"عذر تقصیر به پیشگاه افغانستان بخون نشسته و ملت عزیز، برایتان غمگینم، و دست ما کوتاه و خرما بر نخیل، امکانات و تسلیحات کشور در اختیار ما نیست و صلاحیت تصمیم‌گیرى هم در دست ما نیست تا از شرف، حیثییت و جان و هستى‌تان دفاع کنیم."

این قسمتی از مطالب درج شده در پیام حاجی محمد محقق رهبر حزب وحدت مردم افغانستان و معاون دوم ریاست اجرایی بود که در در واکنش به حمله بر مرکز آموزشی موعود نشر شده است.

در ادامه این پیام آمده است: "آنچه که در این مایه تأثر است بی‌برنامگى دولت در امر دفاع از ولایات و مراکز نظامى و امنیتى کشور و عدم مشورت با خبرگان امنیتى و نظامى این سرزمین است و بدتر از آن بازى‌هاى پیدا و پنهان مشکوک در قبال دشمنان وطن است، داعشى‌هاى تکفیرى که هرازگاه یک مسجد و یا آموزشگاه مردم را بخون می‌کشند و صدها نفر بیگناه را بخون می‌نشانند، یک روز در جلال آباد روزى دیگر در هرات و یک روز هم در گردیز و روزى در کابل، با کمال تأسف همین خون آشامان در تصادم بین طالبان و داعشیان در ولایت جوزجان با امکانات ملت از محاصره طالبان کشیده شده با احترام به شبرغان و بعد به کابل انتقال میابند، پس ملت به چه کسى اعتماد کند و کدام حکومت از این مردم دفاع کند."

در قسمت دیگری از این پیام آمده است: "مجموع حوادث هفته جارى و صدها شهید این حوادث ما را به این نتیجه می‌رساند که ملت بی‌دفاع است و باید خود راه چاره پیدا کنند اما مشکل دیگر اینکه اگر مردم به خاطر دفاع از جان و مال ناموس‌شان در برابر گروه‌هاى افراطى و تکفیرى با فروختن مال و دارایى شان سلاح تهیه کنند آنان به عنوان مسلح غیر مسوول شناخته شده پیش از طالب و داعش حکومت به سراغ آنان می‌روند و خود حکومت هم که براى دفاع از مناطق برنامه ندارند و کسانی که در راس هرم حکومت اند هیج تعلق خاطر به ملت ندارند ونمی‌دانند که چگونه در برابر تشکیل‌هایى که سیل آسا از خارج سرازیر می‌شوند آرایش نیرو کنند و مناطق را حفظ کنند و خارجى‌ها هم به این دلخوش دارند که حکومت هم پیمانى دارند غافل از اینکه ملت در حال تباه شدن است و حکومت داران فقط مشغول سرمایه اندوزى در خارج کشور است."

معاون دوم ریاست اجرایی در اخیر تاکید کرده:”عذر تقصیر به پیشگاه افغانستان بخون نشسته و ملت عزیز، برایتان غمگینم، و دست ما کوتاه و خرما بر نخیل، امکانات و تسلیحات کشور در اختیار ما نیست و صلاحیت تصمیم‌گیرى هم در دست ما نیست تا از شرف، حیثییت و جان و هستى‌تان دفاع کنیم ولى در کنارتان هستیم."

کد (10)

>>>   این دیگه به همه معلوم است که صلاحیت ندارید و حال که شما هم تایید کردید پس چرا استعفا نمیدهید و از این دولت تکقومی فاشیستی بیرون نمیشوید.

>>>   خوب شد که گفتن که در کنار تان هستیم اما با ور نداریم چون فرزندان هیچ کدام آنها بی بادیگارد و موتر زره نمگردند.

>>>   اگر من جای تو میبودم خود را حلق اویز میکردم ای ....محقق.

