تاجيك ها اعتماد به حزب جمعیت از دست داده اند
 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۵۹    ۱۳۹۷/۳/۱ کد خبر: 151251 منبع: پرینت

حزب جمعيت يك نهاد بزرگ و معتبر براي جمع شدن تاجيك ها بود و بعد شكست هاي پي در پي اين حزب در مقابل پشتونيست ها، عدم پاي بندي اعضاء به أصول و آرمانهاي حزب، از هم پاشيده شدن تدريجي حزب جمعيت در طول اين سالها را رقم زده است.

نسل جوان امروز تاجيك اعتماد شان را به اين حزب از دست داده اند، بزرگان تاجيك يا تغیيراتي را در ساختار حزب جمعيت به وجود بياورند يا آن را منحل كنند از يك نهاد قابل اعتماد ديگر مانند كنگره ملي پيروي كنند.

بزرگان تاجيك مسووليت سنگينی به عهده دارند، غير پشتونهاي ديگر چشم اميد شان در مقابل پشتونيست ها به تاجيك ها دوخته شده و هيچ گروه قومي ديگر نمي تواند به تنهايي وارد كار زار در مقابل پشتونها شود و نبايد هم شود چونكه مشكلات و عواقب خطير براي آنها دارد.

اگر تاجيك ها در برابر فاشيست ها اتحاد خود را حفظ نكنند نه تنها سبب نابودي خودشان بلكه ديگر اقوام كشور را نيز در بر خواهد داشت.
وقتي تاجيك ها اين همه تكه تكه هستند اقوام ديگر در كنار كدام يك تاجيك در مبارزه بر عليه پشتونيست ها قرار گيرد؟!

پس بايستي يك نهاد معتبر وجود داشته باشد كه تاجيك ها در آن متحدانه، هدفمند بسوي درهم كوبيدن وسقوط پايه هاي استبداد وظلم فاشيستي قدم بردارند تا ديگر اقوام از جمله هزاره ها، و ازبيك ها به آن اعتماد كنند و در كنارشان بر عليه پشتونيست ها قرار گيرند و با اعتماد براي تغير نظام حركت كنند.

گل امیری


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
امیری
تاجیک
جمعیت
نظرات بینندگان:

>>>   در مقابل فاشیسم همه غیر فاشیست ها منحد شوند.

>>>   مرد تاجیک‎ en 3 anderen.
این شیادان تاریخ اصلاح ناپذیر هستند

خطاهای بشری اول رهگذر، بعد میهمان و چندی نمی گذرد كه صاحبخانه می شوند

ابله ای که خود را گم کند
کدخدای خانه مردم کند

این اشتباه بزرگ را نیاکان مان کرده اند که این کوچی های بی سر و پا و چوب سوخت تازی را در این سرزمین ما جا دادند ولی این نمک خرامان دعوای مالکیت سرزمین ما را دارند و به خاطر قدرت به هر کرادار تروریستی دست میزنند حتی چنگ به دامان بیگانه ها زده اند و عساکر هر بیگانه ( کس و ناکس ) را باخود آورده اند تا بالای گرده های مردم بالا شوند
این قدرت طلبان تروریست حتی پدر و کاکا و پسر کاکای خود را به خاطر قدرت به قتل رساندند و یا کور کرده در زندان انداخته اند
خود قضاوت کنید که پروای شما را هم ندارند و امروز قوم خود این اوغانه بیسواد و عقب مانده ترین غول ها هستند

تن فروشان دگر فردی نگوید فاحشه
تا که فاسد زاده گان میهن فروشی می‌کنند

اومردم بومی این سرزمین !
بیدار شوید .....
نگذارید این خاک فروشان مزدور بیگانه گان به مرگ تدریجی همه تان را نابود کنند
مرگ بالای همه امدنی است ولی مرگ با افتخار بهتر از مرگ نامردانگی است

اگر مایه زندگی بندگیبیت
دو سد بار مردن به از زندگیست

>>>   لطیف پدرام:
زبان من فارسی است.
سرزمین نیاکان من خراسان نام دارد.
من از این دو ارزش به هیچ عنوانی نخواهم گذشت،
فروگذاشت نخواهم کرد.

>>>   ...
هشد ار ، هشدار قبیله افغان کوچی ناقل یک آدم هم روشنفکر ندارد ولی میلون تن فاشیست دارد مانند اشرف غنی کوچی نسل کشی می کند، حکومت قبیله ناقل با طالب وحشی هم دست است جوانان پولیس و ارتش مربوط به یک قوم خاص را اشرف غنی قصدا هر روز دسته دسته می کشد و یا به دست طالب می سپارد.

