دویل کرکس ها بر سر نعش خونین ایران شرقی
هدف اصلی پاکستان این است که با اشغال خاک افغانستان از سویی در بُعد جیواستراتژیک در برابر حریف سنتی خود یعنی هند عمق استراتژیک پیدا نماید و با ایران و کشورهای آسیای میانه هم مرز شود 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۴۳    ۱۳۹۶/۱۲/۱۶ کد خبر: 148018 منبع: پرینت

ادامه بزکشی جیوپولیتیک و کشمکش و معامله بر سر نعش افغانستان.

آنچه در این گیر و دار روشن است این است که آمریکا حاضر شده است اداره چند ولایت افغانستان را برای پاکستان بسپارد در ظاهر در این ولایت ها طالبان فرمان خواهند راند‌ اما آنچه روشن نیست این است که سخن بر سر کدام ولایت ها‌ است؟

طرح سپرد شش ولایت به مجاهدان را شوروی ها در دوره نجیب پیشنهاد کرده بودند. سخن بر سر ولایت های ارزگان، زابل، پکتیا، پکتیکا، خوست و کنر بود اما داکتر نجیب که نمی خواست گستره غلجایی را به پاکستان بدهد بهانه آورد که تاریخ او را نخواهد بخشید از اینرو این طرح در آن هنگام به رغم پافشاری شوروی ها پیاده نشد در دوره کرزی هم آمریکایی ها این طرح را پیشنهاد کردند اما کرزی آن را منوط به ابقای کرسی ریاست جمهوری برای خود و دودمان اش کرد اگر چند در پرنسیپ با آن موافق بود‌ اما هر چه بود طرح روی کاغذ ماند.

غنی حاضر نیست گستره غلجاییان را به طالبان یعنی در واقع به پاکستان بدهد اما در عین حال خودش هم از اداره این گستره در صورت برآمدن آمریکایی ها ناتوان است از اینرو ترجیح می دهد کنترل این مناطق را به حکمتیار بسپارد در عوض بدش نمی آید کنترل گستره درانی را برای طالبان بدهد این است که برای طالبان ولایت های فراه، نیمروز، هلمند، قندهار، ارزگان و زابل را پیشنهاد نموده است شاید اینگونه بتواند ادعای تاریخی درانیان را بر تخت و تاج دارالقرار کابل به چالش بکشاند.

روشن است طرح سپردن این گستره با مخالفت سرسختانه کرزی روبرو گردیده است در نتیجه آمریکا مانده است که چه کند؟ گستره درانی را به طالبان بدهد یا گستره غلجایی را؟ اگر گستره درانی را بدهد کرزی به گونه نهایی از آمریکا رو خواهد گشتاند و بسوی ایران و روسیه متمایل خواهد گردید. اگر گستره درانی را بدهد غلجاییان را از دست خواهد داد بی چون و چرا هند هم مخالف هر گونه داد و سند با پاکستان است.

هر چه هست اکنون دو خان قبیله غلجایی و درانی بر سر موضوع با هم در افتاده اند شاید پیام سازش غنی به عطا محمد نور در همین راستا باشد زیرا اگر شمالیان به اردوگاه کرزی بروند کار غنی زار می شود. در پشت پرده کرزی هم شب و روز می کوشد تا دل شمالیان را به دست بیاورد اما در هر صورت شرط پاکستان برای بهبود روابط با آمریکا روشن و آشکار است گرفتن سهم از نعش خونین شکاری که با هم کرده اند یعنی در هر صورت باید شش ولایت به پاکستان داده شود چنین بر می آید که روسیه نیز برای بدست آوردن دل پاکستان با این طرح موافق است.

چنین بر می آید که بر سر این مساله مناسبات میان غلجاییان و درانیان به شدت تیره گردد تا دیده شود که پتیاره گیتی چه خواهد زایید؟

نیرنگ بازی های زیرکانه پاکستان در قبال افغانستان و ادامه بزکشی جیوپولیتیک و کشمکش و معامله بر سر نعش خونین افغانستان:
پاکستان در قبال افغانستان یک راهبرد مشخص و تعریف شده دو مرحله ای دارد. سیاست اسلام آباد در قبال افغانستان چنین است که در فرجام سراسر خاک افغانستان را به خاک پاکستان پیوند دهد و کنفدراسیون نام نهاد اسلامستان را در گستره افپاک ایجاد نماید به این استراتژی پاکستان در سال های دهه نود حکمتیار دور انداخته و طی مصاحبه ای در جریده البدر چاپ هالند که به مدیریت تنویر نشر می شد اشاره کرده بود.

