انقلابِ حکومت فدرالی
نافرمانی والی های برکنار شده در گریز از سایه ارگ، انقلاب ولایت ها برای رسیدن به حکومت فدرالی است، امری حیاتی برای سرزمین قومیت ها که ترد شده از سوی رهبران پشتون می باشد و مورد حمایت باقی اقوام 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۴۴    ۱۳۹۶/۱۲/۱ کد خبر: 147051 منبع: پرینت

به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)،حکومت مرکزی قدرتمندی که اشرف غنی در فهم ناچیز سیاسی خود برای رسیدن به آن به نبرد با جزایر قدرت رفت رو به زوال است و بیش از هر زمانی، حکومت فدرالی را برای سرزمین قومیت ها و مذاهب به امری حیاتی بدل می کند، نظامی ترد شده از سوی رهبران پشتون و مورد حمایت باقی اقوام.

برکناری والی بلخ در سیاست سلطه گری اشرف غنی و ماندن وی در این ولایت با گذشت هر روز بر تنش های داخلی می افزاید و سبب به چالش کشیدن قدرت حکومت می شود هرچند اکنون بدل به راهی برای انقلاب ولایت ها شده است به طوری که پس از برکناری و جابه جایی والی ها در شش ولایت، والی های عزل شده سمنگان و قندوز اعلام نافرمانی کردند و والی بدخشان از اجرا نشدن دستورات ریاست جمهوری در این ولایت می گوید.

در این میان، اگر با وجود 32 ولایت اما حضور 102 والی در کشور به طوری که والی های ریاست جمهوری اکثرا در قدرت هستند، تعیین شدگان از سوی ریاست اجرایی بدون ولایت و والی های نام نهاده طالبان در حاشیه حکومت قدرتمندتر از هر مقامی در مناطق تحت نفوذ و حاکمیت خود، نشان می دهد که نظام مرکزی نه تنها قدرتی ندارد بلکه خلاصه در ارگ است.

عطا با قد علم کردن در برابر حکومت بدل به رهبری برای جریان مخالف شد اما اگر استقلال ولایت ها به سرانجام رسد و والی ها یکی پس از دیگری خود را مبرا از حاکمیت وحدت ملی اعلام کنند، انقلابی به وجود می آورد که می تواند سکوی پرتاب حزب جمعیت بخصوص عطا محمد شود.

حکومت فدرالی که اکنون در 90 فیصد کشورهای جهان حاکم است، حیاتی تر از هر امری برای افغانستان می باشد که سرزمین قومیت هاست آنهم با حساسیت های بیشمار که تمامی جنگ ها ریشه در اختلاف های تباری داشته و دارد.

این در حالی است که بنا به تجربه تلخ چهار ساله ریاست جمهوری اشرف غنی، دامنه اعتراض ها نمی تواند مبنای برای تغییر رویکرد این حکومت باشد زیرا رییس جمهور به تکرار نشان داده که در تکیه همه جانبه به امریکا، چه انتخابات برگزار شود و چه نشود خود را رییس جمهور دوره آینده می داند.

قومیت اگر چه خط قرمز این سرزمین می باشد و ریشه جنگ و سقوط حکومت هاست، اشرف غنی برای ایجاد ناامنی ها به نبرد با جزایر قدرت در سلطه گری قومی می رود زیرا جنگ و ناامنی تضمین کننده بقای حکومت برخواسته از بحران می باشد.

وی از ابتدای حضور در سیاست، رویکردی جز از میان بردن رهبران جهادی و قومی نداشته و زمانی که در تلاش کرزی با تقلب گسترده به ریاست جمهوری رسید نه تنها تهی از فهم سیاسی است بلکه همچون دیوانه ای از هیچ عملی برای ناامنی بیشتر در اختلاف های قومیتی و مذهبی فروگذار نمی باشد.

در حالی که همچنان عطا نتوانسته با استفاده از نارضایتی های گسترده در حد و اندازه یک رهبر برای جبهه مخالف قد علم کند و تنها از حزب جمعیت می گوید و خلاصه در قومیت تاجیک شده است.

