دلایل داکتر بیلیو در مورد «استخدام افغان ها»
 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۰۱    ۱۳۹۷/۵/۱۵ کد خبر: 153428 منبع: پرینت

آنها {افغان ها} دقيقا ارزش اين را ندارند که فرمانروای مستقل باشند و آنها دقيقا نمی خواهند کنترل گردند مگر اينکه تحت انقياد آورده شوند. انقياد آن چيزی است که برای افغان ها لازم است. با تحت انقياد درآوردن آنها می توان تمام اقوام ديگر کشور را به آسانی کنترل نمود و حکومت کرد. انقياد آنها برای ما يک مساله ی مشکل نيست و می تواند با قرار دادن آنها در موقعيت فرمانروایی و تسلط بر اقوام ديگر بدست آيد.

ما افغان ها را آنطور قضاوت می کنیم که آنها را در عمل دیده ایم و ما آنها را بسیار ضعیف النفس یافتیم آنها فضایل (معروفات) و رذایل (منکرات) خود را دارند ولی به عقیده ما رذایل ایشان بر فضایل ایشان بسیار سنگینی می کند آنها برای فرمانروایی خود یا دیگران مناسب نیستند و متاسفانه به آقا یا باداری ضرورت دارند اگر ما این نقش را به عهده نگیریم روس ها خواهند گرفت. افغان ها زودتر یا دیرتر می خواهند و بایست باداری داشته باشند. کدام یک بایست باشد؟
(نژادهای افغانستان، 1880 میلادی، صفحات 42 و 43)

این است دلایلی که «افغان ها» استخدام شده اند و با چه مهارتی در جریان 140 سال گذشته با تبدیل «آقاها»ی خود (انگلیس ها، روس ها، پاکستانی ها و آمریکایی ها) در راس قرار گرفته و بالای اقوام دیگر (گوسفند ها) حکومت کرده اند. پس چه کسانی ملامت اند: «گرگ ها»، «چوپان ها» و یا «گوسفندها»؟

علاجی کن که دیگر خر نباشی ... کشیدن بار را در خور نباشی
و گر نه تا تو خر هستی، بناچار ... چه من، چه دیگری، از تو کشد کار

بیایید خود را از «گوسفندی» نجات دهیم، بیایید خود را مستحق و سزاوار پاداش سازیم زیرا محتاج و نیازمند گدایی می کند پاداش نمی خواهد. واقعیت تاریخی این است که «افغان ها» در درازای 500 سال گذشته یکی از «بازیگران اساسی قدرت» در «میدان سیاسی رقابت» این منطقه از دهلی تا اصفهان و کابل بوده اند.

بنابراین توقع نداشته باشید که آنها (گرگ ها و چوپان ها) تغییر کنند بلکه «باید خود را تغییر دهید» یعنی خود را «بازیگر» سازید و داخل «میدان بازی» شوید (که خود ترسیم کرده اید) زیرا حق داده نمی شود بلکه گرفته می شود.

برو قوی شو، اگر خواهی زنده مانی ... که در قانون طبیعت، ضعیف پامال است

عبدل لعلزاد


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
مردم افغان
زیردستان
نظرات بینندگان:

>>>   Mansoor Badry
یکی از ریش سفید های جهان دیده به ببرک کارمل مشوره داده بود که مجاهدین به پول ضرورت دارند ، به آنهاپنهانی پول بدهید ، اگر از شرم تسلیم نشدند ، جنگ در برابر دولت شما نمی کنند . ۹۰% مجاهدین پول دولتی می گرفتند و در امنیت دولتی به نام گروپ پروتوکول مشهور بودند . امروز هم همان مجاهدین پروتوکولی به پول ضرورت دارند!

>>>   حنیف اتمر در یک مصاحبه خود گفت اگر راست بگویم پاکستان قلب من است
قلبی که هر روز تروریست می فرستد و جوانان ما را شهید میسازند .
کشور انگلیس ازش سخت حمایت میکند .

