مخالفان افغان هم سخن ها دارند
 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۱۱    ۱۳۹۶/۱۲/۱۴ کد خبر: 147894 منبع: پرینت

من شخصا مشکلی با کلمه ی باردار افغان ندارم و مهمترین دلیل آن هم ناگزیری است اما به قابل قبول نبودن این کلمه برای بخش های بزرگی از مردم افغانستان می توان بگونه ی دیگر و از زاویه ی دیگر هم نگاه کرد مثلا کابل نشینان افغان خواه می توانند از این زاویه هم به "افغان نیستم" دیگران نگاه کنند.

اگر ما منصفانه به تاریخ افغانستان مدرن نگاه کنیم متوجه می شویم که این افغانستان با پاکسازی قومی، ستمگری قومی و ایجاد و تحکیم سلطه ی قومی افغان (همان پشتون) اساس گذاری شد و پس از آن تا سالیان سال، غیر افغانان باید بدون کمترین امتیاز و حقوق بار سنگین هزینه های دستگاه دولت قومی و حتی امتیازات سران قبایل افغان را می کشیدند، قلمرو و سرزمین شان را به صورت پیوسته از دست می دادند، به دلایل بی شمار قین و فانه می شدند و در جایگاه چندم در یک نظم قومی روزگار می گذراندند.

بگذار یک نمونه عینی بیاورم: در دوران جنگ جهانی دوم میزان تجارت افغانستان با کشورهای دیگر کم شد و دولت با مشکلات مالی روبرو شد. قرار شد که دولت، روغن (مسکه) از مردم در هزاره جات بخرد و برای این کار یک کوپراتیف یا تعاونی تشکیل داد در عمل اما این تصمیم دولت به مالیاتی در کنار چندین مالیات دیگر تبدیل شد یعنی از هر شاخدار (گاو و گوسفند و ...) یک چارک روغن به زور می گرفتند و به کابل روان می کردند.

مردم به این مالیه، روغن کته پاوی می گفتند چون پاو دولتی کلان تر از پاو عادی بود در عمل مقدار این روغن متناسب با مقدار یک مالیه دیگر یعنی شاخ پولی بود. شاخ پولی مالیه ای بود که دولت بر هر حیوان شاخدار در هزاره جات و بعضی جاهای دیگر مثل بدخشان وضع کرده بود. این مالیات گوناگون و رنگارنگ به اندازه ای سنگین و کمر شکن بود که مردم را سال ها وادار به نان خشک خوردن می کرد و حتی خانواده های ظاهرا توانمند توانایی پرداخت آن را نداشتند و بصورت منظم میزان قرضداری شان به دولت بیشتر می شد و در نهایت به زندان می افتادند و شکنجه می شدند و حتی زمین و جایدادشان را از دست می دادند.

شاید بهترین و ماندگارترین نمونه ی اعتراض محلی به این ستمگری همان شورش ابراهیم خان گاوسوار باشد این در حالی بود که بخش های کلانی از مناطق افغان نشین از مالیات و حتی عسکری رفتن معاف بودند و رهبران محلی شان از دولت حقوق دریافت می کردند حالا وقتی می خواهیم افغان و افغان سازی و مخالفت مردم با آن را بررسی کنیم بد نیست به این همه سال های دراز ستم های کمرشکن افغانان بر غیر افغانان هم بپردازیم.

این سال ها سال های حرام شده ای هستند که می شد برای ملت سازی و ایجاد تعلق خاطر عمومی به یک هویت مشترک استفاده شود. یادمان باشد که آن ستم ها و پیامدهای شان یکسره مربوط به گذشته نیستند. آن ستم ها بر زندگی امروز تک تک ما تاثیر گذار بوده و فقر و عقب ماندگی و منفی نگری و بدبینی که از آن همه ستم دیدن و ستم کشیدن سرچشمه گرفته است تا حدود زیادی مای امروز، زندگی، نگاه و جایگاهِ مای امروز در جهان را شکل داده است/می دهد.

اگر کابل نشین های افغان خواهِ چند آتشه و پای در یک موزه کرده تلاش کنند که مخالفان شان، بدبینی و ترس و گریز آنها از کلمه ی افغان را با کمی همدردی، درک و فهم کنند شاید بتوانند گام های اول را برای ایجاد یک هویت مشترک بردارند. اگر فرصت گوش دادن همدلانه به خود را بدهند مخالفان افغان هم سخن ها دارند برای شنیده شدن. باید سخنان آنها را هم شنید.

عبدالله وطندار


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
افغان
هویت
مخالفان
نظرات بینندگان:

>>>   افغان افغان افغان زنده باد ... بردشمنان افغان هرکس که باشد

>>>   دست از قوم پرستی بردارید !

