نور خواستار تغییر نظام کشور به شبه فدرالی شد
 
تاریخ انتشار:   ۱۴:۱۶    ۱۳۹۶/۱۰/۱۸ کد خبر: 144476 منبع: پرینت

تغییر نظام کنونی کشور یک ضرورت است.

به گزارش شبکه اطلاع رساني افغانستان(afghanpaper)، عطا محمدنور والی بلخ روز یکشنبه 17 جدی 96 در سخنرانی میان هوادارنش در این ولایت گفت: تغییر نظام کنونی یک ضرورت است و ساختار شبه نظام فدرالی می تواند مشکلات موجود در کشور را کاهش دهد و زمینه مشارکت مردم در قدرت را فراهم کند.

والی بلخ برگزاری انتخابات با کمیسیون کنونی اظهار کرد: تازمانیکه اصالاحات بنیادین در این نهاد ایجاد نشود، کار کمیسیون و انتخاباتی که از این نهاد بیرون بیرون می آید برای مردم پذیرفتنی نیست.

نور بیان کرد که کمیسیون انتخابات از طرف ارگ‌ نشینان مهندسی شده تا در انتخابات افراد گزینش شده خود حمایت کنند و آنان خود کوزه گر، کوزه شکن و کوزه فروش ماجرا شده اند.

رییس اجرایی جمعیت بار دیگر تاکید کرد که بحیث والی بلخ در سمت خود باقی خواهد ماند مگر اینکه مذاکرات دولت و جمعیت به یک نتیجه اقناع کننده برسد.

کد (26)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
والی بلخ
نظام فدرالی
نظرات بینندگان:

>>>   افغانستان اختراع کننده چند نوع حکومت درجهان است :
حکومت وحدت ملی ، حکومت نیمه مشروطه یاشبه مشروطه ،
حکومت مختلط شبه مشروطه ووحدت ملی

>>>   امو گپ است که میگن خودش را در قریه نمی ماند و خواستار بستن اسپ خود در خانه ملک را دارد.

>>>   کار خوب می شود اگر همه ما وشما همرای نور صا حب اتفاق کنیم انشالله به یاری خدا کار های خوب می کند

>>>   حکومت پدرالی یا شبه پدرالی

>>>   در شناسنامه های برقی نشان انگشت وقرنیه چشم بصورت دیجیتال ثبت میشود وشما نمیتوانید به یکنفر دومرتبه ویا چند مرتبه تذکره صادر کنید بنا برین زمینه تقلب ونفوس خیالی از بین میرود. اگر در تذکره برقی هر قوم به اسم خودش ثبت شود بدون نفوس شماری تعداد نفوس مملکت وهم چنان فیصدی هر قوم معلومدار میگردد.
فیصدی رسمی وآمار سركاري نفوس مملکت میگوید برادران پشتون ما اکثریت مطلق هستند در حالیکه این مسئله یک تقلب تاریخی است وپشتونها این مسئله دروغین را بمنظور اول بودن در قدرت سیاسی وتاکید و تایید نام افغانستان بر کل کشور جعل وتقلب کرده اند . اگر امروز اقوام اسم قوم وهویت خود شان را درج شناسنامه ها بکنند آن تقلب تاریخی شکسته میشود ودیگر قوم اکثریت وقوم اقلیتی باقی نمیماند وزمینه توضیح عادلانه قدرت سیاسی وثروت در میان اقوام میسرمیگردد. اینست که پشتونها اصرار میکنند در تذکره ها همه افغان باشد چون دران صورت فیصدی برای همیشه پنهان میماند واوغانها (پشتونها) قوم اکثریت باقی می مانند وکنترول اوضاع سیاسی همیشه در دست برادران پشتون ادامه می یابد.

