طولانی ترین جنگ آمریکا در افغانستان
بعد از 17 سال حالا بحث از آشتی با طالبان مطرح می شود اگر قرار بود آشتی صورت گیرد چه نیازی به این الفاظ بود که طالبان تروریست اند و دنیا آنها را شامل لیست سیاه ساخت چرا اینقدر ادامه یافت؟ 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۲۹    ۱۳۹۷/۱/۲۹ کد خبر: 149958 منبع: پرینت

حدود بیشتر از 17 سال است که نیروهای ناتو در راس آمریکا در افغانستان حضور دارند.

با گذشت بیشتر از یک و نیم دهه حضور قوت های خارجی چالش های امنیتی عوض کاهش، ازدیاد یافت. در چنین وضعیتی سوالات و ابهاماتی راجع به استراتژی آمریکا و کشورهای غربی در این منطقه از جهان به میان آورده است.

از جمله نبود امنیت پایدار در افغانستان و تیرگی چشم انداز میان مدت آن و نیز گسترش ابعاد و دامنه های فعالیت مخالفین دولت افغانستان مانند طالبان، داعش، القاعده، لشکر طیبه، جبهه النصر، حرکت المجاهدین، جهیش محمد، حزب اسلامی ازبکستان، جمیعت الدعوه، طالبان پاکستانی و ده ها گروه های دیگر در کنار ضعف دولت مرکزی افغانستان در اعمال حاکمیت بر تمامی نقاط افغانستان و دیگر مشکلات و چالش های خرد و بزرگ در این سرزمین سوالاتی را بیش از پیش پدید آورده که آیا حکومت و مردم افغانستان امروز تبدیل به باری بر دوش آمریکا شده اند یا اینکه این مشکلات تا حدود زیادی قابل پیش بینی و قابل کنترل بوده که اگر آمریکا می خواست می توانست بر آنها فایق آید؟

به باور من در حال حاضر تهدید گروه های دهشت افکن در افغانستان از جمله تهدیدات گذشته اند اما با شیوه وسیع تر و فراگیرتر که مقابله با آن به آسانی امکان پذیر نیست به باور من آمریکا با دو راهکار مشخص برای خلاص شدن از وضعیت موجود مواجه است. به عقیده من حضور قوت های خارجی در راس آمریکا با گذشت بیشتر از 17 سال در افغانستان را می توان در دو قالب بررسی کرد.

یکی قالب مکان و دیگری در قالب فضا و زمان؛ از نظر مکانی نیروهای غربی موفق شده اند که بخشی از خاک افغانستان را تحت کنترل خود و همکاری نیروهای مسلح افغانستان داشته باشند و در حال حاضر به لحاظ مکانی در افغانستان سه موقعیت مکانی به لحاظ میزان امنیت و تهدیدزایی وجود دارد. مناطق سبز به گفته بعضی ها شهر کابل، پنجشیر، بامیان، دایکندی، مزارشریف و سمنگان اما مناطق نارنجی که شامل بعضی از ولایت های جنوب و جنوب غرب و مناطق قرمز مانند بدخشان، جوزجان، هلمند، سرپل، قندوز و یک تعداد ولایات دیگر اما درواقع نیروهای غربی کنترل دو منطقه را یعنی منطقه ی سبز و مناطق نارنجی را در اختیار خودشان دارند و مناطق قرمز بعنوان کانون درگیری ها باقی مانده است.

اما از نظر فضایی و روانی هم موضوع دارای اهمیت است به این معنا که با اینکه نیروهای غربی توانسته اند بر بخش های زیادی از خاک افغانستان مسلط شوند اما در واقع آن انتظاری که از ایجاد امنیت وجود داشت بدست نیامده است یعنی اینکه درجه بالای ناامنی وجود دارد. مردم افغانستان به لحاظ روانی در امنیت قرار نگرفته اند وضعیت اقتصادی و کاریابی مطلوب نیست و جنگ و بی ثابتی نیز بر افغانستان حاکم است.

بوی‍ژه اینکه مناطق قرمز منطقه ی اصلی درگیری ها است اما طالبان بر یک تعداد ولسوالی ها در ولایت های مختلف تسلط دارند هر زمانیکه بخواهند حتی در شهر کابل و بعضی از ولایات دیگر امکان انجام عملیات انتحاری و سایر عملیات تخریبی را دارند متاسفانه تعداد زیادی از ولسوالی ها و مناطق دیگر هنوز کانون درگیری ها اند اما به لحاظ فضایی در واقع دستاورد مثبتی ندارند زیرا برای طالبان که گروه رقیب آمریکا است زمین و مکان اهمیت ندارد بلکه زمان و فضا اهمیت دارد یعنی هر چقدر که آنها بتوانند در مناطق مختلف نیروهای آمریکا را تحت تاثیر قرار بدهند از این نظر احساس موفقیت بیشتری می کنند.

