عبدالله بسیار مکار است بر سر غنی ماند که دوستم تبعید شود و استاد عطا از مقامش کنار زده شود. غنی وعده قلع و قم همه جمعیتی ها و جنبشی ها و وحدتی ها را به پاکستان داده است | ||||
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۵ ۱۳۹۷/۳/۳۱ | کد خبر: 152110 | منبع: | پرینت |
شیرین گل در فراق تک فرزندش به جای شادی و خوشی در این ششمین عید پس از کشته شدن پسرش روی گلیم ماتم نشسته بود. شیرین گل از نظام موجود و حامیان داخلی و خارجی آن توقع داشت که آن دهشت افگنی را که فرزندش را کشته بود پیدا و نابود کند اما شیرین گل نمی دانست که اشغالگران و حاکمان دست نشانده کشورش سرنوشت او و میلیون ها شهروند وطنش را به چه بازیی گرفته اند.
آری!
محمد اشرف غنی احمدزی پس از آن که دونالد ترامپ طالبان را دشمن خواند و خواهان نابودی آنان گشت مانند دیگر سران قبایل تمامیت خواهی دهشت افکن غلجایی به تشویش افتاد که اگر امریکا همه دهشت افکنان همتبارش را نابود کند در آن صورت قدرت نیرنگ و قدرت ایجاد ترس و سلطه و سیطره بر مردم از دستش بیرون خواهد شد. سران قبایل غیرمتمدن غلجایی اکنون فهمیده اند که آمریکا می خواهد برای نجات اقتصاد و تقویت موقفش در سطح جهان و منطقه به شب خیمه بازی های این قبایل جنایت پیشه و بربرمنش خاتمه دهد از همینرو ارگ کابل با همکاری عربستان سعودی، پاکستان و انگلیس نیرنگ فتوا بازی هایی را آغاز کرد تا زیر نام تجویز فتوای علمای افغانستان برنامه صلح نام نهاد خود را با طالبان جامه عمل ببخشد.
شیرین گل که هر روز به فکر پیدا کردن لقمه نان به عروس و سه نواسه یتیمش چشم به هر در و کوچه دوخته بود می دانست که خون و جان ده ها هزار سرباز و شهروند افغانستان قربانی بازی قدرت بین قبایل غلجایی و درانی شده اند اما شیرین گل هنوز باور نمی کند که رژیم ع و غ اعلان آتش بس با دهشت افکنان همتبار خود را براساس منافع ملی افغانستان عیار ساخته باشد.
شیرین گل باخبر است که در بین قبایل وحشی افغانستان این مهم نیست که فرد قبیله مسلمان یا کافر، مشرک یا منافق، خاین یا جنایتکار، بی ناموس یا باناموس، دارا یا گدا، دانا یا نادان، فاسد یا متقی و بربر یا صلح طلب است یا نیست اما برای قبایل های دهشت افکن این نکته حایز اهمیت است که قبایل شان باید برای بقای خویش و حفظ قدرت غضب شده چطور از حیات افراد خویش به هر نحوی و به هر قیمتی که شده دفاع و حمایت کنند و وحدت خویش را جهت سلطه و سیطره بر اقوام غیر خودی مستحکم تر سازند.
شیرین گل به قول خسرش دختر ماه گل فارسیوان است. ماه گل بیچاره در آوان نوجوانی پس از کشته شدن امیر حبیب الله کلکانی توسط قبایلی های مشرقی از آغوش خانواده اش از شمال مانند هفت هزار و ششصد و پانزده زن تاجیک تبار دیگر دزدیده شده بود. ماه گلِ بخت برگشته به زور به عقد نکاح اجمل خان بچه یکی از خان های کوچی قبیله احمدزی واقع مشرقی در آورده شده بود.
اجمل خان بجای چهار زن شرعی شش عیال داشت که دو تن آنان را که در سنین بیست و هفت سالگی و سی سالگی بودند با تقاضای پدرش خلیفه ساخته بود ماه گل تنها زن اجمل خان بود که برایش دو پسر زاییده بود بقیه زنان اجمل خان در کل هفده دختر قشنگ و زیبا برایش به دنیا آورده بودند. شیرین گل دختر پسر کلان اجمل خان بود که از بخت بد دارای سه همباغ کوچی بود.
جالب است که هر سه همباغ شیرین گل هم هرگز هیچ پسر نزاییدند. شوهر شیرین گل آدم بسیار خشن و بدکردار بود او هر روز زنانش را به نرخ شلغم پکتیایی لت و کوب می کرد شوهر شیرین گل در اثر جنگ بین روس ها و مجاهدین در کوه پایه های مشرقی کشته شد سه همسر او را برادر و دو پسر کاکایش به عقد خویش در آوردند اما شیرین گل حاضر نشد که با هیچ یک از اقارب شوهرش ازدواج کند.
او برای سرپرستی فرزندانش چادر بیوگی بر سر کرد و جگر به دندان گرفت و با ناملایمتی های روزگار پنجه نرم کرد و نگذاشت که کسی او را از فرزندانش جدا کند شیرین گل بوستان و گلستان سعدی را از بر کرده بود و شعر های حافظ را بسیار دوست داشت. کتاب پنج گنج هم نقش ضمیر او شده بود گاه پنهانی به کتاب شاهنامه ی کهنه را که در زیر صندوق خرچ خانه پنهان کرده بود رجوع می کرد و با گریه و آه اشعار آن گنج بزرگ زبان مادری خود را از دل و جان می خواند. شیرین گل ساعت ها در گوشه ی تنهایی صحنه های داستان های شاهنامه را در ذهن بیدار و پردرد خویش تداعی می کرد و گاه چنان به وجد می آمد که انسان گمان می کرد رستم داستان ماده زنی چون او بوده است.
اما پس از روی کار آمدن رژیم وابسته اشغالگران آمریکایی در کابل اساس ارتش اجیر افغانستان بنا یافت سربازی اجباری لغو گشت و آمریکایی ها با کمک وابستگان و دست نشاندگان افغان خویش توانستند اردوی ملی افغانستان را براساس سلیقه های خاص بخصوص متناسب به تخمین نفوس اقوام کشور بسازد. تک پسر شیرین گل هم از روی بیکاری جذب آن ارتش شد.
شش سال پیش طالبان پسر شیرین گل را وحشیانه کشتند. شیرین گل شب و روز گریه می کرد و غصه می خورد که تک و تنها چگونه مینا عروس بیوه و نواسه های یتیمش را پرستاری کند چهار و نیم سال پیش مینا پس از آن که همه دار و نادار نقدی خشویش تمام شد برای دریافت پول به نزد مقامات نظامی محلش رجوع کرد معاون آن بخش نظامی ارتش ملی افغانستان از مینا که زن خیلی زیبا، خوش صورت و باریک اندام بود تقاضای همخوابگی کرد مینا که دختر با شرف و صاحب سیرت بود به رخ آن افسری گویا مدافع ناموس وطن تف انداخت و از اداره اش خارج شد و دیگر هرگز پا به هیچ اداره رژیم گذشته و کنونی نگذاشت.
