ناگفته نباید گذاشت که برای هزاره‌ ها شرکت در انتخابات پارلمانی به مراتب مهمتر از انتخابات ریاست جمهوری می‌ باشد.

زیرا در انتخابات پارلمانی اگر هزاره‌ها با هماهنگی و انسجام در راستای تراکم رای و اراده شان عمل کنند قطعا شانس آن را دارند تا تعداد زیادی از نخبگان متعهد، باسواد و شجاع هزاره را به نمایندگی از جامعه‌ شان به پارلمان بفرستند. این کار زمانی میسر است که شخصیت‌ های خوش‌ نام سیاسی، مذهبی، متنفذین قومی، اساتید دانشگاه و سایر نخبگان هزاره‌ با حفظ وابستگی‌ های سیاسی و عقیدتی شان حول محور تامین منافع و خواسته‌های مشخص جمعی گرد آمده و با رویکرد مشارکت عقلانی و بر مبنای واقع بینی سیاسی در قدم اول با ایجاد یک مکانیزم اصولی، رای و اراده هزاره‌ها را متراکم ساخته و بر مبنای آرای اکثریت نمایندگان چیزفهم و متعهدشان را از مناطق مختلف بعنوان کاندید انتخاب و به ستاد انتخاباتی کشور معرفی کنند.

در گام دوم مجموع نخبگان، علما، متنفذین و شخصیت‌ های با اعتبار قوم یک ستاد تبلیغاتی برای کاندیداتورهایشان درست کرده و از تمام امکانات مادی و معنوی جامعه برای گرفتن رای به آنان هزینه کنند قطعا با تراکم رای مردم این کاندیدهای واحد، رقم قابل ملاحظه‌ای از رای هزاره‌ها را به خود اختصاص خواهد داد طبعا با این رویکرد رای هزاره‌ها هدر نرفته و حضور سنگین و مقتدرانه نمایندگان بافهم و متعهد مردم ما در پارلمان کشور به نفع همه خواهد بود.

در غیر آن نه تنها رای هزاره‌ها پراکنده و متشتت شده بلکه همانند گذشته رندان سیاست باز، معامله‌گران حرفوی، کلوخ‌ های چشمدار، بلی قربان گویانی ذوحیاتین و .... به نمایندگی از هزاره‌ها به پارلمان راه می‌ یابند که هیچ تعهد و الزامی نسبت به مصالح و منافع جامعه‌ مان ندارند.

پیش از آنکه آنان از تریبون ملت در صحن پارلمان در راستای خواسته‌های برحق و عادلانه‌ی مردم شان کارگرفته و زبان گویای مظلومیت جامعه‌ی بی‌پناه شان باشند توسط صحنه داران و دکانداران سیاسی به خدمت گماشته شده و بلندگوی تبلیغاتی آنان می‌ شوند.

اکنون اگر هزاره‌ها نمی‌ خواهند که مانند گذشته رای شان که در واقع خون سرنوشت شان می‌ باشد در صندوق‌ های امثال نمایندگان کنونی هزاره در پارلمان سرازیر شده و به این سرنوشت مواجه شوند باید اجازه ندهند تا با انتخاب اشخاص معلوم‌الحال و ناشایست رای و سرنوشت شان را بر باد دهند فراموش نکنیم که رای به زور از ما گرفته نمی‌ شود پس ما مشخصا مسوول انتخاب ناشایست مان هستیم.

پس بر ما است تا ثابت کنیم که در جامعه هزاره قحطالرجال نیست و ما صلاحیت انتخاب نماینده شایسته، باسواد، شجاع و متعهد جامعه‌ی خویش را داریم.

عباس دلجو

>>>   عباس جان تو بهتره از پيسه سوسيال استراليا لذت ببرى، عمرت بسر آمد اما سرت به عقل نامد
رفيق

>>>   اگر هزاره ها در انتخابات ریاست جمهوری سهم بگیرند و یا نگیرند، اگر تنها رییس جمهور بود، معاون دوم اش هزاره است و اگر هم ریاست جمهوری و هم ریاست اجراییه بود، معاون دوم ریاست اجراییه نیز هزاره است.
در انتخابات پارلمانی یک تعداد معدود و کلای هزاره ها از کابل و وردک و غزنی خواهد بود و یک تعداد اکثریت هم از بامیان و دایکوندی.
خلاص. همینقدراستحقاق شان است.