به هر رو هدف اصلی پاکستان این است که با اشغال خاک افغانستان از سویی در بُعد جیواستراتژیک در برابر حریف سنتی خود یعنی هند عمق استراتژیک پیدا نماید و از سوی دیگر با ایران و کشورهای آسیای میانه هم مرز شود و اینگونه وزن استراتژیک خود را در منطقه و جهان بالا ببرد روشن است که پاکستان با اشغال افغانستان توسط گروه های وابسته به خود مانند طالبان، حزب اسلامی و شبکه حقانی بر کان های سرشار افغانستان که ارزش آن یک تریلیون دالر برآورد می شود هم دست خواهد یافت.

یعنی نگاه پاکستان تنها جیواستراتژیکی و جیوپولیتیکی نیست بلکه جیواکونومیکی هم می باشد با دستیابی به گستره افغانستان، پاکستان می تواند روی رساندن منابع سرشار کانی آسیای مرکزی به بندرهای کراچی و گوادر و نیز چین سنجش داشته باشد یکی دیگر از اهداف پاکستان در دست گرفتن انحصار مواد مخدر افغانستان است که می تواند در آمد سرشاری را برای اسلام آباد تامین کند.

پاکستان نیک می داند که دست یافتن به این اهداف کار آسانی نیست از اینرو استراتژی خود را به دو مرحله تقسیم نموده است. در گام نخست هدف پاکستان اشغال گستره پشتون نشین افغانستان است می شود گفت که پاکستان به این هدف خود (در اثر لغزش های سیستماتیک آمریکا به کمک چین، کشورهای عربی و ترکیه) دست یافته است اکنون پاکستان در گستره پشتون نشین تسلط و سیطره عام و تام دارد بسنده است که امروز آمریکا برآید و فردا سراسر گستره پشتون نشین به دست پاکستان خواهد افتاد.

و اما پاکستان نیک می داند که ایران بر ولایت های هم مرز با خود از نیمروز تا بادغیس حساسیت بسیار بالا دارد همینگونه روس ها گستره شمال هندوکش از بدخشان تا هرات را گستره امنیتی خود تعریف می نمایند. بی گفتگو، هند نیز از افتادن شمال به دست پاکستان می ترسد از اینرو استراتژی پاکستان این است که در مرحله دوم مبارزه بر سر کنترل شمال را به کمک اعراب و چین در برابر روسیه، هند و ایران و حتی آمریکا و اروپا آغاز کند روشن است جنگ بی پایان فرسایشی دور و درازی در پیش خواهد بود. دیسلوکاسیون جغرافیای جنگ از جنوب به شمال و آوردن داعش از خارمیانه عربی به شمال را هم باید در همین چهارچوب بررسی کرد.

از دید اتنوپولیتیک با توجه به اینکه در گستره پاکستان 12 درصد جمعیت 175 میلیون پاکستان پشتون اند (در حدود 22 میلیون نفر) اسلام آباد می تواند با بهره گیری از رشته های خویشاوندی و تباری میان پشتون های دوسوی مرز بسیار زود در گستره پشتون نشین افغانستان نفوذ کند اما رخنه در میان اقوام باشنده شمال کار ساده ای نیست. روس ها و کشورهای آسیای میانه هم به سادگی شمال افغانستان را برای پاکستان رها نخواهند کرد.

در کل پاکستانی ها از دید استراتژیک در برنامه دارند تا در گام نخست گستره دامنه های جنوبی کوه های هندوکش و بابا را که در علم سیاست به نام مرز علمی یاد می شود زیر سیطره خود بیاورند اما در گام دوم خود را به مرز استراتژیک آمو (طبق تعریف کلاسیک جیوپولیتیک دان های انگلیسی در دوره استعمار هند) برسانند.