شیرین گل هم از شر بی پولی مجبور شد که حتی زمین های میراثی پسرش را به ارباب محل بفروشد تا از طریق پول به دست آمده شکم خود، مینا و نواسه هایش را سیر نگهدارد اما شیرین گل مانند مینا از نعمت خواندن و نوشتن و توانایی و مهارت های علمی نقد شرایط بی بهره نبود. ماه گل دختر یک عالم بود و با خواندن و نوشتن آشنا بود پدر و مادر ماه گل توسط ملاهای حامی نادرخان در شمالی کشته شده بودند اما ماه گل دخترش را دور از همباغ ها و پنهان از شوهرش باسواد تربیه کرده بود زمانیکه محمد اشرف غنی احمدزی اعلان آتش بس کرد شیرین گل زار زار گریه می کرد و در هنگام نماز رو به آسمان کرده همی گفت:
"ای خدای بزرگ، چرا ای ملاهای خاین و پول پرست شورای نام نهاد علمای افغانستان همین فتوای ضد انتحاری و ضد دهشت افگنی را هجده سال پیش صادر نکردند؟ چرا حامد کرزی همین شورای عالم نماها را پیش پس از سال 1383 دایر نکرد و از آنها نخواست که جنگ و مسلمان کشی و انتحار را حرام اعلان کنند؟ خدایا رحم و قهر تو را بگردم این چه روز است که سر ما مردم غریب و ناتوان آمده که حالا ای حرامزاده های بی ناموس که متوجه از دست دادن قدرت شده اند با همی مشت جنایتکاری مسلمان نمای هم قبیله خود زیر نام آتش بس و صلح متحد شده اند؟
خدایا این رژیم نامشروع و این طالبان ظالم و دیگر دهشت افکنان جنایتکار را به غضب خود گرفتار کن. الهی تو سر ما رحم کن. خدایا! این آمدن طالبان در کنار این رژیم باز دریا خون را در دیگر مناطق افغانستان جاری می کند خدایا مسلمانان را از شر این قوم وحشی و درنده و بی رحم نجات بده. بار خدایا! مادرم از این قوم ددمنش چه خیر دید؟ مه و بچه ام از این مردمی گرگ منش چه خیر دیدیم که باز نسل های بعدی ما مسلمانان از این آدمکش ها و جانی ها خیر ببینند؟"
شیرین گل که بدون حضور محرم بالغ حق بیرون رفتن از خانه را نداشت نمی دانست آن کسی که تک پسر نازنینش را به قتل رسانده با استفاده از نام آتش بس سه روزه وارد قریه شده است. درحقیقت آن قاتل فرزند شیرین گل پسر همان ملای محل شان است پدر قاتل پسر شیرین گل کسی است که به گوش آن مقتول ذان محمدی داده بود و او را در کودکی هم ختنه کرده بود. شیرین گل پس از شنیدن خبر آمدن طالبان به قریه اش سه نواسه یتیمش را با خود گرفته به خانه ملا صاحب محل رفت تا از پسر او بپرسد که قاتل بچه اش چه کسی بوده است؟
همین که پسر ملا شیرین گل را دید جا خورد چون او می دانست که چگونه، چه وقت، چطور و چرا پسرش را کشته بود. پسر ملا در جوانی عاشق مینا بود اما پدر مینا دخترش را به پسر شیرین گل داد. از این رو پسر ملا در برابر پسر شیرین گل عقده گرفته بود و با خود عهد کرده بود که هر رقم که شود آن جوان را از بین خواهد برد پسر ملای مسجد محل سر دستک طالبان منطقه خود است.
ملا صاحب همیشه از رژیم حامد کرزی مزد می گرفت و از رژیم ع وغ معاش دریافت می کند. ملا صاحب به مقامات نظامی و ملکی گفته بود که پسرش در راه سفر به پشاور گم شده است اما کسی تا روز اول عید نمی دانست که سردستک طالبان منطقه شان پسر امام مسجد شان است. پسر ملا صاحب نامش را تغییر داده و با گذاشتن ریش بلند و جعل هویت به قتل و قتال و چور و چپاول مال و ثروت مردم محل و مسافران زیر بیرق طالبان کمر همت بسته است بچه ملا صاحب چندین انسان بیگناه را سر برده، ده ها جوان را با مرمی تفنگ های ساخت امریکا کشته و کسی تا دیروز نمی دانست که او کی است و چی است و چه جنایت هایی را انجام داده است؟
پسر ملا زیر نام تطبیق شریعت اسلامی ظلم های زیادی را بر مردم تحمیل کرده است که گبر و نصارا و چنگیز و هیتلر بر سر هیچ انسانی چنان ستم و بیداد روا نداشته بودند اما ناگهان چشمان شیرین گل پس از آن که پسر ملا به او به دروغ گفته بود که قاتل بچه اش را نمی شناسد به ساعت بند دست آن جنایتکار افتاد او به یاد آورد که پسرش هم چنان ساعتی داشت او با کمال هوشیاری از آن سردستک طالبان محلش پرسید: "می بخشید ملا صاحب ساعت چند است؟"
آن طالبی از خدا بیخبر به ساعتش نگاه کرد و گفت: "یازده و نیم بجه.
شیرین گل گفت: بار خدایا، همین زمان و همین ساعت را شاهد بگیر که از تو می خواهم قاتل بچه مرا زجرکش کنی و انتقام خون جگر گوشه ام را از او بگیر.
همین که شیرین گل می خواست از خانه ملا بیرون شود ناگهان بچه ملا گفت: "مادر جان امروز روز عید و آتش بس به خاطر صلح و عفو است. خودت در این روز از انتقام چه گپ می زنی؟ خدا گفته صلح کنید خدا گفته عفو کنید خدا گفته گذشت کنید خودت از روی چه ایقه کینه در دل داری؟ در ای ملک صدها هزار انسان بیگناه کشته شده و امروز همه بازماندگان شان تشنه صلح و امنیت و آشتی هستند. تو اگر به خدا ایمان داری گذشت کن تا خدا گناهان بچه تو را و خود تو را و شوهرت را ببخشد."