>>>   کلمه‌افغان‌دراصل پکت بوده بعد پخت شده بعد پختون شده بعد پشتون شده بعد ابگان شده بعد اوغان شده وبعد هم افغان شده است.این تاریخ کلمه افغان را معلمین مضمون پشتو من که خود شان هم‌پشتون بودند درصنوف مختلف مکتب درس داده اند مکتب مادرحدود نود فیصد شان‌پشتون ها بودند.اگر همان همصنفی هایم همین نوشته مرا بخواند حتما میگویند که کاملا صحیح نوشته کرده است.اگر کلمه افغان در تذکره اضافه گردد درحقیقت یک ظلم نابخشودنی بالای ملیت های مومن و زحمت افغانستان تحمیل شده اند.جمهوری اسلامی افغانستان در تذکره کاملا کفایت میکند.افغانستانی بودن برای وحدت ملی ملیت های مختلف افغانستان کاملا کفایت میکند.کاروان شتر هم باید از تذکره حذف گردد خجالت آور است که در تذکره کاروان شتر بیاید.

>>>   برپدر توهم رحمت وبرپدرافغان هم رحمت ، بګذار مردم صاحب شناسنامه شوند

>>>   تو که مشکلی نداری ما هم نداریم ، شاید همین افغان درج نمودن بتواند تاجک هارا از عادت دزدی منصرف سازد

>>>   ك - نام كشور،افغانستان
افغانستان ؛ كه شهروندان کشور در انتخاب اين نام بى مسمى كوچكترين نقشى نداشته اند.
اين نام مطابق لزوم ديد امپراطورى روسيه تزارى و بريتانياى كبير انتخاب و تثبیت گردیده است.
از آنجا که این اسم نام و هویت یک اقلیت مهاجر از اطراف کوه سلیمان است و ظرفیت تعریف هویت، تاریخ و تمدن خراسان را ندارد، نمی تواند یک انتخاب معقول و خردمندانه باشد و لهذا بر همه لازم است تا بستر برگزاری ریفرندوم برای انتخاب نام کشور را با دو گزینه فراهم بسازند.

>>>   دو- هویت ملی ، افغانی
نا گفته پیداست که جغرافیای کشور افغانستان سرزمین مهاجرت ها و مسکن هویت های متنوع فرهنگی و قومی کل بلاد ابران تمدنی و خراسان کبیر است.
در این سرزمین از قریش گرفته تا کرد و از ازبیک تا تاجیک و افغان در مجموع بیش از دهها خرده هویت زندگی می نمایند و هویت ملی این تنوع فرهنگی و کثرت قومی را نمی توان در یک هویت کوچک مهاجر اقلیت افغان تعریف نمود.
مسله هویت نیز از مواردی است که بعد از تغییر نام کشور به خراسان باید تعریف کردد، مثلاً خراسانی .

>>>   سه - سرود ملی ،افغانی
سرود ملى به زبان افغانى كه نه شعرش در شأن عظمت فرهنگ و نه آهنگ و ساختارش معرف تمدن و تاریخ باستانی ما می باشد.
نباید ناگفته گذاشت كه تا زمان امير امان الله خان ما يك سرود شاهانه و يك آهنگ داشتیم كه توسط یک موسیقی دان ترکی تنظیم شده بود هردو به زبان فارسی بود.
امروز سرود ملی به زبان افغانی و معرف هویت اقلیت قومی افغان می‌باشد.

>>>   چهار - پرچم
هرچند تمام رنگ‌های پرچم در تاریخ و تمدن ما تکرار شده اند و ما با تمام این رنگ‌ها از عصر سامانیان ، غزنویان، سلجوقیان و ابومسلم خراسانی و طاهریان آشنا هستیم ، اما حذف شیر و خورشید نه قابل قبول است و نه عادلانه .
در پرچم ما نشان خورشید و تصویر شیر یا عقاب حتمی و لازمی است زیرا این دو نمونه مطابق جغرافیا، فرهنگ، تمدن و تاریخ ماست .

>>>   واحد پول ، افغانی
واحد پول که تا زمان فاشیست معروف عبدالمجید خان زابلی به نام روپیه کابلی بود، اکنون به نام افغانی یاد می شود و همین افغانی که در تعریف هویت و نام واحد پول مشترک است سبب تمسخر و طنز جغرافیای پهناور زبان و فرهنگ فارسی شده است.-

>>>   زبان دیپلماتیک، افغانی
در زمان سه حاکم اولیه کشور افغانستان( عبدالرحمن خان، حبیب الله خان و امان الله خان) تمام موافقتنامه ها ، و فرامین رسمی به دول دوست با زبان فارسی نوشته می شد ،اما امروز اعتماد نامه ها تنها به زبان افغانی نوشته می شود و به رغم اینکه قانون اساسی زبان فارسی را به عنوان یکی از دو زبان رسمی برسمیت شناخته اما این ماده اجرا نمی گردد.
هفت - تمبر پستی
تمبر های مهم پستی که در ابتدا به زبان و هنر فارسی به چاب می رسید امروزه تنها با زبان افغانی چاپ و نشر می شود .
در حالیکه این کشور در هنر صاحب مکتب بهزاد و در زبان صاحب زبان فارسی می باشد اما مجبوراست در هویت یک اقلیت قومی خود را تعریف نماید.
هفت- ترمینالوجی رسمی - افغانی
با وصف اینکه در قانون اساسی هر دو زبان افغانی و فارسی به عنوان زبان رسمی بزسمیت شناخته شده است، اما متأسفانه هنوز که هنوز است دانشگاه پایتخت زیبای خراسان ( هریوا) فاقد لوحه است و اطاق فاشیسم مبارکترین واژه فارسی به نام دانشگاه را نمی تواند بپذیرد.