حکمران بلخ در پافشاری برای مقابله با استبداد ارگ، راه اعتراض را برای باقی سیاستمداران هموار کرد به طوری که اکنون، والی ها در عزل از سوی رییس جمهور، جرات نافرمانی را بدل به استقلال کرده اند.

انقلاب ولایت ها همان حکومت فدرالی به گونه ابتدای است که باید برای گریز از سقوط و جنگ داخلی به قدرت و اقتدار بدل شود و این میسر نمی شود مگر اینکه اشرف غنی از سیاست برکنار و قدرت در اتحاد بدل به حکومت فدرالی شود تا هم دامنه نفود گروه های تروریستی کاهش یابد و هم، هیچ کشور خارجی توان به قدرت رساندن حکومت وابسته و قبیله ای را نداشته باشد.

دوران جدید که دم از دمکراسی و حاکمیت قانون می زند، هیچ برتری به حاکمیت طالبان ندارد بلکه بنای کجِ سیاست شوم غرب که در کنفرانس بن پایه گذاری شد اکنون به دیواری ترک خورده آماده ریزش مانده که باید از درون دگرباه ساخته شود آنهم با درنظر گرفتن قومیت ها و جغرافیا که هر رهبری حافظ جان و امنیت مردم و منطقه خود باشد، برای اقتدار حکومت مرکزی.

کد (18)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
نافرمانی از حکومت
غنی
ولایات
نظرات بینندگان:

>>>   كسا نيكه با قبا له جعلى انگيسى
خود را با نيا كا ن هندو تحميل كرده اند اين را بدا نند كه بار ها ابن قباله شما پا ر ه شد ه و خو ا هد شد . يا اينكه به مد نيت تن مى د هيد و به فر هنگ عد الت داورى و همد يگر پذ يرى تن مى د هيد

>>>   Soraya Baha
عطف توجه فاشیستان قبیلۀ ارگ ، شما باری به شناسنامه های کشورهای اربابان تان انگلیس و امریکا نگاه کنید که هرایالت امریکا شناسنامه خود را دارد، حتا یکی دو قبیله سرخ پوست که با کمیت اندک تاهنوز باقی مانده اند به نام قبیلۀ خود شناسنامه دارند و اما یک چیز در تمام شناسنامه های مردم امریکا یک سان است، نام، نام فامیلی، محل تولد، سال تولد، مشخصات فزیکی (رنگ موی رنگ چشم و قد ) که نام پدر و پدرکلان و دین و مذهب و ملیت در آن ذکر نمی شود وشناسنامه قبیله یی شما نه تنها هویت اصلی مردم را مسخ کرده حتا ضد مادر و زن هم است که تنها نام پدر ذکر شده و از نام مادر خبری نیست. شما قبیله نشینان می توانید به کاپی از شناسنامه های اربابان تان شناسنامه های جداگانه قبیله یی بگیرید. مانند شناسنامه احمدزی، کرزی، بارکزی، سدوزی، درانی، شنواری، کروخیل، ملاخیل، نایب خیل، لیوانی خیل و هزاران زی و خیل دیگر

>>>   Salam
من شاهدم كه حتا اوغان ها ( پشتون ها) هم در خارج خود را كوشش مى كنند افغان معرفى نكنند, چه بسا غير پشتون ها ، وقتى از ايشان مى پرسند از كجائيد زبان شان لكند مى كند و به مشكل خود را معرفى مى كنند ، حتا حاضر اند خود را پاكستانى و ايرانى و حتا هسپانوى معرفى كنند نه افغان ، زيرا واژه افغان با ترور ، قتل ، ويرانى , فساد ، كشتار ، تمدن گريزى , افراط گرايى و دها صفت بد گره خورده است ، بى ارزش ترين گذرنامه در جهان ، گذرنامه افغانستان است .

