شناسایی تروریزم در نظام حقوق بین‌ الملل
 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۰۵    ۱۳۹۶/۱۱/۲ کد خبر: 145316 منبع: پرینت

از سال 1963 به اینسو پانزده کنوانسیون جهانی در مورد اعمال تروریستی به تصویت جامعه ملل رسیده است.

هرچند تعریف خاصی در زمینه تروریزم بین‌ المللی (عمل هراس‌ افکنانه‌ ای که فرامرزی باشد) در این میثاق‌ های جهانی ارایه نشده است اما اتحادیه اروپا سال 2005 (Council of Europe Convention on the Prevention of Terrorism) تروریزم بین‌ المللی را بر منشا، محل رهبری، سازماندهی و هماهنگی عمل ترور به بررسی گرفته است. این بهترین تصویری است که تا هنوز از تروریزم جهانی ارایه کرده است.

سازمان ملل متحد نیز سندی را به‌ نام (Comprehensive Convention on International Terrorism) تصویب کرده که نگاه کلی به نقش، جایگاه، بازیگران و پیامد‌های تروریزم جهانی ارایه کرده است. بر بنیاد این کنوانسیون اگر عمل هراس‌ افکنی توسط دولتی حمایت می‌ شود یا در جغرافیای دولتی سازماندهی می‌ شود این دولت پاسخگوی پیامدهای آن عمل تروریستی می‌ باشد در این حالت دولت‌ های آسیب‌ دیده می‌ توانند با آسیب‌ شناسی حرفه‌ ای دست به اقدامات جبران کننده بزنند این اقدامات جبران کننده باید با استفاده از موازین حقوق بین‌الملل سازگار باشند.

یعنی در گام نخست دیپلوماسی فعال استفاده شده و زمینه‌ های به رسمیت‌ شناسی دولت مرتکب عمل هراس‌ افکنانی به مثابه دولت تروریست به بررسی گرفته شود سپس دولت آسیب‌ دیده با استفاده از مراجع امنیت جهانی منابع ترور را شناسایی و آن‌ را به نهادهای با اعتبار بین‌ المللی ارایه دهد. مرحله سوم اقدامات عملی در برابر دولت ترور پرور راه‌ اندازی شود یعنی دولت آسیب‌ دیده لابیگری جهانی را راه‌ اندازی کرده و با فشارهای سیاسی از تکرار هرگونه عمل تروریستی جلوگیری صورت گیرد در آخرین تفسیر دولت آسیب‌ دیده حق دارد تا در دفاع از خود اعمال فشار نظامی را بر دولت ترور پرور به‌ کار گرفته و دولت‌ های هم پیمان خود را در این راستا متعهد سازد.

ملک ستیز


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
تروریزم
نظام حقوق بین الملل
نظرات بینندگان:

>>>   دزد، رشوت خور ، غاصب ، قاچاقبر ، متعصب ، تیکه دار به دروغ دین ، مذهب ، نژاد، سمت و لسان که مردم راتحت همین عناوین مقدس به نفع سیاسی خود استعمال مینمایند تماما تروریزم اند

