سخنی با سرور دانش
 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۰۹    ۱۳۹۶/۱۰/۲۶ کد خبر: 144898 منبع: پرینت

با درود به فرهیختۀ ارجمند استاد سرور دانش معاون دوم ریاست حکومت وحدت ملی افغانستان!

شیب تند تحولات سیاسی - اجتماعی کشور به پیچ خطرآفرینی رسیده که اگر تدبیر نشود به بحران همه‌ جانبه و تباهی خواهند انجامید. با گذر از بحران‌ های بنیان‌ برانداز به نظام دموکراتیک و مردم‌ بنیاد دلبسته بودیم اما اکنون روزنه ی امید رهایی شهروندان کشور به بن‌ بست تاریکِ تبعیض و ناروایی منتهی شده و گوشی آماده ی شنیدن مطالبات سیاسی و اجتماعی عادلانه ی شهروندان نیست.

در این فرصت از تقلب سازمان‌ یافته و به گروگان گرفته شدن نظام نوپای دموکراتیک و آرای ملت سخن نمی‌ گویم از محاکمه نشدن و آزادسازی تروریستان و جنایتکاران جنگی براساس پیوست قومی سخن نمی‌گویم، از تغییر ناروای پروژه ی ملی برق، از استنکاف حکومت جهت تامین امنیت تظاهرات مدنی، از محاکمه نشدن دزدان اقتصادی وابسته ی قومی، از تهدید و تطمیع مطبوعات، از تهدید و نادیده‌ انگاشتن مصوبه‌ های پارلمان، تبعیض و ناروایی در استخدام‌ ها، از وزارت بی‌ سوادی که از روی کاغذ هم نمی‌ توانند بخوانند و... سخن نمی‌ گویم! اما نمی‌ توانم در برابر حذف هویتی ساکت بمانم و از آرمان‌ باختگی بنیان‌ برانداز سخن نگویم! نمی‌توانم از نادیده‌ انگاشتن آرمان عدالت‌خواهی نگران نباشم. مساله ی هویت پیچ خطرناکی در راه نخبگان، دولتمردان و ملت فهیم افغانستان است. من به عنوان کسی که نزدیک به سه دهه مشغول مطالعات تاریخی و هویتی بوده و به پاس آشنایی و ارادت قدیمی نکاتی یادآوری می‌ کنم امیدوارم در برابر تاریخ، نسل آینده و سرنوشت کشور رو سپید باشیم.

1. هویت ترجمان هستی هر پدیده‌ای است. عناصر هویت‌ ساز، واقعیت‌های بیرونی است نه پنداری و تخیلی. هر پدیده‌ای را با حفظ عناصر هویت اش نمی‌ شود چیز دیگری دانست. تاکید بر هویت طبیعی، خون‌ محور و فضیلت‌ گریز، به ستمگری و فاشیسم منجر می‌ شود. براساس آموزه‌های دینی و دریافت‌ های دانش بشری بخش مهم عناصر هویت‌ساز انسان اکتسابی و فضیلت‌ محور است. نقطه ی اصلی بحران سده‌ های اخیر کشور تاکید بر هویت‌ طبیعی و حس برتری‌ جویانه است. اندیشه‌ ای که امتیازهای اکتسابی را به پایگاه طبیعی اختصاص می‌ دهد.

2. بدتر از تاکید بر هویت طبیعی تحمیل هویت طبیعی/ خونیِ خود بر دیگران است. تحمیل هویت به معنای حذف هویتی است و حذف هویتی بدتر از حذف فیزیکی، قتل عام و نسل‌ کشی است. هزاره‌ ها پس از قتل عام 62 درصدی به دلیل وجود هسته ی پویای هویتی قد برافراشتند و با تکیه بر هویت گفتمانی و فضیلت‌ محور پیشگام عرصه ی فرهنگ، دانش و مدنیت هستند اما در برابر حذف و استحاله ی هویتی بنیان‌ برانداز - همگام با ملت شریف افغانستان - کوتاه نخواهند آمد.