>>>   محمد محقق: نه سلاح داریم و نه صلاحیت !
خی در ریاست اجراییه چه ... میتی؟؟

>>>   سلاح هم داشتید و صلاحیت هم ولی هم سلاح را فروختید هم صلاحیت را ، حالا ملت است که تاوان پس میدهد ای سنگر فروشان بی همه چیز...
خارکش

>>>   زمان که هم سلاح داشتی وهم صلاحیت چه کردی!!!؟

>>>   به این سخن استخوانسوز هم شهری ما توجه کنید :
---------------------------------------------
«چه بنویسم، برای کی بنویسم؟ می دانم که درد ما مشترک است و مرگ ما به نوبت است!» اما " تفنگ برای افغان و تابوت برای نا افغان."
حسن علی

>>>   جمهوری خراسان
اسد بودا
..........................
گذر از بن‌بست کنونی بدون تغییر صورت مسئله ممکن نخواهد بود. طرح مسئله به این سبک که «همه‌افغان/افغانستانی» هستیم و اعطای حق را در سطح توزیعِ چوکی‌ها مطرح کنیم، گمراه‌کننده است؛ زیرا حتا در تصور قوم حاکم نیز اکثریتِ مردم این سرزمین افغان/ افغانستان نیستند. صورت‌های مختلف حکومت‌داری و نظامِ سیاسی در درون این چارچوبِ عقیم فقط به تشدید فجایع و پس‌رفت مضاعف منجر شده‌اند. دلیلش هم روشن است. از نظام شاهی و جمهوری داودخانی گرفته تا حکومتِ کمونیستی و ساختارسیاسی کنونی، جسد حاکمان در کابل بوده است و روح و قلبِ شان در تسخیر یاغیان و شوروشیان علیه حکومتِ مرکزی. کابلی‌ها و شمالی‌ها و مرکز و غربِ افغانستان از نظر آن‌ها افغانستان نیستند. در روز روشن چراغ ذات‌گرایی به دست‌گرفتند تا در مناطق قبیله‌نشین و مرزهای پاکستان افغان اصیل و یافت‌نشدنی شان را پیدا کنند.
گذشته از اینکه مفهوم افغانیت و افغان برساخت‌های تاریخی‌ متأخراند و قبایل چون غلجایی‌ها، خلج‌ها و ترک‌های افغان‌شده‌اند، طرح بدیل افغانستان باید جامع، دقیق و هوشمندانه باشد. اگر واقعیت‌های تاریخی و تحولاتِ جغرافیایی را پایه قرار دهیم، «خراسان» یک بدیل هوشمندانه است و با واقعیت‌های تاریخی، زبانی و تکثر فرهنگی این منطقه همخوانی دارد. صورت‌بندی مسئله در قالب دو واحدسیاسی خراسان و افغانستانِ جداگانه می‌تواند سمت و سوی تحولاتِ تاریخی را روشن ساخته و مردم و نیروهای امنیتی‌ای را از سردرگمی نجات دهد. دلیلِ موفقیتِ طالبان این است که آن‌ها هدفِ فتح سرزمینی دارند و برای یک واحد سیاسی مشخص می‌جنگند. مخالفین طالبان اما سر درگم‌اند. نه تعلق عاطفی به افغان و افغانستان داردند و نه واحدسیاسی بدیلِ تعریف شده. تمام زد و بندهای شان در چوکی و معاش خلاصه شده‌اند.