از اینکه هر روز تابوت عزیزانمان را با اجسادشان به زیر خاک دفن کرده خسته شدیم، هیچ بی وجدان و بی غیرت تاجیک نیست که تمام جوانان ما را از جنوبی جمع کرده بیاورد تا هر قوم امنیت ولایت و خانه و محل زندگی خود را بگیرد، ما هر روز از جنوبی محافظت می کنیم، با تاسف در بدل محافظت از خانه و منزل این بزرگواران تابوت جوانانمان را هدیه می گیریم.

افسر پولیس ملی سه ساعت قبل از کشته شدنش به خانه زنگ زده و آخرین خدا حافظی با فامیلش داشت او گفته مهمات ما تمام شده، از وزارت داخله و دفاع طیاره خواستیم تا اسلحه و مهمات برای ما بیاورد آنها گفتند تمام طیاره ها مصروف حمل و نقل مواد انتخاباتی و وکلا است پس از چندساعت خداحافظی جسد بی روحش را از زابل به کابل آوردند. در این نبرد ده ها جوان تاجیک کشته شدند.

وکیل زابل که از قبیله افغان است در پارلمان با تاجیک ها دشمنی دارد اما جوان تاجیک زن و دختر وکیل زابل را از اسارت طالب و داعش به بهای جانش حفاظت می کند.
قابل يادآوريست كه فاشيستانى مانند غنی احمدزی بجاى اينكه فكرى بخاطر إيجاد فرصت هاى كارى و فراهم آورى لقمه نانى به اين فقرا نمايند، تلاش دارند تا در پهلوى نان شان هويت شان نيز گرفته شود و مردم شریف را بى هويت شوند.

اولین گام درراه ازبین بردن تعصبات قومی وقبیلوی تخییر نام افغانستان است. زیرا این نام، علاوه بر اینکه درزبان انگلیسی به سگ شکاری ، اطلاق شده است، وهم در اروپا این نام از نظر مواد مخدربنام سورته افغان« جرس سیاه افغان » ! از نظر تاریخی متاسفانه یکی ازسه نامهای یک قوم واحد است، یعنی ، افغان؛ پتان، پشتون یا پختون، هرسه این نامها به یک قوم خاص اطلاق میگردد. بقیهء ملیتهای این کشور هرگز نه افغان استند ونه هم با افغان کدام پیوند تاریخی وفرهنگی ویا نژادی دارند.
افغانها مطابق تیوری پدر ژورنالیزم اوغانی، محمود خان طرزی، زبان قومی خودشان را دارند، که زبان اوغانی یا پشتو می باشد.
ازنظر تباری،افغانها یا پشتونها تعدادی ازقبایل هندی الاصل ملتانی بوده که سرزمینهای آبایی شان اطراف کوه سلیمان، خیبر پشتخوا و وپشین وژوب می باشد و این مناطق درتاریخ بنام افغانلند یاد شده است و دریاد داشتهای تاریخی بعضی ازنویسنده گان انگلیسی منجمله ( الفنستون) مولف کتاب افغانان نمایندهء انگلیس در دربار شاه شجاع نامهای تمام مناطق افغان نشین با تفصیل آن ذکر گردیده است.
درقرن بیست ویک برای ازبین تعصبات قومی وقبیلوی، یگانه راه حل در افغانستان کنونی، تغیر نام قومی افغانستان است که اساس تعصب های قومی پنداشته میشود.

ظهور قبیله بنام افغان « پشتون » به علت خشکسالی طولانی در اطراف کوه های سلیمان در ( سال 1018 هجری , قمری ) در دوران حکومت شاه عباس به سیستان سرزمین آبرفتی مسکن گزین شده اند. کوه های سلیمان در شمال غرب پاکستان کنونی در مرگز شهر مستنگ در تاریخ یمنی محاربات سلطان محمد از افغانان و محل سکونت آنان در وادی رور سند و اطراف کوه های سلیمان در هند نام برده است و از توابع ایالت سند و از اجزاء پاکستان کنونی می باشد.
سید محمد یعقوب هروی در تاریخ نامه ی هرات، نیز این واقعیت را می نویسد زیستگاه اوغان« افغان » یکی از ولایات مکران بوده است. شهر مستنگ شامل دهات بسیاری بوده است چنانکه در حاشیهء کتاب تاریخنامه ی هرات هم ذکر شده است که: شهر مستنگ یا مستنج را استخری و مقدسی هر دو در آثار خود اسم برده اند.
وقتی تاریخ خراسان قدیم (افغانستان امروزی) را بررسی نماییم طایفه ی افغان و کشوری به نام افغانستان در تاریخ و جغرافیای کشور ما موجود نیست و مردم ما که امروز برخلاف صریح اسناد تاریخی افغان نامیده می شود هیچ گونه تعلقی به افغانستان دیروزی و مردم آن سرزمین که اوغان=افغانها بوده اند، ندارد.
ابوریحان بیرونی در کتاب تحقیق ماللهند نوشه است قبیل افغان در کوه های غرب هندوستان به سر می بردند وتابه حدود رودخانه سمندر میرسد.

