نوروز؛ نماد هویت و تمدن ما و اسلام دین ما است
انسان مومن و وارسته قدر نعمات خداوند متعال را مى داند و امروز به حكم او همراه با شکوفه ها لبخند مى زند، شادى مى كند و جشن مى گيرد. چماق تحريم و تكفير نوروز نه ريشه در متن دين دارد و نه بر مبناى روايت مستند و موثق استوار است 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۳۸    ۱۳۹۶/۱۲/۲۷ کد خبر: 148732 منبع: پرینت

از سپهر بلخ تا فراز قونيه و از افق سمرقند تا دامن دماوند نوروزتان فرخنده و مبارک باد.

برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
"سعدى"

دشمنان نوروز و منادیان تکفیر که این جشن شکوهمند را در ترازوی جهل جاهلیت سنجیده اند و براساس عقده های دیرین تاریخی و تقابل با تمدن و فرهنگ انسانی و الهی ایران زمین حلال خدا را حرام می شمارند مصداق بارز این آیه قرآن اند که فرمود:
وَلَا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَٰذَا حَلَالٌ وَهَٰذَا حَرَامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُون
براى آنچه زبان شما به دروغ مى ‏پردازد مگوييد اين حلال است و آن حرام تا بر خدا دروغ بنديد زيرا كسانى كه بر خدا دروغ مى ‏بندند رستگار نمى ‏شوند (116)

مانيفست مااحيای هويت ما بر مبناى چهار اصل:
زبان فارسى، قرایت (حنفى - ماتريديه)، عرفان اسلامى تمدنى بر بستر تفكر حنفى و جغرافياى خراسان مى باشد. نوروز همزاد خلقت، معجزه تكرار پذير الهى، نتيجه نظم آفرينش كاینات و نماد و مظهر قدرت خداوند متعال مى باشد پس به ذات خود حرام كه نيست هيچ، حلال و طيب و متعالی است اما اين رفتار ما و اعمال ما است كه نوروز را بر ما تعريف مى كند ما هستيم كه بسيارى از نعمات خداوند را بر خود حرام مى سازيم!

نوروز فرصت عقده تكانى عليه دين و فرهنگ و هويت و تاريخ و تمدن و سرزمين نيست. نوروز را كه مظهر خير و بركت و نعمت و محبت و حيات و عشق خداوند لايزال است به شمشير افراط و تفريط قلع و قمع و مثله نكنيد. درک اولويت هاى جامعه و ايجاد تعادل و تناسب و فراهم سازى بستر مناسب تجليل از نوروز از وظایف روشنفكران دينى و علمای کشور می باشد.

ما بنا به روش امام اعظم ابوحنيفه خداوندگار مكتب فقهى و فكرى كل بلاد (خراسان/ايران تمدنى) نوروز را تجليل مى كنيم و نه تنها آن را مغاير دين مقدس اسلام نمى دانيم بلكه مستحسن و مستحب اش برمى شماريم و مقدمش را مبارک و گرامى مى داريم. ما امروز را يوم الله مى دانيم و شكر خداوند بجا مى آوريم كه احيای زمين و طراوت زمان از بزرگترين نعمات خداوند متعال است و نشانه عظمت و جلال و جبروت او است.

جشن نوروز ركنى از اركان هويت و تمدن ما است نوروز طبيعى ترين نماد حيات و معجزه منحصر بفرد خداى واحد (خالق تمام جهان و خداى تمام اديان) مى باشد فقط كسانى مى توانند جشن نوروز را انكار كنند كه نه خدا را به حقيقت شناخته اند، نه فلسفه و معنويت دين اسلام را درست درک كرده اند و نه عظمت و علو انسانيت انسان را به تحقيق دريافته اند. هيچ جشنى در تاريخ بشر و هيچ عيدى از اديان سماوى و غيرسماوى به پايه ى علمى كه نوروز استوار است نبوده است.

نوروز يک مناسبت دينى نيست و متعلق به آیينى خاصى نبوده است اين پندار كه نوروز يک مناسبت زردتشتى است برخاسته از افسانه هاى عاميانه و غير مستند تاريخى مى باشد.
انسان مومن و وارسته قدر نعمات خداوند متعال را مى داند و امروز به حكم او همراه با شکوفه ها لبخند مى زند، شادى مى كند و جشن مى گيرد. چماق تحريم و تكفير نوروز نه ريشه در متن دين دارد و نه بر مبناى روايت مستند و موثق استوار است.

ريشه ی اصلى دشمنى با نوروز؛ مبناى اصلى مخالفت سازمان يافته عليه نوروز بر تفكر سياسى و هژمونى عربى و ستيز با هويت (خراسانى - ايران تمدنى) استوار مى باشد كه با رستاخيز آزاديخواهى خراسانيان از سلطه ى حاكميت خلفاى اموى و عباسى سرچشمه مى گيرد. همزمان با حيات دوباره زمين و تعادل زمان خفاشان حريم جهالت كه دشمنى ديرينه با نور و روشنى و خورشيد دارند چماق بدست و بدمست نشاط را تحريم مى كنند و زيبايى و تعادل و تناسب را به رگبار جهل و تكفير مى بندد.

دشمنان فرهنگ و تمدن ما از آنجا كه مستقيما نمى توانند به مخالفت با نمادهاى تمدنى برآيند سعى مى كنند مخالفت با هويت و تمدن را در پوشش احاديث غيرمعتبر، روايات سست تاريخى و تعبير و تفسير و تحليل هاى غير دقيق ارایه نمايند. به قول شادروان دكتر على شريعتی: "نوروز قرن ها است كه بر همه ى جشن های عالم فخر می فروشد، نوروز يک قرارداد مصنوعی اجتماعی یا يک جشن تحمیلی سیاسی نیست، جشن جهان است و روز شادمانی زمین و انسان است".

مسلما اولین روز بهار سبزه‌ ها روییدن آغاز کرده‌ اند و رودها رفتن و شکوفه‌ ها سر زدن و جوانه‌ ها شکفتن یعنی روح در این فصل زاده است و عشق در این روز سر زده است و نخستین بار آفتاب در نخستین روز طلوع کرده است و زمان با وی آغاز شده است. اسلام که همه‌ی رنگ های قومیت را زدود و سنت‌ ها را دگرگون کرد نوروز را جلال و شكوه بیشتر داد، شیرازه بست و آن را با پشتوانه‌ ای استوار از خطر زوال در امان نگه داشت".

نوروز كه اكنون برابر است با آغاز سال نو فعلا يک مناسبت تمدنى و استوار بر هويت اسلامى و خراسانى است. تحريم كنندگان نوروز تروريستان فرهنگ، تمدن و هويت فكرى و فقهى مكتب خراسانى اند. اگر كسى كوچكترين ايمان بخدا و روز رستاخيز داشته باشد مى فهمد كه بهترين لحظه ى شكر گزارى آغاز حيات دوباره زمين و بهار است بهترين نشانه ى معجزه عملى كه هر سال تكرار مى شود احياى مجدد زمين است.