سوال بعدی بحث صلح با طالبان است تا حال چندین کنفرانس در این خصوص برگزار شده است مثلا بعنوان نمونه چندی قبل اشرف غنی رییس جمهور افغانستان در کنفرانس کابل بخاطر مصالحه با طالبان امتیازات سرسام آوری را برای آنها پیشنهاد کرد چنانچه این پیشنهادات با استقبال مردم افغانستان و جامعه جهانی بویژه کشورهای غربی روبرو شد اما طالبان تاکنون با این پیشنهاد غنی تمکین نکرده اند.

به باور بعضی ها طرح صلح رییس جمهور افغانستان در واقع یک نوع عقب نشینی تلقی می شود نه یک استراتژی بخاطر صلح با توجه به اینکه در کشورهای غربی بعد از گذشت 17 سال از جنگ با طالبان در حال حاضر بحث از آشتی با طالبان مطرح می شود اگر قرار بود آشتی صورت گیرد چه نیازی به این الفاظ بود که طالبان تروریست اند و دنیا آنها را شامل لیست سیاه ساخت چرا اینقدر ادامه یافت!

حالا بحث این است که با توجه به اینکه خیلی از ناظران ملی و بین المللی معتقدند که طالبان علیرغم القاعده و داعش یک گروه محلی اند یعنی یک جنبش یا گروه تروریستی جهانی مانند داعش و القاعده نیستند و با دادن اینقدر امتیازات که رییس جمهور غنی به آنها مطرح کرده است می شود با آنها آشتی کرد ولی چرا عملا آشتی صورت نمی گیرد یعنی آن موانع اصلی آشتی که تاکنون طالبان طرح رییس جمهور را نپذیرفتند چیست؟ مشکل دولت افغانستان است یا طالبان یا اینکه هر دو طرف یا مشکل در درون نیروهای ایتلاف و خود آمریکا است یعنی کدام یک از این اضلاع مثلث مانع صلح گفته می شوند؟!

به نظرم می آید که مشکل از ناحیه طالبان است یعنی اینکه طالبان نمیخواهند مستقیم با دولت افغانستان وارد مذاکره شوند می خواهند با آمریکایی ها مذاکره کنند چون آمریکایی ها را نسبت به دولت افغانستان با صلاحیت تر می دانند این یک نکته اصلی است از سوی دیگر در حال حاضر طالبان خود را درموقعیت برتری می بینند یعنی آنها احساس می کنند که هر روز که می گذرد موقعیت نیروهای غربی و توانمندی های دولت افغانستان ضعیف تر می شود، تعداد تلفات غربی ها و قوت های مسلح افغانستان افزایش پیدا می کند با تلفات نیروهای مسلح افغانی نارضایتی های مردم زیادتر گردیده و دولت افغانستان موقعیت اش تضعیف می شود چرا که دولت افغانستان کنترل موثری بر قلمروی خودش ندارد و اینها در واقع زمینه های موفقیت برای طالبان است.

وقتی که طالبان آثار موفقیت را که بازتاب موفقیت آنها در جبهه های جنگ است می بینند احساس می کنند که اگر بتوانند فشار بیشتری به آمریکا وارد کنند آمریکا را در موقعیت خروج اجباری از افغانستان قرار خواهند داد اما به همان میزان که آمریکایی ها گزینه جنگ و مذاکرات را همزمان برگزیده اند به نظر می آید که طالبان نیز گزینه جنگ و مذاکره را همزمان برگزیده اند آن هم بخاطر ایجاد فرصت.

یعنی راهبرد هر دو طرف یکسان است؟
بله برای طالبان خرید وقت و استفاده از فرصت ها است اما با این تفاوت که برای طالبان جنبه تاکتیکی دارد اما برای آمریکایی ها جنبه استراتژیکی دارد. آمریکایی ها واقعا به دلیل اینکه در افغانستان نتوانستند موفق شوند حکومت موجود را مجبور ساختند تا با امتیازات زیاد با طالبان راه مذاکره را پیش گیرد و از سوی دیگر سعی می شود از طریق ایجاد تضاد و شکاف در طالبان آنها را در موقعیت ضعیف شده قرار بدهند.