و اما در بُعد تاکتیکی:
پاکستان پیوسته تلاش ورزیده است در بعد تاکتیکی با ایران به نوعی تفاهم بر سر گستره نفوذ در افغانستان دست یابد این در حالی است که در عین همکاری پنهانی در تلاش است تا به کمک پول های شیوخ عرب در ولایت های هم مرز ایران از هرات تا نیمروز نفوذ خود را گسترش بدهد. ایران قلمرو پیشین دولت صفویه را گستره سنتی نفوذ خود می شمارد که از قندهار تا فاریاب را در بر می گیرد اما پاکستان در برابر ایران گستره نفوذ خود را از هلمند تا کنر تعریف می کند با این هم می شود گفت که هرگاه قرار باشد خاک افغانستان را پاکستان و ایران میان هم بعنوان گستره های نفوذ تقسیم کرده باشند پهنه ای از بدخشان تا هلمند مربوط ایران و ساحه ای از کنر تا هلمند مربوط پاکستان می شود.

از سوی دیگر اسلام آباد در بُعد تاکتیکی طرح تقسیم افغانستان به دو گستره نفوذ میان روسیه و پاکستان را هم با روس ها مطرح کرده است می توان گمان برد که در این تقسیم گستره ای از هرات تا بدخشان مربوط ساحه روسیه و گستره ای از کنر تا فراه مربوط پاکستان می شود.

در کل می توان نتیجه گیری کرد که خاک افغانستان در بعد تاکتیکی میان سه کشور به سه گستره نفوذ تقسیم است: شمال از بادغیس تا بدخشان گستره نفوذ روسیه، غرب از هرات و فراه تا نیمروز و هزارستان گستره نفوذ ایران و جنوب و شرق از هلمند تا کنر مربوط گستره پاکستان البته کابل بعنوان پایتخت بیرون از این تقسیمات است.

و اما تقسیم افغانستان میان پاکستان و آمریکا داستان دیگری دارد. آمریکا تلاش دارد تا جای امکان دست پاکستان را از خاک افغانستان کوتاه سازد از همین رو گستره بودوباش قبایل غلجایی را زیر کنترل خود گرفته و گستره بودوباش قبایل درانی را مشترکا با انگلیسی ها اداره می کند. فلسفه رویکار آوردن یک دولت غلجایی در کابل را هم باید در این جستجو کرد که نفوذ پاکستان به گونه سنتی در میان غلجاییان بسیار زیاد است عین سیاست را روس ها هم با رویکار آوردن داکتر نجیب تعقیب می کردند.

پاکستان از آوان اشغال افغانستان از سوی آمریکا پیوسته با این کشور بر سر کنترل دولت دست نشانده در کابل چانه زنی دارد و می کوشد تا جای امکان دست کم نیمی از دولت افغانستان را زیر کنترل خود داشته باشد همین اکنون بخش بزرگی از دولت افغانستان از سوی گماشتگان پاکستان زیر نام طالبان میانه رو و حزب اسلامی کنترل می گردد با این همه در این اواخر مناسبات آمریکا و پاکستان بر سر تقسیم نعش افغانستان که آن را مشترکا شکار کرده اند بشدت تیره شده است.

علت اصلی تیرگی روابط میان دو کشور نفوذ روز افزون چین در پاکستان است. واشنگتن می ترسد که با افتادن پاکستان و افغانستان به دست چین گستره افپاک دربست در اختیار پیکنگ قرار گیرد از همینرو اسلام آباد را بشدت زیر فشار گرفته است. یکی از طرح های آمریکا ساختن کشور بلوچستان است که با ناکامی روبرو شده است. طرح دیگر بازگشت به طرح استعماری انگلیس دال بر ساختن کشور «یاغیستان» می باشد.

انگلیسی ها در دوره استعمار گستره بودوباش قبایل را به نام یاغیستان می خواندند. هدف انگلیسی ها این بود که با تجرید این گستره از تمدن جهانی قبایل را در تاریکی و وحشت و بیسوادی نگه دارند تا هرگاه روزی روس ها افغانستان را اشغال نمایند بتوانند روس ها را به کمک این قبایل با راه اندازی جهاد وادار به عقب نشینی نمایند از همینرو رهبری این قبایل را به دست خان ها و روحانیون وهابی داده اند.

