در حاليكه يک سال ديگر تا انتخابات 98 باقی مانده است اما از همين حالا صف بندى هاى انتخاباتى چه در سطح جناح ها، احزاب و تنظيم هاى سياسى داخلى و چه هم در مقياس كشورهاى ذينفوذ تاثير گذار و مداخله گر خارجى در امور افغانستان آغاز يافته است.

از قراین و شواهد چنين برمى آيد كه انتخابات پيشرو يكى از جنجالى ترين، پرچالش ترين و پر تنش ترين انتخابات ها نسبت به دوره هاى قبل خواهد بود كه وفاق نيم بند و لرزان ملى را شكننده تر، مداخله خارجى را عميق و گسترده تر و افغانستان را وارد فاز جديدى از بحران سياسى و ابعاد مترادف آن خواهد نمود.

البته جناح بندى هاى داخلى نه بر مبناى منافع كلان ملى بلكه در بعد داخلى براساس اختلاف قومى، تيره هاى درانى و غلجايى و در بعد خارجى براساس اختلاف منافع و سياست هاى خارجى كشورهاى ذيدخل در افغانستان جريان دارد كه در چهره حامد كرزى و اشرف غنى احمدزى و كشورهاى حامى و پشتيبان اين دو تمثيل مى شود.

چهار روز قبل كرزى كلان قوم درانى ميزبان شاخه ى از ایتلاف انقره، بخشى از جمعيت اسلامى، فركسيونى از حزب وحدت، دسته اى از حزب اسلامى، شمارى از شوراى حراست، تنى چند از سران شمالى، گروهى از حزب افغان ملت، رهبران خودساخته لوى قندهار، لوى مشرقى و لوى پكتيا و گروهک هاى كوچک ديگر در منزلش بود.

سه روز پيش اشرف غنى بزرگ قوم غلجايى ضمن يک قدرتنمايى مهره هاى درشت ترى از همين جريانات سياسى را نظير دوستم، حكمتيار، سياف، مجددى، گيلانى،خليلى، ارغنديوال، اكبرى، شوراى شمالى بزرگ و دسته جات خرد ديگرى را در ارگ پذيرايى نمود جالب از همه ملاقات دو به دوى كرزى و غنى بعنوان سران درانى و غلجايى و جالب تر از آن حضور قانونى، احدى، محقق و نور در هر دو مجلس بود.

حاميان خارجى تيم غلجايى را انگلستان، عربستان، پاكستان و امارات متحده عربى تشكيل مى دهد و كشورهاى روسيه، چين، هند و ايران از طراحان و پشتيبانان مستقيم و غيرمستقيم تيم درانى است در حال حاضر تيم غنى بر مثلث ارگ، حزب اسلامى و طالبان تمركز يافته و گروه اپوزيسيون بر مربع شوراى حراست، ایتلاف انقره، جمعيت اسلامى و حزب وحدت محقق بنا يافته است.

طرح ارگ اين است تا با سوء استفاده از صلاحيت هاى رسمى و تقلب و مهندسى انتخابات، حاكميت انحصارى شان را با حذف تيم اصلاحات و همگرايى و با تركيبى متفاوت تر از گذشته براى يک دوره پنج ساله ديگر تداوم بخشند در همين راستا حكمتيار را به كابل آورده و در تلاش كشاندن طالبان نيز به عين پروسه اند كه آتش بس، گفتگوهاى صلح و واگذارى مناطق امن به طالبان در همين راستا قابل توجيه است.

بزرگترين مشكل خارجى ارگ مشخص نبودن موافقت و مخالفت ايالات متحده آمريكا بعنوان ارباب كل در جهان و محور حضور جامعه جهانى در افغانستان با نقشه راه ايشان است كه اگر اين معضل مرفوع گردد مانع بزرگ خارجى از سر راهشان برداشته می شود نقيصه ى ديگر آن عدم افغانستان شمول بودن تركيب آن و غليظ بودن نقش قومى و غلجايى محور بودن آن است كه هرسه جناح تشكيل دهنده ى غنى، حكمتيار و طالبان به شاخه يک قوم غلجايى منتهى می شود كه شانس پيروزى شان را در مصاف ساير اقوام تضعيف مى نمايد البته اگر دسته هايى از اقوام ديگر با اينها به معامله نپردازند.

