اکنون که به بیست و سومین سالروز شهادت استاد مزاری نزدیک می‌ شویم خالی از فایده نیست تا نکته‌ ای از زندگی خصوصی او را بدانیم که شاید بسیاری‌ ها ندانند.

در سال‌ هایی که استاد مزاری در کابل بسر می‌ برد از نزدیکانش خواست تا یک همسر قندهاری برای او پیدا کنند. در نخست خانمی به اسم «حسنیه» را در نظر گرفتند که این وصلت صورت نگرفت و این خانم اکنون در آمریکا بسر می‌ برد. با این خانم در تابستان 1390 گفتگو کردم سپس برای خانم «ع-ق» که در این یادداشت بنا بر ملاحظاتی اسم او را کامل ذکر نمی کنم خواستگاری کردند که سرانجام این وصلت صورت گرفت.

پدرخانم یا خُسر استاد مزاری «حاجی عباس» نام داشت که از فارسی‌ زبانان و شیعیان شهر قندهار بود او قبل از وصلت استاد با این خانواده فوت کرده بود. همسر قندهاری استاد مزاری، برادری به اسم «غلامرضا» دارد که پس از فوت پدرش حاجی عباس تحت سرپرستی همین برادر قرار گرفت با خانواده مرحوم حاجی عباس رفت‌ و آمد خانوادگی داشتیم. وقتی حاجی عباس درگذشت این رابطه با غلامرضا فرزندش نیز حفظ شد.

هفت‌ ساله بودم که در سفر یک‌ ماهه با خانواده‌ ام به کابل آمدم. زمانیکه ما در کابل بسر می‌ بردیم غلامرضا شبی ما را به خانه‌ اش دعوت کرد. در آن شب همسر آینده استاد مزاری را که در منزل برادرش بسر می‌ برد دیدم البته ازدواج این خانم با استاد مزاری دیری دوام نکرد زیرا مرگ استاد بین آنان در حالی که هیچ فرزندی نداشتند جدایی انداخت. پس از حادثه 22 حوت 1373 همسر مزاری با تعدادی به قندهار آمدند و برای مدت کوتاهی در محله کوچه بالای این شهر بسر بردند سپس آنان به کویته رفتند و در محله «سولایکر» حدفاصل خیابان «علمدار رود» و منطقه «مری‌آباد» اقامت گزیدند.

در همین ایام مادرزن استاد مزاری یا به عبارت دیگر مادر «ع-ق» که بانو «وحیده» نام داشت در شهر کویته درگذشت این بانو از مردم درویشان منطقه «خاکریز» قندهار بود که در 55 کیلومتری شهر قندهار واقع شده است. به هر حال همسر استاد مزاری پس از چندی حضور در پاکستان از مسیر تورخم و جلال‌ آباد به افغانستان آمد و عازم مزارشریف شد او مدتی در مزارشریف بسر برد تا اینکه پس از تغییر و تحولات به کابل بازگشت.

در حال حاضر همسر قندهاری استاد مزاری در افغانستان بسر می‌ برد اما بنابر ملاحظاتی نمی‌ توانم محل دقیق اقامت او را ذکر کنم. تا جایی که می‌ دانم هرازگاهی «کریم خلیلی» احوالپرس و خبرگیر او است. این ماجرا را نوشتم تا گوشه‌ ای از زندگی استاد مزاری را ذکر کرده باشم. شاید بسیاری‌ ها نمی‌دانستند که استاد مزاری داماد قندهاری‌ ها هم بوده است.

محمد مرادی

>>>   عجیب است، من نمی دانیستم که اقای استاد مزاری با آیت الله محسینی مشکل شان سری این مسله بودن، جنگ این دوتا داستان حضرت امام حسین و یذید بهم می
اید (ارینب ) از ماست نه آنطرف میگوید از ماست ........

>>>   خی از همین خاطر طالبان مزاری را کشتند که تو چکاره ملک که همراه یک دختر قندهاری ازدواج میکنی؟
....

