عطا در یک نگاه (این پایان بازی نیست)
مرکز ثقل سیاست کابل است و امیدوارم عطا محمد نور بعد از یک چله ی سیاسی با انرژی و استراتژی در کابل و از آدرس جمعیت مبارزه و فعالیت سیاسی خود را از سر بگیرد 
تاریخ انتشار:   ۱۸:۱۳    ۱۳۹۷/۱/۲ کد خبر: 148911 منبع: پرینت

این پایان بازی نیست،
اما بیتوته ای است در برزخ دشوار سیاست افغانستان (و چهله ای سیاسی لازم است برای تعمق و بازنگری راه طی شده ) تا با تغییر اساسی در شیوه و راهکار، بسوی اهداف بزرگ تر قدم گذاشت.

عطا محمد نور در یک نگاه
در عصر یک روز گرم تابستانی تهران،(در نیمه دوم دهه شصت خورشیدی) برادر مجاهد حاجی حلیم جان با یک بسته ای که تازه از سنگر های نبرد سرزمین بلخ از طریق پیشاور رسیده بود وارد اطاق من شد و وقتی بسته را باز نمودیم، در میان انبوه خبرهای جهاد و شهادت و شکست و پیروزی، سه تصویر (مولوی محمد علم، علم خان آزادی که در آن روزگار بنام علم خان سیاه معروف بود و یک جوان بلند قد با ریش انبوه و چشمان نافذ ) هم بود.

ما معمولاً در روی جلد هر شماره از مجله پیام بلخ (ام البلاد) تصویر یکی از فرماندهان نام آور جهاد و در پشت جلد تصویر یکی از شهداء را چاپ می نمودیم.
من بعد از اینکه به تصاویر نگاه کردم به حاجی صاحب حلیم گفتم که اینبار در روی جلد تصویر همین جوان را چاپ می کنیم، حاجی صاحب گفت که آقای م،ع،ع از پیشاور نظر دارد که تصویر مولوی صاحب محمد اعلم چاپ گردد خوب می شود.
من گفتم: ما از پیشاور نظر نخواسته ایم و حاجی صاحب هم با لبخند همیشگی اش گفت: باشه
و آن جوان که آنروز در روی جلد مجله وزین پیام بلخ به عنوان فرمانده تأثیرگذار ام البلاد معرفی شد کسی نبود جز عطامحمدنور.

اینجا سخن از یک فرد نیست، سخن ازظهور یک تفکر است، سخن از دستاورد یک تشکیلات است، بحث بر سر دفاع از هویت و تمدن می باشد و نمی توان از عطا محمد نور بصورت مجرد سخن گفت که او متعلق به یک هویت و تمدن و فرهنگ می‌باشد.

عطا‌محمد نور از شخصیت های معاصرسیاسی سرزمین ما است، او امروز یکی از میراث داران مکتب مسعود و تشکیلات سیاسی جمعیت اسلامی افغانستان می باشد، تشکیلات ایکه درچهار دهه از تاریخ معاصر کشور نقش محوری و تعین کننده داشته است و دارد.
او در عنفوان جوانی به کاروان مجاهدان راه آزادی پیوست و از همان بدو ورود علاقمندی اش به فعالیت های فرهنگی مشهود و مشخص بود. شاید جبهه استاد ذبیح الله شهید یکی از معدود سنگر های جهاد بود که با همه یی دشواری های سالهای جهاد، مبارزه فرهنگی را از یاد نبرد و با قلم و شمشیر به موازات هم به نبرد با دشمن پرداخت.

جمعیت اسلامی افغانستان با توجه به طبیعت جغرافیای سیاسی و فضای دموکراتیک درساختار تشکیلات، زمینهٔ مناسبی را‌جهت رشد شخصیتهای سیاسی بوجود آورده بود و به برکت مدیریت خردمندانه شهید استاد برهان الدین ربانی بود که از متن حزب چهره های برجسته‌ی سیاسی و نظامی عرض اندام نمودند که در تحولات سیاسی تاریخ معاصرکشور نقش اساسی و تعیین کننده داشتند و دارند.

