نامه داکتر پدرام به جنرال دوستم
 
تاریخ انتشار:   ۲۳:۴۵    ۱۳۹۷/۴/۱۵ کد خبر: 152419 منبع: پرینت

نامه‌ سرگشاده به جناب ژنرال دوستم بنیانگذار و رهبر حزب جنبش ملی اسلامی افغانستان!
چرا این نامه را نوشتم؟!
مبارزان و عدالت‌خواهان، فعالان‌برابری طلبی هویتی، اتحاد مبارزه برضد شوونیسم و فاشیسم افغانی! شماری از شهروندان ازمن خواستند موضع خود را در باره‌ی فاریاب اعلام کنم. از من پرسیدند چرا در این باره سکوت کرده‌ام؟ چرا در باره‌ی غزنی موضع گرفتم؟ و چرا در مورد فاریاب موضع نگرفتم؟

جناب ژنرال دوستم!
چرا این نامه را به نشانی شما نوشتم و شما را مخاطب قرار دادم؟
بحران غزنی کاملا روشن بود؛ قانون انتخابات نقض شده بود، درضمن هموطنان نجیب هزاره‌ی ما در رابطه با انتخابات غزنی متحد و قانونمند وارد میدان شدند. ماجرای فاریاب اما ابهام داشت؛ با این‌وصف می‌خواستم روز چهارشنبه 13 سرطان موضع خود را در ساعت امتیازی کاملا روشن سازم. در همان لحظات نمایدگان جوزجان و فاریاب مرا برحذر داشتند و از آن‌چه در فاریاب گذشته بود به‌عنوان منازعه میان اوزبیک ها یاد کردند. آقای بهزاد هم در کنار من نشسته بود و گفت‌وگو ها را می‌شنید. پنج‌شنبه شب در برنامه‌ی محور طلوع این اختلاف درون قومی کاملا آشکار بود، طبعا یک چنین وضعیتی تصمیم‌گیری را دشوار می‌ساخت و مرا مجبور می‌ساخت احتیاط کنم.

اما چرا ژنرال دوستم؟!
با همه‌ی بحران های یکی دو سال پسین برادران اوزبیک ما ژنرال را به طور کلی رهبر و بزرگ خود می‌دانند. با مخاطب قرار دادن جناب ژنرال دوستم می‌خواهم با مردم قهرمان اوزبیک و همه‌ی عدالت‌خواهان و نیروهای ضد شوونیسم سخن بگویم و اتمام حجت کنم.

جناب ژنرال!
ما با هم دوستی دیرینه داریم و هر بار که موضع شما درست بوده‌است و مظلوم واقع شده اید از شما دفاع کرده‌ام. اما بگذارید گله کنم که، در دو دور انتخابات یعنی در مقاطع مهم تصمیم‌گیری های عدالت‌خواهانه و ملی شما از کاندیدا های فاشیست و شوونیست حمایت کردید و بر خلاف منافع اقوام مظلوم عمل نمودید؛ شما در مقام یک رهبر مطرح قومی خود و مردم خود را دست کم گرفتید و اشرف غنی را رهبر خود خطاب کردید، در حالی‌که اشرف غنی اعتبار و نفوذ مردمی شما را نداشت و به‌خاطر این مردم زحمتی هم نکشیده بود. با وجود احترام به آن دوستی های دیرینه نمی‌توانستم اصول خود را در پای فاشیست ها قربانی کنم.

زمانی‌که از من خواستید برای ثبت نام ریاست جمهوری در کنار اشرف غنی شما را تا کمیسیون انتخابات همراهی کنم به شما پاسخ رد دادم و گفتم اگر خود کاندیدا می‌بودی به دلیل مظلومیت‌های تاریخی این قوم به شما رأی می‌دادم حتا اگر یک تاجیک رقیب انتخاباتی شما می‌بود. ″این پاسخ ادامه‌ی پاسخ منفی به اشرف غنی احمدزی در منزل خودش بود؛ گفتگویی که با پا در میانی آقای خلیل زمر در آستان انتخابات فراهم شده بود″. خلاصه من به تیم شما و دکترعبدالله رأی ندادم، و به اصول خودم وفادار ماندم.

