من می خواهم نقاط ضعف توافق به دست آمده میان ارگ و نور را نشانی کنم که به امروز و فردای کار نور صدمه جدی وارد می کند چنانکه در پی همین سخنرانی دو روز گذشته اش ایشان بخش کلانی از اعتماد مردم نسبت به او ترک برداشته است.

1_ دور زدن جمعیت از جانب ارگ و نور؛
این برای ارگ یک موفقیت است ولی برای نور حداقل دو مشکل عمده به بار می آورد که یکی از دست دادن شانس رهبری جمعیت اسلامی است و دوم تنهاتر و بی دفاع تر شدن او در صورت ضربه بیرونی به جان تنهاییش.

2_ اعلان پست هایی که نور در بدل آنها از کرسی ولایت کنار رفته است؛
تنها جایگزینی رهگذر می تواند قابل یادآوری باشد، متباقی چیزهایی است که ارزش چندانی ندارد از یک سو و اینکه به چند آدم مخصوص از ولایت بلخ تعلق گرفته از جانب دیگر، جایگاه استاد عطا را در سطح یک منطقه اندیش کوچک خلاف همه برداشت ها فرو می کشد.

حمایت از استاد عطا حمایت از یک داعیه و عصیان مشروع بوده و هست و توقع هم هنوز از ایشان این است که هرچه شده همین جا متوقف نشود و علی العجاله سوء ظن پیش آمده با جمعیت را حل کند و همینطور از جزییات امتیازهایی که در بدل کنار رفتن اش به دست آورده باید به نیروهای سیاسی، فرهنگی، مدنی و مردم بگوید.

جایگاه او و شرایط کشور ایجاب می کند که خلاف گفته ی خودش "شانه اش محلی برای شلیک" مردمش باشد کسی که ادعای رهبری می کند شانه اش قله است برای هواداران اش قله اعتماد، قله قوت و قله رسیدن به هدف.

او هنوز نسبت به همه فیگورهای موجود جمعیت و جریان مقاومت چانس، فرصت و امکانات بیشتر برای مطرح شدن و موفقیت بالاتر دارد. او هنوز در صحنه است و کسی به صورت کارشناسانه جرات بیان پیروزی و شکست او در نتیجه توافق به دست آمده را نمی کند.

من همیشه گفته ام که "خانه نشینی" پس از یک مرحله کار کلان خود غنیمت و فضیلتی است برای پختگی بیشتر. نور اول باید همه را از آبرومندانه بودن توافق خود اطمینان دهد و پس از آن به سمت یک تحول مثبت در نگاه و نگرش خود و از آن طریق در سازمان خود و ساختار جامعه و نظام حرکت کند.

البته باید گفت که در موضوع عدم دخالت و آگاهی جمعیت از توافق اخیر تا حد بالایی خود جمعیت هم مقصر است اول اینکه یک حزب چرا این قدر بی تفاوت و بی تاثیر است که نمی داند رییس اجرایی اش با چه کسی و به چه توافقی دست می یابد و دوم اینکه چرا روند مذاکره را تا آن حد سخت و غیرقابل انعطاف می سازد که هم خود و هم طرف را از رسیدن به توافق ناامید می کند؟

به هر صورت هنوز برای ارایه نظر و قضاوت نهایی در این مورد زود است. حد اقل دو سه روز آینده را نیز باید کاوشگرانه منتظر بمانیم.

برنا صالحی

>>>   Abdul Lalzad
بخشی از پیشگفتار کتاب «تولد دوباره هویت و اقتدار تاجیکان»!
====================================

از آنجایی که وضع امروز ما محصول عملکرد دیروز ما و وضع فردای ما محصول علمکرد امروز ماست، لذا تاجیک ها و به ویژه نسل جوان آنها به خاطر تولد دوباره هویت و اقتدار خویش نیاز شدیدی به شناسنامه تاریخی خود از دیروز (فصل اول) و امروز (فصل دوم) و برنامه عمل خود برای فردا (فصل سوم) دارند.

زیرا بدون خود - شناسی نمی توان اعتماد به نفس و اتکا به خود داشت و بدون برنامه عمل یا «نقشه راه» نمی توان گامی به جلو برداشت.

فقط از طریق ایجاد باور های جدید و روحیه جدید می توان خون تازه در رگ های جوانان تاجیک تزریق کرد.

انتخاب «الگو ها»ی تابناک و ماندگاری چون مسعود بزرگ، ماندیلا، چه گوارا، گاندی، ابومسلم وغیره و پیروی از آنها توسط نسل جوان تاجیک گام مهم دیگری در این راستاست.

زیرا افکار و اعمال انسان ها در هر لحظه از نظام باور ها و روحیه آنها سرچشمه می گیرد و عامل اساسی در موفقیت و شکست آنها شمرده می شود...