شیرین گل گفت: "ببینید مه آدمی عالم نیستم. یک سیاه سری بیوه هستم اما همین قدر می فهمم که هر انسان مسوول اعمال خود است. گذشت مه هرگز موجب بخشش گناهان دیگران نمی شود بچه مه کشته شده. قاتلش بی رحم و بی خدا بوده زنش بیوه و طفل هایش یتیم شده. چهار نانخور سر گردنم بار شده مه از خدا هیچ چیزی دیگر نمی خواهم فقط عدالت می خواهم.
بلی لذتی که در عفو است در انتقام نیست اما عفو کی و برای چی؟ اگر کسی یک انسان را از روی سهو کشته باشد در صورتیکه آن قاتل به خطا و جرم خود در یک محکمه اقرار کند و طلب عفو کند در آن وقت است که بازمانده های مقتول حق دارند که او را ببخشند یا طلب قصاص کنند اما خودتان می دانید که امروز قاتل آمده می گوید که ما شما مردم را به شرطی عفو می کنیم که امارات اسلامی ما را قبول کنید و به ما تسلیم شوید. ای در کجای قرآن آمده که دهشت افکنان یعنی قاتلین ده ها هزار مسلمان بیگناه و نوکر بیگانگان حق دارند و می توانند که با زور وحشت و ایجاد دهشت مردم را مجبور به بخشش جنایت های خودشان کنند؟"
ملا صاحب محل که تازه متوجه حرف های شیرین گل شده بود با صدای خشن گفت: خودت یک سیاه سر و بیوه زنی بی سر و کوی هستی حدت را بشناس بفهم که امروز با یک مجاهد کبیر گپ می زنی. زن را به گپ های شرعی و سیاسی چه کار است؟ برو خانه ات و دیگر هم بدون محرم بالغ از خانه ات بیرون نشو. برو بان که عروست شوهر کند و خودت هم چندان پیر نیستی برو با یک شیخ و ملا عروسی کن و باقی عمرت را خوشی و شادی کن بان که دولت و طالبان سرنوشت این کشور و مردم را از طریق صلح و آشتی تعیین کنند آیا تو نمی دانی که حالا روز روز ما است؟
مگر نمی فهمی که محمد اشرف غنی احمدزی نسبت به حامد کرزی طالب کلان تر است؟ زمانیکه محمد اشرف غنی احمدزی به بهانه کسب تعلیمات اسلامی به پاکستان آمد در حقیقت با کلان های طالبان بیعت کرد و دستور گرفت که چه وقت چه کار کند. حالا ما دیگر نمی مانیم که به زور خدا و کمک امریکا و انگلیس دیگر در این ملک یک فارسیوان و رافضی در دستگاه حکومت داخل شود یا رییس جمهور ما ساخته شود.
شش ماه منتظر باش و باز ببین که افغانستان را همین طالبان تسخیر می کنند یا نه. امریکا و انگلیس با پاکستان و عربستان سعودی قول داده اند که دیگر جنگ در افغانستان بس است و ما باید صلح بیاوریم. این آتش بس در حقیقت آغاز روند صلح بین ما غلجایی ها است کسیکه صلح بین الافغانی ما غلجایی ها را نمی خواهد یا قبول ندارد برود از این ملک گم شود. این ملک ملک ما پشتون ها بخصوص از ما غلجایی ها است. در ظرف شش ما همه دشمنان خود را نابود می کنیم و دولت مطلقا افغانی را در سرتاسر این ملک برپا می کنیم تو را به سیاست و انتقام گیری چه کار؟
مگر در کجای پشتونوالی آمده که زن حق انتقام دارد؟ مگر نمی دانی که ما از سر خود تیر هستیم اما از قوم و پشتونوالی خود هرگز تیر نیستیم؟ مگر نشنیدی که شاعر می گوید خدا در کنار رود نیل با موسی و در معراج با محمد و در لب حوض کوثر با علی و با سلیمان در کوه قاف و با یوسف اندر چاه و با جبرییل امین در هنگام ارسال وحی به چهار رسول خود به زبان پشتو حرف زده است؟
مگر نمی دانی که بر اساس پشتونوالی زن مانند مواشی و دیگر کالاها از جمله اموال منقول حساب می شود؟ مگر نمی دانی که برادران ما در قبیله شینواری زنانی را که دیگر برای شان کارآمد نباشند در داش ها می فروشند یا کرایه می دهند؟ زن چه باشد که تو حالا آمدی گپ از انتقام و سیاست و شرایط عفو می زنی؟
دل صاحب مال که با مال خود چه می کند. دلش که مال خود را خیرات می ته، می فروشه، می سوزانه، گور می کنه، او سو می اندازه یا به اولادهای خود به میراث می مانه تو اگر پشتونوالی را تا حال نفهمیدی بیا چند روز بغل ما بشین و اگر دلت شد با ما عقد کند تا محرم ما شوی و زیر سایه ما قرار بگیری تا ما برایت هم پشتونوالی را در عمل درس بتیم. چهل هشت سال زندگی کردی ولی هنوز درست پشتو صحبت کرده نمی توانی! چرا؟
پدرت بی غیرت بود او هم از مادر فارسیوان بود. گناه پدرکلانت بوده که زن فارسیوان گرفت و برای پدرت هم زن فارسیوان گرفت خون اولاد پشتون را خراب کرد حالا تو یک مشت سیاه سری بی عقل آمدی ثقافت قوم و قبیله ما را زیر سوال می بری؟ برو خانه ات و دیگر تا که محروم بالغ پیدا نکردی از خانه بیرون نشوی که باز حکم شریعت را سرت جاری می کنم."
شیرین گل که دختر یک زن شجاع بود و از مادر آموخته بود ولو که اگر در بند اسارت هم باشید باید برای دفاع از حق خود تلاش کنید. از آن رو رو به ملا صاحب کرد و گفت: "ملا صاحب شما از زمان ظاهر شاه، محمد داوود خان، نور محمد تره کی، حفیظ الله امین، ببرک کارمل، نجیب الله احمدزی، صبغت الله مجددی، برهان الدین ربانی، ملا محمد عمر، حامد کرزی و تا حالا هم که دور محمد اشرف غنی احمدزی است ملا و امام مسجد این محل هستید از دید شما همینهایی که علیه نظام موجود می جنگند کی هستند و چرا می جنگند؟"
ملا صاحب بیش از پیش قهر شد و با صدای پر از خشونت گفت: "ببین من تو را از زمانی که پنج ساله بودی می شناسم. تو با دخترم در همین مسجد برای خواندن سبق دین می آمدی. خوب یادم است که خودت نسبت به دیگر دخترها هوشیارتر و حتی در همان سن کم باسوادتر بودی خوب به یادم است که دو سال بعد از آمدن به مسجد برای پدرت گفتم که ای دخترت به دیگر دخترهای این ده نمی ماند. همین که جوان شد شوهرش بتی تا سرش به خانه داری مشغول شود و در آینده باعث دردسر برای مردم این قریه نشود.