به‌هر حال، حکایت‌ها بسیار اند، بگذریم. بعد از صدور فرمان تقنینی غنی، بر خلاف قانون ثبت احوال نفوس مصوب مجلس دایر بر افغانی کردن هویت های غیرافغانی و آن جدال های سخت در مجلس در نخستين روز اقدام غنی و شرکایش برای اخذ تذکره‌ی برقی حاجی باتور فرزند شما، پشت سر اشرف غنی احمدزی ایستاد شده بود تا آن تذکره‌ی فاشیستی را اخذ کند؛ حضور باتور در مغایرت با حقوق حقه و هویت بقیه‌ی اقوام قرار داشت، و درست در اوضاع و احوالی بود که جناب شما به عنوان معاون اول غنی در ترکیه به صورت یک تبعیدی غنی به سر می‌بردید.

حضور فرزند شما در کنار شقی ترین دشمن مردم ما توهین به شما و خلق رنجدیده‌ی اوزبیک بود و نیز بی‌پروایی و بی‌احترامی به صد ها هزار رأی هم‌تباران تان. این وضعیت واقعا نفرت انگیز بود، آرزو داشتم "باتور" را در ميدان نبرد برأي تحقق عدالت و در صف آزادي خوآهان ببينم نه در كنار غني شوونيست ودشمنان مردم ما، آن چنان که هر نوع اعتماد به شما را به خطر مواجه ساخت. مردم می‌پرسند حالا چه تضمینی وجود دارد که آن اشتباهات باز تکرار نمی‌شوند به‌ویژه با توجه با مجبوریت‌هایی که حالا دارید و زنجیر های محکم دامی که غنی و تیم ارگ دورادور شما تنیده اند؟

من در همین یک‌سال پسین، گذشته بماند، به شما هشدار دادم که، فاشیست ها شما را نمی‌بخشند، به‌جای خواست‌های کوچک، تغییر نظام، فدرالی کردن سیستم و توزیع عادلانه‌ی قدرت به ایالات را مطرح کنید اما نشنیدید و فاشیست‌ها شما را مثل هر بار دیگر اغفال کردند.

آری!
روش گرفتاری قوماندان نظام قیصاری قانونمند نبود، برخلاف تشریفات قانونی بود و واقعا نمی‌دانم قیصاری آدم خوب است یا آدم بد؟ اما نسبت به روش‌های گزینشی رژیم شوونیستی کابل نسبت به آنچه در شمال و شمال‌شرق می‌گذرد و یا مناطق مرکزی و هر جای دیگر حساس بودم و اعتراض کردم.

تظاهرات فاریاب، جوزجان، سرپل، بلخ و تخار را به دقت نگاه می‌کنم، آن تظاهرات می‌باید سرنگونی رژیم کابل، هویت و فدرالی کردن نظام را در دستور کار خود قرار دهد. از شما به عنوان بزرگ قوم اوزبیک می‌خواهم خشم و خواست مردم را در این جهت کانالیزه کنید، یعنی در جهت سقوط رژیم و فدرالی شدن نظام سوق بدهید در این صورت با وجود همه‌ی تردید ها و نگرانی ها در دفاع از جنبش خلق قهرمان اوزبیک ایستاد خواهیم شد. در غير آن خواست رهایی قوماندان نظام قیصاری به خودی خود خواست مهمی نیست. اگر خواست همین باشد که تا حال دیده‌ایم چند روز بعد فروکش می‌کند و یک معامله و امتیاز کوچک، یا تهدید آمریکایی ها ماجرا را به پایان می‌رساند.

