فروریزی نظم کابل فروریزی عزت و اقتدار همه است
 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۱۲    ۱۳۹۶/۱۰/۲۶ کد خبر: 144899 منبع: پرینت

خلقی‌ ها و پرچمی‌ ها بعد از فروپاشی نظام شان خاطرات خود را نگاشته اند. بلندپایه‌ ها و تعداد کثیری از قلم به‌ دستان شان این کار نیک را انجام داده اند. از خواندن کتاب‌ ها و خاطرات و روزنامه‌ های آن دوره می‌ توان نتیجه‌ گیری کرد که عمده‌ ترین دلیل سقوط نجیب (در پهلوی عقب نشینی شوروی) اشتباهات سیاسی خود نجیب و تیم او بود. نجیب اندکی متکبر و خود خواه بود.

صحبت با حزبی‌ های دون پایه و معترض درون حزب را کسر شان می‌ دانست. مخالفان سیاسی او در درون نظام به تناسب مخالفان اشرف غنی خیلی اندک و کوچک بودند. حکومت نجیب 50/50 نبود. به عبارت بهتر مثل حزب جمعیت نظارگر و شریک قدرت نداشت. جنرال دوستم و مومن اندرابی در جایگاهی نبودند که حکومت مرکزی را بر اندازند ولی شکاف‌ های درون نظام، مجاهدین، دوستم و اندرابی بطور مشترک او را وادار به تسلیم شدن کردند.

در تازه‌ترین تحقیق و نوشته‌ ای که من در مورد افغانستان خواندم آمده بود که "پاکستانی‌ ها نجیب را اخته کردند". پاکستانی‌ ها نجیب را اخته کردند و بعد اخته شدگی تن خون آلود او را مقابل چشم کابلی‌ ها به دار آویختن. پیامدهای سقوط او را همه می‌ دانیم. پیامدهای سقوط او کابل ویران، کابل به غارت رفته، تجاوز بر دختران و زنان مردم بی‌گناه، بُریدن سَر کابلی‌ ها و مردم بی‌ چیز و کسبه‌ کار، تخریب کارخانه‌ ها و سیلو‌های گندم، ظهور طالبان و بالاخره این وضع حاکم که بعد از 16 سال تلاش هنوز موفق به حل کردنش نشده ایم.

اشرف غنی مخالفان خود و حکومت را از سفارت آمریکا و انگلستان می‌ ترساند. این راه حل معقول به نظر نمی‌ رسد شاید اقناع مخالف سیاسی و شریک قدرت معقول‌ تر باشد. همان روشی که امان الله خان و نجیب رعایت نکردند و نتجه اش فرار و مردن اولی در بیرون از این خاک بود و اخته شدن و بیچاره مردن دومی در کابل. فروریزی نظم کابل به معنای فروریزی عزت و اقتدار همه است.

حبیب حمیدزاده


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
نحیب
غنی
کابل
نظرات بینندگان:

>>>   هر مشکلی راه حل دارد. به جز لج بازی.
غنی مثل طفلان کوچک به اثر اغوای چند فاشیست افغان ملتی و گلبیدین دچار یک لجبازی کودکانه شده است.
غنی اگر در گفتار و کردار گلبیدین اندکی تامل کند خواهد دید که این گلبیدین است که قبرش را میکند نه عطا.
گلبیدین از یک طرف طعنه میدهد که این رییس جمهور توان تبدیل کردن والی خود را ندارد و از جانب دیگر میگوید در گیری عطا و غنی مشکل داخل حکومتی است و به ما مربوط نیست.
از یک طرف گلایه میکند که دولت به تعهداتش با حزب گلبیدین عمل نمیکند در خالیکه این تعهدات میان دولت و یک گروپ باغی زد دولتی که تسلیم شده میباشد و دولت 80% عمل کرده و گلبیدین جز استفاده از دولت به هیچ تعهد خود عمل نکرده. مناطق تحت نفوسش هنوز هم همراه با افراد مسلح اش در کنترول خودش است و محل امن اختفا طالب و داعش.
اما از جانب دیگر غنی را به برهم زدن توافق بانیمه دیگر پیکر جکومت وحدت ملی تشویق میکند در حالیکه هردو نیمه حکومت تشکل های موتلفه از جناح های مختلف هستند.
و جمعیت به مثابه ستون فقرات جناح ریاست اجرایی است.
گلبیدین از یک طرف شعار میدهد که حکومت های ایتلافی در افغانستان کار آیی ندارند و از طرف دیگر میگوید در انتخابات آینده خودش کاندید نیست مگر در پهلوی یک کاندید مورد قبول جامعه جهانی می ایستد.
ایستادن در پهلوی یک کاندید که حتمن بعد از گفتگو و توافق جانبین صورت میگرد اگر ایتلاف نیست چی است.
اینجا است که حلقه خبیثه ایکه غنی را در محاصره گرفته همزمان با طرد جناح های موتلفه دولت مثل دوستم و محقق و جمعیت قبر غنی را نیز در حال کندن هستند و به مجرد بدست آوردن اهداف شان بر سر گور غنی دولت دلخواه باداران شان را به رهبری اتمر و باقی شوونیست های افغان ملتی تشکیل میدهند هرچند به قیمت آتش گرفتن افغانستان تمام شود.
غنی باید پیش از اینکه خود و فامیل خود را برباد دهد باید سر عقل بیاید.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است