پدرت به گفتم نکرد و تو را دیر شوهر داد. از همان زمان گستاخ و پررو بودی اما باید برایت بگویم که مه شصت سال است که ملای همین قریه هستم. پادشاه گردشی ها را دیدم اما برایت می گم که هیچ وقت ملا گردشی را در این کشور و در سرتاسر جهان نمی بینی. ملا ستون فقرات افغانستان است عالمان دین، دانشمندان، استادان، معلمان، صاحب منصبان، رهبران، احزاب، نیرو های دفاعی و تعرضی داخلی و خارجی نتوانستند در برابر ما ملاها جیک بزنند. نشنیدی که ملاهای کلان می گویند: "افغانستان پربلا باشد ولی بی ملا نباشد". نیاز به حضور ملا بین قبایل قوم ما مهم تر از نیاز به نور آفتاب است انگلیس ها را ما شکست دادیم.
ما اگر با روس ها می ساختیم روسیه شوروی سقوط نمی کرد ما با روس ها نساختیم چون خدا نداشتند. بلی روس ها مثل عربستان سعودی و امریکا و انگلیس هم پول هنگفت نداشتند. کلان های ما ملاها به روس ها سر خم نکردند و بالای خوان نعمت های کم ارزش روس ها نشستند. هان، نیمچه ملاهای خود را در جبهه ملی پدروطن برای مخبری روان کردیم. ملا همیشه دو طرفه می زند یادت باشد که ملا مانند روغن مایع است که در هر ظرفی جا می شود و شکل آن ظرف را می گیرد ولی در نهایت خاصیت و ماهیت خود را حفظ می کند. ملا را می توانند گرو کنند اما ملا هرگز فروخته نمی شود برای ملاها زن و زر و زور و تزویر هدف اصلی زندگی است.
خلقی ها و پرچمی ها که آمدند به تمام ملاها بی حرمتی کردند و ملاها را پیش خواص و عوام بی عزت ساختند. کلان های ما ملاها به پاکستان رفتند انگلیس ها و امریکایی ها برایشان احترام کردند. فرنگی ها برایشان پول و سلاح و شرایط آماده کردند جهاد را ما ملاها آغاز کردیم. ما در برابر روس ها و نوکران شان جنگیدیم خوب هم جنگیدیم اما زمانی که دیدیم با حضور احزاب اسلامی آینده ما در خطر است چاره سنجیدیم که چطور این احزاب را سر هم نابود کنیم.
ما متوجه بودیم که با این احزاب اسلامی حتی حیات مکتب دیوبندی در خطر بود ما همچنین فهمیدیم که هم موقف ما، هم منابع رزق و روزی ما، هم آینده ما و هم کسب خود ما و اخلاف ما در افغانستان تحت خطر است. از این رو ما هم مجبور شدیم که پس از سرنگون شدن رژیم نجیب اقداماتی را برای بقا و حفظ مقام خود در جامعه روی دست بگیریم ما با همکاری راهبردی پاکستان و نظام جدید روسیه در بهار 24 سال پیش تحریک طالبان را تشکیل دادیم ما با کمک پیر صاحب سید احمد گیلانی، مولوی محمد نبی، مولوی یونس خالص، بسیاری از مریدان صبغت الله مجدی، تعداد زیادی از افراد حزب اسلامی حکمتیار، افغان ملتی ها، خلقی های طرفدار شهنواز تنی تحریک طالبان را شروع کردیم آهسته، آهسته به قندهار و سپس به امر سردار ولی بسوی هرات رفتیم و تمام حوزه جنوب غرب را تسخیر کردیم.
پس از آن به امر حمید گل و نصیر الله بابر با کمک کرنیل امام الدین رفتیم کابل را زیر تسلط خود در آوردیم اینجا بود که جهان غرب هم قوت و نیرو و اهمیت ما ملاها را درک کرد. ملا ربانی در کابل ماند و ملا محمد عمر آخندزاده در قندهار اقامت گزید بیشتر از یکصد و پنجاه متخصص انگلیس برای تربیه مامورین طالبان در سرتاسر افغانستان حضور به عمل آوردند. زلمی خلیلزاد و محمد اشرف غنی احمدزی و علی احمد جلالی به ملا مشر محمد عمر آخندراده مشوره دادند که باید نمایندگی طالبان در سازمان ملل متحد و امریکا تاسیس شود این کار هم شد.
طرفداران جمعیت در خارج ملا مشر را امیرالمنافقین و المرتجعین خطاب می کردند اما خلیلزاد به ملا مشر وعده داد که در صورت لازم همه آنان را به کمک سی آی ای از بین خواهد برد. پس از تلاش های خلیلزاد و محمد اشرف غنی احمدزی دیدیم که یونیکال آمد تا با طالبان قرارداد بسته کند زلمی خلیلزاد، حامد کرزی، محمد اشرف غنی احمدزی، امین ارسلا، انورالحق احدی، سید خلیل الله هاشمیان و صدها افغان دیگر با ملا محمد عمر آخندزاده و عبدالوکیل متوکل تماس داشتند و پنهانی بیعت کردند و ما صداهای همه شان را ثبت شده نزد آی اس آی داریم.
همین آدم ها و چند تا دیگر از اروپا و آسترالیا به قندهار آمدند و گفتند که اگر احمد شاه مسعود و برهان الدین ربانی را شکست دادید غرب شما را به رسمیت می شناسد و دول غربی با شما قرارداد های مهمی را امضا خواهند کرد. در قرارداد لوله گاز یونایکال بزیتیش پترولیم سهم کلان داشت اما اسامه بن لادن را اف بی آی و سی آی ای به کمک دولت سودان به افغانستان فرستادند.
عرب های تندرو سلفی و اخوانی و جهادی و دهشت افکن به دور اسامه بن لادن جمع شدند و حلقه زدند. اسامه بن لادن چون پشتون و ملا نبود از اصول پشتونوالی ما استفاده سوء کرد. بالاخره اسامه بن لادن مسعود را کشت و بالای امریکا حمله کرد. حملات یازدهم سپتامبر 2001 شد. امریکا و انگلیس مجبور شدند سر طالبان حمله کنند چون ملا محمد عمر بر اساس اصول پشتونوالی حاضر نشد که اسامه و افرادش را تسلیم امریکا کند.