برخى از اين شخصيت ها در دوران جهاد موفق بودند اما در دوران مقاومت لغزيدند و برخى ها در دوران جهاد و مقاومت موفق بودند و به محض ديدن چهرهٔ پرجاذبه قدرت و ثروت (متأسفانه جهاد، حزب و مردم را به فراموشی سپردند) وتعدادی انگشت شماری بر سر میثاق و پیمان شان با خدا و مردم باقی ماندند که امروز مردم هم قدرشان را می دانند وهم مقدم شان را گرامی دارند.

دوران مقاومت بود که محک تجربه بمیان آمد و دوست و دشمن شناخته شد و حتی شرایطی بر تاریج این سرزمین گذشت که برخی از رهبران مجاهدین تسلیم دشمن شدند و برخی هم رهبر و پیشوای جمعیت اسلامی افغانستان را تحت فشار سیاسی قرار دادند تا به لشکر جهل و جمود تسلیم شود!

در چنین شرایطی تمام چشم ها به چند سنگر معدود می نگریست که در ظلمت سرای جهالت سوسو می زدند ومی درخشیدند که بر محور سیدالشهدای انقلاب اسلامی افغانستان شهید احمد شاه مسعود می چرخید، یکی ازسنگرداران بنام آن مقاومت کسی نبود جز عطا محمد نور.

بگذریم از اینکه بلخ بار دیگر در کنفرانس بن قربانی منافع جمعی همپیمانان خود شد و برای امنیت و آرامش هیچ امتیازی نخواست و این نیز نباید از حافظه تاریخ سیاسی ما فراموش شود.

بعد از بن عطا محمد نور صادقانه و مخلصانه با همه یی دشواری ها و کارشکنی ها و توطیه ها کنار آمد و با اتکا به نیروی مردم و عنایت خداوند متعال با همه ای توان و نیرو در جهت سازندگی ، رفاه و ثبات و تأمین امنیت سرزمین بلخ همت گمارد.

در حالیکه یک تیوری شیطانی بنام خلع سلاح جنگسالاران از طرف مرکز با حمایت معامله گران جبون در راه بود، اما او با رشادت و استواری بپا ایستاد تا در کنار مردمش برای رشد و بالندگی کشورقدم بردارد.

در اين دوره بود كه او بخوبى و درستى توانست ميان سمت رسمى اش به عنوان والى و نماينده رياست جمهورى از يكطرف و به عنوان مسوول تشكيلات جمعيت اسلامى افغانستان درشمال، توازن و تعادل برقرار نمايد.

در اين دوره متأسفانه اتفاقات ناگوار قتل های زنجیره ای تعدادی از ورزیده ترین کادر های نظامی و سیاسی تشکیلات جمعیت اسلامی افغانستان و سرداران افتخار آفرین عصر مقاومت را هدف قرار داد و به شهادت رساند!

در یک بامداد سیاه، جمعیت اسلامی افغانستان رهبر و پیشوای جهاد و مقاومت اش را از دست داد وبا شهادت استاد برهان الدین ربانی جغرافیای مقاومت بر خود لرزید و مسوولیت سنگین تشکیلات و رهبری قامت استوار و جوان می طلبید و از اینجا بود که در میان نامهای چند، اسم عطا محمد نور هم به عنوان یک شخصیت سیاسی بیش از پیش مطرح گردید.

موضع گيرى درست استاد عطا محمد نور در دو انتخابات گذشتهٔ رياست جمهوری، برغم توطيه هاى فراوان سياسى از او در ذهن و روان جامعه تصوير يك رجل سياسى مردم گرا و محبوب را رقم زد.

تفکر حاکم بعد از کنفرانس بن با مردم افغانستان صادق نبود و با طرح توطیه های شیطانی پی در پی سعی نمود از یکطرف تمام دستاورد های عصر جهاد و دوران مقاومت ملی را نابود سازد و از طرف دیگر با خوانش روایت رسمی سنتی در پی تسلط دوباره فرمول فروپاشیده یی سنتی قدرت درافغانستان برآید، و لهذا به لطایف الحیل سعی نمود تا هر نوع تشکل و انسجام مجاهدین را از هم بپاشاند تا بتوند طرح ها ی خود را به آسانی اجرا نماید.
متاسفانه در این بازی ها ارگ موفق شد برخی از چهره های مقاومت و جهاد را دچار تردید جدی نماید و در بحبحوحه انتخابات دوهزار و نه این توطیه ها به اوج خود رسیدند.