>>>   او که کفته است》》 آخر میکویند خراسانی جز ایران است 《《 این طور نیست چون اولا فعلا فقط یک ربع خراسان قدیم یعنی نیشابور در ایران است اما اعظم شهرهای خراسان در محدوده کشور ماست و دو ربع اصلی از ۴ ربع یعنی بلخ و هرات را جغرافیه ما شامل میشود بعد از آن برخی شهرهای خراسان باستان هم امروز در ترکمنستان و ازبکستان واقع است منجمله مرو و سمرقند و بخارا اما با وجود اینکه این کشورها نام ولایتی بنام خراسان ندارند هیچگاه این دو کشور با نام خراسان دشمنی ندارند. دلیل دیگر این است که در کشور ایران ناحیه ای به نام آذربایجان وجود دارد همیطور کشوری با نام جمهوری مستقل آذربایجان وجود دارد ولی در عین اشتراکات فرهنگی و تبادلات اقتصادی و توریستی فرهنگی با ناحیه آذربایجان ایران هریک برای خود ساحه سیاسی خود را دارند نمونه دیگر >ایران ناحیه ای بنام کردستان از کشور خود را دارد با همین نام اقلیم خود مختار کردستان با پرچم و ادارات مستقل در شمال عراق و سوریه وجود دارد مردم کرد در این نواحی همچونان که با همدیگر ارتباطات مشترک فرهنگی اقتصادی دارند اما دو ساحه سیاسی دارند قضیه بین کوریای جنوبی و شمالی هم اینچنین است با فرهنگ و زبان مشترک و اختلاف سیاسی در دو مرز سیاسی با هم زندکی میکنند پس این مساله یک توهم از سوی قبیله گرایان برای شکست برگشت به مفاخر تمدنی خراسان باستان است ایکاش فریب نخوریم.

>>>   کسیکه دولت فدرالی میخواهدروزگارش تلخ خواهد شد دیگر کسی نیست به جز چند نفراشرارصفت که خودرامجاهیدن میتراشد این لانعتی ها ازروز پیدایش ازهمان روز نظام افغانستان راه به تجزیه مواجه ساخته است پس گفته شود هیچ کس درهمن نخواهد بود .

>>>   برادران مشکل کشور امروز قوم گرایی شدید است به نظر من برای رفع این مشکل باید در مناطق شهری هر پشتون با یک تاجیک ازدواج کند و هر تاجیک با یک پشتون و بعد فرزندانشان خراسانی میشوند نه تاجیک و نه پشتون در واقع خوب است ملیت خراسانی ساخته شود چون ملیت افغانی به علت مسئله قومی در بین مردم مقبول واقع نشده است خوب چه اشکال دارد؟ هزاره ها هم با سادات و قزلباش و شیعیان فارسیوان مزار و هرات ازدواج کنند و همه خود را خراسانی اعلام کنند تعصب را از روی قومیت بردارند مساله عقلانی این است که بالاخره هرچند مدت کم یا زیاد قومیت ها یک روز بوجود آمده و روزی هم از ترکیب قومیت ها قومیت و ملیت جدید ساخته شده است اگر میخواهید این کشور ما نمونه بی نظیر در ملت سازی شود این روش است عامل پیروزی کشورهای متمدن امروز حذف قوم گرایی و انحلال در ملت سازی میباشد اولین تهدیدی که برای اسلام بود قوم پرستی اعراب بود که همین باعث جاهلیت اولی بود و مانع از آزاد اندیشی و تفکر و تعقل از امروز بیایید نه تاجیک بگویید نه پشتون نه بلوچ بلکه همه خراسانی شویم خراسان یک نام مربوط به منطقه است و هیچ قوم گرایی در آن نقش ندارد و مبتواند باعث فرو افتادن عصبیت ها و قبیله پرستیها و تند مزاجی ها شود.
اگر موافق استید نظر خود را نشر نمایید
امیدوارم افغان پیپر که واقعا جز رسانه های اندک حامی آزادی اندیشه و بیان است نظر مرا نشر نماید
عبدالحمید خوشحال

>>>   عجب مسخره گی است !
قنسول ترکیه در بلخ اعتماد نامه اش رابه استاد عطا تقدیم میکند :
تقدیم اعتماد نامه به استاد عطا!!!!
او قنسول بیا به وزیر اکبر خان سرک پانزده پرسان کو والی بلخ را کار دارم انجنیر صاحب داود یک مرد سرخ چهره است اعتماد نامه ات رابه همو تسلیم کن !
ر

>>>   حکومت فدرالی برای چند تا جنگسالار منفعت زیاد به بار می آوردو هریک شان یک ولایت را برای خود غضب می کنند (مانند زمین های غضب شده) و تمام دارائی عامه را به بانک های خارج مانند همیشه انتقال می دهند. بعد حکومت مرکزی خیلی ضعیف نیز جلو آنها را گرفته نمی تواند.
یک ولایت برای پدرام، یکی برای معلم عطا، یکی برای دوستم، سیاف، خلیلی، محقق وغیره...

