هشت پروژه خانمانسوز سیاست پشتونیزم
دور از انتظار نیست روزی همه صبح از خواب برخیزند خود را در زیر وحشت امارت جدید طالبان ببینند که یک امیر المومنین کور دیگر بر مسند قدرت نشسته است، دست راست کرزی و در طرف چپ غنی 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۲۵    ۱۳۹۶/۱۲/۲۷ کد خبر: 148695 منبع: پرینت

ضعف نخبگان جهادی و غیرجهادی غیرپشتون از یک طرف و استفاده جویی از ماشین جنگی، مالی و سیاسی غرب و همچنان ماشین نسل کشی تروریزم طالبانی از طرف دیگر یک فرصت مناسب برای پیاده کردن پروژه های فاشیستی بدست پشتونیست های تبهکار حاکم در ارگ داده است.

یکی از پروژه های خانمانسوز نظریه "اکثریت و اقلیت" است که پشتونیست ها از آن بحیث ابزار برتری طلبی و سرکوب استفاده می کنند چنانچه اخیرا نفوس شماری فضایی و ارقام خیالی در همین راستا صورت گرفت.

اهداف اصلی این پروژه برهم زدن توازن نفوس میان شمال و جنوب در راستای برتری طلبی و سیاست حذف است در نتیجه موج جدیدی یورش ناقلین جدید در کابل و اطراف کابل و ولایات شمالی، غربی و مرکزی عمدتا غیرپشتون نشین خواهد بود.

افزون بر آن نفوس جعلی مبتنی بر تبعیض تاثیر بزرگی بر سیاست کادری، سیاست زبانی، تعداد نمایندگان در پارلمان، بازسازی و انکشاف اجتماعی، تقسیم منابع مالی و طبیعی و انتخابات تقلبی را در پی خواهد داشت همچنان تصویر غیرواقعی از کمیت نفوس و تناسب قومی در سازمان ملل و نهادهای علمی و سیاسی جامعه جهانی ایجاد خواهد کرد.

با توجه به نفوس شماری فاشیستی اخیر می توان در مورد هفت پروژه خانمانسوز دیگر پیش بین بود:
1) "افغانیت"؛ پروژه افغانیت را عبدالرحمن خان شروع کرد و محمود طرزی آن را تیوریزه و قانونمند ساخت و توسط نسل های دیگر پشتونیست در سده بیست ادامه یافت ولی اکنون با مقاومت مواجه شده است. بسیاری از غیرپشتون ها حاضر نیستند افغان را بحیث هویت ملی بپذیرد بر اساس منطق پشتونیزم دور از انتظار نیست که اعلام کنند "بشقاب های پرنده" اوغان هستند بعد از تحقیقات چندین هزار ساله دریافته اند از دریای آمو تا پل اتک سرزمین اوغان ها است و همه باشندگان آن اوغان بودند، اوغان هستند و تا ابد اوغان باقی خواهند ماند. این هم دور از تصور نیست که در پیشانی همه تاتوی "افغانیت" حک کنند.

2) "فارسی ستیزی"؛ این پروژه از زمان امان الله و در تحت معماری محمود طرزی شروع شد تا به امروز ادامه دارد ولی این سیاست با مقاومت سرسخت پاسداران زبان فارسی مواجه شده است شاید روزی فرا برسد که فاشیزم بی منطق از موجودات کهکشان برای تعیین درصد گویندگان زبان های کشور استفاده کنند و اعلام کنند 80 درصد نفوس پشتو حرف می زنند و 15 درصد فارسی و 5 درصد زبان های دیگر.

3) "یهودیت"؛ این پروژه در افغانستان با ظهور فاشیسم و نژاد آریایی در سده بیستم ناتمام ماند اما حالا بحیث پروژه صهیونیزم جهانی به سرعت در افغانستان و منطقه در حال پیشرفت است روزی فرا خواهد رسید که صهیونیستان تبهکار افغان اعلام کنند که از فضا همه را تست DNA کردند و بخش اعظم مردم ژن یهودی دارند و افغانستان اسراییل دوم است.

4)"ناقلین"؛ این پروژه در سه سده اخیر از کوه های سلیمان به منظور تسخیر سرزمین های خراسانیان به اشکال مختلف جریان دارد. در حال حاضر پروژه انتقال کمپ شمشتو در اطراف کابل روی دست است و انتظار می رود بعد از سرشماری خیالی فضایی این پروژه شدت بیشتر گرفته گویا جای خالی 80 درصد در شمال و 50 درصد در مناطق مرکزی را ناقلین جدید پر خواهند کرد.

