چرا پدرام از سخنان دانش به خشم آمده است؟
 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۵۶    ۱۳۹۶/۱۰/۲۱ کد خبر: 144624 منبع: پرینت

قطع نظر از شایعات و فرافکنی های که در هفته و روزهای اخیر از سوی حلقات معلوم الحال علیه استاد دانش معاون رییس جمهور شروع شده است می خواهم سخنی به آدرس داکتر لطیف پدرام نماینده پارلمان داشته باشم. جناب ایشان علیه این فرمایش معاون رییس جمهور که: «تذکره الکترونیکی را افراطگرایان قومی گروگان گرفته است» اعلام موضع نموده است.

چند نکته:

1. چرا پدرام از این سخن به خشم آمده است؟ معاون رییس جمهور در بیان دیدگاه خود از کبرای کلی سخن گفته و از قضیه کلیه بهره جسته است نه از مصداق مشخص و قضیه جزیی اگر منطقا تحلیل شود شامل تمام کسانی می شود که از اول پروسه تا به امروز به صورت های مختلف جلوی توزیع تذکره الکترونیکی را گرفته اند و مانع این پروسه ملی شده اند اما دلیل اینکه پدرام به خشم آمده است این است که حب و بغض های سیاسی و عقده های ادیب و نگاه های افراط گرایانه او آنقدر بر وی فشار آورده است که مانع درک حقیقت شده و قدرت درک و تجزیه و تحلیل را از وی گرفته است و یک قضیه ساده را نمی تواند به درستی رمز گشایی کند. حقیقتا این آدم ها مصداق این فرمایش پیامبر اکرم است که حب و بغض ها افراد را کر و لال می سازد (حب الشی یعمی و یصم).

2. جناب شما که حکومت وحدت ملی را غیر قانونی می داند رییس جمهور و معاون ایشان را غیر مشروع، خودتان با کدام قانون و مجوز نزدیک به چهار سال در کرسی پارلمان تکیه زده اید؟ قانون اساسی و قانون انتخابات به شما چنین اجازه را نمی دهد و مردم هم شما را برای یک دور انتخاب نموده است. اگر به حکم رییس جمهور استناد کنید آیا رییس جمهوری که از نظر شما غیر قانونی و غیر مشروع است می تواند حکم مشروع بدهد و دوره شما را تمدید کند؟ پس یا از مدعای غیر مشروع بودن رییس جمهور دست بردارید و یا بپذیرید که خودتان غاصبانه کرسی پارلمان را تصاحب نموده اید و خود در صف نخستین ناقضین قانون اساسی و قانون انتخابات هستید. برگزار نشدن انتخابات هم دلیل نمی شود که شما غاصبانه پارلمان را گروگان بگیرید.

شمایی که دم از عدالت می زنید و دیگران را متهم می کنید، بهتر است که اول رفتارهای خود را با همان معیارها سنجش کنید. جناب پدرام شما بیش از دیگران به ترحم نیازدارید و باید به حال تان تاسف خورد که سخنان دیگران را نفهمیده نقد می کنید و در عمل طبق منطق خودتان غاصبانه به کرسی پارلمان تکیه زده اید و نمی توانید از مزایا و امتیازات آن دست بردارید؛ کسی که به لوازم حرف خود پایبند نیست معنایش این است که یا حرف خود را قبول ندارد و از روی ریاکاری چیزی گفته است و یا لوازم حرف خود را نمی فهمد که در هر دو حالت باید به حالش تاسف خورد. اینگونه افراد به مرض منافقت و کذب گفتاری و عملی مبتلا اند. عدالت خواهی با نیرنگ و منافقت محقق نمی شود بلکه راه آن صداقت گفتاری و رفتاری است.

امان فصیحی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
پدارم
حکومت
نظرات بینندگان:

>>>   آقای امان فصیحی خیلی خوب استدال کرده اید. پدرام می خواهد که مانند عطانور ملکیت یک ولایت را به دست بگیرد، ولو هم به بهای تجزیۀ افغانستان تمام شود.