منابع :
افغانستان در پنج قرن اخیر نوشته میر محمد صدیق فرهنگ
مجمل‌التواریخ، ابوالحسن گلستانه، صص ۶۴
اقوام – کوچی ‌نشینی، مجموعه مقالات، به کوشش محمد حسین پاپلی یزدی، ۱۳۷۲ شمسی
افغانان (گزارش سلطنت کابل)، مونت استوارت الفنستون، ترجمهٔ محمد آصف فکرت، ۱۳۷۶
— met ‎پامیر سار پامیر سار‎ en ‎توریالی خاوری‎.

>>>   اقای پدرام بهترین گزینه است برای عدالت خواهی چون سران جمعیت شایستهگی رهبری خود و دیگر اقوام برادر را ندارند .

>>>   رهبران جمعیت چون برهان الدین ربانی ، قسیم فهیم، داکتر عبدالله ، یونس قانونی واز مردم هزاره کریم خلیلی در حق ملت تاجیک و سایر اقوام جفایی نا بخشودنی کردند در اولین شب بعد از لوی جرگه قانون اساسی معامله کردند و کلمه نا میمون افغان را در قانون اساسی اضافه کردند.

>>>   تمامی مقامات ردیف اول جمعیت و کلانتران وحدت مثل خلیلی ، دانش و محقق معامله گرانی هستند مستند ، اسناد معاملات و زد و بند های ضد قومی شان در اختیار آمریکایی ها و حکومت کابل است ناگفته نماند خلیلی و دانش خاینان به قوم هزاره هستند . اگر تاجیک ازبیک و هزاره حلقه بردگی اوغانها را نمیخواهند باید رد این ها را رهاکنند . برای هزاره احمد بهزاد، برای تاجیک ها لطیف پدرام ، برای ازبیک ها علی الحساب جنرال دوستم و بعد ها پسرش بهترین گزینه است اما بهترین گزینه برای رهبری این سه قوم لطیف پدرام میباشد وشرطش هم اینست که دور تند روان مذهبی خط گرفته شود.

>>>   جمیعت باید در ساختارخود تجدید نظر کلی کند باید در اساسنامه تجدید نظر شود و از شیوه های جدید مبارزه استفاده شود به جوانان روشن فکر جا تخصیص داده شود تا مبارزه همگانی گردد فیصدی زیاد جوانان تاجک از بدنه جمیعت دور استند و در اکثر موارد از طرف عده انحصارگر وفکر بسته که تعداد شان اندک است از ترس آنکه موقف خودشان در خطر قرارنگیرد، کنارگذاشته میشوند و تلاش های مخالفین تاریخی جمیعت را هم نادیده نباید گرفت که تلاش میکنند همه تاجکان باهم یکدست و یک زبان نشوند چون اهدافشان به خطر مواجه میشود. در قسمت برادران هزاره و اوزبیک ذکر شده ، این قرارنیست که در مبارزه یک تن مبارزه کند یا از پا درآید و تا سرحد نابودی قرارگیرد و دیگران روی قراداد باشند تا در موقع بٌرد برادر بزرگ برای دعوای حق باز دورهم قرارگیرند اگر در مقابل خود کامه گی مبارزه میشود باید باهم در یک صف مبارزه گردد تاجک هزاره و اوزبیک از متحدین دیرینه استند که در طول تاریخ باهم بوده اند ولی درین اواخر برادران هزاره و اوزبیک ما از حق نگذریم نظاره گربوده اند و که در تنهایی هرسه ضربات جبران ناپذیری را متحمل شده اند اتحاد ما ضامن سیاست ،عدالت و جایگاه ملی ما میباشد اگرهمه میخواهند اقتدارملی خودرا داشته باشیم سران باید جلو جفنده ها و معاش خورهارا در هر موقیعت بگیرند تاشود اتحاد تاریخی خود را باز یابیم.
خراسان زاده

>>>   برای رهبری جمعیت هیچکس مستحق تر از استاد سیاف نیست

>>>   نظر به قانون احزاب حزب باید قومی نباشد
توحین است به کسانی که خودرا پشتون مینماند و عضو این حزب است
اصلا ملیت محترم تاجک دیوانه نیست که باند مافیایی حمعت نمایندګی این میلت پر افتخار را نماید
رهبری ان از ابتدا فرسوده و دور از اخلاق جامعه ما بوده برای ما و جهان این حزب دزد قاتل مافیا است
با موضیع ګیریهای بی مفهوم ان این حزت اصلا هیج اهمیت ندارړ
احمدی از کابل افغانستان

>>>   هر تاجک خودش ریس حزب جمعیت است
بدخشانی


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است