تاریخ انتشار: ۱۰:۳۴ ۱۳۹۷/۲/۱۸ | کد خبر: 150799 | منبع: | پرینت |
این روزها یکی از ولایتهای جنوبی افغانستان به دو اسم «قندهار» و «کندهار» نوشته و خوانده میشود که اسم اولی در فارسی و دومی در پشتو مورد استفاده قرار میگیرد. اگر منابع رسانهای پشتوزبان، از قندهار به کندهار یاد کنند، عیبی ندارد زیرا برای دوستان پشتوزبان ما تلفظ «ق» و «ف» مشکل است. عزیزان پشتوزبان، حرف اولی را با صدای «ک» و دومی را با صدای «پ» ادا میکنند که تلفظ اسم قندهار به کندهار در زبان پشتو امری پذیرفته شده است. حتی برای خارجیها و انگلیسیزبانها نیز که تلف حرف «ق» دشوار است، اگر قندهار را کندهار بنویسند و بخوانند، ایرادی نیست اما وقتی رسانههای فارسیزبان نیز قندهار را کندهار تلفظ میکنند و مینویسند، جای تأمل دارد و پذیرفتنی نیست. این که آیا قندهار و یا کندهار اصالت تاریخی دارد؟
عزیزان را به مطالعه متن زیر دعوت میکنم:
اسم قدیمی قندهار در منابع قبل از اسلام متفاوت ذکر شده است. در کتیبه «تخت جمشید» که در آن مناطق تحت نفوذ «داریوش» ذکر گردیده، اسم قندهار فعلی «هراخوتیش» آمده است. در منابع یونانی مثل تاریخ «هرودوت» این منطقه تحت عنوان «اراخوتی»، «اراکوزیا» و یا «اراکوتس» و در منابع عربی و دوره اسلامی «رخج»، «رخذ» و «رخود» یاد شده است. در منابع اسلامی همزمان با این نام، منطقه وسیعی تحت عنوان «تگینآباد» یا «تگناباد» هم در محدوده رخج ذکر گردیده است. «عبدالحی بن ضحاک» در «تاریخ گردیزی» یا «زین الاخبار» از این منطقه نام برده است. اینکه تگینآباد در کجا موقعیت داشته، بطور دقیق معلوم نیست ولی آنچه که شواهد تاریخی و جغرافیایی گواهی میدهد، تگینآباد از شهر فعلی قندهار فاصله چندانی نداشته است.
همچنین منطقه دیگری که در گذشته از آن اسم برده شده سرزمین «پنجوایی» یا «پنج نواحی» است. در کتاب «حدودالعالم» که حدود هزار سال پیش نوشته شده است، از پنجوایی و توابع آن مثل «جالیکان/ زله خان» نام برده شده است. بنا به تصریح مورخین دوره اسلامی، منطقه پنجوایی مرکز رخج سابق بوده است ولی با گذشت زمان رونق خود را از دست داده، چنانچه اراکوزیا رخج و تگینآباد، اسم خود را به قندهار فعلی واگذار کردند. البته «مسعودی» در «مروج الذهب»، «محمد بن جریر طبری» در تاریخ «طبری» «ابن خردادبه»، در «مسالک الممالک» و «ابن بطوطه» در «نحله» یا «سفرنامه» خود نیز از سرزمینی به اسم قندهار نام بردهاند ولی منظورشان قندهار فعلی نبوده بلکه منطقه سرسبزی در هند بوده که چند قرن میشود از آن خبری نیست یا حداقل در حال حاضر به اسم دیگری نامیده میشود.
این نکته هم قابل یادآوری است که در کتیبه «داریوش» و تاریخ «هردوت یونانی» و «تقویم البدان ابوالفدا»، سرزمینهای بین پیشاور، ننگرهار و کابل به نام «گندارا» یاد گردیده است. یک نظریه این است که اسم کندهار، معرب و شکل تغییر یافته همین گندارا است. البته این نظریه نیاز به ارائه ادله تاریخی دارد که بر چه اساسی «گندارا»ی پیشاور اسم خود را به جنوب آریانای قدیم منتقل کرده است؟ تاکنون سندی که ثابت کند بین اسم گندارا و کندهار ارتباطی وجود دارد، ارایه نشده است. اما آنچه به بحث ما برمیگردد، یادآوری و ذکر منابع تاریخی از قندهار مشهوری است که در حال حاضر ولایتی به همین نام در جنوب افغانستان وجود دارد.