+ + +

پی نوشت:
---------

* گذشته را نمی توان (با فحش و دشنام، ماتم و سوگواری یا نوحه و زاری) تغییر داد؛ ولی باید از آن درس گرفت...

* بازی «زندگی و مبارزه» همیشه ادامه دارد، ولی «بازیگر ها» عوض می شوند...

* بازیگر های که خوب بازی می کنند، به مدارج بلند و «قهرمانی» می رسند و نور چشم همه می شوند؛ ولی زمانی که خراب بازی می کنند، توان بازی بیشتر را ندارند و یا از پا می افتند، باید «تعویض» گردند!

* آیا بازیگر های جدیدی داریم؟

قانون «زندگی و مبارزه» همین است...

>>>   Paiez
یک ساعت است جاده های شهر نو منتهی به وزیر اکبر خان مسدود است و صد ها موتر با بی شمار آدم ها منتظر وسرگردان اند؛ بعد از پرسش های بسیار، بالاخره در یافتم که این همه مردم آزاری بخاطر این است که یک نفر دیوانه به نام اشرف غنی، به مکتب امانی می رود تا با دستان شومش زنگ مکتب را به صدا آرد و سال جدید تعلیمی را شروع کند؛ این در حالیست که فاصله میان لیسهء امانی وارگ شاید سی متر نباشد...
بار الهی!
شر غنی را از سر این مردم بیچاره تو تمام نما!

>>>   Salam
خطاب به تاجيكان ؛
من بر خلاف عده يى كه از روى كم خردى همه را تشويق و ترغيب مى كنند تا به بهانه ى اتحاد و اتفاق ، اعمال خصمانه افراد ِ آزمون شده و معامله گر را توجيه مى كنند و سرو صدا به راه مى اندازند تا هر گندى را از اين مردم تحمل كنيم ، از تجارب تاريخى تا تجارب اين هژده سال ا خير تاجيكان بايد آموخته باشند كه بيشتر از افراد و گروه هاى دزد و معامله گر ضربه ديده اند و حتا هويت شان در معرض خطر قرار گرفته است . بايد از خود بپرسيم كه معيار و سنجش هاى مان براى مدعيان رهبرى چيست !
آيا در سياست براى مان فهم دانش، صداقت ، اصول و برنامه مهم است و يا نه !
آيا به آينده ى سياسى مردم مان ارزش قايل ايم و يانه !
آيا تحمل و صبر هم سرحد دارد يانه !
آيا با اين برخورد هاى مصلحت آميز به جايى رسيده ايم !
و در فرجام از خود بپرسيم كه آيا واقعن سياست را مى فهميم و درك مان از مبارزه ى هد فمند و كارمند چيست !
توصيه من به نسل جوان اين است كه خود را چوپ سوخت چند دزد و لومپن نسازند و با معيار هاى بلند در سياست قدم بگذارند!

>>>   Bagramian
اینکه عطا محمد نور خوب کرد که از کرسی ولایت بلخ کنار رفت یا به مقاومت خود یک تنه دوام میداد اکنون مورد بحث نیست. مهم این است که در این مدت به جز از بلخیان و مردم عادی چند ولایت همجوار هیچ کسی از به اصطلاح رهبری باقی مانده تنظیم جمعیت اسلامی به ویژه دردانه هاو دست آموزان حامد کرزی مانند: یونس خان قانونی، امرالله خان صالح، صالح محمد خان ریگستانی، بسم الله خان محمدی و ... با قبول ریسک و خطر مردانه وار در کنار عطا محمد نور ایستاده نشده اند و از خواستهای اساسی او مانند توزیع تذکره های الکترونیکی مطابق فیصله نخست شورای ملی ، تطبیق توافق نامه تشکیل حکومت وحدت ملی، اصلاح قانون انتخابات و تشکیل کمیسیون کاملآ بی طرف انتخاباتی و وغیره حمایت مستقیم و علنی نه کرده اند!
و حالا مانند نعت خوانان بازار های پر شلوغ اسلامی ملا وار نشخوار می نمایند که توافق و کنار آمدن عطا محمد نور با اشرف غنی خان احمدزی کار شخصی خودش است که به جمعیت اسلامی هیچ میانه و پیوندی ندارد و جمعیت اسلامی بر خواستهای سیاسی خود ایستاده و پافشاری می نماید.
اما، نمی گویند کدام خواست ها؟و چه نوع ایستاده گی ؟در کجا؟ و چگونه پافشاری؟

>>>   این عمل نور خلاف منافع ملی و احماقانه بود و شاید باعث قتل نور و مردمان خوشباور میشد مانند جنبش روشنایی و جنبش رستاخیز کسانی که طرفدار حرج و مرج است از خاطر پول و دارایی شان است که در خطر است
بصیر نظری