امریکا به کمک نیروهای مخالف طالبان کابل را پس از بمباردمان سنگین پس گرفتند. طالبان پس از سازش بین ملا محمد عمر و حامد کرزی افغانستان را ترک کردند در جلسه بن نمایندگان طالبان و حزب اسلامی حکمتیار حضور نداشتند. همایون جریر به نمایندگی جناح قبرس در جلسه بن شرکت کرد اما هزاران طالب بین سال های 1381 و 1383 کشته و زندانی شدند. پاکستان بیشتر از گذشته از حضور هند در افغانستان ناراحت شد هند جدایی طلبان پشتون و بلوچ پاکستان را حمایت کرد و در کنر برایشان جبهه های جنگ ساخت پس از 1382 طالبان دوباره بسیج شدند و داخل افغانستان گشتند. طالبان بین سال های 1384 الی 1388 دوباره در مناطق شرقی و جنوبی افغانستان حضور به عمل آوردند و جنگ های شدیدی را علیه خارجی ها آغاز کردند.
اما در 1389 یک تغییر کلان رخ داد. در آن سال سرلشکر امریکایی ها به نام دیوید پروس همانگونه که برای سلطه بالای مخالفان حضور امریکا در عراق از پول به صفت سلاح استفاده می کرد پس از تقرر در افغانستان بیش از چهارصد میلیون دالر پول امریکایی را مصرف کرد تا توانست سردستک های طالبان را یکی پی دیگر بخرد. زمانی که حامد کرزی از طریق صبغت الله مجددی با ملا برادر تماس گرفت آی اس آی ملا برادر را زندانی کرد. امریکا چندین تا از کلان های طالبان را کشت. حامد کرزی هم با استفاده از روش دیوید پتروس با استفاده از پول های که سی آی ای برایش ارسال می کرد به جبهه های حزب اسلامی حکمتیار و طالبان پول می داد و از این طریق آرامش را در مناطق جنوبی و شرق افغانستان برقرار کرد.
همین خادی بچه ی جذب شده سی آی آی که خود را کلان روند سبز می خواند هفتاد ملیون دالر از پول های سی آی ای را به جیب خود زد اما همین آدم در کشتن زندانی های طالبان نقش مستقیم داشت. سر طالب غیر طالب را هم می کشت بالاخره امریکا او را هم برکنار کرد. حامد کرزی هم بیشتر پول های سی آی ای را به طالبان و افراد حزب اسلامی حکمتیار زیر نام سربازان، معلمان، شفاخانه ها و مکاتب و ولسوالی های خیالی که فقط در روی ورق وجود داشتند می پرداخت.
همین که حامد کرزی طالبان را برادران ناراضی خواند و علیه امریکا موقف گرفت کمک های سی آی ای قطع شد اما حامد کرزی مشر طالبان شد چون با ارسال پول و سلاح طالبان را دو باره احیا کرد. امریکا متوجه بازی حامد کرزی بود انگلیس هم خواهان رشد طالبان بود. حزب اسلامی حکمتیار هم با استفاده از نفوذی های خود در داخل طالبان در 1390 برهان الدین ربانی را کشت. اکثر نیرو های ناتو پیش از انتخابات 1393 با بیشتر نظامیان امریکایی از افغانستان بیرون شدند اما تقلبات انتخابات ریاست جمهوری 1393 عمدا مهندسی شده بود.
بالاخره جان کری آمد و حامد کرزی هم قدرت را به اداره وحدت ملی انتقال داد. محمد اشرف غنی احمدزی پول کافی نداشت که برای طالبان بدهد طالبان مثل حزب اسلامی حکمتیار از کشت و تولید و قاچاق مواد مخدر ذکات و باج می گرفتند. حامد کرزی از سابق با حکمتیار دوست بود و با او به تماس شد و روند صلح را با حزب اسلامی حکمتیار روی دست گرفت اما سرانجام گلبدین حکمتیار مجبور شد با رژیم جدید کنار آید و وارد کابل شود. آی اس آی خوش شد چونکه دید حکمتیار با امنیت کامل در کابل زنده است. حکمتیار همان نقشی را با این رژیم بازی کرد که در زمان دولت اسلامی به رهبری برهان الدین ربانی بازی کرد و زمینه سقوط کابل را به نفع طالبان آماده ساخت.
پاکستان پس از قطع کمک های امریکا بعد از روی کار آمدن ترامپ با روسیه کنار آمد ایران هم طالبان درانی را زیر پوشش خود درآورد. پاکستان طالبان غلجایی را تحت سلطه خود گرفت. هند رژیم کابل را حمایت کرد. روسیه هم طالبان درانی را کمک نظامی کرد. ملا منان نیازی با عبدالرشید دوستم در ارتباط است. داکتر عبدالله پس از کشته شدن عبدالرحمن فرمانده امنیتی فاریاب با دوست خصومت گرفت. عبدالرحمن را نفرهای دوستم کشتند از آن زمان به بعد دوستم و عبدالله با هم دشمن خونین شدند.
عبدالله بسیار هوشیار و مکار است هم سر غنی ماند که دوستم تبعید شود و هم سر غنی ماند که استاد عطا از مقامش کنار زده شود. طالبان مخالف حضور دوستم و استاد عطا و محمد محقق در نظام موجود هستند. غنی وعده قلع و قم همه جمعیتی ها و جنبشی ها و وحدتی ها را به پاکستان داده است. زدن این سه گروه شرط صلح شده است. اکنون امریکا در این میدان جنگ زرگری بین غلجایی ها منزوی مانده است. امریکا هم همین امروز فردا به برنامه صلح می پیوندد. ترامپ معامله گر است. ترامپ منافع مادی کشورش را بر جنگ افغانستان ترجیع می دهد. اما همین که ترامپ گفت که طالبان را از بین می برد، نیرو های امریکایی هر روز حملات زیاد را علیه طالبان آغاز کردند. محمد اشرف غنی احمدزی و حامد کرزی به تشویش افتادند که با از بین رفتن طالبان و خنثی شدن حکمتیار گروه نوظهور داعش که می خواهد افغانستان را شاخه خراسان داعش بسازد قدرت را از پشتون ها خواهد گرفت.
اما محمد اشرف غنی احمدزی با هوشیاری شورای علما را تشکیل کرد و فتوای شان را به دست آورد. علمای سرکار و درباری مجبور شدند که پس از اخذ پول هنگفت فتوای حرام بودن حملات انتحاری و دهشت افگنی را صادر کنند. محمد اشرف غنی احمدزی هم به لوگر رفت و با هیئت طالبان مذاکره کرد. دو طرف به توافقاتی رسیدند محمد اشرف غنی احمدزی هوشیارانه اعلان هفت روز آتش بس کرد. ملا هیبت الله هم آتش بس سه روزه اعلان کرد. این آتش بس شاید منجر به آشتی بین غلجایی ها شود. قرار است 34 هزار طالب غیر مسلح در مراکز 34 ولایت جا سازی شود. همه شان اول غیر مسلح وارد شهر ها می شوند اما شبانه برای همه شان جای و سلاح و مهمات و آذوقه داده می شود. غلجایی ها باید با هم آشتی و صلح کنند. غلجایی ها اگر با هم آشتی نکنند قدرت برای همیشه از دست شان بیرون می شود.