بهار در متن مقدس دين
قرآن کریم بهار را بهترین بهانه برای یادآوری دو نکته مهم و محوری قرار داده است: "خدا باوری (توحید) و معادباوری (قیامت)" در قرآن کریم حدود 100 آیه درباره بهار آمده است.
"پس به آثار رحمت خدا بنگر که چگونه زمین را پس از مرگش زنده می‌ گرداند. در حقیقت‌ هم اواست که قطعا زنده کننده مردگان است و او است که بر هر چیزی توانا است‌" (روم‌، آیه 50)

"خدا شكافنده دانه و هسته است زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون مى آورد چنین است خداى شما پس چگونه [از حق] منحرف مى شوید" (انعام آیه 95)

"و خدا همان كسى است كه بادها را روانه مى كند پس [بادها] ابرى را برمى انگیزند و [ما] آن را به سوى سرزمینى مرده راندیم و آن زمین را بدان [وسیله] پس از مرگش زندگی بخشیدیم رستاخیز [نیز] چنین است" (سوره فاطر آیه 9)

"و [نیز در] پیاپى آمدن شب و روز و آنچه خدا از روزى از آسمان فرود آورده و به [وسیله] آن زمین را پس از مرگش زنده گردانیده است و [همچنین در] گردش بادها [به هر سو] براى مردمى كه مى اندیشند نشانه هایى است" (سوره الجاثیه آیه 5)

"زنده را از مرده بیرون مى آورد و مرده را از زنده بیرون مى آورد و زمین را بعد از مرگش زنده مى سازد و بدین گونه [از گورها] بیرون آورده مى شوید" (سوره روم آیه 19)

"پس انسان باید به خوراک خود بنگرد كه ما آب را به صورت بارشى فرو ریختیم آنگاه زمین را با شكافتنى [لازم] شكافتیم پس در آن دانه رویانیدیم و انگور و سبزى و زیتون و درخت خرما و باغ هاى انبوه و میوه و چراگاه" (سوره عبس آیات 24 تا 31)

بهار از منظر قرآن مظهر رحمت، قدرت و حقانیت حق است و گواه حقیقت معاد با این حال برکات فراوان دیگری هم از بهار بیان می کند: پاکی و طهارت (فرقان 48)- برکت (ق 9)- گسترش رحمت (اعراف 57)- رزق الهی (جاثیه 5)- سرور و شادی (روم 48)- زندگی (زخرف 11) و سوره هایی که بیشترین اشاره را به این برکات و نشانه های موجود در فصل بهار کرده اند عبارتند از: روم، نحل و حج

چگونه است كه سپاه تكفير و لشكر جمود و جهل اين همه ذكر اوصاف بهار و بيان نعمات و بركات و اندرز و يادآورى خداوند متعال را در متن مقدس نمى بيند اما يک روايت منفرد را دو دستى محكم چسبيده اند مگر غير از اين است كه اهدافی غير از دغدغه دين و ايمان در سر دارند!

تحريم نوروز
تمام كسانيكه شمشير تحريم به كمر بسته اند و آماده شهادت نوروز شده اند استنادشان به اين روايت مى باشد:
"حدیثی است که از انس بن مالک نقل شده که اینگونه آمده است: «حَدَّثَنَا عَفَّانُ، حَدَّثَنَا حَمَّادٌ، أَخْبَرَنَا حُمَيْدٌ، قَالَ: سَمِعْتُ أَنَسَ بْنَ مَالِكٍ، قَالَ: قَدِمَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ الْمَدِينَةَ وَ لَهُمْ يَوْمَانِ يَلْعَبُونَ فِيهِمَا، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: مَا هَذَانِ الْيَوْمَانِ؟ قَالُوا: كُنَّا نَلْعَبُ فِيهِمَا فِي الْجَاهِلِيَّةِ، قَالَ: " إِنَّ اللهَ قَدْ أَبْدَلَكُمْ بِهِمَا خَيْرًا مِنْهُمَا: يَوْمَ الْفِطْرِ، وَيَوْمَ النَّحْرِ "» سنن ابو داوود حدیث 1134، سنن نسایی حدیث 1556، مسند احمد حدیث 13622، مستدرک حاکم حدیث 1091 والبانی سند این حدیث را صحیح دانسته است.

عفان از «حماد» و او از «حُمَید» نقل کرد که گفت: از انس بن مالک شنیدم که گفت: رسول خدا (ص) در حالی به مدینه آمد که مردم این شهر دو روزی برای بازی کردن داشتند رسول خدا(ص) فرمود: این دو روز چیست؟ گفتند: در جاهلیت در این روزها جشن و تفریح می کردیم، پیامبر خدا (ص) فرمود: خدا بهتر از این دو روز را به شما تبدیل کرده است: عید اضحی و عید فطر.

نكاتى كه روايت انس بن مالک (رض) را از اعتبار ساقط مى كند عبارت اند از:
الف) در متن حديث واژه "تحريم" نيامده است و نام "جشن نوروز" و "جشن مهرگان" ذكر نشده است.
ب) جالب است كه هيچ يک از صحابى پيامبر اسلام (ص) بجز از انس بن مالک اين حديث را نشنيده اند و نه نقل كرده اند.
ج) آن دو مناسبت اصلا معلوم نيست چه بوده است و چه كسانى تجليل مى كرده اند رواج عام داشته است يا فقط چند تاجر مناسبتى را تجليل مى نموده اند و از همه مهمتر آنكه چگونه مناسبتى بوده است كه حتى پيامبر اسلام با آن همه سابقه ى تجارت، زندگى و سفر از آن بى خبر بوده اند؟
د) برخى از محققين تاريخ بر سن انس بن مالک در موقع روايت انگشت نهاده اند كه احتمالا حدود نود سال بايد داشته باشد.

اما به متن مقدس و عملكرد حضرت محمد (ص) و نزول متن وحى كه با توجه به شرايط زمان و مكان در طول حيات پيامبر اسلام و تحول شرايط اجتماعى مسلمانان و اولويت هاى جامعه اسلامى تغيير مى نمايند و احكامى جانشين احكام ديگر شده است توجه نمى نمايند. چطور است كه در اسلام بنا به مصلحت ها و اولويت هاى جامعه حجاز در عصر ظهور اسلام احكام امضايى مى توانيم داشته باشيم اما از چنين اصولى در رابط با نوروز نتوانيم استفاده نماييم؟

اين با كدام منطق سازگار است كه در دوران نزول وحى ناسخ و منسوخ داشته باشيم، شان نزول داشته باشيم، تغيير احكام داشته باشيم اما در روايت فوق هيچكدام از اينها را مبنا قرار ندهيم؟ از همه مهم تر اين است كه اگر راجع به نوروز مساله ى مهمى مى بود حتما توسط سلمان فارسى نقل و روايت مى شد.