اما انتخابات دوهزار و چهارده در شرایط دشوار تری برگزار گردید، زیرا جغرافیای مقاومت دو شخصیت تاثیر گزار خود را از دست داده بود، (استاد ربانی به شهادت رسیده و مارشال فهیم نیز از دنیا رفته بود) در چنین شرایطی کنترول بحران سیاسی بمراتب دشوارتر و نگران کننده تر بود.
تفکر تمامیت خواه و ضد دموکراتیک بدرستی نقاط ضعف تشکیلات جمعیت اسلامی افغانستان و جغرافیای مقاومت را دریافته بود.
مقاومت عطامحمد نور در کنار دیپلوماسی آرام داکتر عبدالله و همراهی جسورانه صلاح الدین ربانی تا حدودی توانست از گستردگی توطیه بکاهد.

حمایت قاطعانه او از داکتر عبدالله و مدیریت موفقانه‌یبحران بعد از اتنخابات، از عطا محمد نور تصویر یک شخصیت منحصر بفرد در عرصه سیاسی افغانستان به نمایش گذاشته بود.

من سه سال قبل نوشته بودم
« ما در شرایط بسیار دشواری بسر می بریم، حکومت وحدت ملی از فقدان مشروعیت و محبوبیت ملی رنج می برد و پایه های آن نه براساس رأی مردم که برمبنای توافق سیاسی و فشار جامعه جهانی استوار است و نا گفته پیداست که ارکان و بدنهٔ این دولت با صمیمیت بیگانه است و تردید و سوظن همزاد ماندگار این نظام شکننده و لرزان خواهد بود.
در چنین شرایطی انتظارات مردم روبروز از عطا محمد نوربیشتر و افزونتر می شود واگر اراده مردم بدرستی و در پوشش یک نهاد بصورت استراتژیک مدیریت و رهبری نشود، می تواند زیانهای جبران ناپذیر اجتماعی و سیاسی را در پی داشته باشد.
امیدوارم هر چه زودتر تشکیلات جمعیت اسلامی افغانستان با ساختارمدرن و متعادل بتواند جای خالی یک تشکیلات مقتدر سیاسی را پر نماید.»

واما سخن آخر:
این پایان بازی نیست،
اما بیتوته ایست در برزخ دشوار سیاست افغانستان (و چهله ای سیاسی لازم است برای تعمق و بازنگری راه طی شده) تا با تغییر اساسی در شیوه و راهکار ،بسوی اهداف بزرگ تر قدم گذاشت.

عطا محمد نور؛ شخصیتی برخاسته از تاریخ پرفراز و نشیب جهاد و مسیر مبارزهٔ دشوار مردم افغانستان می باشد که فصل های گذشته یی تاریخ زندگی او مملو از موفقیت ها و شکست ها بوده و او از کوه و کوتلهای این مسیر دشوار اکنون به پایان یک فصل از زندگی سیاسی و در بهار ورود به فصل نوین رسیده است.

عطا محمد نور قبل از روند جدید بازی، نیاز شدید به بازنگری راه باز آمده و تأمل و تفکر برای شروع به مسیر آینده دارد.
او باید دریافته باشد که انبوه گله متملق چاپلوس که توان نقد اشتباهات سیاسی او را نداشتند و ندارند و از ترسیم استراتژی راهبردی و نقشه درست راه عاجز اند، به درد بازی های بزرگ نمی خورند.

حمایت از چهره های فاسد و مافیایی شکاف میان او و شهروندان را بیشتر می سازد و شأن و شخصیت اش را در افکار عمومی زیر سوال می برد.
برای بازی در سطح کشور نیازمند اطاق فکر و تدوین استراتژی است، با مشتی از لشکر احساساتی، ابن الوقت و مزدبگیر که فاقد تفکر و جهان بینی اند نمی شود بنیان یک تمدن را پی افکند.