>>>   برنا صاحب حالا عطا را شناختی ؟من که هیچکاره نیستم از اول اینرا میدانستم، اینها افراد غنیمت گیر تجارتی وبه پول وچوکی می اندیشند اینها آرمان یا هدفی ندارند مادیات دل و دین از دست اینان می رباید
همین را ده ها مرتبه از همان ابتدا من نوشتم
ده هاذمرتبه ائتلاف میکنند سوگند می خورند شورا میسازند جبهه میسازند فرایش بالای همه لگد میکنند
ر

>>>   باز هم به او اعتماد میکنی ؟؟؟

>>>   این دو نام زد وزیر و یک سفیر که در بدل آن نور مردم را فروخت به پزیشی
نمی ارزو . اگر فرهاد عظیمی سفارت را در عوض وکالت بپذیرد سفلگی
خود را به نمایش میگذارد. توقع مردم چیزی بود و نرخ فروش عطا چیزی
ما توقع حل معادلات کلان را داشتیم و داریم نور را دیگر قابل اعتماد نمیدانیم
اینکه میگویند حقیقت چیز دیگر خواهد بود یعنی اگر اشرف غنی ریاست
خود را به او میداد ( که امکانش نیست چون مال شخصی او نیست )
بازهم چیزی نبود . خواست مردم عدالت است در راس حق بزرگ مردم یعنی
احترام به هویت و شخصیت اقوام که اشرف غنی میخواهد اسم و رسم
قوم محترم افغان ( پشتون ) را بالای ما تحمیل کند و در سنگ دوم انتخابات
را به نفع خود مهندیسی کند و قضایای دیگر که شرح آن جایش این
مختصر نیست
م.ش.ف کابل

>>>   دلبر که بی وفا برامد شرمنده انتخاب خویشم
شاعر با درد

>>>   برنا صالحي ، بجواب خودت و دفاع از موقف بر حق عطاء تنها بايد بگويم كه عادات كله خامي تانرا ترك نمائيد ، در فكر آرامي ملت باشيد، آتش نفاق را پكه نزنيد، اگر بسيار علاقه به جنگ و آشوب داريد برويد ولايات خود را اول از شر طالب و داعش نجات دهيد و بعد با غني و يا گلبيدين داخل جنگ شويد.

>>>   Karimi
من بار دیگر به صراحت می نویسم که عطا و ارگ راست نمی گویند واز اعتراف صادقانه می ترسند زیدا هردو نوکر هستند وکس دیگر در جایشان باشد هم مثل این ها عمل میگند زیرا ایشان صلاحیت ندارند در کشوریکه سر باز و ریس جمهورش از یک دست معاش واعاشه شود وموقعیت جغرافیایش به ان دست ارزش حیاتی باشد و ملیارد ها دالر مصرف کرده باشد خون مردمش ریخته باشد تادولت مطابق میلش را سر گرده مردم سوار بسازد ایا جمیعت یا غنی که سالها تربیه شان کرد مخالفت کرده می توانند ؟ !!!! تکرار می نویسم بازی تا اول نوروز بخاطر دورنمای پلان امریکا بود .حتی امریکا حظوری با عطا ندید چنین حکم صادر کرد :
اگر میخواهی در دولت بمانی حکومت غنی و عبداله را احترامانه بپذیر و از بلخ کنار برو ما بخاطر حفظ ابرویت بینی خمیری میسازیم .
حال اگر در دولت و بلخ هدفم لیدر ارگ و لیدر بلخ است وجدانی زنده می بود مرگ وزندان را بخاطر خدا و مردمش ازین زندگی که هر روز بمیرد ترجیع میدادند و حقیقت را بمردم می گفتند چون این ها برنامه ای به این دولت و مردم ندارند همیش میگویند که شکر بی اب نشدیم '
جمیعت کیست چه بر نامه دارد ؟
ارگ از بیرون است برنامه اش از بیرون تنظیم میشود صرف از حلق ارگ انهم بکمک دو سفیر بیرون و پیاده میشود .
این را همه میدانند و اقای هژیر بیشتر نمی دانم بان ادبیات جامع که وی دارد چرا روشن نمی گوید زیرا گوش شنوا از سخنان اقای هژیر بیشتر است 'من اول صبح بروی سایت ایندگان بالا میشم وشب بعد از مرور ایندگان میخوابم .

>>>   که نه باشد چه را اطمنابدهد ای جان پدر .
شیخ عباس دره غوربند

>>>   عطا نگفته بود کدام انقلاب میکند۰
غنی آنش را هم غم کرده نتوانست و نمیتواند، اگر میتوانست به این رسوائی، معامله گری، و روز بد نمیرسید۰
عطا مقام ولايت بلخ در برابر شش كرسي حكومت از جمله، ولايت بلخ، دو سفارت خانه، دو وزارت و يك رياست عمومي به معامله گرفت و حتی فرصت چارزانو زدن را هم به مغز نداد.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است