خراسان در عینِ حالی که معنای تاریخی و فرهنگی عمیق دارد، از نظر قومی خنثاست. در این نام امید روشنی می‌درخشد. معنای تباری و زبانی و مذهبی ندارد. تداعی‌گر خورشید آسمانی است که نورش را بر همه‌گان یک‌سان عرضه می‌کند و عظیم‌ترین سیاره‌های را عالم به دور آن می‌چرخند. برای شرح و توضیح آن لازم نیست سرگذشتِ قوم خاص را مبنا قرار دهیم. از نظر ترکیب زبان نیز قشنگ و خوش‌نماست. نام سرزمین من «خراسان» است و من «خراسانی‌ام» معنا و مفهوم خوش‌آیند دارد. مهم‌تر از همه این یک دال تاریخی و فرهنگی بد نام نیست. با ترور و دهشت و انتحار پیوند ندارد. وقتی خودت را به کسی معرفی کنی که من «خراسانی‌ام» از تو نمی‌ترسد. فرار نمی‌کند. هزاران فکر و تصور بد در کله‌اش رژه نمی‌رود. ساختار سیاسی این واحد جدید می‌تواند «جمهوری» باشد و نام حکومت «جمهوری خراسان» باشد.
مسلما تشکیل این واحد سیاسی بدون مشکلات نیست ولی اقتضای وضعیت همین است و مشکلات در قالب ساختارسیاسی افغانستان قابل حل نیست. به‌هیچ تردیدی با طرح حق‌خواهی از این زاویه آخرین ضربه بر پیکر بی‌رمق افغانستان، که در واقع کشور نیست، یک انتحاری در حالِ انفجار است، فرود خواهد آمد. منازعات از سطح چوکی و انتخابات‌های تقلبی به سطح دعوای سرزمینی و عدالت و برابری از سطح تکدی‌گری، در سطح تصمیم‌گیری ارتقا خواهد یافت. تشکیل واحدسیاسی مستقل نباید تابو و غیر معمول تلقی شود. مردم پشتو زبان نیز حق دارند پشتونستان یا افغانستان خود را داشته باشند و هر شکل و ساختار سیاسی‌ای را که دوست دارند تشکیل دهند. تصور هم نکنند که تشکیل واحدسیاسی جدید تهدید تمامیتِ ارضی است؛ زیرا سرزمین‌ها و واحدهای سیاسی خیالی ارزش‌مندتر از جان آدمی نیست. هیچ کسی مالک کل زمین نیست. داشتن هویت اجتماعی، قلمرو سیاسی مستقل و افغان‌نبودن بدیهی‌ترین حق هر انسانی است. مهم‌تر از همه اینکه افغانستان و افغانیت برای آن دسته از پشتون‌هایی که هنوز در ساختارکاذبِ افغانیت استحاله نشده‌اند، نیز خسته‌کننده است و حتا آن را شرم می‌دانند. خراسان‌ِ تاریخی قلمرو فرهنگ‌ها، اقوام و زبان‌های بسیار بوده است. با تشکیل واحد سیاسی به نام خراسان که هویت غیر تباری و فراگیراست آن‌ها نیز با هویت بدنام افغانیت وداع خواهند گفت. طرح واحدهای سیاسی جداگانه به نام افغانستان و خراسان باید هرچه زودتر و پیش از آن‌که ارگ کل این سرزمین را به طالبان تحویل دهد آغاز شود. فردا دیر است. از زمان‌کشی فقط تمامت‌خواهان سود می‌برند. برای افراد بسیاری خیال‌انگیز است که روی تذکره‌شان «جمهوری خراسان» نوشته شود، هویت سیاسی‌اش «خراسانی» و به‌جای «افغانی‌ها/افاغنه»، «خراسانیان» خوانده شوند. با این هویت در مرزهای سیاسی و میدان‌های هوای جهان دیگر مشکوک و تروریست نخواهند بود. نباید وجه مثبت تجزیه را از نظر دور داشت. همه‌چیز بستگی به یک گام بلند و جدی دارد. اگر افغانستان و افغانی بی‌شرمی و فزون‌طلبی و بدعت نیست، خراسان و خراسانی و «خاوراندیشی» به‌یقین شرم و بدعت و فزون‌خواهی نخواهد بود.