3. استناد به قانون اساسی برای توجیه تحمیل هویت پذیرفته نیست چون قانون اساسی در زمان بحرانی و در حلقه ای محدود تدوین شده و از مشروعیت آرای همگانی نیز برخوردار نیست. قانون اساسی کشور با همه ی خوبی‌ های خود دارای نقص‌ های آشکار است که باید اصلاح شود. مهمترین کاستی قانون اساسی نشاندن هویت قومی به جای هویت ملی است که خود ستم ملی است. نقص دیگر قانون اساسی تمرکز قدرت است. براساس قانون اساسی رییس‎ جمهور منتخب، قدرت و اختیاراتی شبیه پادشاهی مطلقه دارد که تفکیک قوا را زیر سوال برده است به همین دلیل قوه قضایی کشور عملا غیرمستقل و ناکارامد و قوه مقننه مرعوب ریاست جمهوری است. شما به عنوان یکی از نویسندگان قانون اساسی در ستم و پیامدهای تلخِ نقصیه‌ های قانون اساسی شریک‌ اید. در قانون اساسی ستم رواداشته شده این ستم نمی‌ تواند توجیه‌ گر ستم‌ های دیگر باشد. اگر قانون اساسی نافذ است رییس حکومت حق ندارد مصوبه توشیح‌شده ی پارلمان را رد کند. نقض مصوبه ی قوه مقننه از سوی ریاست قوه مجریه، مصلحت‌ گریزانه، قوم‌ گرایانه و تندروانه است نه دادخواهی کسانی که نمی‌ توانند هویت‌ کشی را بپذیرند!

4. شما یکی از سرمایه‌ های علمی کشور هستید. انتظار نسل فرهیخته ی وطن از شما سیاست ورزی خردمندانه، عادلانه، منصفانه و شجاعانه است. راه عبور از بحران کشور ملت‌ سازی براساس عناصر واقعی هویت ملی است. شما که عمری را با تحقیق و نوشتن گذرانده‌ اید بهتر از هر کسی می‌ دانید که افغان نام قومی است که اکنون خود را پشتون می‌ خواند. تاکید بر جایگزینی هویت قومی به جای هویت ملی ستمگرانه، نشدنی و بحران‌ آفرین است. رسالت شما ایستادگی در برابر نابرابری است و نه توجیه آن.

5. جایگاه کنونی شما مرحله ی گذارِ رهبری از فرمانده - رهبری به رهبری علمی است. از فرماندهانی که سه دهه با کتاب و دانش قطع رابطه کرده‌اند انتظار سیاست‌ ورزی علمی نیست اما از شما انتظار آن است که بیش از پیش به آرمان‌ های عدالت‌ خواهانه و تلاش برای تغییر وضعیت، پایدار باشید. زیر سوال بردن پیشنهاد نظام فدرالی به عنوان آرمان و راهبرد جریان عدالت‌ خواهی و رهبر شهید مزاری برای تغییر وضعیت دفاع و دلبستگی به نظام متمرکزِ شبه‌ دیکتاتوری، آرمان‌ باختگی را در پی خواهد داشت. در سایه ی فرماندهی - رهبری پانزده ساله ی گذشته با طرح شعار همراهی با کاروان پیروز، اهداف و آرمان ‎های انسانی و عدالت‌ خواهانه قربانی شد و مسابقه ی ذلت‌ باری برای دست رساندن به رکاب و کوبیدن میخ به نعل لقِ اسب انحصار و استبداد ایجاد شد که تداوم بحران و انحصارطلبی را همراهی کرده است.

6. از شما به عنوان سیاستمدار فرهیخته انتظار است که مهندسی ذهنیت و نقشه ی راه رهایی از بحران را به عهده داشته باشید و از کج‌ رفتاری و ستم سیستماتیک جلوگیری کنید. اگر صلاحیتی ندارید حداقل مانند بیهقی و علامه فیض‌ محمد کاتب هزاره روایتگر ستم‌ های حکومتی باشید. ترسم آن است که به جای مهندسی، پایداری و روایتگری به پرتگاه توجیه‌گری ستم، به ویژه ستم محو هویتی بیافتید! ترسم آن است که نتیجه ی تجلیل حکومت از علامه‌ کاتب هزاره پی‌ ریزی فهم غلط از مناسبات فرهیختگان با اندیشه ی حکومت قومی و تنزل مقام روایگری به توجیه‌ گری باشد.