این درحالی است که طالبان فقط برای دفع وقت و برای گرفتن فرصت بیشتر وارد باب مذاکره خواهند شد نه بخاطر صلح از سوی دیگر اینکه فرض کنیم واقعا اگر بحث این گونه باشد که دو دسته طالبان وجود دارد طالبان میانه رو و طالبان تندرو و دولت افغانستان تلاش خواهد کرد تا با طالبان میانه رو وارد مذاکره شود و با طالبان تندرو جنگ کند من بعید می دانم این استراتژی و یا حتی تاکتیک بتواند به نتیجه ای منجر شود که دولت افغانستان و آمریکایی ها آرزو دارند. به عقیده من این تقسیم بندی اشتباه است.

از طرف دیگر در ظاهر طالبان که میانه رو به نظر می آیند به دلیل ترس از انتقام گیری طالبان تندرو و استخبارات پاکستان ISI جرات ورود به مذاکره و یا سهیم شدن در قدرت افغانستان را ندارند بنابراین این ترس از انتقام گیری مانع از آن می شود که خیلی از نیروهای طالبان نتوانند وارد مذاکره شوند. در حال حاضر در افغانستان آمریکا همزمان هم می جنگد و هم دولت افغانستان را تشویق به مصالحه و مذاکره می نماید از طرف دیگر مشکل آمریکا در افغانستان تحت تاثیر عوامل مختلفی است که ریشه آن در این است که افغانستان صحنه برخورد دو نیروی جدید و قدیم است.

نیرویی که دارای تفکرات منظم، کلاسیک، مدرن و دولت محور است و نیرویی که جزو تهدیدات نوین است و گروه محور است در واقع از نظر من ریشه اصلی مشکلات آمریکا در افغانستان به این مساله برمی گردد. به هر حال آمریکا با یک تهدید مشخص مواجه نیست که بتواند در یک فرصت زمانی محدود و در یک عملیات پرشدت و کوتاه مدت آن را از بین ببرد.

مثلا افغانستان اگر بعنوان یک دولتی که تهدید قلمداد می شد، آمریکا شاید ظرف کوتاه مدت قادر به حل مشکل این کشور می شد اما تهدیدهای نوین ماهیت شان متفاوت است و منبع و منشا آنها مشخص نیست یعنی شما به گروه طالبان، القاعده و داعش نگاه کنید در عملیات جنگی مشخص نیست چه کسی عضو القاعده است و یا چه کسی عضو داعش یا چه کسی طالب و چه کسی حمله می کند یعنی محل تهدید مشخص نیست و نیروهای آمریکایی و افغانی نمی دانند در چه موقعیتی مورد حمله قرار خواهند گرفت و حتی نمی دانند در چه موقعیتی باید به تهدید حمله کنند.

آمریکا و دولت افغانستان فقط تنها با بحث طالبان مواجه نیستند که با طالب مصالحه نموده و جنگ خاتمه یابد بلکه با انواع و اقسام گروه های رادیکال از قبیل جنبش اسلامی ازبکستان، جنبش اسلامی ترکستان شرقی، داعش، القاعده جبهه النصر و مجموعه ای از گروه های رادیکال که در دو سوی مرزهای افغانستان و پاکستان و داخل افغانستان مستقر هستند مواجه اند.

در واقع این تهدید نوین سیاست اش بر این است که جنگ را فرسایشی و دشمن را از لحاظ روانی تحت تاثیر قرار بدهد. واقعیت این است که در نهایت این تفکر باعث خواهد شد که آمریکایی ها تسلیم این گروه ها شوند و سایر مسایل به نظرم در حاشیه قرار می گیرد چرا که این گروه ها گروه های ایدیولوژیک هستند و موقعیت جغرافیایی و تپوگرافی و ساختارهای اجتماعی، اقتصاد، فقر، سنت و اخلاق یعنی وفاداری های جمعی این منطقه باعث شده این گروه ها یک گروه های منسجم و مجهز به سلاح های مدرن باشند که این مساله کار نه تنها آمریکا بلکه کارهر کشور دیگری را نیز با مشکل مواجه می کند.

احمد سعیدی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
سعیدی
آمریکا
افغانستان
صلح
طالبان
نظرات بینندگان:

>>>   نه طولانی ترین جنگ روس ها در افغانستان بوده است و نه هم طولانی ترین جنگ امریکا در افغانستان.
این در حقیقت طولانی ترین جنگ افغانها از چهل سال بدینسو است که در اثر آن میلیون ها نفر کشته و زخمی شدند و میلیون ها نفر آواره و در بدر و بی خانمان.
اگر باور نداری مجموع تلفات جنگ روس ها را و مجموع تلفات جنگ امریکایی ها را در افغانستان، نظر به تلفات افغانها محاسبه کن.
گرچه استاد ریاضی نیستی، اما شاید در مکتب یک کم ذره ریاضی خوانده باشی و جمع و تفریق را یاد داشته باشی.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است