تاریخ عینا در حال تکرار شدن است
 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۰۵    ۱۳۹۷/۴/۲۴ کد خبر: 152714 منبع: پرینت

(دوستم و دو احمدزی)

در سال 1992 داکتر نجیب به غلام فاروق یعقوبی وزیر امنیت دستور می دهد: "باید دست به یک سلسله اقدامات بزنی و اشخاص نامطلوب را از وظیفه سبک‌دوش کنی".

در اولین اقدام یعقوبی جنرال مومن عضو شورای مرکزی حزب وطن و فرمانده لوای 70 را از وظیفه سبک‌ دوش و به کابل احضار می کند ولی جنرال مومن از این امر سرکشی کرد. سید منصور نادری فرمانده فرقه 80 و جنرال دوستم فرمانده فرقه 53 به دلیل ارتباط نزدیک با جنرال مومن هر دو به دیدن وی به حیرتان می‌روند و حمایت خود را از سرکشی جنرال مومن از رژیم نجیب اعلام می کنند.

نجیب، یعقوبی را همراه با سعد نادری برادر منصور نادری به مزار می‌فرستد تا با آنها مذاکره کند اما تنها منصور نادری حاضر به ملاقات می شود و خواسته‌های خود و جنرال مومن و دوستم را به جنرال یعقوبی مطرح می کند. خواسته‌های نادری به نمایندگی از جنرال دوستم و جنرال مومن برکناری جمعه اثک فرمانده زون شمال، تاج محمد آمر امنیت و رسول بی خدا فرمانده قرفه بوده است که هر سه منصوب به قوم پشتون بودند و باید از شمال به مرکز تبدیل و جنرال مومن هم به‌جایش باقی بماند.

همچنان از این پس تمام تبدیلی و مقرری‌ ها که در پست‌های دولتی در شمال کشور صورت می‌گیرد باید در مشوره با آنها صورت بگیرد زیرا نیازمندی‌ها و مطالب مربوط شمال را خوبتر از دیگران می‌دانند. مذاکرات جنرال یعقوبی بی‌نتیجه به پایان می‌رسد نجیب بار دیگر جنرال رفیع معاون خود در امور نظامی را در راس یک هیات به مزار می فرستد اینبار نیز مذاکرات بی‌نتیجه پایان میابد.

در ادامه این فضای پر‌تنش جلسه بیرونی مرکزی حزب دایر می شود در جلسه، نجیب علیه هواداران بیرک کارمل تاخت و تاز می کند و جنرال دوستم و سید منصوری نادری را با الفاظ بسیار رکیک و زشت یاد می‌کند. نجیب می گوید: غر زدن اسلام کریم‌ موف در ازبکستان و از دوستمِ سگ در مزار برایم پذیرفتی نیست.

نوارهای ثبت شده از جریان صحبت نجیب به این جنرالان در شمال می‌رسد. این نوار خشم و غضب جنرالان در شمال و نیز متحدین شان را در کابل برمی‌انگیزد محمود بریالی (برادر کارمل) تصمیم به قطع رابطه اش با هیات اجرایی حزب می‌گیرد.

همه اعضای رهبری حزب می‌ گفتند که نباید نجیب در این مرحله حساس غیر مسو‌ولانه حرف بزند. بار دیگر با پافشاری وکیل و یعقوبی نجیب اکرام پیگیر عضو هیات اجرایی شورای مرکزی حزب وطن را به شمال کشور می‌ فرستد. وی پس از مذاکره با جنرالان ناراضی در شمال دوباره به کابل برمی‌ گردد و گزارش صحبت‌‌ های خود را به نجیب در میان می‌گذارد پیگیر خواسته‌ های جنرالان ناراضی را در ارتباط به تبدیلی سه تن و دوام وظیفه جنرال مومن به نجیب می گوید نجیب پیش از این اتفاق ها خواهان اقدام نظامی علیه این جنرالان بود اما اینبار به برکناری جمعه اثک، تاج محمد و رسول بی‌خدا موافقت می کند اما به ماندن جنرال مومن راضی نمی شود.