به‌راستی، دیگر آن قدر تجربه داریم که، هم دوستی‌ها را پاس بداریم و هم اصول خود را حفظ کنیم؛ اما اگر مجبور شویم میان دوستی و اصول یکی را انتخاب کنیم اصول و ارزش هایی را که به آن اعتقاد داریم و باور داریم انتخاب خواهیم کرد. این نکته را باید بگویم که همیشه در کنار ستم دیدگان کشورم قرار خواهم داشت.

لطیف پدرام:


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
پدرام
دوستم
نظرات بینندگان:

>>>   درود بر قهرمان ما لطیف پدرام
هزاره

>>>   دستم احمق خودش گور خود را کند و از یک فاشیست حمایت کرد

>>>   زنده باد پدرام با این درایت و تعقل عالی .

>>>   سلام و احترامات خدمت دوستم صاحب و پدرام صاحب !
ما مردم عادي حيران مانده ايم شما رهبران مردم شريف ما استيد غم ملت تان را بخوريد چون ظلم اوغان از حد زياد شده. اشرف غني فاصله بين اوغان و غير اوغان را زياد ساخت خدا تباه كند اين خبيث را.

>>>   واقعأ منطقي و عالي زنده باد پدرام بزرگ و حقگو

>>>   زدیگ پختگان ناید صدائی
خروش ازمردمان خام خیزد
حالا وقت اخطارها گذشته انشاء الله درآینده های بسیارنزدیک حق به حقدارمیرسد
فدرالی ههههههههههههههه

>>>   Lalzad
درس های جانسوزی از غزنی و فاریاب!
===========================
(هر کی ناموخت از گذشت روزگار - هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار)

* وقتی مردم پشتو زبان یا افغان های غزنی دروازه کمیسیون انتخابات را بسته می کنند و با صدای بلند می گویند که «یازده وکیل غزنی همه هزاره اند و هیچ پشتونی نماینده ندارد»؛ معنای واقعی اش این است که «یک هزاره نمی تواند نماینده افغان باشد»!

*‌ دولت/حکومت و کمیسیون انتخابات هم با کمال وقاحت این خواست آنها را می پذیرد و غزنی را به حوزه افغان و غیرافغان تقسیم می کند... آیا این پرسش برای سایر اقوام پیدا نمی شود که پس «چگونه یک افغان می تواند از غیر افغان ها نمایندگی کند»؟

* آیا درد جانسوزی بیشتر از این وجود دارد که یک غیرافغان تحصیل کرده حق نمایندگی از افغان ها را نداشته باشد، ولی یک افغان قلدر می تواند برای سال ها سلطان یا حاکم بلا منازع غیر افغان ها باشد؟

* آیا ایجاد چنین فضایی در کشور بدین معنی نیست که ما نه در یک جامعه نسبتا انسانی و دموکراتیک، بلکه در یک «جنگل قبیله» زندگی می کنیم و قانون «هر که زور است، حق است»، جریان دارد؟

* در فاریاب نیز عین داستان است: جنگسالار غیرافغان دزد و قاتل و جنایتکار است و باید سرکوب شود، ولی انتحاری، انفجاری، دزد، جنایتکار و جنگسالار افغان از جمله «برادران ناراضی» اند و باید برای شان امتیاز داده شود...
+ + +
برو قوی شو، اگر خواهی زنده مانی
که در نظام قبیله، ضعیف پامال است

>>>   نام خدا !
لطيف جان دُر سفتي !
ايطور گپ هاي كلان-كلان زدي كه فقط رهبر نصف نفوس افغانستان باشي! بارك الله .