>>>   جناب فصیحی با نشستن پدرام در خانه اگر شما تضمین کرده میتوانید که همه کجی های حکومت غنی و مشکلاتی که پدرام شهامت مطرح کردن انرا دارد درست میشود ما باشناختی که از جناب پدرام داریم شهامت ترک کردن..خانه بقول ملالی جویا را دارد اما امروز شما بخاطر چوکی که فردایش معلوم نیست با غنی معامله کردید که در حکومتش خون هزاره بیرنگ تر از اب شده پس بخود بیاید که فردا دیر خواهد بود .
افغانستانی

>>>   آقای فصیحی!
در قانون اساسی گفته شده که پارلمان بعد از انتخاب نمایندگان جدید کارش پایان می یابد.
حال اگر کمی از فصاحت و بلاغت خودتان بهره ببرید میدانید که پارلمان موجود تا زمان تکمیل انتخابات جدید قانونن باید به کار ادامه بدهند چون مملکت بدون پارلمان نمیشود.
و دیگر اینکه رییس جمهور مکلف است تا انتخابات را در زمان معین اش برگذار کند و هیچ بهانه یی هم قابل قبول نیست.
این جا است که دانش در گپ های خود بی دانشی کرده.

>>>   امان جان هر آنچه نوشته اید در باره خود شما نیز صدق می کند. اجیر کاری تأثیرش همین است حب و بغض در همه وجود دارد. امان مانند لطیف و لطیف مانند امان و السلام نامه تمام

>>>   در افغانستان از قدیم تا قدیم حلال خوردن تلخ بوده

وهست حقیت تلخ بوده وهست

راست تلخ بوده دروغ شرین

چپاوال از دوران عبدالرحمن قاتل شروع شدن وتا حالا

همین بی شرمی است

>>>   ........................................................................... امروز ها تنها دانش است که به مردم خود پشت کرده و مانند دلقک اینجا و آنجا به اشاره غنی اتمر سخنرانی میکند . این آدم در دستگاه حکومت چه صلاحیتی دارد جز چاپلوسی . آیا به گب او درین حکومت شلغمی پوست میشود ؟ وجدانن بگوئید .مزید بران او شهامت جزئی گوئی را ندارد و همیشه حرف های دل غنی و اتمر را در لفافه بیان میکند . برای غنی اتمر مانند دست پاک است که همیشه استفاده میشود . و جز این بز دل که به ایشان مانده ؟ کلی گوئی یعنی چه . یعنی هزاره پشتون است و در تذکره آن با قومیتش افغان نوشته شود تا جناب دانش در مقام بی مقامش ثابت بماند . این است مفهوم سخن دانش که رک و راست گفته نمیتواند . ..........................................................................

>>>   شما چرا از سخنان پدرام به خشم آمدید!؟ نمایندگان مجلس چیزی را غصب نکردند این دولت است که کمیسیون انتخابات را گرو گرفته و با بهانه های مختلف مانع انتخابات می شود، اگر انتخابات مجلس برگزار شود قطعا پدرام دوباره به مجلس راه پیدا می کند رأی زیادی خواهد داشت

>>>   خیام ، مولانا وحافظ بلخ ونیشابور
مرو بخارا وسمرقند وکمی انگور
حافظ بخارا را به ترکی ، داده اما نصر
ازبوی جوی مولیان رودکی مغرور
خیام در ده قرن با بهرام درگیر است
من با خودم ، با عشق ، با اندوه حتی گور ...
تنها سنایی درمیان باغ خوشحال است
شهنامه ی منثور دردست ابو منصور
آینه ها تصویر دنیای ریا هستند
پیچیده بیدل را درون حاله ی از نور
بیدل میان واژه ها آرام می گرید
صائب که رقصیده است بین واژه ها مسرور
شرح پریشانی شکایات دل وحشی است
وقتی که غم را آشکارا می کند مجبور
با فرخی تنها پری رویان خوشحال اند
چون کاروان حله وقتی می رسد از دور
پیر هرات ونقش های از کمال الدین
شبها که می آید کلیم از سرزمین طور
حرف خدا را ذره ذره شعر می گوید
سرمست از حرف خدا با بربط وتنبور
چون مولوی صد قونیه با شوق می رقصد
صدقرن دیگر می زند شعرش به جانم شور

