سرور دانش برده ى رام و آرام ارگ در مورد شناسنامه هاى برقى مى گويد كه اين برنامه كلان ملى كه ميليون ها دالر صرف آن شده توسط افراطيون قومى گروگان گرفته شده است. او ادعا مى كند كه همه نمادهاى مربوط به هويت ملى ما بشمول دين، قوميت، زبان، نام کشور ، بيرق، سرود ملى و ... در قانون اساسى کشور تنظيم شده است و هر کسی که در اين مورد پيشنهاد و طرح تعديل دارد در زمان مطرح شود که قانون اساسى افغانستان مورد تعديل قرار مى گيرد.

اين برده ى گوش بفرمان ارگ كه ادعا دارد حقوقدان است. اجزاى هويت را كه از مبادى اوليه حقوق انسانى است نمی داند. ضمنا هيچ اشاره اى به قانون تصويب شده ى پارلمان و توشيح شده ریيس جمهور نمى كند كه فقط با غوغاى دسته ى كوچک قبيله گرا در چهارراهى پشتونستان به بن بست كشيده شد. البته ابراز نظر ناشيانه و اطاعت كوركورانه ى دانش از ارگ به دو دليل قابل توجيه است.

نخست اينكه او در گذشته تصور اش را هم نمى كرد كه روزى در مقام معاون رياست جمهورى كشور هر چند بطور سمبوليک و نمايشى برسد. او كه تا قبل از توافقات بن فردى گمنام و مهاجر معمولى در ايران بود با همين شيرين كارى هايش راه خود را تا ارگ باز نمود كه چنين شيرين زبانى ها لازمه ى حفظ موقعيت پوشالى اوست.

ثانيا براى دانش كه حقارت تاريخى را تحمل نموده درج كلمه ى افغان در شناسنامه اش نه تنها او را به تمدن نزديكتر مى نمايد بلكه ظاهرا به شهروند درجه اول نيز ارتقا مى دهد. حال آنكه براى بسيارى كلمه ى افغان به معناى دور شدن از هويت پر افتخار فرهنگى و تمدنى خودشان و خزيدن در سايه ى بدويت تلقى مى شود. بدون شک انسان هاى حقير، مقامات بلند حكومتى را به ميزان حقارت خودشان تنزيل مى بخشند.

محمدعارف منصوری

>>>   تذکذه هویت باید طوری دیزاین شود که صرف با دیدن منظره اش حتی یک بیسواد هم بداند این فرد تاجک یا هزاره ، ازبک یا پشتون ویا اهل هنود ویا هم کوچی است
مثلا در تذکره هلای کوچی ها همین سه شتر موجوده باشد
در تذکره از بک ها بُزکشی ویا تصویر دوستم ویا تمثالی از شیر علی نوائی ،
در تذکره هزاره ها بودای بامیان یا بند امیر یا تصوصری از بابه مزاری به انتخاب خود هزاره هاباشد
در تذکره پشتون ها مزرعه کوکناربا گلهای رنگارنگ ویا تمثالی از بنیانگذار افغانستان احمدشاه درانی
در تذکره تاجک هلا نماد دزد مثلا تصویرکلکانی میتواند این مفهوم را ارائه کند یا تصویری که پله بین بودن چاپلوس وابن الوقت را بفهماند
در تذکره های اهل هنود تصویری از درمثال یا بابه نانک یا بوته چای انتخاب آن بخود شان واگذاشته شود

>>>   اینجاخراسان است افغانستان نام جعلی ونام یک قوم خاص است که دراین کشورتوسط انگلیس گذاشته شده

>>>   محمد اسلم سلیم
من افغان نیستم!
تحمیل این هویت بالای من تاجیک و هزاره و ازبک و اقوام دیگر درین شرایط ممکن نیست.
هویت ملی چیست ؟
هویت ملی :
هویت ملی باید بازتاب دهنده و آیئنه تمام نمای همه ی اقوام و فرهنگ ها وتوافق شده بین همه ساکنین کشور باشد ، رابطه و بافت منطقی میان هویت کلان ملی و خورده هویت ها وفرهنگ هایی تشکیل دهنده ی فرهنگ ملی وجود داشته باشد.یعنی بدون وحدت ملی به هیچ صورت هویت ملی شکل نخواهد گرفت
هویت ملی ، شناسنامه، سرود ملی ، نشان هایی ملی ، پرچم ملی ، فرهنگ ملی ، زبان ملی همه و همه باید دریک گفتمان شفاف روشن و در توافق بین همه اقوام و شهروندان درین کشور شکل بگیرد.
هویت ملی درین کشور زیر نام پشتون (افغان ) به هیچ صورت قابل پذیرش برای همه شهروندان کشور و مردم ما نیست ، هویت ملی به زور و به فرمان هیچگاه شکل نخواهد گرفت