>>>   حکمران بلخ باشد یا حکمران شما دارائیهای دزدی شده شان درخطر است اینها تنها مشکل باقانون دارند تکلیف روانی پیدا کرده اند وتحت شعار که گفته اند لچ ازآب چی می ترسه قدم گذاشته اند اینها به سطح ملی وبین المللی لج وبی آب شدند بگذار چندروز دیوانگی خودرابکند وحرکات طفلانه شانرا اجراکند وماتماشا میکنیم مانند رقص مرده مارا که آنها تماشا میکردند زیرا اینها بیسواد اند تعریف سیاست رانمیدانند ومانند اطفال زود متوصل به جنگ میشوند زیرا فاقد منطق اند ودرمفابل مردم شریف ما ایستاده گی کرده نتوانسته ونه میتواند
وآمدیم راجع به انقلاب که شما ازآن نام برده اید حالا دهه 70 گذشته چهره های اصلی تیکه داران دین ، قوم ، سمت وزبان برای مردم افشاء شده است حالا درمفابل مردم اینها ناتوان شده اند اینها هیچکس راندارند بجز یک چند نفراوباش ،دزدولندغر که انگشت شماراند دیده شد اینها یکروز بخاطرسنت رسول الله مبارک ریش ماندند ومردم رابنام اسلام فریب دادند وروز دیگری بخاطر خوشی باداران خویش سنت مبارک رافراموش کردند وچپه تراش تراشیدند که آنوقت فائیده دنیائی شان درچپه تراش بود بناء انسانهای متزلزل ودنیا پرست هیچگاهی ایستاده گی کرده نمیتواند زیرا به اندک متاع دنیائی تمام گپها واندیوالان خود را با یک دو درقمار میفروشد چنانچه قبلا فروخته اند اینها غریب ودربدرمردم بودند وازبرکت جهاد واعلای کلمت الله ملیونرشدند حالا پول های .....مرذار اینها را دیوانه ساخته اند
چنانچه گفته اند :
گوشنه ره خدا پول نته پای ترقیده ره موزه
اینها گوشنه وپای ترقیده بودند حالا صاحب پول .....وهم صاحب موزه شده اند
ازاینها گیله نیست اینها باید اصلاح شوند وتوبه کنند که این روز زود زسیدنی است

>>>   همين اكنون مردم نآن ندارند آقاى نويسنده خواب فدرالى به سر دارد در أين وطن قهرمانان واقعى موجود وزنده هستند تا به همچو اشخاص كاسه ليس صفت ووطن فروش كه نوكر ى وجاسوسى بيگانگان را ميكند و زير كلمه اينكه من افغان نيستم. جواب قاطع و دندان شكن خواهد داد تا سبب پند وعبرت به ديگران گردد

>>>   فاشیستان افغانی از نام افغانستان!
اگر چنین نیست ، این فاشیستانی هتلری افغانی چه زهره دارند که می گویند اگر افغان نیستی از افغانستان بیرون شو!
من می گویم تو بیرون شو!
حضورت در تمدن این حوزه ی تمدنی کجاست؟ نیاز به سر گردانی نیست ، به همین آرشیف ملی و به همین نگارستان ملی و به موزیم ملی می رویم ، برای من حضور تمدنی ات را در این حوزه ها نشان بده !
جنگنده های B52 امریکایی همیشه این جا نیست که از حاکمیت جعلی تو پاسداری کند. ما را مقدرات تاریخ در این جغرافیایی که تو شومش ساخته ای محکوم کرده است، آیا می خواهی مانند انسان ها زنده گی کنیم یا مانند...........بجنگیم!
خداوند سرزمینی را که نفرین کند، دیوانه یی را بر آن سرزمین حاکم می سازد . سرزمین ما سرزمین نفرین شده است! دوستی دیوانه خود دشمنی است!
اگر ما هشیارانیم نباید به دنبال دیوانه گان برویم!