با فاشیسم بدون برنامه و نقشه راه هدفمند نمی توان به مبارزه برخاست و شیوه های بدوی و ارباب رعیتی کفاف نمی دهد.
نام او بدون تردید به عنوان سردار سازندگی شهر مولانا در تاریخ کشور ماندگار خواهد ماند و این در واقع پایان یک فصل دور و دراز است.
مرکز ثقل سیاست کابل است و امیدوارم عطا محمد نور بعد از یک چله ی سیاسی با انرژی و استراتژی در کابل و از آدرس جمعیت مبارزه و فعالیت سیاسی خود را از سر بگیرد.

عبدالحی خراسانی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
خراسانی
عطا
نظرات بینندگان:

>>>   مخصوصا سازندگی مارکیت ها بلند منزل ها زمین های دولتی ، همیشه نامش درتاریخ بخط طلا نوشته میشود
باید برایش مدال داده شود که توانست همه حقوق چهل ساله مجاهدین را تامین کند !
سفارت قزاقستان چوکی ولایت بلخ ووزارت معارف اگر مجلس تائید کند کار کوچکی نیست ، مجاهدین ازین بیشتر چی می خواهند؟
گرفتن این سه چوکی سرنوشت ساز برای نزدیکان عطا به همینقدر سروصدا مطرح ساختن مسایل قومی واختلافات و لجاجت می ارزید،

>>>   این ستون پنجم است یا پاکستانی داخلی؟؟
سیداسحق گیلانی ،
نادرخان کتوازی گفت:
"سید اسحاق گیلانی خودش را افغان می‌خواند، پس یک افغان در کشوریکه پیوسته از آن علیه افغانستان استفاده شده است، چه گونه این سخنان بی‌بنیاد را می‌زند. هرگاه که ما به پاکستان سفر کرده ایم از پاکستانی‌ها خواسته ایم تا با ما اسناد را شریک سازند، اما پاکتسانی‌ها تا آخر این کار را نکرده اند. به نظر من اگر سید اسحاق گیلانی چنین اظهاراتی را کرده باشد، باید ازش پرسیده شود."
این در حالی است که به تازه‌گی ویدیویی در شبکه‌های اجتماعی و شماری از رسانه‌ها پخش شده که در آن سید اسحاق گیلانی ناوقت روز دوشنبه در نشست بین‌المللی زیر نام "بحران افغانستان" در اسلام‌آباد گفته‌است:
"شکی نیست که هند افغانستان را «یوز: یا استعمال می‌کند و از خاک این‌کشور بر ضد پاکستان کار می‌گیرد."
زلمی زابلی تأکید می‌ورزد که اسحاق گیلانی باید در باره این گفته‌هایش برای مردم پاسخ دهد.
او افزود:
"با تأسف که سخنان گیلانی را من خود شنیدم، او از ملت باید در این باره معذرت بخواهد در غیر آن روز شنبه که شورای ملی به کارش آغاز می‌کند، ما وی را به لوی سارنوالی معرفی خواهیم کرد تا خود به آن اداره از نقطه نظر قانون پاسخ دهد

>>>   جناب خراسانی را درود! توجه جناب عالی را به مثل جلب میکنم که سال نیکو را از بهارش معلوم.
از سوی حبیب قویاش.

>>>   به خدا شرم هم خوب چیز است
او مردم ... تا به کی یک قندهاری و یک لوگری الاصل را از ادرس تاجکان معرفی میکنید این خود نشانی ضعف ما در برابر پشتون است
چرا از یک بدخشی و هراتی یا هم از یک مزاری و تخاری حمایت نکنیم

>>>   جناب خراسانی افتاب بادو انگشت پنهان نمیشود هر چی نباشد لوگری بازی کرد با ان همه شور و شف که امد به این بی حالی گجا رفت جرا نمیگویید که رهبر هرکی شده نمیتواند حالا باید بفهمید که سگ داکتر عبدالله سر نور شرف دارد و رهبری جمعیت هم این موافقه را قبول ندارد و انرا یک توافق شخصی با نور میداند نه جمعیت

>>>   Zahir Ariaie
جناب استاد عطا!
حاميان تان حق دارند بدانند كه جزيات موافقت نامه شما چيست؟