اسم قندهار فعلی به همین نام بعد از سده ششم هجری در منابع تاریخی و سفرنامههای سیاحان درج گردیده است. «سیف هروی» در «تاریخنامه هرات»، «بلاذری» در «فتوحات سند» و «بشاری مقدسی» در «احسنالتقاسیم» از قندهار کنونی با حرف «ق» نام بردهاند. «معینالدین محمد زمجی اسفزاری» صاحب کتاب «روضاتالجنات فیاوصافالمدینهالهرات» در قرن نهم هجری و «تاورنیه» گزارشگر مسیحی در سفرنامه خود در قرن ۱۷ میلادی نیز از قندهار به همین نام یعنی قندهار یادآوری کردهاند.
«غیاثالدین» معروف به «خواندمیر» در کتاب «حبیب السیر» که در زمان تیموریان هرات در قرن دهم نوشته شده و «ظهورالدین محمد بابر» بنیانگذار سلسله تیموریان هند نیز در کتابش که «تزک بابری» نام دارد، از قندهار به همین نام یاد کردهاند. تاریخ «سند» تالیف «میر معصوم بکری» که در قرن یازدهم هجری نوشته شده و «اسکندر بیگ ترکمان» در کتاب «عالم آرای عباسی» نیز در چهارصد سال پیش از قندهار به همین نام یاد کردهاند. «خواجه نعمتالله هروی» در کتاب «مخزن افغانی» که آن هم در حدود ۴۰۰ سال پیش نوشته شده، از قندهار به همین نام یعنی قندهار یاد کرده است. در کتاب «پته خزانه» که برای عزیزان پشتون قابل اعتبار است، نیز اسم قندهار، به همان شکل اصلی آن یعنی قندهار آمده است. همچنین میرزا «زینالعابدین شیروانی» در سفرنامه خود که «ریاضالسیاسه» و «بستانالسیاحه» نام دارد، از قندهار در قرن ۱۳ هجری به همین نام یاد کرده است.
نتیجهگیری:
ماحصل بحث ما این است که از قرن ششم هجری تاکنون اسم قندهار، قندهار بوده است. حتی این اسم در تمام اسناد دوره «هوتکی» و «درانی» نیز به همین شکل درج شده است. البته در تمام اسناد دوره ظاهرخان و حتی دولتهای بعدی، بازهم قندهار به همان اسم تاریخی خود یعنی قندهار یاد شده است. فقط در چند دهه اخیر در بعضی از ادارات دولتی و رسانههای محلی، اسم قندهار تبدیل به کندهار شده است. همان طور که در اول ذکر شد، علت این تبدیلی از جایی که پشتوانه تاریخی و فرهنگی داشته باشد، بیشتر دشواری در تلفظ حرف «ق» و تبدیل آن به «ک» بوده که در گویش عزیزان و دوستان پشتوزبان ما رایج است.
مرادی
>>> قـنـدز یا کـنـدز ؟؟؟
>>> تنها کلمه قندهار نیست که حرف قاف داشته باشد و پشتون های ما آن را تلفظ کرده نتوانندو کندهار مینویسند و کندهار نیز مبخوانند.
بلکه بسیار کلمات دیگر نیز است که حرف قاف دارد و کاف تلفظ میکنند،اما قاف مینویسند. مثلاً:
کاری-قاری
کران کریم-قرآن کریم
کورباغه-قورباغه
کروت-قروت
و دیگران.
پس کلمه قندهار نیز میتواند کندهار تلفظ شود،اما قندهار نوشته شود.
امید وار هستم که پشتو تولنه روی موضوع فوق عور و بررسی نماید و از نوشته دوگانه نام ها بطور جداگانه در پشتو و فارسی صرف نظر کنند.
مثلاً جمله زیر را چطور به پشتو ترجمه میکنید؟
قاری صاحبان در قندهار بعد ار تلاوت قرآن کریم،قروت نوش جان کردند.
کاری صاحبانو په کندهار کی،پس له کران کریم تلاوت نه،کروت نوش جان وکر.
ویا این که:
قاری صاحبانو په قندهار کی،پس له قرآن کریم تلاوت نه،قروت نوش جان وکر.
از نظر شما کدام اش خوبتر خواهد بود؟
>>> در این مسړله اینامر قابل توجه است که در زبان پشتو حرف قاف وجود ندارد. تمتم کلماتی که حرف قاف دارن پشتو زبانان آن به کاف تلفظ می کنند. مثلا قندهار را کندهار ، قندوز را کندز، قلات را کلات، مقر را مکر، قره باغ را کره باغ و... تلفظ می کنند منتهادربرخی موارد مانند قندهار، قلات و قندوز در کتابت نیز قاف را کاف تبدیل کرده اند.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است