>>>   اقای خوشحال در سفتی حرف خوب.

>>>   توزیع شناسنامه هوشمند قطع می شود؟
شب گذشته سفير امريكا نزد صلاح الدين رباني رئيس جمعيت اسلامي مي رود و مي گويد؛ از ملاقات ارگ آمده ام اشرف غني به من گفت: جمعيت مانع بزرگ عليه برنامه هاي شماست.
از روس ها پول و اسلحه مي گيرند و مانع برنامه هاي اصلاحي مي شوند. اگر اگر حمايتم نمي كنيد، حكومت را رها مي كنم.
سفير امريكا به اشرف غني گفته است: پيام قصر سفيد است بايد به اين وضع پايان داده شود.
بعدا صلاح الدين خان از چند دور گفتگو هاي جمعيت با ارگ به گونه مشرح مي گويد.
از لجاجت و يكتازي هاي ارگ در مورد شناسنامه هاي هوشمند و از توزيع پول هاي هنگفت در بغلان، تخار و كندز ياد آوري مي كند.
سفير امريكا به صلاح الدين خان مي گويد: شناسنامه هاي هوشمند توزيع نمي شود، قضيه بلخ بجايش اما در مورد سمنگان بايد به يك توافق برسيد.
آقاي رباني خواهان تقرر آقاي خدام به عنوان والي بغلان هم زمان با معرفي والي سمنگان مي شود.
بالاخره با سفير امريكا به توافق مي رسند كه آقاي خدام معاون شوراي صلح، آقاي ضيا معاون ولايت سمنگان و يكي از سفارت خانه هاي اروپايي نيز به جمعيت اسلامي داده شود
ر