شما كسى را با انتخاب خود والى ساختيد درست، اما توافق در اين مورد چيست تاكى والى ساخته ايد چون ريس جمهور هر لحظه ميتواند اين والى را كنار بزند، مگر اينكه توافقات دراز مدت ترى ديگر باعث دوام والى انتخابى شما شود!
ريس جمهور دولت توافقى نه مست است و نه احمق تا هم ولايت را به شما بدهد، هم فرصت مبارزات انتخاباتى را به شما عليه خودش ميسر سازد، مگر اينكه اين مبارزات انتخاباتى در دراز مدت به نفع خود او باشد، يعنى توافق دارز مدت ترى بين شما صورت گرفته باشد.
تا اين حال غنى سه برد كلان كرده است
١- نخست حاميان شما را مشكوك و صف انها را شكسته است.
٢- اعتبار شما را حد اقل در بين بخش از جامعه از بين برده است.
٣- شما را سر كش از منافع جمعى جمعيت نشان داده و بين شما ديوار انداخته است.

دوام شما در سياست و دوام والى شما در بلخ تنها در دو صورت ميتواند ممكن باشد :
١- تسليمى كامل به تيم ريس جمهور و انگونه كه شايعات است قبول معاونيت در تيم انتخاباتى اينده انها.
٢- اعلان تيم كلان فرا قومى عليه ريس جمهور و اقدام سريع براى تشكيل جبهه انتخاباتى عليه دولت . اين انتخاب مردم را ممكن دلگرم ساخته و از ريخت پاش شما و حاميان شما و كنار زدن والى تان جلوگيرى كند.
در صورت گزينه نخست ، شما ممكن وضعيت مالى، سياسى خود را براى مدتى حفظ كنيد اما مطمعناً مردم شما را همراهى نخواهند كرد.
در صورت گزينه دوم ، نظر به قدرت و فرا قومى بودن تيم تان مردم ممكن حمايت كنند اما تيم ديگرى با حمايت قابل ملاحظه بنام اجرايه وجود دارد كه ان را نيز در معادله در نظر داشت .
ياد مان باشد كه مردم شامل اقوام مختلف آگاهانه براى تغير بنيادى كشور كمر بسته اند و هيچ كار شكنى بسته به منافع زودگذر را نخواهند پذيرفت. اين مردم برايشان مهم نيست اگر همه وزرا و كابينه از يك قوم باشد اما اصلاح قانون اساسى، اجراى قانون و تامين عدالت را با هيچ امتيازى معامله نخواهند كرد!

>>>   عطا صفوی
" این معامله را فقط تکرار معامله " بن " دوم حساب کنید ...بس همین !!
----------------------------------------------------------------.
هر اتفاق ومعامله تلخی که در بین عطامحمد نور.. وارگ رخ داده است ، نباید این وضعیت را به مثابه ای آخرالزمان فکرکرد وناامید گردید وقطعآ آسمان هم به زمین نخواهد خورد ، گرچه حرکت واقعآ از دل وجان " مردمی " راصدمه زدند واندکی بطی گردید مطمین هستم این وضعیت بوجود آمده حد اقل به زمان نیاز دارد تا دوباره قامتی بکشند، اما برعکس این مردم همچون فولاد آب دیده وآبدید تر میشوند وچهره ها ی جعلی با پوشیدن ماسک های جدید عریان گردید " خرابی چون که از حد بگذرد، آباد می‌گردد".... بنآ بنیاداین جامعه را در شرایط فعلی هرآنچه است البته باتمام تلخی ها وناگواری هایش باید پزیرفت ودرک نمود، هرچه است همین است ..بقول معروف : " هرچه در دیک است درکاسه بیرون میشود..." ، فقط این معامله را معامله دوم " بن " حساب کنید ، ولی اینبار در درون کشور باروش دیگر ودرشرایط دیگر .بیاد داشته باشید که این نوع معاملات ننگین نه اولینهاست ونه هم آخرین خواهد بود....!
اما زندگی ادامه خواهد داشت .......