اکنون که آمریکا به کمک اسراییل، هند و انگلیس در صدد رفرش کردن پروژه یاغیستان برآمده است اسلام آباد دست به اقدامات واکنشی یازیده، از یک سو تلاش دارد تا با بسترسازی برای تشریف فرمایی چند میلیاردی چین دست آمریکا را از اقتصاد پاکستان کوتاه کند و از سوی دیگر با سازش با روسیه بر سر تقسیم گستره نفوذ در افغانستان دست آمریکا را از گستره پشتون کوتاه کند و طرح ساختن کشور یاغیستان را یک طرح قدیمی استعماری انگلیسی بود با شکست روبرو سازد و از آن سو با ایران برای کوتاه کردن دست هند و آمریکا از افغانستان به توافق برسد در عین حال روی استراتژی اصلی خود به کمک اعراب و ترکیه و چین کار می کند اینگونه زمینه مانور آمریکا در افغانستان محدود شده و در عمل به گروگان پاکستان مبدل خواهد شد.

هم روس ها و هم پاکستانی ها به حضور آمریکا در افغانستان ذینفع اند. نگاه روسیه این است که با حضور آمریکا در افغانستان ایران، چین، پاکستان و کشورهای آسیای میانه همه از ترس آمریکا دست به دامان روسیه می برند و دستنگر روسیه می شوند. پاکستان هم هدف چاپیدن و باجگیری از آمریکا را تعقیب می کند مادامی که آمریکا در افغانستان حضور داشته باشد ناگزیر است به پاکستان بابت حضور در افغانستان ته جایی بدهد و باج بپردازد.

تا جایی ایران هم به حضور آمریکا ذینفع است زیرا می ترسد که با برآمدن آمریکا گستره افغانستان زیر نفوذ روسیه و پاکستان نرود در صورت سیطره روسیه، ایران ناگزیر با روسیه رودررو قرار خواهد گرفت. سیطره یابی پاکستان به معنای حضور گستره وهابیون و اخوانی ها و پان ترک ها و نیز چین در افغانستان است که هر سه گروه زیر تاثیر شیوخ وهابی عرب و اردوغان اند تنها کشوری که جدا خواهان راندن آمریکا است چین می باشد.

اما آنچه روسیه، پاکستان و ایران در آن همنظر اند این است که حضور فیزیکی آمریکا به خودی خود معنایی ندارد و به سود آنها است اما به هیچ رو نباید به آمریکا اجازه داده شود که استراتژی خود را در افغانستان پیاده کند در اینجا از سویی میان روسیه و ایران و از سویی میان پاکستان و ایران و از سویی هم میان روسیه و پاکستان همسویی و همنگری است. در این اواخر پاکستان بیشتر سیاست های خود را با روسیه هماهنگ می سازد اما اینها همه در بُعد تاکتیکی اند. هم پیمان اصلی پاکستان چین است در حین حال در بُعد تاکتیکی از یاری های گستره مالی کشورهای عربی هم بهره مند می باشد.

در کل مدیریت این کشکمش ها در سه بعد جهانی، منطقه ای و داخلی نیاز به یک دولت ملی در کابل دارد که بتواند با پیشگیری مشی سنتی بی طرفی مثبت و فعال کشور را از کارزار رقابت های بی پایان قدرت های منطقه ای و جهانی به میدان همکاری و تعاون منطقه ای مبدل سازد اما دردمندانه دولت های مزدور و بیگانه پرست ما توان این کار را ندارند از همینرو افغانستان به میدان بازی بزکشی جیوپولیتیک قدرت های بزگ و منطقه ای مبدل گردیده است و جنگ و بی ثباتی روز تا روز بیشتر خواهد شد و ناامنی مزمن به یک امر عادی مبدل خواهد شد.