>>>   * چرا اوغو نظام فدرالى و يا تجزيه راقدرت را تقسيم قدرت را ببلو ساخته است?
* چرا نظام فدارلى براى کشورى در هندوکش يکى از دو گزينه هاى خوب است
بيان به شکل فشرده
يکى از گزينه هاى براى بيرون رفت بحران از کشورهاى در حال و جريان و روند جنجال وجدال درون کشورى است که پژواکهاى بيرون کشورى را دارد.
* فدراليسم ميتوانداستقلال یک کشور را باوجود گوناگونى گروها و جناح ها مختلف زبانها٬ مليتها ٬ تبارها و اديان مذاهب واعتقادات و منافع تضمین
نمايد.
* درنظام فدرال هر موضوع کلان سياسى دهگانه (مشروعيت دهگانه فلسفه سياست باستان تاامروز ) به گونه تفاهم و احتجاج (دليل احجت آوردن دلیل آوردن
استدلال کردن . اقامه ٔ دلیل
ثبوت استناد نمودن واعتراض - اعتراض در پارلمانهاى کشورهاى واحد هاى فدرالى و پالمان عمولى فدرالى) و نتيجه گيرى انجام مى شود.
کشورها نظام فدرالى ازخود نخست وزير دارند. و نظام عمومى يا نخست وزير فدرالى و رييس جمهور تشريفاتى.
معيارهاى کلی روابط اجتماعی در کشورهاى کثیر الملیت نظم اجتماعی بر اساس قراردادهاو قواعد سیاسی استوار است مانند قواعد بازى (يا پربازى و کاغذپرانى ورزش و يا قواعد شنا و يا قواعد ترافيک قواعد رقص وغيره) نيازى به فرمانهاى تقنينى يکجانبه حاکمانه رييس جمهور را
ندارد و قواعد بازى و يا کار رييس جمهور مانند کارى نفرى يا داور است که آيا قاعده و قانون اطاعت شده نقض شده يا نه?
اطاعت از رييس جمهور در يک نظام فدرالى پايگاه وجايگاه ندارد .
چون نظام فدرالى در ماهيت خود دوچند دموکراتيک. نخست وزيران واحدهاى فدرالى ويا استانداران ازسوى شهروندان انتخاب مى شوند نه ازسوى اداره فدرال مرکزى.
* تنها در سیستم فدرالی است که مشارکت همه در قدرت به جای نظام تکقدرته (" یک قدرت") "تمرکز مجموع قدرت های گوناگون" پیدید می آید.
خواننده حتماً از لطيفه شکستن يک چوب و قدرتمند بودن دسته هفت چوبه را در
خود آزمايش کرده بوده باشد.
مشارکت همه در قدرت به معنى تمرکز قدرت در دست يک شخص٬ يک نهاد و گروه وحزب يک قوم يا يک ملت نيست بلکه تمرکز قدرت هاى گوناگون در حقيقت تقسيم آهگاهانه متوازن و هماهنگ ومتناسب قدرت به همه نهادها قومها يا ملت ها است.
در نظام فدرالى واحد هاىي کشورهاى در واقعيت امر دومين منتقدين و يا "اوپوزيسيون" دولت فدرال مرکزى است
فقط تمرکز و بسته قدرت ميتواند "قدرت حکومتى" و يا "رييس جمهور" (اجراييه) را کنترول و کارهاى دولتى را ارزيابى و بررسى کند.
اين قدرت قادر است مثلا از فساد٬ کج قلمى٬ کاغذپرانى سياسى٬ رشوه وغيره جلوگیری کند. ويا در جوامع کثیر الملیت که در آن اکثریت و اقليت مغشوش٬ نامعلوم٬ مجهول نگه گذاشته و بدون همه پرسى٬ آمارگيرى وارقام اکثريت بر وزن زور و قدرت تعريف واعلام ى شود مانند افغانستان در چنين کشورها هيچ کسى و چيزى قادر نيست ابتدايى ترين حقوق شهروندى و تصاميم وتصاويب شهروند محورى عملى شود به انجام برسد. زيرا
کشورهای کثیرالملیت مانند افغانستان که حکومت ها به دلیل متمرکز بودن مطلق به حکومت های سلطه سلطنتى و خودکامه مديرت می شود، زيرا نظام عمودی شکل مانند خيابان يکطرفه از بالا به پايين است کاش اين نظام ازپايين به بالا کنش متقابل مى داشت ويا يک اپويزسيون قوى که نخست وزير و يا رييس جمهور که رييس حکومت هم باشد
بررسي و کنترول باز خواست شود.
کدام چيزى بنام اپوزيسيون ايتلاف احزاب وجود ندارد اپوزيسيون و حکومت شترمرغى اند. بازى با نقش هاى ايتلافى موافقان و مخالفان دولت اپوزيسيونى متخاصم و متقابلى در شخص يک نفر دولت بحرانى وجود دارد
تقسیم قدرت در قوه هاى سه گانه ( قوه مقننه،مجریه وقضایه) وجود ندارد.
پارلمان افغانستان يکى از بى قدرت ترين پارلمان مسخره جهان است که در زمان داخل شدن رييس جمهور اش آن مراسم رسم گذشت براه انداخته مى شود که براى رييس جمهور هاى کشور هاى بيگانه در هنگام ورد به ميهن ما برگذار ميگردد.
مفاد و برترى نظام فدرالى و هم افقى هم عمودى هم فروردينى و هم مهرماه اى يعنى اعتدالى و ميزانى و ترازوى عدالت است .هم شهرى و هم شهرستانى هم ستانى وهم روستايى هم زراعتى و هم صعنتى است هم مرکزيت مهم است و هم جدار و اطراف.
چون قدرتها در توازن موازانه واعتدالى است مانند بازى "اندلچو" ( اين بازى کودکان برد وباخت ندارد) يک بار يک طرف بالا مى شود و يک بارطرف ديگر. هر دو کودک هرگاه مى خواهد بازى انجام گيرد ناگزیرند باهم به قاعده بازى توافق کنند.
قدرتهاى پيشتر نام گرفته شده به گونه عمودی (دولت مرکزی> ستانها ) و به گونه افقى (ستان ها و قوه هاى سه گانه شان) تکمیل کننده و تکامل دهنده و يکديگرند. تمرکز قدرت ديگر نياز نيست
نتيجه: دولت مرکزی ودولت های عضو برای پیش برد اهداف مشترک همکارى بايد بکند.
دولت مرکزی ودولت های عضو ناچار است که باهم همدست شوند.
استحکام نظام با تقسيم قدرت:
* ارزشهای دموکراتیک باانتخابات آزاد درسطوح مختلف
* پايان سلطه طلبی
* بريدن نهال دشمنى و نفاق و تفرقه
قومی
سیستم فدرالی در بخش فرهنگى:
*تحصیل به زبان مادری.
* گسترش آداب و رسوم فرهنگ زبان
* گسترش رسانه
* بيرون رفت مشکل هويت هويت در قدرت و نه تحميل هويت
* روحيه تفکر باهمى و کمک رسانى به هم ديگر مى تواند فاصله عمیق میان ملیت را کاهش و هويت قومى به هويت ملى مبدل شود.
* کاهش فاصله عمیق میان مردم و حکومت/دولت