نقش احمد ابن تيميه در تثبيت هژمونى عربى و ايجاد دشمنى با فرهنگ و هويت خراسانى
ابن تيميه بنيان گذار مكتب سلفى بزرگترين دشمن هويت و فرهنگ خراسانى و احياگر هژمونى عربى يكى از روايت سازان اصلى ضد زبان و فرهنگ فارسى به شمار مى رود. او متاسفانه در كتاب "اقتضا صراط المستقیم لمخالفه اصحال الجحیم" با نقل حديث و روايت از حضرت محمد (ص)، از حضرت عمر (رض) و سعد ابن ابى وقاص بدترين دشنام ها و زشت ترين القاب را به گويندگان زبان فارسى نسبت مى دهد.

اگر او در عصر ما زندگى مى كرد بعنوان يک نژادپرست بسيار افراطى محكوم و منزوى مى شد. دشمنى او تا آنجا پيش مى رود كه زبان فارسى را هم رديف مجوسيت و آتش پرستى برمى شمارد. ريشه خصومت و دشمنى با نوروز از هژمونى عربى سرچشمه مى گيرد و استوار بر روش سياسى مى باشد كه همزمان با جنبش هاى استقلال طلبانه خراسان بررگ آغاز مى يابد.

بخشى از تفكر خصومت با نمادهاى هويتى خراسان به عصر جاهليت و قبل از اسلام برمى گردد. روحانيان و علماى ما بايد هشيار باشند و مسووليت اجتماعى و حقوقى خود را بدانند و بدون صلاحيت آتش بيار معركه نشوند.

حضرت على (رض)/امام ابوحنيفه و نوروز
تجليل نوروز توسط پدر بزرگ امام اعظم ابوحنيفه و دادن هديه توسط او به حضرت على (رض) و استقبال على از هديه يكى از روايت هاى متواتر است كه محكمترين سند جهت رد روايت انس بن مالک مى باشد.
اصل روايت چنين است "احمد بن عبدالله بن شاذانِ مروزی" از پدرش و او از پدربزرگ اش نقل می کند که از اسماعیل بن حماد بن ابی حنیفه شنیدم که گفت: «النعمان بن ثابت بن المرزبان من أبناء فارس الاحرار، والله ما وقع علينا رق قط. ولد جدي في سنة ثمانين، وذهب ثابت إلى علي وهو صغير، فدعا له بالبركة فيه. وفي ذريته، ونحن نرجو من الله أن يكون استجاب ذلك لعلي رضي الله عنه فينا. قال: والنعمان بن المرزبان والد ثابت هو الذي أهدى لعلي الفالوذج في يوم النيروز فقال علي: نورزونا كل يوم، وقيل كان ذلك في المهرجان، فقال: مهرجونا كل يوم.» نعمان بن ثابت بن نعمان بن نعمان بن مرزبان ازفرزندان فارس و از آزادگان است به خدا سوگند که هرگز گردن ما به بردگی خم نشده است، پدربزرگم درسال هشتاد هجری متولد شد و ثابت در کودکی نزد علی بن ابی طالب رفته بود و آن حضرت درحق خودش و نسلش به برکت دعا کرده بود و ما آرزومندیم که خدای متعال دعای «علی» را درحق ما پذیرفته باشد؛ نعمان بن مرزبان پدر ثابت همان کسی بود که به علی بن ابی طالب «فالوده» را در روز «نوروز» داد و علی بن ابی طالب گفت هر روز ما نوروز باد.

در روایت دیگری آمده است که در روز «مهرگان» بود و علی بن ابی طالب فرمود: هر روز ما مهرگان باد. (ذهبی، بی تا، سیراعلام النبلاء ج6 ص395؛ ابن خلکان، 1968م، وفیات الاعیان ج7 ص214؛ مزی 198م تهذیب الکمال ج29 ص423؛ بغدادی، بی تا، تاریخ بغداد ج7 ص376؛ صیمری 198م، اخبارابی حنیفة ص16)

اگر حديث انس بن مالک واقعيت مى داشت نه پدر بزرگ امام ابوحنيفه جرات مى نمود به حضرت على " پالوده" ببرد و نه على آن را مى پذيرفت و نه دعا مى كرد كه هر "روز نوروز باد"!

تجليل آرى اما خرافات نه!
اما مى بايست خرافات را از صورت نوروز زدود و تجليل مى بايد مطابق شان تمدن و شايسته ى فرهنگ اسلامى و هويت ما باشد. يكى از مسخره ترين كارها بلند نمودن "جهنده" در صحن آرامگاه منصوب به حضرت على (رض) بلخ، شهر مولانا و زادگاه زردشت مى باشد كه هيچ نوع شان و مرتبت علمى، تاريخى و معنوى ندارد و اين رسم بى معنى بايد برچيده شود و تجليل از نوروز با برنامه هایی مانند كنفرانس هاى علمى، موسيقى سنتى و اصيل غزل خراسانى، تجديد دوستى ها، هديه به فاميل و دوستان و خانواده، پاكى زمين و غرس نهال و محافل شعر و ادب و غيره برگزار گردد.

برافراشتن "جهنده" جز فراهم سازى بستر مناسب جهت اعمال شرک آلود و خرافى هيچ سود و فايده اى ندارد. تجليل از نوروز بعنوان بزرگترين مناسبت تمدنى، هويتى و فرهنگى ما يک هدف استراتژيک و اساسى مى باشد و زدودن خرافات از دامن اين جشن مبارک تمدنى و فرخنده يک هدف راهبردى است. اكنون زمان آن رسيده است كه تجليل از نوروز را بخصوص در زادگاه نوروز (سرزمين بلخ) با چشم انداز روشن و هدفمند برگزار نمايند و برنامه هاى سمبوليک سنتى دچار تحول اساسى گردد.

به نوروز مى بايست بعنوان يک سنت پسنديده و امضايى نگريست كه حلول سال و تقويم جلالى، اعتبار فرهنگى و ملى آن را با تاريخ اسلام گره زده است اما يک رفتار منحط و خرافى بالا نمودن (جهنده) مى باشد كه تقليد از روش شبه قاره بوده و يک رسم معمول جديد است و هيچ معنى و مفهوم علمى، تاريخى و تمدنى ندارد و بايد به اين عمل خرافى پايان داد.

ما بايد به اصل سنت هاى اصيل تجليل تمدنى و فرهنگى خود برگرديم و آن برافراشتن تمام پرچم هاى باستانى ما از ابتدا تاريخ مكتوب تا امروز مى باشد يعنى بهتر است سرتاسر آرامگاه با پايه هاى پرچم هاى تمدنى ما آذين بندى شود و از روز اول نوروز به مدت چهل روز تمام پرچم ها در اطراف آرامگاه مقدس در اهتزاز باشند.