حالا خودت می بینی که پاکستان مناطق قبایل آزاد را جزی خیبر پشتونخوا کرده است در برابر این کار اسلام آباد ارگ کابل جیک نزد دیدی که محمد اشرف غنی احمدزی کشته شدن ملا فضل الله را به پاکستان خبر داد باز اعلان تمدید آتش بس کرد. در روزهای پسین مذاکرات صلح ادامه می یابد شاید طالبان در شهرها در حال آتش بس و صلح با نیروهای امنیتی به سر ببرند اما بیشتر این طالبانی که داخل شهرها شده اند در واقعیت امر افراد سابقه دار حزب اسلامی حکمتیار هستند.
کسانی از آنان استقبال می کنند که کوچی های ناقل هستند خوب که بروی ببینی بیشتر طالبان با بی سیم های خود از هر طرف عکس برداری می کنند این به خاطر مرحله بعدی حمله است. کسی نمی تواند طالبان را خلع سلاح کند. حضور طالبان در بین مردم در شهرها برایشان امنیت بیشتر می دهد و امریکایی ها نمی توانند بالایشان حمله کنند شاید مثل حمله ننگرهار داعش و دیگر گروه های مخالف حملات انتحاری را انجام دهند تا بین طالبان غلجایی و سران غلجایی نظام موجود در افغانستان بی اعتمادی ایجاد کنند.
طالبان و دیگر طرفداران محمد اشرف غنی احمدزی کوشش می کنند که قانون اساسی را تغییر دهند و انتخابات را لغو کنند. رییس جمهور را از طریق جرگه عنعنوی پشتون ها انتخاب کنند پس از آن هم موقف ملا در جامعه تامین می شود و هم طالبان در صفوف نیرو های دفاعی و امنیتی داخل ساخته می شوند و چند وزارت به شمول وزارت حج و اوقاف، وزارت معارف، وزارت اطلاعات و فرهنگ، وزارت فواید عامه، وزارت امور سرخدات، اقوام و قبایل، وزارت امور مهاجرت و عودت کنندگان، وزارت عدلیه و وزارت معادن به طالبان داده شود.
از نیروهای طالبان برای نابودی جمعیت اسلامی افغانستان، احزاب شیعه، حزب جنبش ملی اسلامی افغانستان، کنگره ملی افغانستان و داعش استفاده خواهد شد. ترامپ هم از این برنامه راهبردی ارگ استقبال می کند. در مناطق قندهار و هرات و فراه هم مخالفان رژیم ایران جا سازی می شوند و طالبان ملا نیازی هم قلع و قم می شوند. افغانستان اگر به دست غلجایی ها بیفتد دم از روزگار ایران و حکومت می کشیم. امریکا نمی خواهد طرفداران روسیه و ایران در حکومت بعدی جا داشته باشند. تغییر در افغانستان موجب تغییر نظام در ایران خواهد شد.
حالا بگو که تو سیاه سر در کجای این بازی ها جا داری؟ گفتم برو خانه ات و بدون محرم شرعی از خانه بیرون نشو. فهمیدی؟ برو! یادت باشد که پشتوانه طالبان انگلیس و پاکستان هستند امریکا نمی تواند در برابر طالبان هیچ کاری کند امریکا اگر علیه طالبان اقدام کند پاکستان را از دست می دهد. زدن طالبان برای امریکا گران قیمت تمام می شود فهمیدی. برو دیگه از خانه ات بیرون نیا."
شیرین گل از ترس جان و آبرویش با نواسه هایش از خانه ملا صاحب بیرون شد و دید که مردم محل شادی کنان با دهشت افگنان طالب بغل کشی می کنند و عکس های یادگاری می گیرند بیشتر کسانی که در اطراف طالبان تجمع کرده بودند کوچی ها و کارمندان ریاست امنیت ملی افغانستان بودند. شیرین گل دید که افسران و سربازان اردوی ملی افغانستان هم با طالبان دست می دهند و دست به دست هم راه می روند و به یک دیگر اختر دی مبارک شه می گویند!
ناگهان چشمان شیرین گل به دو طالب پاکستانی افتاد که با هم به زبان اردو می گفتند: "باید تعداد همه این عسکر ها و صاحب منصبان را دقیق بدست بیاوریم و بفهمیم که چند نفر هستند، چقدر آذوقه و سلاح و مهمات دارند و در کجا موقعیت دارند و سنگرهایشان در کجاها مستحکم و ضعیف هستند؟"
شیرین گل که در جوانی در پاکستان زندگی می کرد اردو را خوب می فهمید. شیرین گل درست متوجه بود که آن دو طالب پاکستانی اعضای آی اس آی پاکستان بودند که جهت کسب معلومات دست اول در صف طالبان و با استفاده از آتش بس سه روز عید به آن منطقه وارد شده بودند. آن دو عضو آی اس آی به طالبان دستور دادند که در عین صحبت با مردم و افسران و سربازان رژیم کوشش کنند به قدر توان تعداد آن ها را و همه ضعف ها و توانایی های شان را شناسایی کنند. آن دو افسر به تعدادی از طالبان و جاسوسان خود در بین صفوف نیروهای امنیتی رژیم هدایت داده بودند که مواد منفجره و انتحاری ها را در جاهای امن برای عملیات های آینده پنهان کنند و تحویل خانه های سلاح های ارتش و نیرو های امنیت داخلی را در آن محل شناسایی کنند.
آری، شیرین گل با شنیدن آن سخنان خود را زود به فرمانده نیروهای ارتش رساند و موضوع را به او گزارش داد اما آن فرمانده ارتش که در حقیقت بچه کاکای یکی از اعضای شورای طالبان در کویته بود به شیرین گل گفت: "مادر جان تشکر. خانه ات برو به هیچ کس ای گپ ها را نزنی که باز این راز افشا می شود و اگر طالبان خبر شوند باز خودت را با نواسه ها و عروست می پرانند. برو، تشکر بان که ما کار خود را کنیم."
آری، شیرین گلی نگون بخت با نواسه های خود به سوی خانه اش روان شد. آن فرمانده به یکی از سربازان خود دستور داد که مراقب شیرین گل باشد و همین که خانه اش را شناسایی کرد به او گزارش دهد. سرباز هم که دو برادرش در صفوف طالبان قرار دارد با اطاعت از امر فرمانده اش به تعقیب شیرین گل روان شد.