7. با شکل‌ گیری نظام دموکراتیک و مردم‌ بنیاد اندیشه ی حکومت انحصاری و حاکمیت تک‌ قومی به بن‌ بست رسیده است. تلاش برای احیای انحصار قدرت قبیله‌ ای و طایفگی تلاش شکست خورده و سترون است. باید پذیرفت که با شکل‌ گیری نظام سیاسی کنونی حکومت سلسله ی «افغانی» نیز مانند حکومت‌ های قومی - خاندانی دیگر پایان یافته و به تاریخ پیوسته است. نظام بین‌ الملل و شرایط جدید کشور پذیرای حاکمیت واپسگرایانه ی خاندانی - قومی نخواهد بود.

8. شکل‌گیری هویت ملی براساس عناصر واقعی هویت ملی آرزوی هر انسان فرهیخته و خسته از جنگ است. دال مرکزی بحران سده‌ های اخیر کشور، حذف‌ اندیشی و قوم‌ مرکزی سیستماتیک است که روحیه ی قوم‌ گرایی را به عنوان سپر دفاعی در ملیت‌ های دیگر نیز تشدید می‌ کند و این چرخه ی باطل ادامه می‌ یابد. نظام کنونی بر اساس همین واقعیت شکل گرفته و اساس قدرت در کشور قومی است. جایگاه شما جایگاه قدرت قومی است و اگر چنین نباشد شما در این مقام نخواهید بود. شما نماینده ی یک قوم در قدرت هستید اگر به خواسته ی هویتی آنان توجه نکنید از شما رویگردان خواهند شد. این نسل فرهیخته که برای تحقق مطالبات اجتماعی حضور میلیونی در خیابان دارند برای پاسداری از آخرین سنگر هستی و هویت خود به سنگر خواهند نشست امیدوارم مساله را ساده‌ سازی نکنید. شما به عنوان معاون دوم ریاست حکومت وحدت ملی جایگاه ملی نیز دارید سعی نکنید هویت جعلی را بر یک ملت تحمیل کنید.

9. در طرح شناسنامه ی هوشمند میان هویت و تابعیت خلط شده است. تذکره نشان تابعیت شهروندان کشور برای برخورداری از حقوق شهروندی است. همین که شناسنامه ی دولت ملی افغانستان صادر می‌ شود بیانگر داشتن تابعیت است و لزومی برای درج آن نیست. شهروند افغانستان تابع افغانستان است نه تابع افغان. اگر اصراری برای درج تابعیت وجود دارد شهروند افغانستان افغانستانی است.

شوکت علی محمدی شاری


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
دانش
هویت
تذکره
نظرات بینندگان:

>>>   قلمت رسا دوست خیلی عالی تحریر نمودید

>>>   دانش یک نصری است و اساس و بنیاد نصر بر هویت هزاره بودن و از زیر بار ظلم کوچی بیردن شدن بود. مگر حال این جناب آمده و هزاره را شناسنامه اوغان میدهد که این خود مبارزات دیروز را زیر سوال میبرد مگر اینکه بپذریم که آن ادعا های دیروزی به خاطر .......سازی ملت هزاره بود تا جناب های ................شود.

>>>   آقای شوکت خان!
چند ادعای شما بیشتر موزه پاکی است تا واقعیت:
1ـ سرمایه‌ های علمی کشور .
2ـ سیاستمدار فرهیخته .
3ـ گذارِ رهبری از فرمانده - رهبری به رهبری علمی
سرمایه علمی که از دایکندی فراتر نرفته است. سیاستمداری که جز معامله کاری ندارد. رهبری این دیگر خیلی مبالغه است. لم تقولون ما لا تفعلون
یک عمر این مردم را فریب دادید با شعار هزاره گرایی و خاک در چشم این مردم زدید. بی وفایی و جنگ های داخلی سازمان نصر مخوف را از یاد برده اید؟

>>>   باید افغانستانی می نوشت نه افغان مثل ایرانی پاکستانی. درپاسپورت های مهاجرین تابعیت افغان نوشته شده مهاجرین از مجبوریت قبول کرده پاسپورت های شان را میگیرند چون مشکل دارند دراقامت وغیره اما آنهای که دروطن هستند میتوانند ازخود دفاع کنند


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است