>>>   داکتر بیلیو یک فرد انکلیسی بود که در 1880 میلادی دولت انگلیس هوای مستعمره ساختن افغانستان را به سر می پرواراند و توسط همین افغانها درس عبرت گرفت.
دشمنان مردم افغانستان باید این نوع چیز های منفی در باره افغانها بنویسند.

>>>   گپ خودت درست است.
اما افغانستان را یک موش فکر کن که در قرن بیست و یکم در چنگال شیران جهانی و گرگان همسایه قرار دارد.
این که این موش در کدام جیم و یا باشگاه سپورتی برود و کدام ترینر این موش را توسط سپورت به شیر و گرگ تبدیل کند و در نهایت این که امکان چنین چیزی استوار است، خیلی بعید به نظر میرسد.
هرچند شصت و پنج سال پیش یک شهاب سنگ آسمانی به قطر چد کیلومتر در خلیج مکسیکو افتاد و در اثر آن تمام داینو سور ها و نود تا نود و پنج فیصد حیوانات و نباتات روی زمین نابود شد، اما همین موش که در زیر زمین خود را در سوراخ خود پت میکرد و تخم های داینوسور هارا دزدی کرده میخوردند، به حیات خود ادامه دادند و اونواع و اقسام دیگر پستانداران، بشمول انسانها از نسل این موش ها در اثر تکامل تدریجی حیات بمیان آمدند، اما این جریان شصت و پنج میلیون سال طول کشید.
اما فکر نمیکنم که این موشی بنام افغانستان، در طی دهه ها و یا هم صد سال، توانایی آن را پیدا کند که در اثر سپورت به شیر و یا گرگ تبدیل شود.
ها، یک امکان وجود دارد و آن این که اگر در اثر پیشرفت تخنیک و تکنالوژی، تمام مردم باقیمانده جهان، به دیگر سیاره ها سفر کنند و تنها افغانستان بماند و افغانها و کره زمین، در نصورت این موش به شیر و یا گرگ کره زمین تبدیل خواهد شد که بالای حیوانات روی زمین حاکمیت خواهند داشت.
آنهم در صورتی که در مقابل حیوانات وحشی روی زمین که با خالی شدن کره زمین از سکنه، تعداد آنها افزایش خواهد یافت، بتوانند از خود دفاع کنند. در غیر آنصورت طعمه حیوانات وحشی جنگل خواهند شد. زیرا در افغانستان هنوز یک فابریکه تولید اسلحه شکاری وجود ندارد، در حالی که دیگر کشور ها بمب های پنجاه میگا تنی دارند که هرکدام شان یک مملکت را خراب میکند.

