تاریخ انتشار: ۰۹:۲۳ ۱۳۹۶/۱۲/۲۴ | کد خبر: 148539 | منبع: | پرینت |
خدایا!
وقتی به این قوم می نگرم از آن همه معنویت و میراث بزرگ گذشته و دین اسلام تنها و تنها این قوم اطاعت از اولی الامر را پذیرفته اند و چنان سر در اطاعت هر فاسق و فاجر و دشمن انسان گذاشته اند که در شرک آنها و دشمنی آنها با انسان و مسلمانان هیچ شبه ای وجود ندارد و برای ذات خدا فرزند و نواسه و کواسه قایلند اما این قوم چنان به دشمنان انسانیت و دین و آیین شان خاضعانه مطیع اند که نیازی به قاضی و دادگاه و دادستان و پولیس ندارند تسلیم، تسلیم اند!
وقتی به فرهنگ و ادب این قوم نگاه می کنی بعد از فردوسی همه اش توصیف خط و خال است و چرخ زدن به گرد خود و درگاهای قدرت تا معشوق را از پس هفت آسمان و زمین دریابند اما هیچگاه واقعیت مظلومیت خود را بعنوان خلیفه خدا در زمین درک نکردند و نشناختند و هیچ زمانی فرهنگ خودباوری را نیافتند چنان فرااندیش شدند که خود را گم کردند و تنها مدح و توصیف دربارها و دیگران را یاد گرفتند.
به عرش و ملکوت وصل شدند و اما با پشینه ای پر ابهت و با صلابت خود نه در پندار و وهم شان هم برای نجات از شر شیاطین و هیولاهای زمینی گنجایش وجود ندارد خودباوری و اندیشه های سیاسی و خودآگاهی و ابهت و بزرگی و صلابت سیاسی و ملی چنان در اندیشه ها و ادبیات و فرهنگ این قوم خشکیده است که هر کسی توانسته است بر آنها حکومت کند و هر مزدور و نوکری به نام دین و وطندار و جاسازی مفاهیمی چون گذشت و مدارا و مصلحت ملی بر آنها سوار شود!
دوربینی و اهداف سیاسی این قوم متناسب است به پر کردن جیب ها و بلندی کرسی های بی افتخاری که در حکم «ریش از من و اختیارش در دست ملا» به آنها به امانت داه می شود و فرهنگ اقابلی گویی آنها را دو چندان می کند. در واقع این قوم از مادر بیشتر غلامان سیاسی به دنیا می آیند تا شهروندان دارای حقوق و مسوولیت های مساوی با دیگران. سیاست بعنوان هنر بهره گیری از امکانات جامعه و تنظیم روابط برای قدرت، برای تامین قانونیت، اعاده حقوق مردم، بهزیستی و رفاه اجتماعی و اقتصادی و برابری در جامعه مطرح است اما این مقوله در نزد این قوم به فن چاکری و مداحی و آستان بوسی و خودحقیربینی و خودکهتربینی سیاسی تنزل کرده است.
از همه امواج برخاسته و خروشان مردم برای عدالت خواهی، تکامل و اصلاحات و تغییر، سرکرده های این قوم صرف فن موج سواری و معامله گری را بلدند و در نتیجه ی آشنایی با این فن هرکس به رزق و مقامی می رسد و باز هم مردم اند که باید تاوان شعارهای پوک سیاسی، پوپولیزم و عوامفریبی را پس دهند و سر از نو آسیای خون بر آنها بگردد. رهبران این قوم به گدایی سیاسی معتادند و حال که روزها درازتر می شود امکان معامله در روز ممکن است به دو نوبت ارتقا یابد!
خدایا! تو بندگانت را آزاد و فاعل مختار خلق کرده ای و اما این قوم هدف از خلقت هستی را نیز به زبونی و بندگی و آستان بوسی و چرخیدن در رکاب دیگران مراد کرده اند پس بهتر آن است که ننگ بودن چنین قومی راکه به موهبت راز خلقت پی نبرده اند و به عدالت و آزادی ایمان و باور ندارند از سر این زمین کم کنی!
مهندس عالم جمال
>>> آقای مهندس!
صددرصدباشماموافقم.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است