>>>   در زمان حکومت ببرک کارمل تعداد از داکتران چارصد بستر که از حزب گلبدین بودند بدون ضرورت دست وپای افسران وسربازان مجروح را عملیات وقطع میکردند تا اینکه شناسائی ودستگیر شدند
حالا درین حکومت خون غیر گروپ خون سربازان را ترزیق میکنند تا جان شانرا بگیرند تا که این موضوع را سیگار متوجه وافشا کرده است ، اگر سیگار نمیبود همه سربازان ازینطریق قتل عام میشدند هم کسی به قصه شان نبود
قوماندانان به معاش سربازان خیالی واستفاده از رنجر ها درامور شخصی شان مصروف هستند

>>>   Amirzada II
ماموران رژیم اهریمن، اهریمن میشوند

رژیم تبهکار اهریمن ارگ یک نظام فاشیستی و نسل کش است. درین نظام حتا پای فرشتگان هم برسد به شیطان تبدیل میشوند. ماشین حرکت قدرت درینجا همین گونه عیار شده است. حتا پسران خود را به این رژیم اهریمن جانشین خویش معرفی کنید مامور اهریمن میشوند و آنها مجبور هستند از " لوی اهریمن ارگ" فرمانبرداری کنند نه از شما بحیث پدر و یا مرشد.
زمانی جنرال دوستم بهترین و با اعتماد ترین افرادش را به کرزی و یا غنی معرفی کرد که به نمایندگی او و جامعه ازبیک تبار افغانستان در حکومت حضور داشته باشند، اما همین که آنها به کرسی حکومت اهریمن نشستند فراموش کردند که جنرال دوستم کیست. آنها فرمانبردار اهریمن شدند. ماموریت آنها تباهی جنرال دوستم و تبار خور شان بدستور " لوی اهریمن ارگ" شد.
در حال حاضر جنرال دوستم بجای خود پسرش باتور خان را به کاخ اهریمنان ارگ فرستاده که از او نمایندگی کند. اما او چه بخواهد و یا نخواهد در خدمت اهریمن قرار دارد.
استاد عطا محمد نور والی مخلوع بلخ زمانی در دو انتخابات ریاست جمهوری میلیونها دالر مصرف کرد، که عبدالله را به کرسی برساند، زمانیکه عبدالله به مقام پوشالی بحیث رئیس اجراییه رسید دیگر فراموش کرد که عطا کی است. او مامور رژیم اهریمن شده بود و در خدمت ارگ قرار داشت.
سر نوشت روابط عطا و عبدالله برای همگان یک درس عبرت باید شده باشد.
حالا استاد عطا اسحق رهگذر را بجای خویش بحیث والی بلخ معرفی کرده است که گویا هنوز هم بلخ زیر فرمان او است. اما این یک خواب بیش نیست.
والی جدید بلخ والی استاد عطا نیست، که از او فرمانبرداری کند. او والی اشرف غنی" لوی اهریمن" ارگ است.
حتا استاد عطا پسر ارشد خود را هم جانشینش معرفی می کرد، پسرش مامور حکومت اهریمن می بود و از آنها فرمان میبرد نه از پدرش.
بازی جانشینان یک بازی ناکام است.

>>>   عطا نور همه چیز را به یک دوِ مزاری باخت نتنها خود را شرمنده وپشیمان ساخت بلکه جایگاه حزب جمعیت اسلامی را به سه طبقه پایین آورد ، ولا شرم است که هر روز غنی را بد ودشنام میداد و آخر خود. را بدام او. انداخت ،در پهلوی اینکه خویشاوندان خود. برایشان چند چوکی دولتی را تصاحب کرد فکر کنم به مقدار زیاد پول از دپلت به خاطر جانکی های در طول سه ماه بدست آورد ،خداوند شکم این آدم را سیر کند ، عطا مارا از خنده کشتی ،کاری بسیار طفلانه و جاهلانه کردی ورنه کمی صبر میکردی در تاریغ افغانستان نام به شکل زرین نوشته میشد ،کله خامی کردی ، گناه ات نیست پشتبانی از تو. کم بود ،ورنه یک گل دیگر را هم به آب می دادی .
عبدالله ریحان