5) "طالب سالاری"؛ این پروژه مشترک پاکستان و پشتونیزم است که از 1994 از سپین بولدک قندهار آغاز و تا به امروز بگونه خیلی وحشیانه ادامه دارد. دور از انتظار نیست روزی همه صبح از خواب برخیزند خود را در زیر وحشت امارت جدید طالبان ببینند که یک امیر المومنین کور دیگر در مسند قدرت نشسته است این هم دور از تصور نخواهد بود که به دست راست این امیر المومنین حامدکرزی با کلاه قرقلی کابلی و چپن نشسته باشد و در طرف چپ او اشرف غنی با لنگی و تسبیح دراز و در سر زانوی او گلبدین نشسته باشند این در حالی است که سر شانه همه شان جنرالان آی اس آی حکمفرمایی کنند و در پیش روی شان زن و مرد پشتون اتن شادمانی کنند.

6) "لوی پاکستان"؛ سیاه ترین آن روزی خواهد بود که از خواب بیدار شویم که خود را در قلمروی "لوی پاکستان" ببینیم که آرمان تاریخی گلبدین به حقیقت تبدیل شده است. همه جا را سرباز و توپ و تانک پاکستان اشغال کرده باشد با توجه به مسیر حرکت افغانستان آن روز سیاه دور از انتظار نیست که طرفداران "لوی پشتونستان" در زیر بیرق "لوی پاکستان" جشن و اتن کنند و آهنگ های حماسی "لوی پاکستان" را با افتخار زمزمه کنند و این اشعار را سر بدهند: پاکستانی بودیم، پاکستانی هستیم و تا ابد پاکستانی باقی خواهیم ماند.

7) با توجه به سیاست خانمانسور پشتونیزم تبهکار این هم دور از تصور نیست جهنمی به نام افغانستان به آخر خود برسد جامعه جهانی و همسایگان به این نتیجه برسند که دیگر موجودیت این جهنم به نفع شان نیست و باید از نقشه جهان حذف شود و بخش جنوبی آن به پاکستان ملحق شود که مردم آن بی حد گرایش به همتباران شان در آن سوی مرز دیورند دارند و بخش های شمالی کشور به کشورهای ایران، تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان با همتباران و همکیشان تاریخی شان بپیوندند.

آیا پیامد سیاست خانمانسور سیاست پشتونیزم تبهکار بهتر از این خواهد بود؟

هارون امیرزاده


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
امیرزاده
پشتونیزم
تروریزم
نظرات بینندگان:

>>>   دیروز به کوچه برآمدم سگهای ولگرد تمام کوچه را پر کرده بود ولی از میان شان یکی بیحد میجفید. نمیدانم شاروالی چرا در غم این سگهای ولگرد و دیوانه نیست؟

>>>   من هم ديدم دهنش بسيار قف كرده بود!! مردم مى كفتند كه اين سك ديوانه هست بعضى أوقات خود را دندان مى كرفت!!

>>>   به تفاوت های فرهنگی و تنوع قومی کشور خود باید احترام کنیم و به کسی اجازه ندهیم هویت یک قوم کشور را با دروغ و ریا ویا با زور بر اقوام دیگر کشورتحمیل کنند. این غلط باعث بی اعتمادی و نفرت بین اقوام برادر کشور میگردد.

>>>   نام افغان و زبان افغانی در اسناد دولتی تا سال ۱۳۴۳ بصورت رسمی مترادف نام پشتون و زبان پشتو بودند تا آنکه در لویه جرگه قانون اساسی سال ۱۳۴۳ این نام به ظلم، تهدید، وریا، توسط ظاهر شاه و کاکاهایش به حیث نام ملی تمام شهروندان کشور بزور به تمام مردم کشور تحمیل شد.
اوغان یا افغان یعنی پشتون، و ما اکثریت قاطع کشور اگر پشتون نیستیم اوغان یا افغان هم نیستیم.

>>>   بلی، به عوض آنکه مثل سگ های دیوانه به همه دیگران جف بزنند و فشار بیاورند تا همه دیگران هم خودشانرا سگ بنامند و جف بزنند بهتر است به تنوع و همدیگر پذیی عادت کنند و اهلی و انسان شوند۰


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است