لحظه ى تحويل سال را مى توان با به اهتزاز درآوردن پرچم ها، تلاوت آياتى از قران مجيد و سرودهاى ميهنى آغاز نمود. جهنده گذشته از آن كه يک رسم منحط و انحرافى مى باشد زمينه خرافات حاشيه اى را فراهم آورده است و سبب شده تا منافقان و دشمنان فرهنگ و تمدن ما از آن سوء استفاده ابزارى نمايند از طرف ديگر اين چوپ مزخرف سبب انحراف افكار عمومى از اصل ماهيت نوروز و تاريخ درخشان باستانى و تمدنى ما گرديده است.

نوروز را بايد به فرصت جهت احيای فرهنگ و تمدن باستانى خود تبديل كنيم و بهتر است به شناخت خود و هويت اصيل خود بپردازيم. نوروز را بايد بعنوان فرصت طلايى در جهت پيرايش تفكر، فربه سازى سپهر انديشه و بازخوانى جهان بينى خود برشمرد.

نوروز فرصتى براى انديشيدن در مرگ و زندگى؛ اگر مرگ نبود حيات معنى نداشت در مرگ است كه حيات معنى و مفهوم پيدا مى كند.

ضرورت تفكر انسان در مرگ و انواع آن:
حيات و مرگ انسان؛ در افغانستان رسم رفتن به قبرستان برخلاف نظر برخى از موجودات ريشه در تفكر و انديشه عميق فلسفى دارد هيچ جا به اندازه قبرستان انسان را به ياد مرگ نمى اندازد در مزار رفتگان است كه انسان بهتر متوجه مى شود كه سرانجام براى حيات ديگر از اين كانال سرد و تاريک و وحشتناک بايد عبور نمايد و اين احساس و درک در آدم شدن اش كمک مى كند.

حيات و مرگ تمدن ها؛ زيارت قبور براى فهم حيات و مرگ انسان ها است اما اگر كمى دقت كنيم درمى يابيم كه جهان نمايشگاه حيات و مرگ تمدن ها و فرهنگ ها هم بوده است. براى درک درست و احساس عميق اين مفهوم و معنى در ايام نوروز رفتن به اماكن تاريخى و باستانى براى تفكر و انديشيدن ما مهم و اساسى هستند.

وقتى به اماكنی مانند پاسارگاد در شيراز، نه گنبد در بلخ و ... برويد و به دقت تامل و تعمق كنيد آنگاه است كه بدرستى مى توانید دريابید كه اين جهان آیينه مدنيت هاى فراوانى است كه روزى و روزگارى از شكوه و جلال و جبروت خاصى برخوردار بوده اند و امروز نشانى از آنها نيست.

حيات و مرگ اديان؛ اين موضوع شايد كمى ثقيل باشد اما وقتى شما به كنگره هاى بازمانده در مداين، مقبره كوروش و بابل و معبد نوبهار و ... دقت كنيد بدرستى درمى يابيد كه انسان ها در طول حيات خود حيات و مرگ اديان بسيارى را تجربه كرده اند.

تا جاييكه من دريافتم و دقت كردم دليل اساسى سقوط تمدن ها و اديان، جهل و تعصب روحانيون دينى، ظلم و استبداد حاكمان و فساد عام بوده است. درک و شناخت ما از خداوند و انسان بدون تفكر و انديشه درک ناقص و معيوب است پس بياييد براى درک بيشتر از خود و خدا به اين نشانه هاى مرگ و زندگى فكر كنيم ....

نوروز ستيزى حاكمان افغانستان
الف) گل سرخ، جشن دهقان، روز طبيعت و نهال شانى اينها همه خوب و مفید اند اما يک نيت ضد تمدنى در ترم رسمى و دولتى كشور از قديم بوده است تا از كاربرد واژه "نوروز" جلوگيرى شود. جشن تمدنى ما با واژه نوروز شناخته مى شود فقط نوروز و نوروز و جشن نوروز! دشمن از نوروز مى ترسد زيرا واژه ی نوروز انتقال دهنده مفهوم كامل جشن نوروز است.

ب) سياست خارجى افغانستان درباره نوروز در مجامع ديپلوماتيک انفعالى و غيراستراتژيک مى باشد. افغانستان بعنوان هويت سياسى كه بلخ را بعنوان زادگاه نوروز در جغرافياى سياسى خود دارد مى بايست معرف نوروز و مدعى آن باشد. محتوى پيام نوروزى ریيس جمهور آمريكا در سال گذشته و آرايش مهمانى بانوى اول آمريكا هفته ى قبل نشان داد كه دستگاه ديپلماسى افغانستان در معرفى هويت و تمدن ما در اين سال ها بشدت ضعيف عمل نموده است.

تاريخچه نوروز به روايت خداوندگار طوس و خالق شاهنامه حكيم ابوالقاسم فردوسى
آيا نوروز مى تواند به عنوان نماد وحدت فرهنگى و تمدنى ده كشور كل فلات ايران و بلاد خراسان به يک جشن بزرگ منطقه اى و فرامنطقه اى تبديل شود؟ نوروز مرزهاى تعصب و ديوار هاى جهل و استبداد سياسى و انحصارگرايى را فرو مى ريزد و اندک اندک به جشن بزرگ ملى تبديل مى شود و اين خود مبارک است.

سخت گیــری و تعصب خامی است
تاجنینی کار خــون آشــــامی است
"مولانا"

آنانكه امروز در منابر و شبكه هاى اجتماعى متعصبانه شادى و جشن نوروز را تحريم مى كنند و حكم به تكفير مى دهند از طالب و بوكوحرام و داعش و القاعده و خوارج هيچ فرقى ندارند.
در ترمينالوژى بيان، تكفير و تحريم يعنى حرف آخر و بعد از آن يعنى شمشير اگر متعصبين فرصت بيابند همان كارى را انجام مى دهند كه جنود شيطان انجام مى دهند.

اين جهلا كار را بجاى رسانيده اند كه بى شرمانه مى نويسند حتى نماز نفل و شكر هم بجا نياوريد! واقعا جهالت هم حدى دارد! تو چه كاره هستى كه بين خدا و بنده خدا مرز تعيين مى كنى و شرط مى گذارى؟ تو چه كاره هستى كه براى عبادت عاشقانه مردم زمان تعیين مى كنى؟

خداى من خداى عاشق است. من با خداوند معامله و تجارت حور و غلمان نكرده ام، من خدا را از ترس عذاب و جهنم نشناخته ام، خداى من ساخته خشم و قهر و عذاب نيست، خداى من خداى جهل و تعصب و كفر و نفاق نيست، خداى من خداى مهر و محبت و عشق و معرفت و معنويت و شناخت و خرد و علم است.