>>>   Amirzada II
ماموران رژیم اهریمن، اهریمن میشوند

رژیم تبهکار اهریمن ارگ یک نظام فاشیستی و نسل کش است. درین نظام حتا پای فرشتگان هم برسد به شیطان تبدیل میشوند. ماشین حرکت قدرت درینجا همین گونه عیار شده است. حتا پسران خود را به این رژیم اهریمن جانشین خویش معرفی کنید مامور اهریمن میشوند و آنها مجبور هستند از " لوی اهریمن ارگ" فرمانبرداری کنند نه از شما بحیث پدر و یا مرشد.
زمانی جنرال دوستم بهترین و با اعتماد ترین افرادش را به کرزی و یا غنی معرفی کرد که به نمایندگی او و جامعه ازبیک تبار افغانستان در حکومت حضور داشته باشند، اما همین که آنها به کرسی حکومت اهریمن نشستند فراموش کردند که جنرال دوستم کیست. آنها فرمانبردار اهریمن شدند. ماموریت آنها تباهی جنرال دوستم و تبار خور شان بدستور " لوی اهریمن ارگ" شد.
در حال حاضر جنرال دوستم بجای خود پسرش باتور خان را به کاخ اهریمنان ارگ فرستاده که از او نمایندگی کند. اما او چه بخواهد و یا نخواهد در خدمت اهریمن قرار دارد.
استاد عطا محمد نور والی مخلوع بلخ زمانی در دو انتخابات ریاست جمهوری میلیونها دالر مصرف کرد، که عبدالله را به کرسی برساند، زمانیکه عبدالله به مقام پوشالی بحیث رئیس اجراییه رسید دیگر فراموش کرد که عطا کی است. او مامور رژیم اهریمن شده بود و در خدمت ارگ قرار داشت.
سر نوشت روابط عطا و عبدالله برای همگان یک درس عبرت باید شده باشد.
حالا استاد عطا اسحق رهگذر را بجای خویش بحیث والی بلخ معرفی کرده است که گویا هنوز هم بلخ زیر فرمان او است. اما این یک خواب بیش نیست.
والی جدید بلخ والی استاد عطا نیست، که از او فرمانبرداری کند. او والی اشرف غنی" لوی اهریمن" ارگ است.
حتا استاد عطا پسر ارشد خود را هم جانشینش معرفی می کرد، پسرش مامور حکومت اهریمن می بود و از آنها فرمان میبرد نه از پدرش.
بازی جانشینان یک بازی ناکام است.

>>>   Haroon Amirzada
نور بلخ رفت حالا نوبت رفتن ع و غ است!
سر انجام نور بلخ به وعده خود وفا کرد استعفا داد حالا نوبت غنی و عبدالله است. با رفتن نور بلخ از قدرت معادله قدرت نیز سقوط کرد. حکومت ائتلافی دیگر مشروعیت و صلاحیت حکومت کردن را ندارد.
آقایان ع و غ کشور را بیش ازین به جهنم تبدیل نکنند، هر چه زود تر استعفا بدهند. استعفای نور بلخ بمعنای تحکیم حاکمیت فاشیزم نیست. عطا رفت، ولی مبارزه مردم عدالت طلب زنده است.

>>>   نی هرات ازپدر اسماعيل است ونی بلخ از پدرعطانور.این ولایات به همه مردم وحکومت افغانستان متعلق میباشد. تنها با استفاده ازانارشی امروزی زیرنام دموکراسی وحکومات ضعیف دست نشانده امریکایی روباها هم شیر گشته به خاطر دزدی ،چوروچپاول حق مردم غریب رازیرپاوباعث ضعف حاکمیت دولتی وتشکیل جزیره های غیرقانونی قدرت شدند.

>>>   این پایان بازی بود زیرا دزد درکوه جای نمیشود هرکس که فاشیزم فاشیزم گفته میروند عاقبتش بدترازین خواهد بود بیغم باش لالا جان خراسانی

>>>   این عمل نور خلاف منافع ملی و احماقانه بود و شاید باعث قتل نور و مردمان خوشباور میشد مانند جنبش روشنایی و جنبش رستاخیز کسانی که طرفدار حرج و مرج است از خاطر پول و دارایی شان است که در خطر است
بصیر نظری

>>>   ما یک مثل عامیانه داریم که: بودنه ای بګل جنګ ګرده نمیتواند. یعنی که اون بودنه ای که در میدان جنګ ګریز کرده باشد دوباره جنګ کرده نمیتواند. عطا در برابر حکومت تسلیم شد، آیا از بودنه ای بګل میتوان توقع جنګ کرد؟


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است