از بوسه باران نور بلخ تا نفرت باران عبدالله سپیدار
 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۰۳    ۱۳۹۶/۱۰/۳۰ کد خبر: 145137 منبع: پرینت

در این روزها نور بلخ مثل ستاره درخشان بر تارک آزادگی، جسارت، مردانگی و حق طلبی در برابر زورگویان و تمامیت خواهان ارگ می درخشد. مردم های گوناگون از سراسر کشور برای بستن کمر او در یک نبرد سر نوشت ساز با بی عدالتی، زورگویی و حق ستیزی به بلخ می ریزند و با چشمان اشک آلود چشمان او را می بوسند و در آغوش می کشند و نفرت خدا به آدرس عبدالله نامرد، دروغگو و خیانتکار می فرستند.

واقعیت این است که بوسه باران نور بلخ و نفرت باران از عبدالله را باید در چهارچوب منافع مردم نگاه کرد. مردم بیسواد اند، بیچاره اند، فقیر اند ولی منافع خود را خوب می دانند؛ خادم و خاین را خوب می شناسند، صادق و عوام فریب را خوب تشخیص می دهند. واقعیت این است که در دنیای منافع مردم مرز باریک میان محبت و نفرت وجود دارد. این مرز به سادگی از محبت به نفرت تبدیل می شود.

این مردمی که امروز نور بلخ را بوسه باران می کنند سه سال قبل بیشتر از این دریاهای بوسه را نثار عبدالله می کردند و حتی حاضر به قربانی پیش قدم های او بودند. او را مسعود ثانی تاریخ ساز می شمردند که معادلات قدرت استبدادی و غیر عادلانه را تغییر داد. واقعیت این است که حمایت مردمی، محبوبیت و شهرت جهانی که داکتر عبدالله سه سال پیش داشت در تاریخ معاصر افغانستان کم نظیر بود. حتی ابرقدرت های جهانی نتوانستند از آن به نفع کامل تقلب سالاران قبیلوی چشم پوشی کنند و مجبور شدند قدرت را برابر تقسیم کنند.

باید گفت حکومت وحدت ملی یک تحفه آمریکایی و یا حسن نیت اشرف غنی نیست بلکه محصول قدرت بی نظیر مردم و مقاومت در برابر تمامیت خواهی قبیلوی است. این انگیزه قدرت مردمی به نوبه خود محصول جسارت، پایمردی و قربانی احمد شاه مسعود و استاد ربانی است که اعتماد به نفس و داعیه حق طلبی را در رگ و پود مردم نهادینه ساختند. این در حالی بود که مردم بحیث رعیت بی اراده سر تعظیم به هر ارباب فاشیست فرو می آوردند و اطاعت از ارباب را دین اسلامی و میهن پرستی می شمردند. خیانت عبدالله به آرمان های میلیون ها انسان مردم را مجبور ساخت که با نفرت او را ترک کنند و در کنار نور بلخ که پرچم دادخواهی و حق طلبی را در برابر تمامیت خواهان ارگ بلند کرده بایستند.

بدون شک تا زمانی مردم از نور حمایت خواهند کرد که در گفتار نه بلکه در عمل از داعیه مردم دفاع کند. هر نوع بازی با احساسات مردم این بوسه های عاشقانه و آغوش گرم مردمی را به نفرت و خشم تبدیل خواهد کرد و نور بلخ به ظلمت بلخ و به سرنوشت عبدالله دچار خواهد شد.

هارون امیرزاده


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
عبدالله
نور
نظرات بینندگان:

>>>   روی دروغگویان سیاه و زنده باد نور

>>>   بلی روزی به به عبدالله نوشته بودیم که برایت کمپاین کردیم تا طلسم یکه تازی های قدرت را بشکنی ودرصورتیکه در این عرصه موفق بدر نیایی بر ضدت نیز کمپاین خواهیم کرد وحالا فرصت آن رسیده که بیزاری خودرا از این شخص ابراز کنیم وچنین انگیزه برای آقای نور وسایرین نیز در صورت ایکه موفق بر نیایند وبر سرنوشت مردم بازی کنند چنین خواهد بود. زیرا ماعاشق چشم وابروی کسی نیستیم عدالت بین اقوام را میخواهیم.
سروری

>>>   با رفتن چند لندغر و کیسه بر. کمر عطا چور بسته نمیشود چند بیسواد و ......مانند خود شما کمر یک دزد را بسته میکند که میګوید عیان چی حاجت به بیان است اګر عطای .............بداند که ده نفر با علمیت و دانا همرایش ایستاد است حالا هر چیزی که از دست اش میشد میکرد ولی میداند که همه این افراد چکچی و پولخور هستند وقتیکه پول باد اورده عطا خلاص شود باز عطا خطا میشود که یکی از این چګچی شخص خود شما هستید که در اروپا نشسته وشراب خود را نوشیده هزیان ګوی میکنید شما کمر خود را بسته کنید و از .........و ..........خود و فامیل خود را نجات دهید.

>>>   عبدالله سپیدار می گوید البته در در دلش
خدا یا من جدا از نور گشتم
به چشم مردومان زنبور گشتم

نبی جاغوری

>>>   آقای هارون امیرزاده به عنوان یک فرد باسواد حق کشی نکن درافغانستان اولین فردی که فریاد عدالت خواهی آزادی برابری وبرادری را سرداد رهبر شهید مزاری بود نه دیگران .بااحترام

>>>   آری برادرمحترم هارون جان دقیق فرمودی من یک جوان این سرزمین استم مادرپیرم را به خانه دخترانش به بسیارمشکل میبرم اما درزمان انتخابات بخاطر رای دادن به عبدالله اورا مجبورساختم تابرود رای بدهد همینطورهزاران مردم این سرزمین ولی عبدالله به انگشتان بریده مردم به مردمان کهن سال مانند مادرم همه وهمه را باگرفتن چوکی سپیدار به فراموشی سپرد ماازعبدالله چوکی نمیخواستیم درمقابل رای خود ماازعبدالله پول نمیخواستیم درمقابل رای خود عدالت، حق اجتماعی برابری ولی روز به روز به یک اجیر شخص بیروده وروانی تبدیل شده رفت من مطمن استم اگر یک سوم این مردم که به عبدالله استادگی کردندبه غنی ایستادگی میکردند غنی به مراتب خودخواه تر ازاین وقت میبود غنی میداند که درجامعه جاه پا ندارد باوجود آن هم چه کارها که نمیکند، چه مخکش ها که تربیه نمیکند وغیره ...

بااحترام
امپراطوری خشم


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است