>>>   کشور بدبخت و بدنام که تابعیت اش مایه شرم و سر افگندگی در جهان است و مردم جهان به این سر زمین به چشم یک جنگل وحشی و خطرناک مینگرند . هویت بدنام افغان که نامردانه و مظلومانه به پیشانی 30 میلیون نفر بیگناه زده شده است از باعث خیانت کثیف ترین سیاست مداران است که فقط برای خود مقام و عیش و عشرت میخواهند و مردم را در بی سرنوشتی و بیکاری و اوارگی مجبور به انجام هرگونه جنایت و خیانت و وحشی گری میکنند .

>>>   Faizi
علت اساسی که چرا بعضی حلقات پافشاری براین دارند که ملیت افغان باید در تذکره درج شود این است که، حلقات سیاسی که در قدرت خود را شریک میدانند از سر شماری نفوس می‌ترسند و علت اش اینست وقتیکه ملیت هر قوم در تذکره درج گردد در آنصورت نفوس همه ملیت ها نمایان می‌گردد و تقریبا سرشماری می‌شود که کیها اکثریت اند و کیها اقلیت و در آینده هر ملیت نظر به اندازه نفوس خود در پارلمان و دولت می‌توانند وکیل و وزیر معرفی کنند و در قدرت سهم داشته باشند بنابراين بعضی ها نمی‌خواهند که چلوصاف شان از آب بیرون آید و این دغدغه را راه می‌اندازند.

>>>   Hyi
انگلیس نام سرزمین را انتخاب کرد و وقتی مردم از خواب بیدار شدند دیدند نام کشور خراسان و یا اریانا نیست و به افغانستان یاد میشود و مردم در نام افغانستان هیچ حق انتخاب نداشتند.
مثل این که نام تو شکورا باشد و صبح از خواب بیدار شوی و همه تو را بی بی گل صدا کنند و‌ تمام مردم دنیا تو را به نام بی بی گل یاد کنند.
آن وقت تو چی میگی؟
قبول میکنی؟
اگر قبول کنی ساده بودن خوده نشان میدی و اگر قبول نکنی باید ایستاد شوی و بفهمانی بر همه که تو بی بی گل نیستی و این اجازه را برشان ندی که تو را بانام دیگری صدا کنند

>>>   زکرياي قزويني (در سدة هفتم.ه‍/ سيزدهم.م) «خراسان: سرزميني پهناور است. شرقش ماوراءالنهر، باخترش الجبال و شهرهاي مرکزش نيشابور و بلخ و مرو است» (آثار البلاد…، ص133).
حافظ ابرو (سدة نهم.ه‍/ پانزدهم.م): «صفت و صورت بلاد خراسان: خراسان نام مملکت است واين مملکت عرصة وسيع دارد. حدّ شرقي آن منبع آب آمويه و جبال بدخشان و کوههاي تخارستان و باميان و اعمال بلاد غزني وکابل، ماوراء جبال الغور که منبع هيرمند است. حدّ غربي آن بياباني که فاصله است ميان خوارزم و خراسان و حدود د‎َهستان و جرجان تا بحر خزر و بعضي از حدود قومس و بياباني که ميان خراسان و حدود قومس و ري افتاده است. حدّ شمالي خراسان منتهي مي‌شود به جيحون که آموی بر کنار آنست. و به جهت آن که گذر مشهور در زمان سلطنت سامانيان که تختگاه بخارا بوده،‌ آن بوده است... آن طرف آب را بلاد ماوراءالنهر خوانند. جنوبي خراسان حدود سند است، کابل و غزني و اعمال سجستان تا آب آمويه، که تقريباً صد و پنجاه فرسنگ باشد» (جغرافياي تاريخي خراسان، ص9).

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است