اگر كسى كوچكترين ايمان بخدا و روز رستاخيز داشته باشد مى فهمد كه بهترين لحظه شكرگزارى حيات دوباره زمين و بهار است بهترين نشانه ى علمى و معجزه ى عملى كه هر سال تكرار مى شود احياى مجدد زمين است.

روايت فردوسى از تاريخچه نوروز:
چو خورشید تابان میان هوا
نشسته بر او شاه فرمانروا
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
چنین جشن فرخ از آن روزگار
بما ماند از آن خسروان یادگار

جغرافيای نوروز
جغرافیای نوروز با نام نوروز یا مشابه آن سراسر خاورمیانه، بالکان، قزاقستان، تاتارستان، در آسیای میانه چین شرقی (ترکستان چین)، زنگبار، در آسیای کوچک سراسر قفقاز تا آستراخان و هندوستان، پاکستان، بنگلادش، بوتان، نپال و تبت را شامل می‌ شود. تاجیكستان، افغانستان، تركیه، قرقیزستان، قزاقستان، پاكستان، هند، آذربایجان، ایران و تركمنستان نوروز را جشن مى گيرند.

ثبت رسمى نوروز در سازمان ملل متحد
به پیشنهاد جمهوری آذربایجان، مجمع عمومی سازمان ملل در نشست 4 اسفند 1388 (23 فوریه 2010) 21 ماه مارس را بعنوان روز جهانی عید نوروز با ریشه ایرانی به‌ رسمیت شناخت و آن را در تقویم خود جای داد. در متن به تصویب رسیده در مجمع عمومی سازمان ملل نوروز جشنی با ریشه ایرانی که قدمتی بیش از 3 هزار سال دارد و امروزه بیش از 300 میلیون نفر آن را جشن می‌ گیرند توصیف شده‌ است.

حلول نوروز
جشن نوروز از لحظه اعتدال بهاری آغاز می‌ شود. در دانش ستاره‌ شناسی، اعتدال بهاری یا اعتدال ربیعی در نیم‌ کره شمالی زمین به لحظه‌ ای گفته می‌ شود که خورشید از صفحه استوای زمین می گذرد و بسوی شمال آسمان می‌ رود. این لحظه لحظه اول برج حمل نامیده می‌شود و در تقویم هجری خورشیدی با نخستین روز (هرمز روز یا اورمزد روز) از ماه فروردین برابر است نوروز در تقویم میلادی با 21 یا 22 مارس مطابقت دارد.

نوروز به روايت فيلسوف، منجم و رياضى دان برجسته خوارزمى ابوريحان بيرونى
ابوریحان بیرونی در (التفهیم) در پاسخ به این سوال که نـــوروز چیست؟ می نویسد: « نخستین روز است از فروردین ماه و از این جهت روز نو نام کردند زیـرا که پیـشـانی سال نو است و آنـچه از پس او است از این پنج روز همه جشن ها است و ششم فروردین ماه نوروز را بزرگ دارند زیرا که خسروان بدان پنج روز حق های خشم و گروهـان بگزاردندی و حاجت ها روا کـردنـدی، آنـگاه بدین روز ششم خلـوت کردندی، خاصگان را و اعتقاد پارسـایان اندر نـوروز نخستین آن است که اول روزی است از زمانه و بدو فلک آغازید گشتن.»

نوروز نامه منسوب به خیام آمده اســت که: « سبب نهادن نوروز آن بوده است که چـون دانستند که آفتاب را دو دور بـوده یکی آن سیصد و شست و پنج روز و ربــعی از به اول دقیـقه حمـل باز آید بـه همان وقت هر روز که رفته بود بدین دقیـقه نتواند آمدن چـه هـر سال از مدت همی کم شود چون جمشــید این دو را دریـافت انوروز نام نهاد و جشــن آیـین آورد پـس از آن پادشاهـان دیـگر مردمان بدو اقتدار کردند.»

ابوریحان در آثار الباقیة می نویسد: «برخی از علمای ایران می گویـند: سبـب اینکـه ایـن روز را نـوروز می نامند این است کـه در ایـام تهمورث صـایبه آشکار شدنـد و چون جمشید بـه پادشاهی رسید دین خود را تجدید کرد و این کار خیلی بزرگ به نظر آمد و آن روز را نوروز ناميدند».

نوروز در كلام خيام / نوروزنامه
«نوروز در فرهنگ مکتوب ما نیز جایگاه ویژه ای دارد و شاید یکی از بارزترین کارها در اینباره نوروزنامه حکیم عمرخیام باشد البته نوروزنامه منسوب به خیام است در عین حال باید بخاطر داشت که این کتاب در هر صورت به دست کسی نوشته شده که دانش فراوان داشته است «مجتبی مینوی» پژوهشگر نام آشنای ادبیات که به سختگیری مشهور است این رساله را از خیام می‌ داند و در معرفی آن می‌ نویسد: «نوروزنامه رساله ای است در بیان سبب وضع جشن نوروز و کشف حقیقت آن و اینکه کدام پادشاه آن را نهاده و چرا آن را بزرگ داشته اند».

دقیق ترین تقویم جهان
تا پیش از تنظیم تقویم جلالی «کبیسه»ها یا حساب نمی‌ شدند و یا اینکه به شکلی در تقویم جای می‌ گرفتند که باز خود مشکلاتی را پدید می‌ آورد بنابراین آنچه که تقویم جلالی را برجسته کرده است شیوه محاسبه کبیسه‌ ها است چنانکه می‌ دانیم هر سال 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 49 ثانیه است و منظور از کبیسه همین 5 ساعت و اندی است که منجمان از قدیم در این فکر بوده اند که با آن چه کنند.

در دوره ساسانی پس از هر 120 سال یک سال را به صورت چرخشی 13 ماهه حساب می‌ کردند. به این معنا که پس از 120 سال اول، فروردین دو ماه و بعد از 120 سال دوم، اردیبهشت دو ماه و به همین ترتیب تا اسفند ماه در نظر گرفته می‌شد تا کبیسه محاسبه شود. پس از اسلام این کار به فراموشی سپرده شد و در نتیجه بین سال عرفی و سال حقیقی اختلاف به وجود آمد بطوریکه دیگر نوروز یعنی اول فروردین با اول بهار مطابقت نداشت.

این بود که جلال الدین ملک شاه از گروهی از اخترشناسان که خیام جوان در راس آنها بود خواست که این مشکل را برطرف کنند. آنها وقتی که رصد کردند دیدند که 21 روز از سال طبیعی جلو افتاده اند یعنی متوجه شدند که روز عید آنها در 21 فروردین واقع شده است و به همین دلیل آنها در سال 458 هجری سال خود را 20 روز عقب کشیدند.