>>>   ظهير آريايى
روزى جنرال دوستم، اقاى غنى و خليل زاد و عده زيادى از تيّم انتخاباتى شان داشتند كباب نوش جان مى كردند. جنرال دوستم در ان روز ها دست و پا نمى شناخت و پيشاپيش معاونيت پوشالى را جشن گرفته بودند و مشاورين شان غرق در نشه قدرت خواب هاى عجيب و غريب مى ديدند. اما ، در ان شب و روز ما مداوم مى نوشتيم كه اين كباب ها را از راه دماغ بيرون خواهيد انداخت اما گوش شنوا نبود كه نبود. شايد ميگفتند اگر شما چيزى مى دانستيد مانند ما اينجا در كباب با اهل ثروت و قدرت ميبوديد. اين كباب سند از هوشيار بودن ما و سياسى بودن ماست!

>>>   بخیالیم که تنها ماندی که خالی طرف دوستم رفتی یا چتو بچه کاکا
قاصانی

>>>   لطیف پدرام حق است و داعیه ای او داعیه عدالت خواهی مردم است .
م. زمین بوس کابل

>>>   لطیف پدرام فرزند تاجیکوف را به دوستم چی؟ اب ګرفتګی به کف هم دست می اندازد!
بیعقل هنوز هم نمیداند که دوستم طرح شده! غم خودت را خودت بخور! مرد غن خودرا خودش میخورد! پشت ازبیک که انرا عطا خوب توصیف کرده است! شرم نداری؟ خدا ترا بشرماند! قومته نشرمان! هیچ چیزی از دستت نمی براید! مګر یک راه موجود است ! اګر می خواهی در تاریخ پر ریخ تان نامت نیک بماند ! انتحاری کن! مګر با این نامه تان خودرا شرماندی! و دګر هم میشوی!

>>>   ازین نامه، چیزهای که به ذهن ، خطور میکند این است:
شما برنامه های خراسان سازی و فدرال سازی را ، در نظر دارید با همت و مساعدت، چند تا قوماندان شرور و وابسته ، در کشور، عملی کنید!
شما امروز با دوستم پیوند می بندید، فردا با استاد عطامحمد نور، پس فردا با امان الله گذر و ازان پس با محقق و شاید اگر وقت تقاضا کند با قوماندان های وابسته به حکمتیار و سیاف.
شما دنبال دموکراسی برای ملت و آزادی برای وطن، نیستید؛ شما دنبال « قدرت سیاسی» هستید، هرکس، تصادفا و عجالتا ، شمارا درین خواسته سیاسی ، کمک کرد، از موهبت ومرحمت حضرت عالی برخوردار میشود.
آقای پدرام، من خوشحالم که این نامه، مشت شمارا باز میکند،من گمان نکنم که احمد ضیا مسعود، عبدالله عبدالله ، امیر اسماعیل خان، خلیلی و .. کمتر از اشرف خان و اتمر خان در ذهنیت عامه، منفور و مطرود باشند،چه رسد به ژنرال دوستم که در ویلای ترکیه ای خویش ، تحت عنایت جناب اردوغان ، عشق و حال میکند و چنددمزدور فاقد شعور در راه آرمان سیاسی وملی(!) ایشان، شهید (!) میشوند.
محمود وارسته، شش درک، کابل

>>>   «کاروانی زده شد، کار گروهی ، سره شد»!
یعنی اینکه آقای پدرام تلویحا از دوستم خواسته اند، از اعمال سیاسی سابقش، ( حمایت از اشرف احمد زی) معذرت خواهی کند و به پروژه ءنو تاسیس « فدرال بازی» به پیوندد!
آیا میان دوستم و دموکراسی و ملت سازی ، کدام قرابتی یا سنخیتی هست، نمیدانم !
همکاران رزمی جناب داکتر صاحب پدرام، روز به روز، مشخص وهویدا میشوند،ملت بیچاره، باید تا قیامت ، با کارت های محقق و دوستم و امیرا سماعیل و اتمر و اشرف ... بازی کند،زیرا ملت، گروگان ، گرگ های آزمند است !