>>>   نام «افغانستان» از کجا آمده است؟
افغانستان , مکران و یا یکی از ولایات مکران بوده است.
سید محمد کاظم امام در توضیح بر کتاب روضات الجنات فی اوصاف مدینه الهرات، جلد دوم صفحه 111 می نویسد که: « افغانستان نام یک ناحیه ی کوهستانی است از استان مکران که از اقدم ازمنه در کتب تواریخ و جغرافیا به همین نام مذکور، موصوف و مشهور می باشد و در این عصر آن را پشتونستان می نامند که که از توابع ایالت سند و از اجزاء پاکستان کنونی می باشد.
سید محمد یعقوب هروی در تاریخ نامه ی هرات، نیز این واقعیت را می نمایاند که افغانستان یکی از ولایات مکران بوده است.
از متن جغرافیای تاریخ نامه هرات چنین استنباط می شود که مستنگ نام مرکز افغانستان است که شامل هیچ یک از سرزمین های کشور ما که امروز به نام « افغانستان» یاد می گردد، نمی شود. شهر مستنگ شامل دهات بسیاری بوده است چنانکه در حاشیهء کتاب تاریخ نامه هرات هم ذکر شده است که: شهر مستنگ یا مستنج را استخری و مقدسی هر دو در آثار خود اسم برده اند.
وقتی تاریخ خراسان بزرگ (افغانستان امروزی و ولایت خراسان ایران و جنوب ترکمنستان ) را بررسی نماییم طایفه ی افغان و طایفه افشار از اقوام پشتون بنا به روایت سه منبع اقدم، شاهنامه ی فردوسی، تاریخنامه ی هرات (تألیف سیف هروی) و روضةالصفا این طایفه مردمان شبرو، دزد، خونی و فتنه انگیز بوده اند، که البته این قلم این اوصاف را با وجود واقعیت آن در مورد یک طایفه بصورت کل موجه بهر حال واقعیت این است که افغان مردمان حوزه ی بلوچستان بوده و افغانستان یکی از ایالات سندو پنجاب بوده که مرکزش همان مستنگ میابشد که به گفته ی «مقدسی» دوهزار و دویست دهکده داشته است.
«البیرونی» هم مستنگ را مرکز افغانستان به شمار آورده و شامل حوزه ی «سند» می شمارد. واقعیت امر بنا بر ملاحضات تاریخی این است که این قبایل آنسوی مرز تورخم هستند .

زمانی که انگلیس ها بجای اعراب، علم تجاوز برمیدارند و طرف کشور های شرق، به ویژه هند، خراسان و پارس شمشیر استعمار از نیام بر می کشند در معاملات خویش از جمله مثلأ شاه شجاع را تربیه نموده و او را در کویته به حیث حاکم آنجا تحت تربیه خویش قرار میدهند.
در کتاب « بلوچ و بلوچستان – دوران تسلط انگلستان » نوشته شده: مستنگ و کویته به شاه شجاع داده شد، گویا این که انگلیسیان به اداره ی آن جا به نام وی ادامه دادند.

و حرف آخر:
همانگونه که در تاریخ از زمان کوشانیان تا به سلطنت امیر عبدالرحمن خان که کشور را «خراسان» می گفتند، اوغانیه در عصر امیر عبدالرحمن خان به کمک انگلیس دیگر خود را به پیچ و مهره هایی سیستم قدرت و جامعه تبدیل نمود که در اثر آن به پشتیبانی انگلیس و فتنه ی ایرانیان آن دوران توانستند نام «خراسان» را برای بی شخصیت و بی هویت نمودن جامعه ی ما در تاریخ از ما بگیرند.
بنأ به سراحت می توان گفت که نام «خراسان» یک نام بزرگ است که از زمان کوشانیان تا زمان امیر عبدالرحمن خان، چون آفتابی بر تارک سپهر کشور بود

>>>   نام خراسان مربوط به هیچ قومی نیست و هیچ مشکلی ایجاد نمیکند.

>>>   مه نمی خواهم که بالای موضوعات خورد و کوچک ابراز نظر کنم،از گیله های ....نه زیاد خسته شدیم در عمل باید ثابت سازیم.
رحمت خان پیلوت


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است