>>>   خوب شيخ أصف محسني هم از قندهار هست شايد داماد او باشد...
لالا هراتي

>>>   تا جایی که شواهد حاکی است، مزاری زن نداشته..

>>>   بلی مزاری با عالیه خواهر حاجی رضا کاکاو که در همجواری مسجد قندهاری ها در کارته سه زندگی میکرد ازدواج کرده و ماجرای ازدواج را کاملا شرح نفرمودید.خواهر زاده حاجی رضا به اسم سمیرا دختر جوان و خوش اندامی بود که اصولا مزاری دنبال او خواستگاری رفته بود اما حاجی رضا شب هنگام سمیرا را از سمت غرب کابل کشید ووقتی خواستگارها خانه حاجی رضا آمدند او عالیه خانم را شیرینی داد.عالیه خآنم از جمله سرشارهای کارته سه بود و عمل سیگار و چلم هم داشت همیشه سر و کارش با بچه های محل بود و از نظر قیافه هم خیلی از خود مزاری پیر تر و سیاه چهره و لاغری بود.
حاجی رضا زرنگی کرد و عالیه را تلک گردن مزاری بیچاره کرد که از هیچ لحاظ قابل قبول برای شخص مزاری نبود اما چون در غرب کابل آوازه شد که بابه زن قندهاری گرفته مجبور شد که عالیه را به همسری قبول کند وگرنه سمیرا خانم ایشان میشد.
حالا ماجرا را این دوست گفت اما بنده در همسایگی حاجی رضا زندگی میکردیم و تمام گپ ها به ما معلوم است.

>>>   تو اگر همسایه حاجی بودی من با فامیل اش قرابت بسیار نزدیک دارم و در شبی که طالبان پاکستانی مزاری و همراهانش را بقتل رسانیدند حاجی و فامیلش در خانه ما بودند. مگر باید یاد بگیری که افشای راز هایی فامیلی مردم با این وضاحت و نام گرفته خلاف عرف و اصول شرعیت است. دوم اینکه این وصلت کاملا مطابق عرف و رسم و رواج وبا خواستگاری صورت گرفت.
آزاده

>>>   باالاخره قندهاریها قوده است دیگه

>>>   دختر مزاری را به به پشتون های قندهار دادند. فعلاً خانه شان در ایران دقیقاً در همانجایی است که حکمتار زندگی می کرد.

>>>   تو که با فامیل شان قرابت داشتی میتانی اسم یکی از پسران حاجی را بگیری؟

>>>   تو که با فامیل شان قرابت داشتی میتانی اسم یکی از پسران حاجی را بگیری.ماجرای اسارت و به قتل رسیدن مزاری هم برایم مانند آیینه روشن است و اگر خواستی کاملا برایت شرح بتم که بر اثر لجاجت صورت گرفت.

>>>   استاد مزاری داماد آیت الله محسنی قندهاری است ، استاد مزاری از آنجای که دختر آیت الله محسنی بسیار عاشق استاد مزاری بود و عالمه نیز بود و مصالح خویش را خوب میدانست بدون اینکه پدر را در جریان قرار دهد با استاد مزاری ازدواج و بعد آیت الله محسنی با خبر شد و هر جور که شد مخالفت های خود را با مزاری شروع نمود .

>>>   سلام، حاجی صاحب از دوستان مورد وثوق ما می باشد. در اینکه خواستگاری صورت گرفته، ایشان گفتند بلی واقعیت دارد. اما با تمام اصرار که از طرف آقای مزاری صورت گرفت، حاجی صاحب و دختر ایشان هرگز به این وصلت تن ندادند، تا حدی که حاجی صاحب مجبور به ترک کابل به صوب قندهار گردیدند. حاجی صاحب فعلاً وفات و فرزند شاند در قندهار از تجار بزرگ است. می توانید موضوع را به صورت تحقیقی دنبال کنید. در ضمن از ابراز دلیل آن و مشکلاتی که آقای مزاری داشت، جهت مسایل اخلاقی خودداری می کنم.

>>>   میخواهی مرا امتحان کنی؟؟!!! نام پسر بزرگش به "ش' شروع میشود.
آزاده

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است