>>>   ملت ازوبیک هشیار شوید دوستم صدای شمارا نمیشنود دوستم معتاد شده است ملت ازبیک بیایید سلاح بردارید و نظام فیدرالی را پیش قدم باشید در فاریاب سر پل جوزجان اعلام کنید متباقی ولایات اغاز خواهند کرد
نظر بای

>>>   نامه سر بسته جنرال دوستم برای لطیف پدرام
جناب پدرام!
نامه ات را دو سه بار خواندم لیکن نفهمیدم که مقصد شما چه است خلاصه اینکه سرم را درد گرفت ، با خود گفتم اگر همی اکه لطیف پدرام به گیرم بیاید ولا بالله کاری کنم که بالای ایشچی نکرده بودم
بی عقل پدرام اعصاب یک رهبر را خراب میکند
عباس تقی زاده

>>>   Salam
مردم مى دانند چگونه به فاشيزم قبيله پاسخ دهند ، هر چند رهبران پوشالى شان در صحنه نيستند ولى شعور و خرد جمعى مردم فاشيزم و شوؤنيزم تبارى را آشكارا نه مى گويند و دارند به سوى استقلال در حركت اند . دير يا زود هزارستان ، تركستان تحت يك چتر واحد خراسان فدرال شكل خواهند گرفت . خراسان در دل ها نقشه يى خود را يافته است ، روزى در روى زمين هم نقشه اش به جود خواهد آمد .

>>>   زنده باد حقیقت و عدالت. آقای پدرام به هیچ قومی وابسته نیست. راه او راه عدالت و حقیقت است.

>>>   عالیست و این بزرگوار اول به خود و بعد به قوم خودش می اندیشد این را بارها دیده ایم

>>>   امر یکا و گروه ارگ قصه دوستم را در کله پزی مفت کرده است

>>>   شناسنامه های خونین افغان و شناسنامه های خراسان
سه سال وقت کافی برای درک درست از خواستهای مشروع مردم بر علیه تحمیل هویت افغان وجود داشت که باید عاقلانه به خیر همزیستی برادرانه و ثبات کشور تصمیم گرفته میشد. اما فاشیزم لجوج و هویت کش راه خون و آتش را در پیش گرفته است.
مردم غیر افغان و یا پشتون در موقعیت دشوار قرار گرفته اند: یا هویت اجباری و منفور افغان را بجای هویت اصلی و تاریخی شان قبول کنند و یا راه و سر نوشت خود را برای همیش از سلطه افغان جدا ساخته برای خود هویت خراسانی در سر زمین خراسان بسازند.
شاید حالا فرصت طلایی حرکت بسوی ایجاد هویت خراسانی و دولت خراسان رسیده باشد.
نخستین گام درین راستا طرح و توزیع شناسنامه های خراسان با عکس مولانای بلخ ، نمادی هویت ما و ممثل انسانیت و معنویت خواهد بود. افزون بر آن بجای عکس شتر نمادی از جهالت و کوچیگری در سده بیست و یکم، اسپ نمادی فرهنگ بزکشی، هویت ورزش دلیرمردان و پهلوانان شمال مزین شود.
نام پول خراسان نیز باید در نظر گرفته شود.
بلخ بحیث کانون انقلاب آزادیبخش و رستاخیر علیه سلطه تروریزم، و جهالت افغان می تواند نقش تاریخی و سر نوشت ساز بازی کند. در بلخ باید نخستینن پارلمان ملی و دموکراتیک ساخته شود و بحث شناسایی دولت جدید با همسایگان و جامعه جهانی آغاز شود.
جمهوری خراسان برای دفاع از خود و مدیریت کشور باید هر چه زود تشکیل ارتش، ساختار تشکیلاتی و اداری دولت جدید را روی دست گیرد.
بگذارید فاشیزم با هویت بد نام افغان هر طور که می خواهد زندگی کند.