ضمنا با استفاده از فرصت می خواهم به تمام روشنفکران و فرهنگیان کشور که علیه منکران و تکفریان نوروز به پا خاستند و برخی از منکران را به حقانیت نوروز مجبور به اعتراف نمودند شادباش و تبریک بگویم.

گردش اندیشه بیدار ما
ای ز تو رویان زمستان و بهار
ای تو گرداننده لیل و نهار
ای ز تو تغییر حال و سال ها
حال ما را کن تو خوشتر حال ها
هر ای ز تو نور دل و دیدار ما
روزتان نوروز باد
نوروزتان پيروزباد

عبدالحی خراسانی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
خراسانی
نوروز
تمدن فرهنگی
نظرات بینندگان:

>>>   اگرچه داعشی، نوروز را زند به تیر
به سبزه ، از وحوش طالبی، جفا رسد
بهار را به خانه ها بریم و سرکشیم
که نوبت گل و صبوحی و صفا رسد

>>>   تمدن خراسانی نداریم.خراسان همانند آذربایجان و سیستان و فارس و همه ی اینها جزیی از تمدن ایران بزرگ هستند.
اینکه بیایم برای هر کدام جداگانه تاریخی متصور باشیم به کل تاریخ را منکر شده ایم و به تناقض میرسیم.مثل کاری که همین جمهوری اذرباجان میخواست انجام بدهد اما هر طور پازل و نقشه را میگرداند نمیشود و خواسته یا ناخواسته به تناقض تاریخی میرسد.برای همین ست که پان ترکیسم هم شروع به تبلیغات زیادی در اذری زبان ها کرده.اما واثعیت تاریخ را که نمیشود تغییر داد.فی مل حال...
ایــــران یعنی اقوام و ریشه ی همه ی ما.

>>>   شما مقداری پول بدهید از هرملای راکه بخواهید من فتوای حلال بودن نوروز را ازان برای شما میگیرم که حتی بگوید تجلیل از نوروز ثواب دارد

>>>   نجیب بارور
یکی از دلایل اختلاف ملاها با نوروز، ریشه در منفعت شخصی آنان دارد. یگانه علتی که ملاها به جشن گرفتن دوعید تاکید دارند، همانا گرفتن صدقه فطر و پوست قربانی از مردم است. من مطمئن هستم اگر در نوروز، فرضاً چیزی به عنوان "نوروزی به ملا" وجود می‌داشت، یقین داشته باشید از قرآن برایش دلیل بیرون می‌آوردند و آن را از جلوه‌های بهشت تبلیغ می‌کردند.

>>>   درود خدمت جناب خراسانی صاحب مردقلم و اندیشه, تنت بی درد و اندیشنه بلند ت در قلعه های سرزمین تاریک و سایه تابناک
در کشور مان ملاهایکه منطق دین را بدانند انگشت شمار هستند اینها از فرهنگ اسلامی و تمدن اسلامی خبر ندارند هرگاه از عربستان فتوای بر حلال بودن نوروز صادر شود همه باردیگر بدون تعمق و اندیشه نوروز را حلال دانسته به تبلیغ و تفسیر میپردزند.
احسان الله حاجی زاده

>>>   تشکر جناب دانشمند گرامی جناب خراسانی صاحب ! نوروز فرهنگ ماست - تاریخ ماست - تمدن ماست . نوروز روزی است که زمین دوبار زنده میگردد و سال جدید رونما میگردد و نوروز به روز های مذهبی کدام ارتباطی ندارد و فقد نوروز فرهنگ ما میباشد که به مثابه روزی تاریخی از ان تجلیل صورت میگرد .
زره

>>>   مردم افغانستان و بعضی کشور های فقیر و شدیدا مذهبی عربستان را از سنگ و چوپ از از قماری تا شرابی مقدس میدانند و عربستان هم ازین شکاف سخت بهره سیاسی و سو استفاده مینمایند هر آنچه فتوا بدهد نمایندگان شان در کشور های مختلف در ترویج فتوا تلاش مینمایند.
چندی قبل در سی ان ان مصاحبه محمد بن سلمان پخش شد و همچنان بی بی سی هم آن را نشر کرد.
سی سال پیش ما راه افراطیت را پیشه کردیم تا از صدور انقلاب اسلامی ایران جلو گیری کرده باشیم که این تصمیم در ان موقع اشتباه بوده است و حالا میخواهیم که اسلام سی سال پیش را بر گردانیم........
دیده میشود که در طول سی سال از اسلام چه درست کرده اند به خاطر مخالفت با ایران ،هر آنچه ایران انجام میدهد از قبیل نوروز ، زیارت قبور ، ........ همه را باید ذریعه فلان حدیث و فتوای حرام معرفی کنند تا از عمل کرد های ایران در جهان اسلام انتقاد کرده باشند و احساسات اکثریت مردم بی خبر از دین را تحریک نمایند این اعترافات خود محمد بن سلمان است .ورنه نوروز سال های متمادی تجلیل شده حرام نبوده به محض اینکه در ایران انقلاب می شود شیوخ عرب از ترس اینکه تاج تخت شان دچار فروپاشی نشود عنعنات و......فارسی زبانان را هدف گرفتند.
و حالا هم سال ها طول خواهد کشید که ذهنیت افراطیت را از مردم پاک کرد بزرگ ترین خیانت آل سعود به اسلام که خود اعتراف کردند این است .خدا کند مردم با مطالعه اسلام را بشناسند تا از طریق فتوا عربستان و مولوی ها مزدور شان به امید آن روز.
غفور محب.

>>>   زگورکن و قاریان الکنش، دلم گرفت :
وشین و شیونی که از منابر ریا رسد
و پایتخت کشوری که مرکز ، خرافه شد
و سهم هرشکفته دل،عقوبت و عزا رسد
هنر، به دخمه های انزوا ،نهان شود
به سر سپردهء خرد،ملال ومرغوا رسد
به قرن اکتشاف و سرعت و تسلط فضا
به شیخ عهد بردگی، حرمسرا رسد

اگرچه داعشی ،نوروز را زند به تیر
به سبزه ، ازسموم طالبی، جفا رسد
بهار را به خانه ها بریم و سرکشیم
که نوبت گل و صبوحی و صفا رسد
شب ار نگشت میسر، سماع نرگس باغ
به زلف زرنشان او، سحر، دعا رسد
پرنده گفت ، سرآمد درازدستی بهمن
درخت،عربده جوید، ز باربد، نوا رسد!