>>>   "نژادها در افغانستان" کتاب است که نویسنده آن "هنری والتر بیلیو" (Henry Walter Bellew,)، جراح و افسر پزشکی در ارتش هند در مدت کوتاهی پس از جنگ دوم انگلیس-افغانستان (80-1878) به پایان رسانيد اين اثر علمى مانند در سال 1880 در لندن منتشر شد.
"هنری والتر بیلیو" و در 30 اگست 1834 در ناصر آباد هند متولد شد. او پسر کاپیتان هنری والتر بیلیو Bellew از ارتش بنگال بود، معاون کلاهبردار مرکزی وابسته به ارتش کابل که در جلال آباد در زمان عقب نشینی فاجعهبار در 1842سال کشته شد.
ولى پسر کاپیتان (کفتان) هنری والتر بیلیو يعنى هنری والتر بیلیو تعدادی از مأموریت های سیاسی را در کشوردولت ساختگى و نامنهاد "افغان" ستان (نامگذار اصلى آن سر جنرال و معاون سلطنت برتانيه مونت ستوارت الفنستون درهند) انجام داد. و کتاب های متعددی در باره موضوعات هند و "افغانستان" نوشته نمود. در توضیح هدف کتاب خود، Bellew می نویسد:" به نظر افغانستان ام به زودی تبدیل به يک موضوع امپراتوری بریتانیا خواهد شد." عجب کشف جديد! اين موضوع را کسانى ديگرى مانند سرجان مکلم و سر الفنستون پيش بنى نموده بودند : مبارزات آزاديخواهانه مردم اين سرزمين عليه برتانيه و قرادهاى ننگين لشکرکشى کمپنى شرقى هند برتانيه و غلامى ٬ خدمت گذارى و خاکفروشى حاکمان پشتون که لقب افغان داشتند و دارنددر مسير تاريخ قدرت سياسى حاکمان افغانپشتون نمايان وآشکار است.
تاریخ روشن ثبوت مى کند، حاکمان پشتون بالقب افغان ونام نامنهاد الفنستونى اش از منافع مردمى و آرزوهای مردم دفاع نکردند و وفادار لشکرکشان از برتانيه ضد هندوايران وتوران تا شوروى و امريکا و ناتو و اتحاديه اروپا بودند
"این کتاب با مقدمه ای، یک فصل کلی در مورد افغانی ها(منظورپشتونها) و فصل های جداگانه ای درباره تاریخ افغانستان، روابط بریتانیا با سلطنت دودوره اى میر شيرعلی 1863-66 و 1868-79) فصل پنجم در گروه های قومی یا قبیله های زیر: پتان (امروزه به طور معمول به عنوان پشتون یا پاکتون، پوختون یا پوشتون دیده می شود : یوسفزی، افرییدی، خاتاک، دادیاکی، غلجى و غير پشتونها تاجیک و هزاره (Hazarah در دوران مدرن Hazara).
"هنری والتر بیلیو" (پسر) گرامر زبان افغانى يعنى گرامر پشتو نوشت يا کاپى کرد و درسال 1867 چاپ کرد. گرامر پشتو "هنرى جورج روارتى" در سال 1855 چاپ شد.
بیلیو بر مبنای ریشه های قبل از اسلام از مردم مختلف افغان استدلال می کند که در مورد که افغان ها از 10 قبیلۀ گمشده اسرائیل بوده اند. بیلیو اشاره به نوشته های هرودوت، که دادیك ها به عنوان یکی از چهار ملت هندی ايرانى کتابی که توسط داریوش اول نوشته بود، وى در مورد کشورهای همسایه، و لغت نامه زبان افغان و مطالعات گروه های قومی قبیلۀ افغان را نام گرفته يوسفزى را نوشت.
چيزى که در دولت کشور افغان از زمان نامهاد افغان لند تا اکنون دوام دار است که اشغالگران غرب برتانيه و امريکا خود را به آبهاى منجمد شمالى و تجزيه و شکست ايران را در سر مى پروراند!
و نصب حکومت غلامى امريکا را دارد. در افغانستان انتخابات گوسفندى ميوه داد? آيادر ايران انتخابات فيلى و يا دينوسوريايى هم ميوه خواهد داد!
فغان ستان غالمغالى ناکام ماندنى- ايران ستان آرامى و بردنى

>>>   افغان ها زودتر یا دیرتر می خواهند و بایست باداری داشته باشند. کدام یک بایست باشد؟
و آنها دقيقا نمی خواهند کنترل گردند مگر اينکه تحت انقياد آورده شوند. انقياد آن چيزی است که برای افغان ها لازم است. با تحت انقياد درآوردن آنها می توان تمام اقوام ديگر کشور را به آسانی کنترل نمود و حکومت کرد
دشمنان اسعمارگران همیشه پست بودند(طوریکه چرچیل گفته بود)
لایق دولت نیستند اما مبارزه و اسقلا ل این افغانهای نالایق تخت وتاج را به رسمیت شناخت؟
و روس جرات نکرد!!!!!!!!

>>>   والله بسيار خوب!‌برادران هموطن را از عينک دشمنان وطن ميشناسی.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است