تغیر نام افغانستان ، اولین گام درراه ازبین بردن تعصبات قومی وقبیلوی است. زیرا این نام، علاوه بر اینکه درزبان انگلیسی به سگ شکاری ، اطلاق شده است , یک نوع چرس (حشیش) که در افغانستان تولید میشود.
از نظر تاریخی متاسفانه یکی ازسه نامهای یک قوم واحد است، یعنی ، افغان؛ پتان، پشتون یا پختون، هرسه این نامها به یک قوم خاص اطلاق میگردد. بقیهء ملیتهای این کشور هرگز نه افغان استند ونه هم با افغان کدام پیوند تاریخی وفرهنگی ویا نژادی دارند.
افغانها مطابق تیوری پدر ژورنالیزم اوغانی، محمود خان طرزی، زبان قومی خودشان را دارند، که زبان اوغانی یا پشتو می باشد.
ازنظر تباری،افغانها یا پشتونها تعدادی ازقبایل هندی الاصل ملتانی بوده که سرزمینهای آبایی شان اطراف کوه سلیمان، خیبر پشتخوا و وپشین وژوب می باشد و این مناطق درتاریخ بنام افغانلند یاد شده است و دریاد داشتهای تاریخی بعضی ازنویسنده گان انگلیسی منجمله ( الفنستون) مولف کتاب افغانان نمایندهء انگلیس در دربار شاه شجاع نامهای تمام مناطق افغان نشین با تفصیل آن ذکر گردیده است.
درقرن بیست ویک برای ازبین تعصبات قومی وقبیلوی، یگانه راه حل در افغانستان کنونی، تغیر نام قومی افغانستان است که اساس تعصب های قومی پنداشته میشود.

>>>   هر دويتان دشمنان ملت و مزدوران جيب هاي خود هستيد، بخاطر آرامش ملت هر شرور بايد از بين برداشته شود،

>>>   کاش در هر پست و مسوولیتی چند پدرام میداشتیم
مشهد

>>>   احسن

>>>   شناسنامه های خونین افغان و شناسنامه های خراسان
سه سال وقت کافی برای درک درست از خواستهای مشروع مردم بر علیه تحمیل هویت افغان وجود داشت که باید عاقلانه به خیر همزیستی برادرانه و ثبات کشور تصمیم گرفته میشد. اما فاشیزم لجوج و هویت کش راه خون و آتش را در پیش گرفته است.
مردم غیر افغان و یا پشتون در موقعیت دشوار قرار گرفته اند: یا هویت اجباری و منفور افغان را بجای هویت اصلی و تاریخی شان قبول کنند و یا راه و سر نوشت خود را برای همیش از سلطه افغان جدا ساخته برای خود هویت خراسانی در سر زمین خراسان بسازند.
شاید حالا فرصت طلایی حرکت بسوی ایجاد هویت خراسانی و دولت خراسان رسیده باشد.
نخستین گام درین راستا طرح و توزیع شناسنامه های خراسان با عکس مولانای بلخ ، نمادی هویت ما و ممثل انسانیت و معنویت خواهد بود. افزون بر آن بجای عکس شتر نمادی از جهالت و کوچیگری در سده بیست و یکم، اسپ نمادی فرهنگ بزکشی، هویت ورزش دلیرمردان و پهلوانان شمال مزین شود.
نام پول خراسان نیز باید در نظر گرفته شود.
بلخ بحیث کانون انقلاب آزادیبخش و رستاخیر علیه سلطه تروریزم، و جهالت افغان می تواند نقش تاریخی و سر نوشت ساز بازی کند. در بلخ باید نخستینن پارلمان ملی و دموکراتیک ساخته شود و بحث شناسایی دولت جدید با همسایگان و جامعه جهانی آغاز شود.
جمهوری خراسان برای دفاع از خود و مدیریت کشور باید هر چه زود تشکیل ارتش، ساختار تشکیلاتی و اداری دولت جدید را روی دست گیرد.
بگذارید فاشیزم با هویت بد نام افغان هر طور که می خواهد زندگی کند.