>>>   اگر ما قبول بکنیم که افغان هستیم ما سلب هویت میشویم یعنی با گزشته تاریخی خود وبا مفاخر فرهنگی خود درنهايت با سرزمين ابايي خود بايدوداع بکنیم که حیثیت شناسنامه مارا دارند . انوقت ما نمیتوانیم بگوییم که بزرگانی چون مولوی ، فردوسی ، جامی ، ناصر خسرو ، بهزاد ، فردوسی ، حافظ ، ثنایی وغیره که هرکدام در تاریخ دنیا بی نظیر هستند از ما وتاریخ ما هستند . چون ما افغان شده ايم وانها مولوي فردوسي ثنايي وغيره افغان نبودند وحتی این کلمه را نشنیده بودند.
ما مردم تاجیک واقوام ديگر غير پشتون هزاران سال است که درین سرزمین زندگی میکنیم ومهاجر نیستیم ، یگانه سند ومدرک ما برای این ادعا همین بزرگان علم وفرهنگ واثار كتبي بجا مانده از انها ميباشد . در حالیکه برادران پشتون ما از آنطرف خط دیورند کم کم در طول سه چهار قرن اخير به این سرزمین سرازیر شده اند وحالا از از ندانم کاری ما کار شان بجایی کشیده است که در روز روشن قباله سرزمین مارا بنام خود شان افغانستان يعني سرزمين افغانها (پشتونها) ثبت کرده اند ومارا مهاجرین آمده از تاجیکستان وازبیکستان وغیره میخوانند .
اگر ما بگوییم مولوی فردوسی ثنایی رابعه بلخی جامی كي ها بودند واز کجا شدند میگویند آنها فارسی زبان بودند وبازماندگان لشکر ایرانیان هستند که اینجا در افغانستان ماوا گزیدند ومربوط شما تاجیکهای مهاجرنیستند زبان شما دری است وزبان انهافارسي ميباشد ، شما از تاجیکستان به سرزمین افغانها آمده اید .
اگر قرار باشد یک هویت ملی وجمعی داشته باشیم ، آن هویت باید باز تاب دهنده وبرگرفته از تمام اقوام وفرهنگ ها ی داخل کشور ما باشد نه بر گرفته از نام یک قوم خاص . درحالیکه اسم وهویت افغان برای دیگر مردمان جهان معرف وبیانگر تنها قوم پشتون مملکت ما است .

>>>   ...
اشرف غني نيروهاي امنيتي را دو پارچه مي كند!