دشواری در این است که در بازی پیچیده افغانستان هر بازیگر با چند برگ بازی می کند که در نتیجه در بسا از موارد رفتارهایی متناقضی از خود نشان می دهند یعنی بازیگران در عین همکاری های تاکتیکی با یکدیگر بشدت با هم رقابت دارند مثال بارز آن رابطه میان پاکستان و آمریکا در قبال افغانستان است عین این را در رابطه پاکستان و ایران در قبال افغانستان می توان دید. روسیه نیز با آمریکا، پاکستان و ایران عین برخورد را دارد.

عزیز آریانفر


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
خاک افغانستان
خارجی ها
دویل
نظرات بینندگان:

>>>   Aziz Arianfar
پاکستان با پشتیبانی چین، کشورهای عربی و ترکیه و توافق مسکوت روسیه فشار را بر امریکا افزایش داده و خواستار کنترل بر گستره پشتون نشین کشور گردیده است. سخن بر سر دست کم 9 استان است. چنین بر می آید که امریکا چاره یی دیگری جز تن در دادن به این خواست اسلام آباد ندارد. دولت غنی هم پس از چانه زنی های زیاد موافقت کرده است که در ازای تمدید دوره کاری اش برای پنج سال دیگر، شش استان را از منطقه درانیان برای طالبان بدهد.
این دیگر در واقع پیاده شدن طرح کنفدراسیون شمال- جنوب است. زیرا کنترل ولایات شرقی هم بیشتر در دست شبکه حقانی و حزب اسلامی وابسته با اسلام آباد است. روشن است طالبان بخش خود را با قوانین شرعی مطابق آیین وهابیت اداره خواهند کرد.
سال هاست داد می زنم راهی جز همپیمانی راهبردی با ایران نداریم و الا پاکستان ما را خام خواهد خورد. همپیمانی راهبردی با امریکا نمی تواند از افتادن نیمی از کشور به دست پاکستان جلوگیری کند. همین گونه که روسیه نتوانست از این کار جلوگیری نماید. تجربه نشان می دهد که پاکستان در بازی با کارت پشتون حرف آخر را می زند.امریکا هم ناگزیر است برای تداوم ماندنش در افغانستان با پاکستان معامله نماید. مسکو هم به نوبه خود راهی جز تقسیم گستره نفوذ در افغانستان میان روسیه و پاکستان نمی بیند. هند هم از راه دور قادر به انجام کاری در برابر پاکستان نیست. تنها کشوری که می تواند ما را از شر پاکستان نجات دهد، ایران است.

>>>   Aziz Arianfar
دوست عزیز. متاسفانه پاکستان و کشورهای عربی همه ملاها، خان ها و قوماندان ها را در مناطق سرحدی خریده اند. بسیاری از شیوخ با دختران خان های قبایل ازدواج کرده و به پسران آن ها دختران پاکستانی داده اند. برای افراد تحصیل کرده قبایل اکثر زنان امریکایی، انگلیسی و .... که بیشتر یهود اند، داده اند. امروز همین ها قدرت را در دست دارند و در مورد سرنوشت ما تصمیم می گیرند. برای مثال همسران اشرف غنی، هدایت امین ارسلا، احدی، خلیزاد، برادر کرزی محمود و... همه یهودی اند‌. اکنون در مناطق قبایل فرزندان شیوخ عرب و ملاهای پاکستانی فرمان می رانند. شکی نیست که همه ما تا پای جان از وجب وجب خاک میهن دفاع می کنیم. اما اگر نیک بیندیشیم در همه جا مدارس وهابی ساخته شده و ده ها هزار جوان ما مغز شویی می شوند. با این خطر نه اردوی ملی کاری کرده می تواند و غیرت افغانی. باید تا کار از کار نگذشته چاره سنجی شود. تنها در جنوب نه، بل که در شمال هم صدها مدرسه ساخته اند.

>>>   Arianfar
دوست عزیز سخن بر سر تسلیم شدن نیست. امریکا به شدت زیر فشار پاکستان قرار دارد و پاکستان از امریکا می خواهد تا چند ولایت را به طالبان یعنی به پاکستان بسپارند. دولت ما هم دست نشانده است و برای یقای خود دست به هر معامله یی می زند. باید در برابر پاکستان با ایران متحد شد. در غیر آن زور ما به تنهایی نمی رسد. امریکا برای ماندن در افغانستان که هدف استراتیژیک اش است، با پاکستان معامله می کند. به خاطر دالرهای اعراب در مقابل آن ها کرنش می کند. چین، ترکیه و اعراب همه متحدان پاکستان اند. روسیه هم می خواهد با پاکستان، افغانستان را به دو گستره نفوذ تقسیم کند.