تغیر نام افغانستان ، اولین گام درراه ازبین بردن تعصبات قومی وقبیلوی است. زیرا این نام، علاوه بر اینکه درزبان انگلیسی به سگ شکاری ، اطلاق شده است , یک نوع چرس (حشیش) که در افغانستان تولید میشود.
از نظر تاریخی متاسفانه یکی ازسه نامهای یک قوم واحد است، یعنی ، افغان؛ پتان، پشتون یا پختون، هرسه این نامها به یک قوم خاص اطلاق میگردد. بقیهء ملیتهای این کشور هرگز نه افغان استند ونه هم با افغان کدام پیوند تاریخی وفرهنگی ویا نژادی دارند.
افغانها مطابق تیوری پدر ژورنالیزم اوغانی، محمود خان طرزی، زبان قومی خودشان را دارند، که زبان اوغانی یا پشتو می باشد.
ازنظر تباری،افغانها یا پشتونها تعدادی ازقبایل هندی الاصل ملتانی بوده که سرزمینهای آبایی شان اطراف کوه سلیمان، خیبر پشتخوا و وپشین وژوب می باشد و این مناطق درتاریخ بنام افغانلند یاد شده است و دریاد داشتهای تاریخی بعضی ازنویسنده گان انگلیسی منجمله ( الفنستون) مولف کتاب افغانان نمایندهء انگلیس در دربار شاه شجاع نامهای تمام مناطق افغان نشین با تفصیل آن ذکر گردیده است.
درقرن بیست ویک برای ازبین تعصبات قومی وقبیلوی، یگانه راه حل در افغانستان کنونی، تغیر نام قومی افغانستان است که اساس تعصب های قومی پنداشته میشود.
صابر از کابل

>>>   برادران عزیز باوربه خداکنید خودم تاجک هستم واولاشمابگوئید به تاجکان چه خدمت کردید زنده باد انانیکه به وطن عزیز افغانستان خدمت میکند
اقای پدرام امید وارم از نام خراسان واز این مفکور ه فدرال خود وتقسیم افغانستان عزیز بگذرید بگذار برادران افغان درپهلوی خود باهم زندگی مشترک را سپری نماید وتوصیه من بشما این است که به خاطر قدرت خود دربین برادران افغان تخم نفاق نکارید
برادرتاجک شما ازکابل

>>>   من خطاب به برخی نظر دهندگان متعصب پشتون که با غیظ و کینه و عقده مندی و عصبیت پشتونیزم بگویم این پیام های شما بجای اینکه باعث آرامش شود باعث آتش افروزی و دشمنی میشود شما با توهین ها و رفتار زشت جاهلانه خود در نهایت باعث تجزیه کشور میشوید کله خامی نکنید و کشور را به آتش نزنید به جای این توهین ها سیاست های غلط اشرف غنی را تقبیح کنید.

>>>   من خطاب به برخی نظر دهندگان متعصب پشتون که با غیظ و کینه و عقده مندی و عصبیت پشتونیزم بگویم این پیام های شما بجای اینکه باعث آرامش شود باعث خشم و آتش افروزی و دشمنی میشود شما با توهین ها و رفتارهای زشت جاهلانه خود در نهایت باعث تجزیه کشور میشوید کله خامی نکنید و کشور را به آتش نزنید به جای این توهین ها سیاست های غلط اشرف غنی را تقبیح کنید.
خواستار صلح و دوستی و آبادی برای خراسان زمین (افغانستان)

>>>   لین برق 220 کیلووات به مناطق هزاره نشین کشیده شد. خواستۀ جنبش روشنائی درین امر مؤثر بود. بودا جان خودت در خارج قدم میزنی اما میخواهی که نسل جوان هزاره بیشتر قربانی شوند.

>>>   درود بر قهرمان ما لطیف پدرام
هزاره از ایران

>>>   پدرام قهرمان آزادی همه هویت های افغانستان است. درود بر او!
داود ممنون


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است