به سمت اتمام یک دولت در افغانستان
 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۰۵    ۱۳۹۶/۱۱/۱۰ کد خبر: 145852 منبع: پرینت

طوریکه رییس جمهور ترامپ جنگ افغانستان را به میراث می برد بهترین مشوره ای به او این است که بخش های پرجمعیت افغانستان تحت قیومیت حکومت است.

جنوب افغانستان عمدتا مناطق پشتون نشین درامتداد مرز با پاکستان در قلمرو طالبان قرار دارد. شمال و شرق در کنترل جنگ سالاران قومی و تباری غیرپشتون است. هیچ کدام اینها تهدید مستقیم برمنافع امنیت حیاتی آمریکا نمی باشند. طالبان در شهرهای بزرگ پیروز نمی شوند و حکومت به دلیل نبود جاده های قابل استفاده و عدم ارتباطات مناسب قادر به اعمال حاکمیت حقیقی در مناطق دوردست نیست.

ما در جنگ افغانستان وارد شدیم، خواست ما بیرون راندن رادیکالسیم اسلامی بود. القاعده عمدتا نابود شده است همچنان به رغم علاقمندی داعش هیچ نشانه ای وجود ندارد که بازیگران بزرگ سیاسی افغانستان به داعش خوش آمدید بگویند این بدان معنا نیست که ما باید افغانستان را کاملا ترک کنیم مگر معنایش این است مرحله ملت سازی در آن اوضاع جنگی به پایان رسیده است.

حضور مستمر نظامی ما در این کشور قرین به حق است این سیاست برای مبارزه دوام دار علیه تروریزم طرح شده بود که مطمین شویم گروه های تروریستی نتوانند افغانستان را بحیث پایگاه برای حمله ای دیگر از نوع «یازدهم سپتامبر 9/11 » به سرزمین آمریکایی ها استفاده کنند ما اگر افغانستان را در این مقطع زمانی کاملا ترک بگوییم اشتباه خواهیم کرد همینطور کنترل مبارزه با تروریزم مانند داعش را از دست خواهیم داد داعش پدیده ای است که در افغانستان ظهور کرده است. طالبان شاید برای بسیاری از آمریکایی ها تنفرانگیز باشند اما آنها تهدید انتقالی نیستند.

حضور قوت های آمریکایی و ناتو در افغانستان باید مانند سیاست بیمه ای در مدنظر گرفته شود. اول این یک سد کم هزینه در برابر جنگجویان خارجی است که می خواهد از افغانستان به عنوان پایگاه حملاتی بر آمریکا و متحدان نزدیک آن استفاده کنند. روسیه دارد روی این امر (استفاده از جنگجویان علیه آمریکا و متحدان اش) با افغانستانی هایی که قادر به انجام چنان ماموریت هستند چانه زنی می کند و باج می دهد. مردم افغانستان شاید آمریکایی را دوست ندارند ولی حضور ما به گونه ای پذیرفته شده است که روس ها هرگز نمی توانند همانند آمریکایی ها قابل تحمل باشند.

مشکل واقعی فرا راه توسعه افغانستان خود افغانستان است چیزی که آمریکا به آن نمی تواند کمک کند. افغانستان کشوری است که ظاهرا روی کاغذ نظام قوی متمرکز دارد اما زیرساخت های ملتی و اجتماعی اجازه کمک رسانی و ارایه خدمات به شیوه مناسب را به حکومت نمی دهد این کشور نیاز به حکومت غیر متمرکزی دارند که به والیان قدرت و منابع بدهد که بتوانند به بهبود اوضاع مفید واقع شوند و آنها (والیان) را برای پیشرفت واقعی پاسخگو بسازد. انتقال مستقل منابع مالی از کابل به ولایت می تواند لایه های فساد را از بروکراسی کابل از میان بردارد. فساد یک چیز طبیعی در آن بخش دنیا است مگر لایه های فساد میان کابل و حکومتداران ولایتی ناتوان کننده است.

اگر به حکومتداران ولایتی منابع مالی داده شود و پاسخگو باشند آنها در امر مبارزه با فساد فعال تر خواهند شد چون فساد آنها را زشت جلوه می دهد. مساله این است که بحث تمرکز زدایی قدرت و تغییر ساختار موضوع مردم افغانستان است. تا زمانیکه آنها مشکلات داخلی را حل نکرده اند، تلاش های آمریکا در جهت ملت سازی و هزینه هایش در امر مبارزه علیه تروریزم به آن می ماند که پول در دستشویی (تشناب) ریخته شود.

ما می توانیم به دولت افغانستان مشوره دیپلوماتیک بدهیم که چگونه بتواند به مردم کار درست انجام بدهد تا زمانیکه مردم افغانستان تغییر اساسی را به وجود نیاورند هزینه های انکشافی ما باید جای دیگری مصرف شود اما آمریکا می تواند کمک هایش را به افغانستان درجنگ برضد تروریزم تمرکز دهد. اگرسرمایه گذاری ما در افغانستان به جای ملت سازی به هدف مبارزه بر ضد تروریزم متمرکز شود احتمالا در این اوضاع حق به جانب هستیم.

شاید اختلالات نیروهای مشترک (افغانستان-آمریکا) عبث باشد اما حضور ما برگ برنده حکومت افغانستان در چانه زنی با طالبان است. طالبان می خواهند جنگجویان خارجی افغانستان را ترک کنند ما می خواهیم جهادگران بیرونی نیز کشور را ترک کنند. موافقت با طالبان بر سر بیرون راندن القاعده و داعش از جغرافیای تحت کنترل شان یک گام بزرگ به قوت های ناتو و آمریکایی در امر مبارزه با تروریزم است.

داکترین ترامپ طوریکه در حال توسعه است چنان نمی نماید که یکباره ترک دنیا کند مگر چنان به نظر می رسد و می خواهد مطمین شود که سرمایه گذاری های مالی و نظامی آمریکا به جای نوع دوستی کورکوانه و عبث تامین کننده منافع آمریکا است. ما باید افغانستان را از راه های دیپلوماتیک به تمرکززدایی قدرت و تغییر نظام تشویق کنیم به لحاظ لوجیستیکی و تدارکاتی حمایت کنیم که خود بتوانند علیه تروریزم مبارزه کنند همچنان دولت افغانستان باید به حل و فصل صلح آمیز مساله طالبان تشویق شوند طالبان باید همچون یک حزب سیاسی شامل حکومت شوند.

اگر ما بتوانیم آن سه هدف اساسی را عملی کنیم به واقعیت گفته می توانیم که تلاش های ما در جنگ ارزش داشت.

نویسنده: گاری اندریسون، سرهنگِ بازنشته نیروهای دریایی آمریکا، مشاور ملکی نیروهای آمریکایی در افغانستان و عراق و اکنون استاد همکار در امور بین الملل دانشگاه جورج واشنگتن
برگردان: ک همسخن
منبع اصلی: سمال وارس ژورنال


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
آمریکا
افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   هر بهانه کردید که نظام حقیقی را از بین ببرید و دزدان چپاولګران و قاتلان. یک میلون افغان را دوباره بیاورید ولی نتوانستید حالا از نیرنګهای روبایی خود استفاده کرده به نصحت های کودکانه شروع کرده اید که هیچ منطق قبول نمیکند که نظام تغیر کند و دزدان دهه هفتاد یک بار دیګر افغانستان را چور نماید هر نظام بیاید حتا نظام طالب مردم قبول دارد ولی نظام دزدان و سګبازان حرفوی را نی.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است