تاریخ انتشار: ۱۳:۰۴ ۱۳۹۶/۱۲/۷ | کد خبر: 147482 | منبع: | پرینت |
شاید بارها شنیده باشید که مجلس نمایندگان یا پارلمان افغانستان تعدادی از وزیران را بخاطر اینکه بودجه خود را کمتر مصرف کرده احضار و استجواب کرده اند.
بودجه های ولایتی نیز اکثرا کمتر از آنچه توقع می رود هزینه و مصرف می شود و آخر سال مبالغ هنگفتی روی دست والی ها باقی می ماند. نکته اینجا است که وقتی موضوع نوسازی اماکن تاریخی و در مجموع مساله بازسازی مطرح می شود والی و سایر مقامات دولتی به دنبال دونر یا سازمان های کمک کننده می گردند تا هزینه پروژه را تامین کنند.
از آنجا که بازسازی بسیاری از اماکن تاریخی در ولایتهای غزنی، بلخ، هرات، غور و قندهار به سازمان های کمک کننده متکی است تاکنون اقدامی برای نوسازی آنها صورت نگرفته است یا اگر صورت گرفته با کندی و دیگر مشکلات انجام شده است بعنوان مثال: مقبره ابوریحان بیرونی دانشمند شهیر کشورهای حوزه تمدنی یکی از این اماکن است که دولت در 17 سال گذشته بازسازی آن را به سازمان های خارجی و سازمان های خارجی به دولت افغانستان پاس می دهند.
تازه روز گذشته «بشیر محمدی» رییس اطلاعات و فرهنگ غزنی به خبرگزاری آوا گفته است که "سفیر ازبکستان در جریان سفرش به غزنی وعده داده است که مقبره ابوریحان بیرونی را بازسازی کند". بعید است که این وعده به زودی عملی شود اما اگر هم این پروژه اجرایی گردد چرا ازبکستان آن را بسازد؟ مگر هر سال بودجه های ولایتی روی دست والی ها باقی نمی ماند؟ چرا از همین بودجه اماکن تاریخی و آرامگاههای دانشمندان مدفون در افغانستان از جمله مقبره ابوریحان بازسازی نمی شود؟ مگر بازسازی یک مقبره چقدر هزینه دارد که دولت به سوی سازمان های خارجی دست دراز کرده است؟
این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که نقش کشورهای خارجی برای بازسازی و نوسازی میراث های فرهنگی یک کشور دیگر اگر مخرب نباشد مثبت هم نیست. قطعا ازبکستان مقبره ابوریحان را طبق نقشه و نمادهای کشور خود بازسازی خواهد کرد که با بافت فرهنگی افغانستان که خراسانی است همخوانی ندارد. این را هم نباید از یاد برد که «بنیاد فرهنگی بابر» وابسته به دولت ازبکستان در سال 1383 کار بازسازی مقبره «علیشیرنوایی» را در ولایت هرات آغاز کرد اما این مقبره بیش از 10 سال به یک ویرانه تبدیل بود که این موضوع شایبه نبش قبر را نیز به دنبال داشت.
البته یکی از دلایل توقف این پروژه ممانعت یونسکو از طرح ازبکستان برای ساختمان مقبره نوایی بود. ازبکستان تلاش داشت که طرح ساختمان براساس بافت فرهنگی کشور ازبکستان اجرا شود اما یونسکو مصرانه تلاش کرد که طرح ساختمان باید خراسانی باشد که سرانجام همینطور هم شد. برای بازسازی آرامگاه بیرونی نیز چنین اتفاقی متصور است.
خلاصه کلام اینکه از کدام نارسایی در افغانستان باید نالید. نالیدن از وضعیت نابسامان کشور، سوال کردن از گردن کج شتر است که کجایش سالم است تا گردن اش سالم باشد این را هم خدمت مدعیان تاریخ 5000 ساله عرض کنم که با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود. تمدن و تاریخ را به بها دهند نه به بهانه. زمانی ادعای تاریخ 5000 ساله زیبنده است که حداقل از چریدن بزها و گوسفندها و از خوابیدن سگ ها و گربه ها در خانه تاریخی مولانای بلخی در بلخ جلوگیری کنیم.
محمد مرادی
>>> کوچی ها و کوچی زی ها مگر از فرهنگ و تمدن و تاریخ چیزی می فهمند که بخواهند به ان ارج نهند. به انها بگو در فلان جا خودکفانی کنید بعد ببینید که صف طولانی داوطلبی خودکفانی را تشکیل می دهند یا نه.
>>> هیچکس این سوالم را جواب نگفت :
چرا تاریخ افغانستان را یخ زده است که در 5000 توقف کرده نه یک روز کم میشود نه زیاد ؟ چرا 5001 نمیشود ؟
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است