این وقتها متوجه ، یعنی بیشتر نگران نسل تازه ی نیمچه زنان هستم که روی به بازار شکست خورده ، بی ریشه ، چتل و ناکارای باز مانده و هنوز طفیلی اندیشه ، پول و همت دیگران، ما با بی باکی ، پوز بالا کشیدن و صدا به غب غب انداختن های خنده دار پا جای پای نسل ما ها مایه ، شرف و شخصیت می گذارند.
به من می شود زنکه ی دیوانه گفته به خیال خود شان توهینم کنند!

من را جنجالی گفته میشود حذف و از شر نقد های بیرحمانه ام ظاهرن رهایی یابند!
من را عقده مند و بیمار گفته راه فرار از دقت و صداقت و امانت و حب الوطن پیدا می کنند!
شاید بشود نتیجه ی از زنی مثل من ، بی پولی ، بی مدالی ، بی شویی ، بی لابی های پر چربی ، بی پست و مقامی ، بی ویزه ی شنگن ی ، بی .... را برداشته و راهم برای شان بی برگ برنده بنماید!
اما من و در خفا ما نگران شان هستیم ....

من
دیوانه !! ی، جنجالی !! ی، عقده مند !! ی، بیمار !! ی ، بلاخره چوب در آستین شده!
جدا نگران شما نیمچه زن های که ناکام کنکور ، پناه برده به جراح های پلاستیک ، معتاد به وزن سبک فیزیکی ، میان تهی های بالیود ذهن ، زر اندوز های از راه نیم تنه و نیم راهه و بیراهه و ..، الینه شده های قدرتهای کذایی و بیرحم عصر منفعت های فردی ، قومی و سمتی ، کتاب خوان های محتوا گریز یا کتاب خوارهایی شهرت شهید ، نوچه های راه تخریب همدیگر با واژه های چون پیره کی ، لنده باز ، بدقواره ، بی شوی مانده ، ژنده و یا چاق ، خریدار های قباله های تجارتی دانش یعنی دپلوم هههههه و لمپن های میدانهای زهد و زحمت ذهنی .... هستم!

حتی سلام دادن هم یاد تان رفته و حتی یاد تان رفته یک الاغ وقتی در راهی به سوراخی پایش می شکند الاغ بعدی جای قدم های او را نمی رود ، راه عوض می کند.
حتی یاد تان رفته هنوز به هیچ جایی ماها نرسیده ایم شما ها که باید حد اقل اگر حرمتی به نسل های فلک کشیده ما ندارید نسل بد تر از ما با سبکی و خیانت به وطن روی ما را در تاریخ سفید نکنید!

همینکه صنف دوم نرسنگ شدید خود را داکتر ، به مجرد باز کردن در یک جواز کار معمول خود را تاجر و به مجرد شهرت باد آورده ی پوف خاصیت تان از برکت تکنولوژی در خدمت جنگ در سرزمین تان حس لیدر بوده گی خطر ناک است خیلی خطرناک خیلی!

آخرین دیوانگی و جنجال من نمایش اینکه هیچ لیدری را پروژه ، پروسه ، سازمان و پولی در جهان نساخته و نمی سازد ، خواهد بود!
من شما را می‌بینم!
اگر چه شما ها (مرد و زن) به دیدن نه به کردن بیشتر به راه راسته و درست شروع به حرکت می کنید.

ویدا ساغری

>>>   ساغری صاحب والله هیچ چیز فهمیده نشد. یا ما بیسواد هستیم و یا سطح سواد شما خیلی بالا است. بهتر است کمی ساده و عام فهم بنویسید.

>>>   نفهمیدم که این خانم چی گفت و به کی گفت؟
فکر می کنم حالا نوبت زنان رسیده که به همدیگر دشنامنامه بنویسند.

>>>   مه هیچ نفهمیدم که درین نوشته اصلا چی گپ است

>>>   Raheel

در وضعیتی که حتی دستارهای سیاستمداران قومی است با کدام منطق و عقل می شود عبدالله پشتون را نماینده تاجیک پذیرفت و مصلحت سیاسی این قوم را که از هزاران جهت مورد حمله و توطیه است، به دست او سپرد؟ در حالی که او هرگز و هیچگاهی و حتی برای یک بارهم از هویت و یا منفعت تاجیکی دفاعی نکرده است.

در حالی که از گلبدین تا سلیمان لایق،‌ از غنی تا خلیلزاد، لز کرزی تا ملا عمر و انوارالحق احدی تا اسماعیل یون همه در یک صف اهداف قومی خود را پیش می برند،‌ خاموشی، معامله گری و خیانتهای عبدالله را مصلحت ملی تاجیک دانستن اوج اوج بلاهت و یا شرکت در خیانت علیه تاجیکان است!

برای نماینده تاجیکان شان شرط لازم تاجیک بودن است، هرچند کافی نیست. اما شرط حتمی و لازم همین است. درک این نکته نبوغ نمی خواهد- اگر عقل کسی طلسم نشده باشد.

>>>   درد خواهرم ویدا درد ملیون ها زن و مرد این سرزمین است که صدای شان و هویت شان از جانب جند تا آدم هاییکه در لابراتوار های بیگانه و ان جی او های دلال به گروگان گرفته شده است.
نه مادرم خبر دارد و نه مادر کلانم مگر اینها می آیند و کمپاین نامش کجاست را راه می اندازند.
بد بخت ها بیایید شناسنامه توزیع کنید تا بدانید نام مادرم و مادر ها چه است.
به این همه رنگ کرده هاییکه قارج وار سر بیرون کرده اند کی اختیار سخن گفتن از جانب مادر و خواهر من که بخشی از زن های این جامعه هستند را داده است.
این است درد زن های این جامعه.
کس نمیرود سراغ شان تا بپرسد که شما کی هستید و چه میخواهید.
بلکه همه تا سر بالا میکنند صد تا باید و نباید را جلو زن های جامعه میگزارند که باید چنین باشید و چنان باشید.
این کار ها با ان جی او بازی ها نمیشود.
جامعه سازی
ملت و دولت سازی
مملکت سازی
این ها یک پروسه هستند که کار مداوم و هدفمند بدون وقفه را طی ده ها سال نیاز دارند.

>>>   مه تنها همینقدر فهمیدم ( بی شویی ) یعنی شوهر ندارد

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است