>>>   نوروز باستانی را به همه هم تبارانم در
تاجیکستان و افغانستان و کوردستان و آذربایجان
و ... خجسته باد میگویم
امیدوارم که «راه و رسم ایرانی» که همانا
رواداری و دوستی و مهربانی با همه مردم جهان است
دوباره در ایران زنده شود و همچون گذشته
فرهنگ ایرانی الگوی جهانشمول بشریت گردد

>>>   نوشته ء مهران موحد : در چند سال اخیر در افغانستان، همین‌که تقویم جلالی در آستانۀ نوروز قرار می‌گیرد، بازار بحث و جدل‌ها و بگو‌مگوها راجع به نوروز گرم می‌شود و مناقشات در‌باره حلال یا حرام بودن نوروز بخش مهمی از محتوای رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی را به خود اختصاص می‌دهد.‌ معمولاً مردم به دو دسته تقسیم می‌شوند. یک دسته نوروز را آیینی غیر اسلامی می‌شمارند و تجلیل از آن را مخالف آموزه‌های اسلامی تلقی می‌کنند. بخشی از علما و تحصیلکرده‌های مذهبی در این دسته جای می‌گیرند. دسته‌ای دیگر، بر تجلیل هرچه شکوهمند آن تأکید می‌ورزند و از آن به عنوان نمادی از هویت ملی و بخشی از فرهنگ غنا‌مند این آب و خاک یاد می‌کنند.
پیشینه نوروز در افغانستان
نوروز در حوزه تمدنی‌ای که افغانستان هم بخشی از آن است ریشه‌ای عمیق دارد و با هویت و فرهنگ مردمان این منطقه عجین شده و تا هنوز هیچ عنصر بیرونی‌ای نتوانسته سنت‌های نوروزی را از یاد مردم ببرد.
مردم در افغانستان تا پیش از شروع جنگ‌ها، نوروز را با برگزاری مراسم و آیین‌های ویژه به صورت با‌‌شکوه تجلیل می‌کردند. در آن زمان، عالمان مذهبی که اسلام سنتی را نمایندگی می‌کردند واکنش تندی در برابر برگزاری جشن نوروز نشان نمی‌دادند و اگر خودشان در این قبیل مراسم شرکت نمی‌ورزیدند، دست‌کم دیگران را از شرکت در آن برحذر نمی‌داشتند.
وقتی دوره جنگ‌های خونین رسید، طبعاً توده مردم حوصله و فرصت این را نداشتند که مراسم تجلیل از نوروز را برگزار کنند و از این رو، بحث جدی‌ای در این باره در میان موافقان و مخالفان نوروز صورت نمی‌گرفت. رژیم‌های سیاسی هم چندان اعتنایی به این مسایل- چه سلباً و چه ایجاباً- نداشتند چرا که این رژیم‌ها دغدغه‌های بزرگ‌تری را در سر می‌پروراندند. اما وقتی گروه مذهبی طالبان که حنفی اما سلفی‌مآب بودند قدرت را به دست گرفتند از جمله آیین‌هایی را که ممنوع ساختند آیین‌های نوروزی بود.
پس از سقوط رژیم طالبان، افغانستان وارد مرحله تازه‌ای شد. در طی چند دهه، افغانستان کاملاً در قیاس به گذشته دگرگون شده بود و دگر‌دیسی‌های ژرفی را از سر گذرانده بود و طیف‌های گوناگون با آبشخورهای فکری مختلف را در خود جای داده بود و به همین دلیل هر گروه با استفاده از فضای بازی که پس از سقوط طالبان به وجود آمده بود عقاید و افکار خود را برملا می‌کرد و به تبلیغ آن می‌پرداخت. یکی از مسایلی که در چنین فضایی به آن بسیار پرداخته شد مسأله نوروز بود. هم مخالفان و هم موافقان نوروز به قدر کافی فرصت این را یافتند که دیدگاه‌های خود را تبلیغ کنند و مردم را برای حمایت از اندیشه‌های مورد نظر‌شان بسیج نمایند.
نوروز و قرائت دینی رایج در افغانستان
اکثریت مطلق مسلمانان در افغانستان، از نظر فقهی حنفی‌مذهب و از رهگذر کلامی، ماتریدی هستند. مذهب فقهی حنفی و نحله کلامی ماتریدی رویکردی خرد‌گرا به آموزه‌های دینی دارند. مذهب حنفی به جهت این‌که در آغاز شکل‌گیری، تکیه‌اش بر تازه‌مسلمانان خراسانی و فارسی‌زبان بوده، توانسته به خوبی با پیچیدگی‌ها و تحولات جامعه ایرانِ پس از اسلام- که از نظر اجتماعی در قیاس به سرزمین حجاز، پیشرفته‌تر و پیچیده‌تر بود- همگام باشد و آن‌ها را در استنباط احکام مد نظر قرار دهد. افزون بر آن، مذهب حنفی برای چندین سده سکان اقتدار را در جهان اسلام در دست داشته و در شکل‌دهی تمدن اسلامی نقش به سزایی ایفا کرده است و روی همین لحاظ، توانسته خود را با مقتضیات هر عصری هماهنگ بسازد و عقلانیت هر دوره‌ای را به خوبی هضم کند.
سده‌های متوالی در کشور ما برداشت سنتی از اسلام (برداشت حنفی با چاشنی عرفان و تصوف) حاکم بوده است. قرائت سنتی از اسلام برخوردی آسان‌گیرانه و روادارانه نسبت به مقوله‌های فرهنگی دارد و با آن‌ها به خوبی در‌می‌آمیزد و حتا گاهی می‌کوشد این مقوله‌ها و سمبل‌ها را رنگ و لعاب دینی بدهد؛ همان اتفاقی که در مورد نوروز افتاده است.
آن‌چه در تاریخ تمدن اسلامی به نام "عرفان خراسانی" یاد می‌شود را می‌توان به نحوی حاصل آمیزش آموزه‌های اسلامی با باورها و عقاید محلی خراسانیان و دیگر "مسلمانانِ در حاشیه" دانست.
اما در مقابل، اسلام سلفی در صدد احیای سبک زندگی بدوی سرزمین حجاز در زمان پیامبر اسلام است. این جریان می‌کوشد تاریخ طولانی اسلام را نادیده بگیرد و همه چیز را به صدر اسلام ارجاع دهد و به زعم خودش شوائب و زوائد را از آیین اسلام بزداید و اسلام ناب محمدی را ترویج کند و فرهنگ عرب را مرادف اسلام بشمارد.
اگرچه سرچشمه اختلاف میان "اهل رأی" و "اهل حدیث" به سده‌های نخست تاریخ اسلام بر‌می‌گردد، اما از زمانی که جنبش سیاسی- اجتماعی وهابیت در عربستان ظهور کرد و توانست پشتیبانی عام و تام دولت سعودی را کمایی کند، این اختلاف‌ها و کشمکش‌ها به چالشی کلان برای جهان اسلام تبدیل شده و افغانستان هم از این کشمکش‌ها در امان نمانده است.
سلفیت و جلوگیری از "نفوذ فرهنگی ایران"