>>>   شناسنامه هویت ، تأکید فاشیسم بر مهر افغانیت.
ارگ ریاست جمهوری؛ قانون مصوب مجلس نمایندگان (که مطابق معیار های مدرن جهان امروز تهیه و ترتیب گردیده است )را به گروگان گرفته و مطابق خواست فاشیسم افغانی سعی دارد بر رخسار هر شهروند این مملکت مهر افغانیت بزند و هویت او را انکار نماید.
نه، جعل تاریخ
در حالیکه تاریخ سرزمین ما در هویت تمدنی و باستانی اش مطابق کتب مقدس گاتاها، اوستا و داستان راستان ( منبع و مرجع الهام بخش شاهنامه فردوسی ) با تاریخ مشترک تمام فلات ایران پیوند ناگسستنی دارد، زمامداران قبیله با قیچی نمودن بخشی کوچکی از آن به تحریف تاریخ دست زده اند.
حاکمان کشور گمان کرده اند که اگر مؤسس افغانستان احمدشاه ابدالی را معرفی نمایند و سپهسالار نام آور خراسان شاهزاده میرویس بخارایی را افغانش بنامند، گویا برای این قطعه ماتمزده اعتبار تاریخی خلق می نمایند.
متأسفانه سیاست های مذهبی ابران کنونی در تحریف تاریخ و معرفی این دوشخصیت خراسانی و ایرانی حاکمان افغان را کمک و یاری نموده اند.

>>>   در حالیکه نه سلطان احمد شاه هروی خود را مؤسسی افغانستان نامیده است و نه سپهسالار نام آور بخارا میرویس خان واژه ای به نام افغانستان را می شناخته است.
متأسفانه فرزندان ما امروز تاریخی را مطالعه می کنند که با حقیقت فرسخها فاصله دارد.
ده- جعل جغرافیا و نابودی آثار تمدنی فارسی و خراسان
اگر شما نخستین جغرافیای رسمی عصر امیر امان الله خان را با جغرافیای رسمی امروز مقایسه نمایید، بصورت شگفت انگیزی درمیابید که بسیاری از آن نام های تمدنی و غرور آفرین دیگر موجود نیستند و مانند اسفزار مقدس رخت سفر بسته اند.
حضرت صبغت الله مجددی شخصاً به من نقل نمود که محمد گل خان مومند در مزارشریف شب ها کارگر استخدام می نمود تا لوحه های قبور باستانی بلخ را شب هنگام تخریب نمایند.

نتیجه
واقعیت تلخ این است که تمام نماد ها و مظاهر امروز کشور افغانستان معرف فرهنگ و هویت یک اقلیت به نام افغان می باشد.
اگر ما بخواهیم این کشور به سامان برسد و وحدت و همدلی حاکم شود باید از هویت قومی به سوی هویت تمدنی و تاریخی و فراقومی خراسان حرکت نماییم.
امیدوارم ما بتوانیم بحث اساسی برای عبور از هویت قومی را به هویت تمدنی با افغان ها به عنوان شهروندان این آب و خاک بصورت اساسی داشته باشیم.
در انتخابات آینده ریاست جمهوری مردم ما باید به کسی رأی بدهند که خواستار تغییر در تمام این نماد ها باشد نه چند چوکی دولتی ، زیرا برای ما احیاء هویت و اقتدار ملی در اولویت است تا چند چوکی دولتی .
ادامه دارد ...

>>>   مد اسلم سلیم
نام اصلی این حغرافیا خراسان است من افغان ، نیستم!
من نه افغانم و نه افغانستانی ،
تبارمن تاجیک ، زبانم فارسی و سرزمینم خراسان است ،
ملتم تاجیک و هویت من خراسانی است،
دربرابر تمامیت خواهان و برتری جویان مبارزه بی امان برای برگشت به نام خراسان وهویت خراسانی است ، این جغرافیا باید به نام اصلی اش خراسان برگردد راه دیگری وجود ندارد.

>>>   اوغان یک گروه بیفرهنگ، نهایت جاهل، و شدیدن بیفرهنگ هستند.
این بدوی ها در حالیکه آخرین گروه قومی هستند که در جمع اقوام خراسان زمین اضافه شده اند، چنین وانمود میکنند که درین خطه مالک همه چیز خودشان هستند و همه آنهائیکه قبل از آنها درینجا حضور داشتند مهاجر هستند، و باید از این ملک یا کشیده شوند یا برده و مطیع اوغان شوند.
در مقابل اوغان باید مصصم و قاطع از واقعیت ها و حق خود دفاع کنید چون منطق، نرمش، و زبان فرهنگ را این طائفه شرور نمیدانند، و آنرا ضعف و بیغیرتی شماتلقی میکنند.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است