اما شیرین گل نمی دانست که رژیم طالبان را وارد کابل کرده و برای فریب غربی ها و مردم آنان را در ظاهر خلع سلاح کرده است. سربازان خاص اردو طالبان را همان شب اول به مناطق بی بی مهرو، دروازه لاهوری، کوته سنگی، اطراف پغمان، چهل ستون و ... جا سازی کرده اند. امروز هم رژیم اعلان تمدید آتش بس کرد امریکا هم علاقه خود را برای مذاکره با طالبان اعلان کرد.
محمد اشرف غنی احمدزی با پادشاه عربستان تماس گرفت و از او تشکر کرد که زمینه آتش بس را فراهم کرد. استاد عطا محمد نور در عربستان است عبدالله عبدالله دست خالی از لندن برگشت و حتی وزیر خارجه و صدراعظم انگلیس با او ملاقات نکردند و به تقاضای ملاقات او جواب رد دادند. جمعیتی ها و جنبشی ها در خواب خرگوشی خود به سر می برند وحدتی ها گیچ و وحشت زده شده اند اما تعداد زیادی از جوانان تاجیک تبار مسلح شده اند و نمی خواهد که طالبان در مناطق شان حضور به عمل آورند.
طالبان هم داخل شهر مزار شریف شده اند اما بیشتر جنگجویانی که در شمال علیه رژیم می جنگند برادران ناراضی صلاح الدین ربانی هستند که نمی خواهند با برادرا ناراضی حامد کرزی یکجا شوند آنان خواهان تاسیس خراسان خود هستند اما غلجایی ها هوشیارانه در میدان سیاست و جنگ دست بالا را دارند.
در روزهای بعد اگر بالای طالبان در شهر ها و شهرستان ها و شهرک ها حمله نشود کار شگفت انگیز است اما شیرین گل غمگین و نومیدانه با نواسه هایش به خانه برگشته و نمی داند که از ترس فرداهای نامعلوم چه کند؟ شیرین گل در خانه با خود همی گفت: "این چگونه آتش بس است که هر دو طرف از سنگرهای خود بیرون شدند و با هم در یک صف قرار گرفته اند. اگر این آتش بس است پس باید صلح این غولان را به نظاره گرفت."
یاداشت:
نام های اصلی ماه گل، شیرین گل، مینا و اجمل خان بنابر خواست راوی داستان نشر نشد.
مطالب مهم و واقعی گذشته و دو روز پسین در داستان جا داده شده است.
نویسنده: سید حسیب مصلح
>>> خراساني هاي بزرگ انديش !
بيايم از اين پس نام هاي فرزندان ما را، تخلص هاي مارا، وزارت و سفارتخانه هاي ما را، خيابانهاي ما را، تجارتخانه ما را، دكان هاي ما را، پرورشگاه هاي و دانشگاهاي مارا، بنك هاي مارا، تيم هاي ورزشي مارا، نمايشنامه هاي ما را، فلم هاي مارا، شهر هاي مارا، روستاهاي مارا، راديو هاي و تلويزيون هاي مارا، مجله، كتاب، فلم، شعر و سروده هاي ما را #خراسان بگذاريم. بعد از پنج الي ده سال همه چيز صد در صد تغير خواهد كرد. آنقدر خراساني بگويم كه آن به يك #عادت و #عبادت تبديل شود! دست تان گشوده و روان تان خراساني ترباد!
#كمپين_براي_احياي_نهضت_خراسان
>>> Allahyar
بعد از دولت فاشیست به فرزندان تان کفن هم نمیدهد
پیکر ۸تن از سربازان بی کفن در صحن مسجد در فراه
این جوانان بعد از اتمام آتش بس با تروریست ها طالب دقیقا زمانی به شهادت رسیدند که تروریستان طالب دز جریان آتش بس راه های حمله بر این سلحشوران را شناسایی کرده بودند.
افسوس به حال ملتی که سر ندارد.
۷ تن آنها از ولایت تخار ویکی شان از هرات به ملکوت اعلی پیوستند
>>> احمد بهزاد
رفتار دوگانه ارگ
در این روزها:
جمعی از هموطنان هلمندی ما برای اظهار نارضایتی شان از اوضاع نابسامان امنیتی و طلب صلح و امنیت، راهپیمایی زیبا و مدنی را از هلمند به سوی کابل به راه انداختند و در پایتخت با چهره گشاده و آغوش باز رئیس جمهور شان استقبال شدند. آقای اشرف غنی با وجود تهدیدات امنیتی، در جمع راهپیمایان هلمندی حاضر شد و ....
در آن روزها:
صدها هزار تن از شهروندان این سرزمین (از تباری دیگر) برای بیان نارضایتی شان از تصمیم حکومت برای تغییر مسیر یک پروژه انکشافی (لین برق 500 کیلوولت ترکمنستان) از بامیان - میدان وردک به سالنگ و مطالبه عدالت و انکشاف متوازن، وقتی بزرگترین تظاهرات مدنی تاریخ افغانستان را برگزار کردند، چهره گشاده و آغوش باز در برابر خود ندیدند؛ بلکه با دیواری آهنین مواجه شدند. روزی دیگر که به خیابان آمدند، با موج انفجار و انتحار پذیرایی شدند و ...