نجیب سه تن از مسوولان ولایت بلخ را به کابل می‌خواهد ولی بعد از چند روز به‌ دلیل فشار شماری از حلقات دوباره آنها را به مزار می‌ فرستد در ادامه داکتر نجیب، پیگیر و متعاقبا جنرال نبی عظیمی را نیز روانه مزار می‌کند که تا اخیر سقوط رژیم در شمال آنجا می مانند. شمال سقوط کرد...

دلیل سقوط رژیم کمونیستی، شتابزدگی، عدم تحمل دیگران، خودخواهی و تعصب قومی بود اما اکنون نزدیک به چهار دهه از آن روزگار تاریخ عینا در حال تکرار شدن است. با دریغ تاریخ اکنون نیز در غیبت عبرت و درس تکرار می‌شود انگار ما و رهبران ما از هیچ یک از رویدادهای بزرگ و سرنوشت‌ ساز درس نمی آموزیم و به همین دلیل همواره محکوم به تکرار تاریخ و اشتباه هستیم.

اینک هیچ چیز فرق نکرده است و نشانه‌ها از تحول و تغییرات انقلابی و غیر سیستماتیک خبر می‌ دهد. استبداد، بی عدالتی، تکروی، فروگذاشت حقوق دیگران، سرمنشای تحول و تغییر بوده است.

اکنون فرصت این تغییر است.

حامد رهگذر


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
داکتر نجیب
تکرار اشتباه
نظرات بینندگان:

>>>   پس به گفته شما اشرف غنی باید سرنوشت مملکت را به زورگویان بسپارد که ملامت نشود ، ایا مردم افغانستان این زورگوی ها را خواهد بخشید . اگر نجیب به این خودخواهان تن میداد امروز قهرمان قلبهای مردم ای سرزمین میبود؟ نخیر ... تن دادن به این منافقین دشمنی با حاکمیت ملی میهن است ، تاکه یک افغان است افغانستان است.
شبنم از ولایت هرات

>>>   ماازقبل باایجاد یک حکومت ملی بی باربودم. زیرا وقتی که سردارداودبالای خسربره وبچه کاکایش کودتا میکند امین استادبزرگش ترکی رابابالشت می کشد .کسانی مخالصانه با رای خویش رئیس جمهور میسازد.بعوض تحسین واکرام تحقیر وتبعیدمی شود.جهان غرب باتمام قدرت نظامی اش خودرا دربرابرطالب و داعش عاجز جلوه میدهد.گاهی تروریست وگاهی مخالف وبرادران ناراضی خطاب می شوند.مسلما حق داریم بی باور باشیم .اما از هیچگاه ازرحمت خداوندمتعال ناامید نیستیم.

>>>   عمر راوی
مردمیکه امروز زنده اند و در خراسان حضور دارند، گواه یک رویداد بسیار مهم تاریخی میباشند. به چشم خود می بینند که حاکمیت و فرمانروایی پشتونی چگونه با خون و آتش و کشتار و جنایت و نیرنگ و خیانت ساخته میشود. نقش خودی ها را می بینند، نقش بیگانگان را می بینند. شاهد استند که چه میشود و چگونه میشود که یک قوم سلطه خویش را محکم میسازد و دیگران را به برده گی میکشد. می بینند که چگونه کسانی از اقوام دیگر خود را میفروشند و با فاشیزم همدست و همداستان میشوند و به مردم و قوم خود خیانت آشکار می کنند. می بینند که مردم ، توده ها، چگونه افسون میشوند و قدرت تشخیص دوست و دشمن را از دست میدهند. می بینند که زر و زور چه تاثیر جادویی دارد در غلام ساختن مردمان. این حادثه ها، این جریان ها، این مسایلی که پیش چشم ما روی میدهند، همه مهم اند و ثبت تاریخ می شوند.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است