>>>   Arianfar
دوست عزیز. سخن بر سر این نیست که کسی ما را حساب می کند یا نه؟ مگر پاکستانی ها یا امریکایی ها ما را سه تایی پشه حساب می کنند؟ شما خطر را بسیار دست کم می گیرید. پاکستان با سیل پول کشورهای عربی و پشتیبانی چین و ترکیه همین اکنون در همه تسلط دارد. در سرتا سر کشور ملاهای وهابی حاکمیت دارند. هزاران مدرسه ساخته اند. طالب، داعش ، شبکه حقانی و حزب اسلامی در سرتاسر کشور فعال اند. بسنده است امریکا برآید، آن گاه خواهید دانست که گپ در کجا است. فردایش نیم کشور به دست پاکستان سقوط می کند. برای مقابله با اعراب، ترکیه و پاکستان، نه امریکا، نه هند و نه روسیه می تواند کاری بکند. چنان چه در چهل سال گذشته نتوانسته اند کاری بکنند. تنها راه نجات همپیمان شدن مردم افغانستان با ایران است. در غیر آن نیروی نمی بینیم که بتواند در برابر پاکستان ایستادگی کند. به خصوص در مناطق پشتون نشین. این جمهوری اسلامی شر شرعی است، سخن دیگر است. مگر پاکستان، کشورهای عربی و ترکیه شر شرعی نیستند؟ خود دولت افغانستان هم شر شرعی است.

>>>   Arianfar
دوست عزیز با شعار نمی شود کاری کرد. امروز کشور در دست جاسوسان بیگانه است. در سراسر کشور مدرسه های وهابی ساخته شده است. امریکا بر سرنوشت ما حاکم است و برای به دست آوردن دل پاکستان حاضر به هر معامله یی است. ارگ هم نوکر امریکا است. ارگ نشینان هم برای ماندن در قدرت هر امر امریکا را از دل و جان می پذیرند.

>>>   Arianfar
امریکا، روسیه ، چین و هند همه در پی منافع خود هستند. ایران با ما سرنوشت مشترک دارد و به هیچ رو نمی خواهد افغانستان به دست پاکستان و شیوخ عرب بیفتد. چون هستی خودش در معرض خطر قرار می گیرد.
برای مقابله با پاکستان راهی جز نزدیک شدن به ایران نداریم.
اگر به یاد بیاوریم، هنگامی که طالبان و در واقع پاکستان بر افغانستان حاکم شده بود، تنها کشوری که به دولت مجاهدان در برابر طالبان کمک می کرد ایران بود. ترکیه، اعراب، چین و امریکا و حتا اروپا همه در کنار طالب و پاکستان بودند. روسیه هم در اندیشه کشیدن پای امریکا در باتلاق افغانستان بود.

>>>   Khedri
آیا غنی و یارانش با اعمالی که انجام میدهند کدام مورال به اردوی ملی مانده اند که آرینفر آنرا خراب میکند ؟؟
این تیم نا بکار و خود فروخته شده به اجماع ملی و رای ملت معتقد نیستند آنچه باداران سان هدایت میدهند مخفی از دید ملت عمل میکنند آیا در بیست معاهده در مورد خط دیورند کدام اجماع ملی صورت گرفته که حالا غنی چوچه وطنفروشان به اجماع ملی تمکین کند ؟؟؟

>>>   Taher
کاری نیک، مان را از ولایت هایی جنوب تیر در طولی تاریخ نه از ما شدن و نه از افغانستان فعلا" در تمامی این مناطق داد و ستد به کلدار میشود در منطقه شینوار و مومند دره افغانستان رفت و امد موتر ها از چب به راست است.