این رفتار حکومت در برابر دو اعتراض مدنی را چه می توان نامید؟
>>> اگر غنی این برنامه و طرح آتش بس را ازذهني خودش بیرون آورده باشد.راهی پیروزی و موفقیت نزدیک است.واگر کسانی دیگری مانند نکبتيار.و چندتا ازخودفروخته های سابق طراحی کرده باشند مطمئن باشید که هرگز به نتجه نمیرسد.مثل آشتی ملی داکتر نجیب به شکست مواجع میشود.چون کسانی همراهی میکنند که چهل سال میشود شکست و زمین خوردن را تجربه میکنند.پیشتر مردم از همین ها آسیب دیدن حالا آسیب های که به مردم رساندن هیچ.اما دراین چهل سال از زمان.مرحوم داوود خان این اشخاص همیشه دست به خراب کاری زده ازتيزاب ریختن بالای دختران مکتب گرفته تا حالا که خودی شما میبینید
>>> نخست از همه اولتر سلام و احترام خودرا خدمت خوانندگان و کارمندان شبکه اطلا رسانی افغانسان تقدیم میدارم با حقایقی که آقای مصلح بیان داشتن موافقیم اما تکلیف بر ما اقوام غیر پشتون چیست اینجا من فکر میکنم که اگر مسئله صلح با طالبان از سوی اشرف غنی و تمامیت خواهان را ندید بگیریم تبعات بدی برای ما فارسیوانها خواهد داشت باید با اتحاد اقوام تاجیک ازبک و هزاره جبعه قویی را تشکیل بدهیم و از بقا و عزت خود در مقابل تمامیت خواهان فاشیست دفاع کنیم یک روز سرفراز زندگی کردن به از هزاران سال بی عزت زندگی کردن می ترزد حرکت کنیم چون حق با ماست حرکت کنیم چون اگر حرگتی نکنیم باید باز دو سه قرن دیگ به این فاشیست ها باج بدهیم و شویم شهروند درجه دو و سه این مملکت من خودم هزاره هستم سر از امروز از گروهی حمایت میکنم که خواهان جدایی ازین قوم و قبیله ای وحشی و خیانت کار باشند من به شخصه از پلان و حرکتی که آقای پدرام راه انداخته بدون تعصب و بخاطر عزت و شرفم دفاع میکنم بهتر است همه از آقای پدرام حمایت کنیم چون در وجود رهبران از قبیل محقق، خلیلی و عبدالله و نور معامله گر و تجارت پیشه و ربانی وا داده و خیلی های دیگه کاری ساخته پیست و آقای پدرام برای ساختن یک مملکت فدرالی و یا مستقل باید بدون تعصب و با از خود گذشتگی و با در نظر داشت احترام به سایر اقوام برنامه هایشانرا اجرایی نمایند و بر ما فارسیوانان و غیر پشتونها واجب است که از آقای پدرام دفاع کنیم وگرنه بوید قرنها خفت و خواری را باید تحمل کنیم
>>> به جواب سید حسیب مصلح.... دوست گرامی پرچمی ها نه نوکر و نه بادار کسی بل خدمتگار مردم بودند هزاران عضو جوان حزب به نام سپاهانقلاب یا افسر و سرباز قوای مسلح با صد هاجنرال مجرب با تحصیلات عالی نظامی تا سویه ای ارکان حرب در خدمت مردم بودند و شهید شدند تپه ای شهدا در کابل ارامگاه این قهرمانان گمنام است. پاکستان ازموجودیت این حزب رزمنده واردوی قهرمان ان شب و روز در هراس بود اما برای دولت و حزب جنگیدن در برابر تمام نیرو های اهریمنی داخلی وخارجی و افراد ابن الوقت مانند شما قلم بدستان که مسیر و راه تان معلوم نیست دشوار بود. اقای مصلح شما به مادران و پدران که فرزندان شان دررراه ارمان انسانی یعنی خدمت به وطن شهید یا معلول شده اند توهین کرد ه اید . امروز هم فامیل های شهدای حزب در فقر به سر میبرند انها نه دالر و نه کلدار و نه تومان نه پوند انگلیسی و نه چک های سفید از سعودی ها و کویتی ها بدست داشتند و نه معادن زمرد و لاجورد که غارت میکردند . تاریخ معاصر افغانستان همیشه این سرسپردگان راه ازادی ترقی و رفاه اجتماعی را به یاد خواهد داشت. و متا سفانه این قهرمانان در اثر خیانت فرزندان نا خلف این وطن به منزل مقصود یعنی جامعه ای فاقد از همه رنج نرسیدند.
حنظله حححح
>>> برادرم سید حبیب الله مصلح داستان واقعی ویا تخیلی شما را خواندم انتباهاتی بسیاری گرفتم اگر مبالغه های هم در محاسبات وجود داشت بازهم اموزنده بودبرداشت شما از اوضاع کنونی محصور به منطقه وافغانستان بودولی قضیه خیلی بزرگتر ازانست که شما نگاشته ایددرینجا یک توطیه ای بین المللی وجهانی در جریان است کشورهای خلیج وپاکستان همراه با افغانهای که سالها قبل در خدمت سازمانهای استخباراتی قرار گرفته اند در صدد اند تاحمیت وغیرت افغانی را نابود ساخته وملت بافرهنگ وبا دیانت مارا ازین سلاح اموزنده وبراق خلع نمایند مصیبت بسیار بزرگتر ازانست که این وان قبیله را مقصر بشناسیم افغانها تا هنوز بیش از سه ملیون کشته داده اند این شامل همه ای ملت است قبله ای مسلمانها وخدمت گذار حرمین شریفین درین بیست سال واندی کجا بود که تقاضای صلح واتش بس نمایند ؟وانطوری که خطیب حرم از تریبون مسجد الحرام ابلاغ داشت خون ریزی را در افغانستان حرام قرار دهند حال که از بالاتر ها دستور گرفته اند اتمر واستانکزی را به حضور پذیرفته وغنی وعبدالله را که به اسلام هیچ رابطه وتعلق ندارند با سایر مسلمانهای واقعی برادر میخوانند وانهارا به برادری اسلامی دعوت مینمایند ایکاش این سناریو پایان یافته باشد وخارجی ها کشتار ملت مسلمان ما از هر طایفه وقبیله را خاتمه داده ودست از قتل عام ملت افغان بردارند نشود که درینجا اتش بس برقرار نموده همه ای این مردم را علیه اهداف استعماری خود در جاهای دیگر قومانده ندهند ویا خداکند که قضیه ازین هم بزرگتر نباشد که نیرنگ ودسسه های بیشتر در استقبال مسلمانهای جهان نباشد
تبنگ چی
>>> رفتار ارگ دوگانه نیست واضح وروشن است ما دوگانه می بینیم که چشم ما کور است
>>> پاکستان به مقصد خود که خط دیورند است رسید و خط قانونی مربوط پاکستان شد. تا که ابله در جهان است مفلس در نمی ماند . رهبران این سه قوم ابله اند نه همه شان .
زره
>>> .....براین حکومت ....اگر یکی از خودشان مردار شود همان روز از افغانستان فرار میکنند اولاد مردم اگر مردم احتیاج نداشته باشد و یک کار بار داشته باشد هیچ وقت کسی در این حکومت ....عسکر نمیشود پودری های دریا کابل عمرشان بیشتر از از یک عسکر است .
>>> این داستان دورودراز اگر هرکس موفق به خواندن آن شد می بیند که این تخیلی و بعضی قسمت ها غلط و برای اغوا کردن است . گرچه مستند نیست مگر در افغانستان امکان دارد . جاهای که مربوط به سیاست است درست است مگر جایکه مربوط فامیل شیرین گل وملا امام میشود تخیلی است صرف برای نام بد کردن ملاها است. درین نظام تنظیمی حالاتی را دیدیم که هزارها بار بدتر ازهروقت بوده . این طالبها زاده همین تنظیم بوده همه شان از خود تنظیم ها برآمده ازآسمان پایین نشده اند.
ما دعا میکنیم که خداوند متعال رحم کند وخودش درین وطن یک آرامی سرتاسری آرد. الهی آمین .
ق ازلوگر.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است