عربستان سعودی با استفاده از پول نفت همواره کوشیده جایگاهش را در جهان اسلام از طریق گسترش مذهب وهابیت تحکیم و تقویت کند.
جریان سلفی از دهه‌ها پیش در افغانستان حضوری هرچند کمرنگ داشته است، اما با اشغال شدن افغانستان توسط شوروی، هزاران جهاد‌گر عرب به پاکستان و افغانستان سرازیر شدند و بدین‌گونه زمینه برای ترویج و تبلیغ هرچه بیشتر عقیده وهابیت فراهم شد. عربستان سعودی در دوران جهاد، کمک‌های تسلیحاتی و مالی هنگفتی به مجاهدان افغان فراهم می‌کرد.
در نزدیک به دو دهه اخیر، حضور سلفیت در افغانستان روندی رو به رشد را پیموده است. شمار مساجد و مراکزی که در کابل یا برخی از ولایات ترویج سلفیت می‌کنند افزایش چشمگیری یافته و علمای مذهبی وابسته به جریان وهابیت به صراحت عقاید و باورهای خود را از طریق تریبون‌هایی که در اختیار دارند تبلیغ می‌کنند. در مواردی دیده شده که حنفیان هم با متأثر شدن از افکار وهابی با آن‌که خود را حنفی می‌نامند- خود‌آگاه یا نا‌خود‌آگاه- به ترویج عقاید وهابیت می‌پردازند.
اخیراً عربستان سعودی کار ساخت دانشگاه بزرگ اسلامی را در ولایت ننگرهار آغاز کرده است. پیش از این، دولت عربستان اعلام کرده بود که مرکزی اسلامی را در پایتخت افغانستان می‌سازد، اما بعداً ساخت این مرکز در ولایت ننگرهار آغاز گردید.
نوروز در کشورهای فارسی‌زبان این منطقه (ایران، افغانستان، تاجیکستان) با آداب و آیین‌های کمابیش مشابه تجلیل می‌شود و یکی از عوامل همبستگی میان کشورهای فارسی‌زبان در منطقه می‌تواند بود. از این‌رو، عربستان سعودی و همفکرانش با راه‌اندازی کمپاین‌های نوروز‌ستیزانه می‌خواهند به زعم خود از "نفوذ فرهنگی ایران" جلوگیری کند.
نفوذ روز‌افزون سلفیت در افغانستان
مشکل کلانی که حنفیت در افغانستان به آن دست به گریبان است این است که بسیاری از مدافعان حنفیت در افغانستان، دانش کافی برای دفاع علمی و معقول از حنفیت ندارند و برداشتی سطحی از این مکتب فقهی- کلامی به دست می‌دهند. "حنفیان افغانستان" با آن‌که مدعی وفاداری به آرا و نظریات ابوحنیفه و یارانش هستند، اما در عمل کمتر پایبندی‌ای به آن چارچوب فکری‌ای که ابوحنیفه و شاگردان بلا‌فصلش ارائه کرده‌اند از خود نشان نمی‌دهند. اتفاق ناخوشایند دیگری که در این زمینه روی داده این است که هر قدر ما از نظر زمانی از ابوحنیفه و شاگردانش دور می‌شویم به همان اندازه این مذهب دچار تحریف و دگردیسی می‌شود و آهسته و پیوسته در صدد این است خود را به مبانی و اصول اهل حدیث نزدیک بسازد و خود را تسلیم چارچوب گفتمانی سلفیت بکند.
از زمانی هم که قرائت دیوبندی از حنفیت از طریق شبه قاره هند به افغانستان سرایت کرد، بساط حنفیت نیم‌بند از این سرزمین نیز برچیده شد و تنها نامی از حنیفت باقی ماند و اصول اولیه فقه و کلام حنفی به کلی به باد فراموشی سپرده شد.
همین اکنون در مدرسه‌های دینی و دانشکده‌های شرعیات در افغانستان، روش اجتهادی ابوحنیفه یک‌سره به تاق نسیان سپرده شده و بر این قبیل حلقات درسی جمود محض حاکم است و از اندیشه انتقادی و اجتهادی که حنفیان نخستین بر آن تأکیدی فراوان داشتند خبری نیست و در این مراکز هیچ‌گونه التزامی به مبانی تئوریک فقهی و کلامی حنفیت وجود ندارد.
بنا‌بر‌این، رشد سلفیت در افغانستان را می‌توان در کنار عوامل دیگر به عامل ضعف و فتور در حنفیت موجود در افغانستان ارجاع داد؛ حنفیتی که با ظهور شاه ولی‌الله دهلوی و مدرسه دیوبند در شبه قاره هند به سلفیت با لایه نازکی از حنفیت تبدیل شده است و با "حنفیت نخستین" تفاوتی بنیادین دارد.
آیا سلفیت در افغانستان پیروز خواهد شد؟
اگر وضعیت حنفیت در افغانستان بر منوال سابق ادامه یابد و حنفیان نتوانند با قدرت با رقیبان سرسخت خود گلاویز شوند، ما در آینده شاهد رشد و گسترش روز‌افزون سلفیت در افغانستان خواهیم بود و کشوری که سال‌هاست از افراط‌گرایی مذهبی رنج فراوان دیده در چنگال تند‌روی باقی خواهد ماند و ممکن است مصیبتی بر مصائب جمعی مردم افغانستان افزوده شود.
گفتگوهایی که در چند سال اخیر در مورد "نوروز" میان حنفیان و سلفیان شکل گرفت این حقیقت را بر‌ملا کرد که اگر حنفیان با رویکردی عقلانی به مسایل بپردازند و دچار عوام‌زدگی نشوند و با استناد به بنیادهای اصیل فقه حنفی با اندیشه‌های سلفی مقابله کنند، به آسانی می‌توانند رقیب را از میدان بیرون کنند و مقهور و منکوب نمایند.
تا دو- سه سال پیش، نهادهای مهمی همچون جمعیت اصلاح که هزاران نفر پیرو در سراسر افغانستان دارد، در آستانه نوروز، پیروان‌شان را بر‌ضد نوروز بسیج می‌کردند و از همه امکانات برای بدنام‌سازی آن بهره می‌گرفتند. واکنش معقول و منطقی برخی از نویسندگان و فرهنگیان حنفی در برابر موج تبلیغات سلفیان و سلفی‌مآبان باعث شد که آن‌ها عقب‌نشینی کنند و سکوت اختیار کنند و یا حتی تغییر مذهب بدهند.
حالا شمار آدم‌ها یا نهادهای با نام و نشانی که نوروز‌ستیزی می‌کنند در حال کاهش است و دشمنان نوروز آن شور و هیجان سال‌های قبل را ندارند. حنفیان در افغانستان می‌توانند از این تجربه موفق در حوزه‌های دیگر هم استفاده کنند و نگذارند نگرش‌های متصلب و دگم، تنوع فرهنگی و تکثر سیاسی و مذهبی را در این کشور به خطر بیندازد.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است