>>>   بارها درنظرات خود در خصوص بازیگریهای دولت وهابی سعودی وپاشاندن دالرهای نفتی در سرتاسر خط دیورند وتمویل ملاهای وهابی وایجادیک وحدت شیطانی مابین پشتونها وایجاد شکاف قومیتی که نمونه انرا امروز درغزنی میبنیم هشدار داده ام وگفتم تنها نجات کشور ما امروز فقط با اتحاد و وحدت ملی بین تمامی قومیتها ومذاهب است واین ارمان وخواست هم احمد شاه مسعود شهید وهم شهید بزرگوار عبدالعلی مزاری بود واز خاطر ان جان خودرا در دست گرفته وتقدیم ازادی افغانستان کردند.اینکه امریکا ومتحدانش ناتو ومزدوران همپای خود بمثل شبکه حقانی وحزب اسلامی گلبدین ومزدوران داخله اش سودای تجزیه افغانستان را درسر میپرورانند واولین پرده این نمایش امضای پیمان امنیتی با غنی بود وپرده دوم نمایش امضای صلح با گلبدین بود که این دومرحله باموفقیت اجرا گردید وپرده سوم نمایش نظر خاینانه گلبدین در واگذاری تعدادی ولایت به طالبان بود وشاید پرده چهارم نمایش که بسیار برای وطنپرستان وتمامی مردم افغانستان که در طول این چهل سال جز بدبختی فقر اوارگی وویرانی نداشته وچندین میلیون شهید(شهدای راه وطن وازادی افغانستان) ومجروح وکشته واواره وبی جا شده داشته است تراجیک وغم افزاست ایجاد دولت طالبانیزم در چند ولایت است که صد فی صد حضور عربستان پاکستان ترکیه وقطر وشیوخ کوچک شیخ نشین عربی(البته کشورهای عربی گفته شده درجهت منافع امریکا واسراییل وتمویل وحمایت نقش دارند وعایدی شان توسعه وهابیزم است)در نهایت پرده پنجم حضور اسراییل ودولت پشتونستان با حمایه وتمویل اتحاد عربی عبری وایجاد پایگاههای امریکا وناتو درسرتاسر خاک افغانستان برای مقابله با روسیه وچین وایران است بنآءنقش احزاب خاین ونکتایی پوشان و مزدورانی که با دالرهای عربستان وقطرامروز درچارچوب حکومت شعار سکولاریزم وجدایی قومیتها وتفرقه را درکشورتبلیغ میکنند نیز دراجرای این نمایش کمک کننده است.این پلان در اندیشکده های امریکا وانگلیس واسراییل دیزاین گردیده وعاملین اجرای ان درداخل مجموعه ارگ اسماعیل یون گلبدین وبعضی از افراد ولسی جرگه هستند.ومجاهدان ومردان وطنپرست ومردماگاه ما میتوانند این توطیه راخنثی کنندودوستم از خواب بیدار شود جناب محقق کمر بند را محکم ببند واستاد عطا معامله گری را کنار بگذارد وتمامی قومیتها با کنار گذاشتن تفرقه ورسیدن به وحدت وهمدلی وطن خودرا نجات وخاینین را بیرون کنند.
داکتر عبدالرب اچکزی

>>>   محترم، پاکستان با ایران مرز بسیار طولانی دارد. در مورد اسیای میانه گپ شما درست اما با ایران مرز مشترک پاکستان و ایران بنام بلوچستان یاد میشود.
محمد کریم

>>>   سلام مطلب جالبی بود اما اینکه نویسنده می گوید اعراب مخالف استراتژی امریکا در افغانستان با پاکستان همکاری می کند کاملا اشتباه است. اعراب نوکر حلقه به گوش امریکا و اسرائیل اند. جرئت و توان مخالفت ندارند. این پارادوکس را چگونه حل می کنید؟؟؟!!!

>>>   بسیار خوب میشود ما فارسی زبان ها با ایران یکجا میشویم شما پشتون ها هم با پاکستان یک جا شوید تا از این بدبختی و بی ثباتی رها شویم

>>>   اعراب کاملا تحت سلطه آمریکا هستندو این که اعراب باآمریکاحتی به صورت لفظی مخالف باشندکاملاخنده داراست


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است