تنش ها میان جمعیت و ارگ از راه مذاکره شدند.

عطامحمدنور والی بلخ پس از اعلام منظوری استعفایش توسط رییس جمهور در سلسله دیدارهای مردمی خود در جمع زنان ولایت بلخ بار دیگر از توطیه حکومت در برابر خود و ولایت بلخ هشدار داده و گفته است که هدف حکومت تنها مساله بلخ نیست.

نور بیان کرد: اگر بفهمم که کشیدگی ها، خودخواهی، چوکی خواهی، تعصب و اهداف شوم با بلخ خاتمه پیدا می کند، من چوکی بلخ را به اینها می بخشیدم ولی می دانم که اینها، این پایگاه را تا خردترین چوکی ها می زنند چراکه نمی توانند ما و مردم ما را تحمل کنند.

گفتنی است که بانوان ولایت بلخ در این گردهمایی از والی بلخ خواستند تا تنش ها با ارگ را از راه گفتگو حل کند.

کد (26)

>>>   عطا چور از مردها کار ګرفته نتوانستی حالا زنها را پیش کردی که این خاصیت سابقه شما هست بلی خود خواهی حکومت تا وقتی دوام خواهد کرد که یک دزد چپاولګر و لندغر سګباز در راس دولت باشد

>>>   سلام.
من کنفرانس مطبوعاتی عطا را شنیدم. امروز. اول من از عطا این سوال منحیث تاجک می کنم. شما گفتید. کی کشدین شما از بلخ بلان غرب و امریک است. کی داعش را بیاورد. در بلخ نا امن بسازد. دوم خودش می گوید. اگر شرایط مرا دولت قبول کند.چوکی بدهد.هیچ گب نیست. من کنار می روم.خوب تو احمق فکر کن اگر منافع شخصی نباشد. تو منافع ملت مردم نا امنیتی بلخ مردم را در نطر داری.خو بگو. من همین چوکی رو رها نمی کنم. به خاطر مردم . ولایت بلخ.پس همه چیز در منافع شخصی نهفته است. چند بچه جوان فدا کنی.از هویت تاجک استفاده کنی. به نفع شخصی ات.این جا هیچ داعش نهفته نیست. چرا این قدر شکم خود را بزرگ کردید. فهیم چی برده او بد بخت فردا این دارای ات را به خدا اگر اولاد ات استفاده کرده بتواند. از این پول سرمایه یتیم و بیچاره است.او بدبخت. شما مردم بلخ واقیعت را بدانید. همه این جنجال ها همین چهار کله احمق بیسواد جمع شده. وطن را به کجا بردند. این غنی پوچ کله ...به این اتمر شود. اواتمر بدبخت این چوکی برایت نمی ماند.بخدا فردا مهاجر در کشور بیگانه تف به رویت می کنند.نکن. من از لغمان استم.این مردم کی روز پنجشنبه شهید شدند. بنده خداوند کلمه گوی بودند.دعا مردم پشت شما است. خداوند خاندادن شما را به این حال ....

>>>   ظهور بنام قبیله ای افغان به دلیل خشک سالی طولانی در غرب کوه های سلیمان و جمع آوری علف ناجیز چاروا های شان از طرف مردم بومی مسلمان سرزمین زیبا خراسان به حس بشر دوستی در آغوش پذیرفتند ، اولا در اسلام عزیز تضات و برتری وجود ندارد چون اسلام دین برادری برابری و عدالت است.
بنابرین قوم بزرگ تاجیک فارسی زبان تمیز ورنگ بو نمی خواهندآنچه که میخواند همزیستی وهمگرای که ازنیاکان فرهنگ دوست خود ارث برده اند که بنی آدم اعضای یکدیگرند, که در آفرینش ز یک گوهرند.

همچنین خاطرنشان ساخت ظهور قومی بنام افغان « پشتون » ازکوه های سلیمان در شمال غرب پاکستان کنونی در مرگز شهر مستنگ در تاریخ یمنی محاربات سلطان محمد از افغانان و محل سکونت آنان در وادی رور سند و اطراف کوه های سلیمان در هند نام برده است.
و همچنان ابوریحان بیرونی در کتاب تحقیق ماللهند نوشه است قبیل افغان در کوه های غرب هندوستان به سر می بردند وتابه حدود رودخانه سمندر میرسد.

مرحوم میرمحمد صدیق فرهنگ می گوید واژه ی پشتون و افغان در آثار نویسدگان وشا عران این قوم این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند. بنا براین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحاً خود را پشتون گفته اند، درحالیکه فارسی زبانان آنان را افغان وهندیان، پتهان نامیده اند وهرسه کلمه از سدۀ شانزدهم به بعد در کتابت راه یافته ودرمعنی واحد بکار رفته است.

دیگر کشور نیز به معنی واحد ویکسان هردو واژه ی پشتون وافغان تأکید میکند: «هنگامیکه زبان پشتو به مرحلۀ خط وکتابت رسیده است کلمات افغان وپشتون درآثار نویسندگان وشاعران این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند. بنا براین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحاً خود را پشتون گفته اند، درحالیکه فارسی زبانان آنان را افغان وهندیان، پتهان نامیده اند وهرسه کلمه از سدۀ شانزدهم به بعد در کتابت راه یافته ودرمعنی واحد بکار رفته است.»

منابع و ما خذ : 1_ آکا دمیسین دکتر عبدالاحمد جاوید، مقاله کابل در گذار گاه تارخ ، مجله سباوون ، سال اول دلو1366.
2_ میر غلام محمد غبار، جغرافیای تاریخی افغانسان
3_ عبدالحی حبیبی ، مجله آریانا کابل 1348
4 _ ولادمیربارتولد، تشریح جغرافیا تاریخ خلافت شرقی ، ترجمه عرفان چاپ تهران صفه 374
5 _ محمد امین زواری ، جغرافیای تاریخ بلخ، بنیاد موقفات افشار، تهران 1388 .
6_ تاریخ سیستان - تالیف 445 هجری – بتصحیح ملک الشعرا بهار چاپ تهران 1314
7—غفور روف باباجان . تاجیکان . تاریخ قرون وسطی و دوره نوین دوشنبه انشار وزرات فرهنگ وارشاد اسلامی 1377.
8 -- فرهنگ، میر محمدصدیق، افغانستان درپنج قرن اخیر، جلد اول، ص 6

>>>   وطندار چوکی را شما از پدر میراث نگرفته اید که به کسی ننخشید، شما چقدر عقلی عمل میکنید آدم به چشم سپیدی خودت تعجب میکند.

>>>   آقاى نور از أين تمطراق هاى خود و از زور گويى هاى خود نيز كمى صحبت كن

>>>   ههههه حکومت و توطیه یعنی چی ؟! امر حکومت است و تو کارمند ... استعفا دادی منظور شد .. برو خانه ...! اگر حال حتی یک نفر از تو پشتبانی میکند جاهل است ... به همین خاطر مردم افغانستان مستحق مردن ، ذلیل شدن، تحقیر شدن، و توهین شدن هستن ... ! ورنه رفاه و آسایش مردم به تو هیچ ربطی نداره ..!

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است