>>>   مشکل هزاره به آسانی حل نمیشود مگر اینکه احزاب فعلی شان محو شود و حرکتهای مدرنی بوجود آید که کاملاً شفاف و منسجم عمل کنند
شاید حتی فعلاً بهتر است که هیچ وکیل نداشته باشند تا قدر انتخاب دقیق و حرکات منسجم را لمس کنند

>>>   از جوالی چیزی جور نمو شه

>>>   اول احزاب ناچل را هضم کنید ، گفتمان های وسیعتر را سامان دهید ، نقاط ضعف را پیدا کنید ، و بطور موثر آماده انتخابات های مناسبتر بعدی شوید!
فعلاً دوره ماهیگیری است نه مطرح شدن هزاره یا کدام غیر پشتون دیگر!
وقتی آب امریکا صاف تر شد باز بیایید و ورجک وورجک بزنید
استاد پوهنتون هزاره

>>>   اگر دنباله رو همین کریم خلیلی معامله گر قوم فروش و سرور دانش چوکی پرست خودخواه وترسو باشید بدانید و اگاه باشید که روز و روزگار مردم هزار بد و بدتر خواهد گردید نه بهتر و خوبتر اما اگر اینها را پشت کردید و بیک رهبری نو و جوان و دلسوز منسجم شدید بدانید که جای شما بیشتر از دیگران رونق پیدا خواهد کرد در غیر ان همان اشاست و همان کاسه شکسته .

>>>   از شتربوي الاغ گوسفند بوي كوچي هاي كه سال يك بار هم استحمام هم نميكنند پشتون ها بيسواد يهودي هم چيزي جور نميشه .....

>>>   آقای دلجو:
سلام برشما،ازینکه برای هزاره هابسیارنگران هستید،خوب است اقلاهزاره هم بخشی ازشیعه است،امابرای شمااین مشوره را میدهم:
1 - چراهزاره ها بیشتربه هزاره می اندیشند،هزاره درظاهرامربه نان ونوای دنیایی رسیده اند،ازلیلامی فروشی،نانوایی،تبافی،حمالی،خدمه کاری وحمامی گری،اکنون به مقام معاون ریس جمهوری،دموکراسی زنانه یی و...رسیده اند،چون درصحبتهای هزاره هاهمیشه سروصدای وحدت ملی شنیده میشود،هرجاصحبت ازوحدت ملی میشود،بازعکس عبدالعلی ظاهرمیشودوزیرش رهبروحدت ملی نوشته میشود،اگرشماراست میگوئیدکه شماعلم بدوشان وحدت استیدپس تنها هزاره ملت نیست به دنبال حق تمام مردم وملیتهاباشید،درگذشته گفته میشدکه هزاره یعنی شیعه،حالاشماباهزاره هزاره گفتن اقلاشیعه راهم پارچه پارچه کرده اید،مردم افغانستان ازقبل درک کرده اندکه هرکس دنبال هدف خودش سرگردان است وهزاره ها هم همینطور،ازینکه دکانداران هزاره راتشخیص داده ایداین یک اندیشه متمدنانه شماست،به یقین تجریداین مهره های فاسدازپیکرهزاره،هزاره رابه سوی رفاه خواهدبرد،پیشنهادمن بشمااینست که به دنبال(هزاره مسلمان،مومن،پیروخط علی وپیامبر،پیرومکتب زهراوقرآن باشید)که این هدف شمارابه رستگاری خواهدرساندنه هزاره هزاره.
هموطن تان ازکابل

>>>   در جواب هموطن از کابل
راست گفتی که هزاره ها در گذشته فقیر وعقب نگه داشته شدند.
فرق است بین عقب مانده و عقب نگه داشته شده.
دوم اینکه مذهب یک مسئله شخصی است.مذهب انتخاب است ولی قوم اجبار.
برادر ما سالهای جنگ داخلی و جنگهای کابل را فراموش نکرده ایم که چطور بعضی از برادران که هویت خود را از هزاره ها به دست اورده بودند چگونه از پشت خنجر زدند.
وچطور در اجلاس بن بعضی از همین مثلا هم مذهبی ها خودرا مستقل از قوم هزاره معرفی کردند .فراموش کرده اید که خود ساز جدایی سردادید.
وچه کسی برای کسب هویت مستقل در دریافت تذکره اعتراض میکرد؟چه انتظار دارید از کسانی که وقت خوشی برادرند ووقت ناخوشی خود را تافته جدا بافته میدانند مردم هزاره یاد کند.!!!!!

>>>   ازچوکات خورد خارج شو بزرگ بیاندیش یعنی برای هزاره ها نه بلکه برای تمام مردم افغانستان مهم است

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است