>>>   از زبان استاد سیاف !
عبدالله اعزام بعد از سفر به پنجشیر از سوی نفرات حکمتیار در همسویی با آی اس آی درپشاور ترور شد. او مسعود را به ناپلئون تشبیه کرده بود

>>>   بــه :عبدالحمید خوشحال
من از نظر تو خوشحال شدم اما نظر من اینست برای اینکه تا ابد همین مرض گم شود باید در تذکره های تاجک ها بنویسند عرب در تذکره های پشتون ها بنویسند هندو درتذکره های ازبک ها بنویسند هزاره در تذکره های هزاره بنویسند پشه ئی همینطور تا آخر ، اینگونه حساب از نزد همه گُُم میشود

>>>   نظرات برادران پشتون پُر از دشنام وبی ادبی وخشونت است چون منطق واستدلال ندارند به دشنام وانتحار وانفجار رو می آورند الحمدلله که درین صفحات جای انتحار نیست ،
اگر کسی حرفی نوشت فکر میکنند دشمنی است وجواب شان باید قتل وخون باشد

>>>   Ahmad Parwani
یک هم‌وطن ما پرسیده

اگر افغان نام قومیت پشتون نیست، نام قومیت تاجیک و هزاره و ازبک و... هم نیست، نام کدام طایفه است؟
اگر افغان، ربطی به هیچ یک از قومیت‌های با هم برادر و برابر کشور ندارد، چه اصراری وجود دارد که درج تذکره شود؟
اگر افغان ربطی به مردم افغانستان ندارد، گمشکو این واژه‌ی نفاق‌انگیز را دنبالش نگردیم.

>>>   Feroughi
میگویند برای جلوگیری از تشنج بیشتر ، سفیر ایالات متحده ی امریکا در کابل خواهان توقف توزیع تذکره های نو شده است .
خبر دیگرمشعر است که در پیوند به این مساله ، اخیرن دهها جوان تحصیلکرده ی از اقوام مختلف کشور ، با بدست گرفتن تصاویری از مولانا جلال الدین محمد بلخی شاعر و اندیشمند بزرگ جهانی ، از رهبران حکومت خواسته اند تا سیمای پراُبُهت و جهانی مولانا را منحیث نمادی از مردمِ صلحدوست و خرد ورز ما ، جاگزینِ قطارِ شتران در شناسنامه ها نمایند .
این جوانان بیدار دل که دو روز پیش این تقاضای شانرا دسته جمعی مطرح نمودند ، از رییس جمهور و رییس اجراییه صمیمانه خواسته اند که : « ...ما بدنبال جبهه گیری سیاسی در برابر حکومت نیستیم و طی بررسی هایی که انجام داده ایم به این نتیجه رسیده ایم که از طریق مکتب و اندیشه های مولانای بزرگ بلخ که جامعه ی ملل هم به آن احترام و باور دارد ، میتوانیم اندیشه ی صلح محوری رادر افغنستان ترویج نماییم ... »
به باور این جوانان تحصیلکرده شامل اقوام مختلف کشور ، « ... افکار صلح طلبانه ی مولانا میتواند نقطه ی اتصال و پیوند هویتی شایسته ای میان تمام اقوام افغانستان باشد تا شتر که بیشترحیوان مورد استفاده در سرزمینهایِ عرب نشین بوده و در فرهنگ شرقی نمادی از کینه توزی است ... »

>>>   افغان سازی جبری یک عمل خیلی خطرناک است. چون در آینده باعث تفرقه و تبعیض جدی بین مردم می شود. در آن صورت مردم را به دو دسته افغان اصل و افغان بدل تقسیم میکنند. افغان اصل کسانی اند که به زبان افغانی یعنی پشتو گپ میزنند و از همه امتیازات بهره مند میشوند و بقیه چون زبان افغانی بلد نیستند مورد تبعیض قرار گرفته و مجبور هستند تا زبان مادری خود را هم از دست داده و زبان افغانی فرابگیرند.کسانیکه متوجه این باریکی نمی شوند در اینده به سادگی هویت و زبان خود را از دست خواهند داد. پس باید هوشیار بود و فریب مداری های قبیله را نخورد.