پلان كرزى و حواريونش آن است كه ساختار قدرت را به دو بخش تقسيم نمايند رياست جمهورى را به تاجيكان و معاونيت هايش را به دو قوم هزاره و ازبک بسپارند و مقام صدارت اعظمىٰ را خود احراز نمايد به شرط اينكه صلاحيت ها و اختيارات، طى يک مكانيزم مشخص با تفاهم مقدماتى كه بعدا جامه ى قانونى به قامتش پوشانده شود به صدراعظم واگذار شود و مقام رياست جمهورى مشابه سيستم هند و پاكستان نقش تشريفاتى و سمبوليک داشته باشد.

چالش اساسى بُعد خارجى برنامه كرزى نيز عدم موافقت آمريكا و مخالفت شديد انگليس از روندى است كه توسط رقباى جهانى شان نظير روسيه و چين حمايت می شود. مبرهن است كه كشورهاى حامى كرزى در حال حاضر بازيگران اصلى صحنه افغانستان نيستند ضمنا هيج تحولى در افغانستان بدون موافقت آمريكا صورت پذير نيست.

در مقياس داخلى نيز نه تنها چنين طرحى اكثريت قاطع قوم پشتون را عليه آن متحد خواهد نمود و كرزى را در جامعه پشتون منزوى خواهد كرد بلكه امكان تفاهم روى مكانيزم تقسيم قدرت ميان اقوام مختلف و جناح هاى سياسى متفاوتى كه از آنها نمايندگى مى كنند نيز دشوار به نظر مى رسد. تجربه ثابت نموده است كه چنين ایتلاف ها در گذشته بقايى نداشته و براى رفتن در راهى دور و دشوار و براى رسيدن به هدفى بزرگ و مشترک ناموفق و ناكام بوده اند.

رویهم رفته افغانستان نه تنها لابراتوار تجربه احزاب، ایتلاف ها و ايديالوژى هاى مختلف داخلى بوده بلكه آزمايشگاه مانورهاى سياسى و نظامى كشورهاى قدرتمند خارجى نيز بوده است كه ميزان موفقيت و عدم پيروزى دو جبهه ى بزرگ سياسى كنونى را همزمان ثابت خواهد نمود و همانگونه كه تا انتخابات يک سال ديگر باقی است امكان بهم خوردن اين شكلگيرى هاى سياسى و قومى و ظهور جناح بندى هاى متفاوتتر ديگرى نيز محتمل به نظر مى رسد.

محمد عارف منصوری

>>>   عطايى
در افغانستان نوبت انتخاب یک رئیس جمهور غیرپشتون رسیده است. جای‌گزینی غنی با یک پشتون دیگر با رای تاجیک، هزاره و اوزبیگ فقط بازتولید اشرف غنی است و باعث تحول جدی و بنیادی در معادلات قدرت نخواهد شد. یکی از ملاحظات جدی در انتخابات بعدی باید غیرپشتون بودن رئیس جمهور باشد.

>>>   Majidy
صد در صد اگر پشتون به حقوق دیگر اقوام احترام دارد و به برادری و برابری ایمان دارد بعد از هجده سال از یک برادر غیر پشتون خود حمایت کند . دیگر پشتون ها با شعور نسل نو بیار و هوشیار هزاره ، اوزبیک و تاجیک بازی کرده نمی تواند

>>>   Hamed
این طرح مربوط میشود به همت غیراوغان که باید بیاستند و این طلسم سه‌صد‌ساله را بشکنند ورنه نوکر قوم قبیله سال‌های زیاد باقی میمانند.

>>>   Ashoor
اگر باز فريب نخوريم و به يك غير پشتون حتى بد تر از غنى هم كه شده بايد راى داد.
تا طلسم تسلسل تقسيم اعلام نشده قدرت بشكند.

>>>   Salam
به عاشقان وحدت ملى ؛
اگر مى خواهيد به مقام و جايگاهى برسيد و مرغ بخت بر فرق تان بنشيند ، در كون نام تان لقب (زى) را دْم بسازيد و حاجت هم نيست آنرا شور دهيد ، اين دنباله يى سحر آميز مانند عصاى موسى معجزه خواهد كرد و هر بحرو درياى را شق خواهد نمود. ورنه با شوراندن دْم هاى تاجيكى ، هزاره گى و ازبيكى موش هم از جايش نخواهد شوريد .

>>>   اگر در سمت و سو دهی قدرت دو قوم پشتون و خارجی دست دارند اقوام دیگر توانایی برای نشان دادن دارند ؟

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است