>>>   ملک صاحب ستیز بدون آن که همرایت ستیز داشته باشم،میگویم که تروریزم از آغاز پیدایش زنده جان در روی کره زمین یعنی حدود سه و نیم ملیارد سال قبل وجود داشته است و در طبیعت بخاطر بقا و ادامه حیات و ادامه تولید نسل وجود دارد.
از همین جهت است که من همیش معتقد هستم که طبیعت صرف در اثر نیرو های طبیعت بوجود آمده است و هیچ خالقی درکار نیست.
زیرا خود زنجیره غذایی طبیعت قسمی وجود دارد که همه انواع زنده جانهای روی زمین،چه انسان است و چه حیوان و چه مکروب و چه گیاه،صرف با خوردن یکدیگر امرار معیشت میکنند و در نتیجه سبب قطعه قطعه شدن و پارچه پارچه شدن و درد و زجر و مرگ زنده جانهایی میشوند که خورده میشوند و قربانی میشوند.
بنأ خالقی که چنین چیزی را تماشا میکند و عکس العمل نشان نمیدهد.هم کاملاً بی احساس باید باشد و هم کاملأ غیر عادل باید باشد که چنین بی عدالتی را خلق میکند و خودش نظاره کرده مینشیند.
هرچند بندگان وی یعنی افراد مذهبی دل خود را تسکین میدهند و میگویند که خدا خودش خوبتر میفهمد و ما در کار خدا غرض نداریم،اما افراد با عقل و خرد،به هیچ عنوانی چنین حالت مورد قبول شان واقع نمیشود و اعتراض دارند و از همین خاطر اتابیست هستند.
بنأ تروریزم از آغاز پیدایش انسان نیز وجود داشته است و فعلاً نیز وجود دارد و در آینده نیز وجود خواهد داشت و هر کشوری میتواند هم بانی تروریست باشد و هم قربانی تروریست باشد و کشور های قدرتمند زمینه را قسمی مساعد میسازند که او را منحبث تروریست قلمداد کرده و مورد حمله قرار دهد و یا مورد تعزبرات اقتصادی و غیره قرار بدهد.
من یک مثال برای خودت میدهم:
قوای امریکایی کرد های سوریه را در مقابل داعش که نیز خودش تجهیز کرد،تجهیز کرد و داعش را توسط آنها از سوریه خارج و به افغانستان آورد و حالا قوای ترکیه که عضو ناتو است در داخل سوریه برضد کرد ها جنگ میکند و درین رمینه از مخالفین دولت بشار الاسد کمک میگیرد و ترکیه در عین حالی که عضو ناتو است،هم پیمان سوریه و روسیه و ایران نیز است و در از بین بردن داعش با آنها کمک کرد و روسیه و سوریه و ایران در عین حالی که در از بین بردن داعش با امریکا و ناتو کمک کردند،در عین حال مخالف مخالفین بشار الاسد هستند که قوای امریکا و عرب ها آنها را تجهیز میکنند.
پس بیا و پوره کن که درین میان کی تروریست است و کی از تروریست دفاع میکند و کی بیگناه است؟
اگر این معما را حل کردی،واقعاً دوکتورا خویش را در تروریست شناسی از پوهنتون جورج واشنگتن گرفته یی.

>>>   Farid
ما از تجزیه می ترسیم و تجزیه طلبی را ننگین می دانیم ، اما اگر ژرف ببینیم ؛ جامعه ی ما جامعه ی تجزیه شده است . در هیچ موردی اجماع نداریم ، تفاوت را نمی پذیریم ، از تغیر و دگرگونی خوش ما نمی آید ، با هم نمی توانیم گپ بزنیم و به نقد همدگر و گذشته و حال بپردازیم . از تاریخ خویش تعریف های متضاد و کاملن نا همگون داریم . تاریخ و باور های سیاسی ما را بیشتردروغ و ننگ و غیرت رقم میزنند تا زندگی وامروزما
افغانستان چهل سال و اندی است که در بی امنیتی و جنگ به سر می برد . آنجا " ما " باهم می جنگیم ، کشور های منطقه می جنگند و زورمندان جهانی می جنگند . وطن ما بالاترین ریکارد دار جنگ های نیابتی و جنگها برای دیگران است . دیگران منافع دارند ، برنامه دارند و سود و زیان خویش را می شناسند اما ما از منافع خویش تعریف یگانه یا ملی نداریم ، ما تقسیم شده ایم در خط های منافع دیگران ، برنامه ی یگانه و همه پذیر برای جغرافیای خویش نداریم . احزاب و نیروهای سیاسی یا افزار دیگران اند یا مصروف درگیری های خودی و تصفیه حساب های گذشته ی خونبار و پر درد . ما مستقل بودن را تجربه نکرده ایم و از ازادی می ترسیم .ما همیشه به حامی اندیشیده ایم تا به خود و توانایی خود .

>>>   جناب فرید خان بسیارخوب تحلیل بجا داشتی


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است