تاریخ انتشار: ۱۹:۵۹ ۱۳۹۷/۵/۱۶ | کد خبر: 153499 | منبع: | پرینت |
تحریم های آمریکا بالای ایران اثرات منفی اقتصادی خواهد گذاشت اما از نگاه سیاسی ایران را وادار به تسلیم نخواهد کرد.
آمریکا و ایران در این روز ها سخت در حالت جنگ تبلیغاتی و روانی قرار گرفته اند، در این زمینه عربستان سعودی، امارات متحده عربی و اسراییل در جبهه ترامپ قرار گرفته اند و با بازگشت تحریم های ایران توسط آمریکا شکست و فروپاشی جمهوری اسلامی را در خیال می پرورانند.
اما اکثر کشورهای عمده جهان به شمول اتحادیه اروپا، چین، روسیه و حتی سازمان ملل متحد با بازگشت تحریم ها موافق نیستند و این نقطه برد ایران و ضعف واشنگتن را به نمایش می گذارد، اما باوجود آنهم چون نظام مالی جهان وابسته به آمریکا است نمی تواند این تحریم ها بی تاثیر باشد.
گذشته از آن آمریکا و ایران در حدود ده سال مذاکره کردند و بزرگترین قدرت های جهانی به شمول سازمان ملل متحد به مذاکره پیوستند تا در نتیجه برجام حاصل و امضا گردید، اما با روی کار آمدن جمهوری خواهان در آمریکا ترامپ به صورت یکجانبه از برجام برآمد، اکنون چند سال دیگر باید مذاکره صورت گیرد تا یک برجام دیگر حاصل گردد و هیچ ضمانتی وجود ندارد که یک رییس جمهور دیگری آمریکا آن را ترک نکند، چون آمریکا تسلیمی می خواهد که مشکل است تصور کرد که ایرانی ها تسلیم گردند.
حسن علی
>>> در ایران سرداری بود بنام ستارخان که تبریز را در برابر حملات روسها حفظ کرده بود
زمانی که تبریز ۱۱ ماه در محاصره بود و قحطی یک به یک جان مردم را میگرفت وارد میدان شد و گفت : کاه و یونجه و برگ درختان را خواهیم خورد اما ذلت تسلیم شدن به روسها را نخواهیم پذیرفت
ما داعیه دار نگاه داشتن ارزش های همان سردار ها هستیم
چهل سال در فشار و جنگ زندگی کردیم چهارصد سال دیگر هم ادامه خواهیم داد تا زمانی که دوشمنان ما صلحی بدون ذلت برای ایران را پیشنهاد کنند
>>> ستارخان ، سردار مقاومت آذربایجان در جایی نوشته است:
من هیچ وقت گریه نمی کنم چون اگر اشک می ریختم آذربایجان شکست می خورد و اگر آذربایجان شکست می خورد ایران زمین می خورد...اما در جریان مشروطه دو بار آن هم در یک روز اشک ریختم.
حدود 9 ماه بود تحت فشار بودیم ,بدون غذا.بدون لباس.از قرارگاه آمدم بیرون...چشمم به زنی افتاد با بچه ای در بغلش.. دیدم که بچه از بغل مادرش پایین آمد. چهار دست وپا رفت به طرف بوته علف.علف را از ریشه درآورد و از شدت گرسنگی شروع کرد خاک ریشه ها را خوردن... با خود گفتم الآن مادر آن بچه به من فحش می دهد و می گوید لعنت به ستارخان که ما را به این روز انداخته است.
اما... مادر کودک آمد بچه اش را بغل کرد و گفت :
عیبی ندارد فرزندم
"خاک می خوریم اما خاک نمی دهیم"
آنجا بود که اشکم در آمد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است