رژيم كابل موسوم به (حكومت وحدتِ ملي) كه در نتيجه افتضاح انتخاباتي ميان عبدالله و غني ٣ سال پيش توسط امريكا شكل گرفت، رسوا ترين حكومتداري در تاريخِ كشور خواهد بود. اختناق، ترور، فرار مغزها، فساد، قوم گرايي، گرسنه گي، نا أمني و رويكرد فاشيستي از ويژه گي هاي اين سه سال بود. گروه هاي سياسي دخيل در انتخابات ١٣٩٣ به فرمول (حكومت وحدت ملي) كنار آمدند و به بديل جنگ داخلي تن دادند. قرار بود چهره هاي قدرتمند در هر دو طرف در آيينه حكومت وحدت ملي خودرا بيابند و اين دوره را تا دو سال بروند و پس از آن لويه جرگه برگزار گردد تا نظام از رياستي به صدارتي تغيير كند. اين كار صورت نگرفت و اشرف غني دچار توهم گرديد و خودرا به جاي رييس توافقي موقت، به عنوان رييس جمهور خودخوانده جا زد و از صلاحيت هاي يك رييس جمهور مشروع سوي استفاده كرد. غني دست به تصفيه قومي و سپس به تصفيه سياسي زد. او مجموع مخالفين سياسي اما شركاي خودرا از بدنه حكومتِ توافقي كنار زد. حتا معاون اول خودرا در يك دام ساخته گي به بيرون از كشور تبعيد كرد. در تازه ترين كنش، غني احمدزي عطا محمد نور، والي قدرتمند بلخ و يكي از حاميان درجه يك كمپ «اصلاحات و همگرايي» را بر بنياد يك طرح استعفاي جعلي از مقامش عزل اعلام كرد. اما اينجا جو سياسي تغيير كرد. عطا محمدنور با واكنش ضدِ حمله، ارگ را زمين گير كرد. محوري كه به زعم غني، در ارگ شكل بگيرد، برعكس در بلخ شكل گرفت. والي بلخ در برابر تصميم عقدمندانه ارگ ايستاد شد و به فرمان غني پُشت پا زد. واكنش صريح و قاطعانه نور بلخ باعث شد سر غني و عبدالله به سنگ لات بخورد. اشرف غني مي خواست جزيره قدرت در شمال را نابود كند، اما او دچار خطا گرديد. برعكس جزيره هاي قدرت را در ٤ سمتِ كشور عليه ارگ بسيج ساخت. جزيره هاي شرق و غرب و جنوب از جزيره بلخ اعلام حمايت كردند. در حال حاضر ارگ دست و پاچه و نهايت درمانده شده. قرار اطلاعات، ارگ گزينه نظامي را روي ميزش گذاشته است تا با ساز و برگ نظامي- دولتي، عطا محمد نور را از تخت بلخ زير بكشد؛ اما كدام نيروي نظامي؟ اينجا بُود كه حكومت كابل بازي را باخت. همين كه نيت سليقه يي اشرف غني به گوش بچه هاي پلنگي پوش مي رسد، ميل هاي تفنگ را بچه ها به جاي بلخ، ارگ را نشانه گرفته اند. اين خطرناك ترين آماده باش در ارتش و پوليس كشور است. فراتر ازين، توده ها نيز مسلح گرديدند و شعار «مقاومت» سر مي دهند و در حال آماده باش قرار دارند. حقيقت اين است كه بخش بزرگ نيروي امنيتي جانبِ نور را گرفتند. سياست ناشيانه و عقده مندانه غني عواقب بد دارد. ارتش و پولس عملن در دو جبهه قرار گرفته اند. طرفداران ارگ و طرفداران بلخ.
غني ارتش را دو پارچه مي كند.

هارون معترف

>>>   Raheel

در وضعیتی که حتی دستارهای سیاستمداران قومی است با کدام منطق و عقل می شود عبدالله پشتون را نماینده تاجیک پذیرفت و مصلحت سیاسی این قوم را که از هزاران جهت مورد حمله و توطیه است، به دست او سپرد؟ در حالی که او هرگز و هیچگاهی و حتی برای یک بارهم از هویت و یا منفعت تاجیکی دفاعی نکرده است.

در حالی که از گلبدین تا سلیمان لایق،‌ از غنی تا خلیلزاد، لز کرزی تا ملا عمر و انوارالحق احدی تا اسماعیل یون همه در یک صف اهداف قومی خود را پیش می برند،‌ خاموشی، معامله گری و خیانتهای عبدالله را مصلحت ملی تاجیک دانستن اوج اوج بلاهت و یا شرکت در خیانت علیه تاجیکان است!

برای نماینده تاجیکان شان شرط لازم تاجیک بودن است، هرچند کافی نیست. اما شرط حتمی و لازم همین است. درک این نکته نبوغ نمی خواهد- اگر عقل کسی طلسم نشده باشد.

>>>   باید با شوونیزم قبیله یک طرفه کرد.

>>>   این مزدور اهداف باداران خود را دنبال مینماید واین آرمان را خودش وبادار خائینش بگورخواهد برد
ما ازاول میفهمیدیم که این مزدور............. فقط وفقط اهداف باداران خود را دنبال مینماید

>>>   بلی، این آرزوی نور و پدرام است که روزی خود شان پادشاه خودمختار چند ولایت شوند و به تاراج تمام دارائی های عامه و پول های بادآورده ادامه بدهند و کسی یا حکومت مرکزی مانع آنها نشود.
تمام این غارتگری ها را به نام مردم خواهان اند، اما مردم روز به روز فقیرتر و ناتوان تر میشود.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است