>>>   Paikan
در کشور من با این واژه گان چقدر بی رحمانه بازی میشود.
مردم:
هم دولت ، هم مخالفین و هم دشمنان مردم میگویند مردم افغانستان و نمیدانم که این مردم کی ها اند؟؟؟ که از تعداد شان بیشتر نماینده های شان است.
منافع ملی:
همه داد میزنند ولی تعریف مشخصی آن وجود ندارد.
شهید:
هم قاتل را شهید میگویند و هم مقتول را
قانون اساسی:
تمام سیاسیون تطبیق قانون اساسی میگویند و خود را حامی ، ناجی و تطبیق کننده اش اما .......
وحدت ملی:
وسیله یی برای توهین و تحقیر اقوام دیگر
به یاد همان گپ قدیمی می افتیم که دزد هم میگوید یا خدا و صاحب خانه هم میگوید یا خدا....

>>>   تبریک تان باشد. شما که به حکومت فدرالی امید بسته اید. انشا الله بخیر به آرزو میرسید. یک حکومت در بدخشان توسط پدرام، دیګرش توسط اعطا، دوستم در شرق حاجی ظاهر قدیر در جنوب غرب هم عبدرزاق. خوش باشید چرا باداران تان همچنین یک چیزی را میخواهد. بعدا کما فی سابق همه دارایی های کشور را بخارج انتقال میدهند و شما برایشان چک چک کرده بروید.
رستم علی از مزار

>>>   شـــتـــــــــر برای خوشی عربستان سعودی درتذکره ها جاداده شده

>>>   خوب خودیدین کلان شوین

>>>   من از وارخطایی و به هر طرف دست انداختن فدرالیان خیالی لذت می برم زیرا ما که لنگر گرم تبلیغات شما گمنامهای تاریخ میبینم حیران می مانم گویی امروز ویا فردا قدرت به اولاده ناخلف تزار میرسد!

>>>   حکومت فدرالی یگانه راه چاره ازین بدبختی است

در غیر آن تجزیه راه بعدی است

تا این اصرار اوغان ها بر زورگویی باشد باید در مقابل زور ایستاد و یا راه را جدا کرد

صمد تخاری

>>>   ما خواهان تجزیه افغانستان ( شمالی - مرکزی و جنوبی ) هستیم تا از شری فاشیست های قومگرا این سرزمین نجات یابد و لاعقل به فدرالیزم تفییر بخورد .
زره

>>>   مسلم
من نه از پشتون و نه از تاجک شکایت دارم بلکه شکایت که دارم از مجاخدین بی دین است که از روز اول که به افغانستان پا نهادن اسلام را در سرتاسر جهان بنام کردن و حالی به تعصبات قومی پرداختند

>>>   مسلم:
مه هم عین شکایت رادارم دیگه نه به قصه پشتون مشتون هستم نه تاجک ماجک !

>>>   اگر دیده باشید امریکا همیشه طرفطار اسرائیل است ما پشتونها نژادمون اسرائیلیست وامریکا قدرت را به ما پشتونها میسپارد نه

>>>   فدرالی بهترین راه است

در طول تاریخ وطندار خوب نشدیم
حداقل همیسایه خوب باشیم اگربگذارند

بی ازو هم که قدرت های بزرگ تا تجزیه نکنند ماندنی نیست

>>>   فدرالی باشه تجزیه باشه

به هر راهیکه میشود اگر یک روز هم از شری انتحاری خلاص شوید بهتر است تا اینکه هر روز کشتار و کشتار و کشتار باشد
اوغانا خو خواب بهشت دیده اند دیگرا ره بد بخت کرد


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است