>>>   فقط فاطمیون

>>>   محقق هیچ جای قابل تشویش نیست، اگر سلاح نداری و صلاحیت نداری، در عوض اش چهار زن داری، واولادهای بیشمار داری، قصر داری، اضافه از صد نفر بادیگارد و مزدور داری، هزاران نفر هوادار چاپلوس داری، وقتی از سفر های بیفایده ونمایشی ات میایی برایت دست به سینه ایستاده اند و بالایت گل پاش میدهند، ماهانه صدها هزار دالر پول مصرف آرگاه وبارگاهت از جیب خلیفه یعنی دولت، مردم وبیت المال برایت پرداخته میشود، مطمئن هستم که در حسابهای بانکی چندین میلیون دالر ذخیره هم داری، ازجایدادهای خدا خبر دارد، که صدخانه داری ویا دوصد، در زمان های سابق با این اهلیت شخصیت وتحصیلت تورا کسی مامور عادی هم نمیگرفت، قربان شرایط شوم که حالا استاد هم شدی، حالان که صنف دوازده را نخوانده ای، در قصه های مفت نباش، ساعت گیری کن و خوشگزرانی، که چند روز هست.
بااحترام خلیل اکه از سرپل

>>>   به گزارش اسپوتنیک، در برزیل انبوهی از مورچه ها به صورت یک پل زنده به هم متصل شده و به لانه زنبورها حمله کردند.
این انبوهی مورچه ها با متصل شدن با یکدیگر نه تنهاعسل بلکه تخم های زنبور و حتی زنبور های بالغ را که نتوانسته بودند بموقع پرواز کنند، از لانه بیرون کشیدند
معلوم نیست که چه تعدادی از مورچه ها در ساختن این پل زنده شرکت کردند؛ اما تخمین زده شده که هنگام حمله تعداد آنها به یک میلیون می‌رسید.
بین مورچه وزنبور چقدر تفاوت است از نظر جسامت بیست برابر مورچه زنبور جسامت دارد ، زنبور بال دارد ومورچه درمقابل زنبور خیلی ناتوان است اما اتحاد مو.رچه ها توانست حتی زنبور لانه زنبور وداروندار ش را تباه سازد ونابود کند ،
این درسی بزرگی است بر ای مردم خوب هزاره ما ،
( ر)

>>>   تره خودتان دو دسته تسليم كردين با وجودي كه ميدانيد نواسه عبدالرحمان سر قدرت است

>>>   محقق تو بايد شرم نمائي، چون رهبر مردم نيستي، يك انسان عياش و خوشگذران بيش نيستي، چندين زن جوان گرفته از خود شاه عرب ساختي، به أصل و نسبت برگرد، پدرت چند خانم داشت، مرگ آمدني است، خود را برابر سازيد، خدمت خلق خدا را كنيد، از زر و زور جواب سخت خواهد بود.

>>>   سلام . چی عجب حاج محقق لبی گشود و حرفی زد .

>>>   عبدالحمید خراسانی

امروز با جمعی از جوانان مبارز رفتیم به شهرستان کلکان زادگاه امیر بزرگ حبیب الله کلکانی و مانع تجلیل برنامه‌ای شدیم که قرار بود زیر نام تجلیل از استقلال از کارکردهای تازی امان الله، شاه کاباره نشین و زنباره‌ی فاشیست، یادبود شود، ازبرنامه‌های فاشیستی او تعریف و تمجید شود و مهر تٱئید بر طرح نظام‌نامه‌ی ناقلین او بزنند.
به کمک، همدلی و همیاری سایر عدالت خواهان کلکانی از تجلیل این برنامه‌ی دستوری جلوگیری کرده، برای شان گوش‌زد کرده و هشدار دادیم که همکاری و همفکری با فاشیسم کمتر از فاشیسم نیست.
به تمام حلقات و گروهک‌های مزدور که در پی تطبیق برنامه‌های فاشیستی قبیله در شمالی بزرگ اند، هشدار می‌دهیم که بیشتر از این خود را رسواتر نسازید.

ما با تمام توان، با آگاهی کامل و باتوکل به خداوند متعال در برابر این نادانی تان در حق مردم خودتان، ایستادگی و مقاومت می‌کنیم و هرگز نخواهیم گذاشت که با سرنوشت یک ملت بزرگ و قهرمان بازی کنید.

خراسانی .

>>>   برادران هر جور شده خودتان باید سلاح تهیه کنید اینقدر می کشند مشکل هزاره ها این است که انسان های بافرهنگ و علم دوست هساند و طرف های مقابلشان یک عده وحشی داعشی و ... و یک دولت زبان نفهم بی فرهنگ است خودتان باید سر بخت داعشی های حرام‌زاده بروید باید انتقام گرفت باید تقاص خون مظلومان گرفته شود این همه مردم بی گناه کشته می شوند اه از این همه ظلم خداوندا تو در جای حق نشسته ای نظری هم‌به این مردم مظلوم بینداز ای ارحم‌الراحمین
اعتماد به دولت بزرگ ترین خطاست این‌ دولت ضعیف است خائن و بدخواه در بدنه خود زیاد دارد دلسوز نیست دلشوز‌هر که باشد دلسوز شما نیست اگر شلاح به دست شما باشد محتاج هیچ کدام‌ از این جانورها نخواهید بود که همانگونه که در فرهنگ حرف ها برای گفتن دارید در میدان رزم هم حرف های نگفته بسیار دارید خودتان باید سربخت داعشی ها و وهابی ها و نامسلمان ها بروید جواب انها مرمی است
وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُم انها را هر جا پیدا کردید بکشید
داعشی واجب القتل است دیگر‌حرفی برای گفتن نمانده که نشنیده باشند بدذات باید کشته شود نه اینکه هلی کوپتر برایش فرستاده شود ای هزار لعنت بر خائن ای صدهزار لعنت بر نامسلمان خائن
سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ

>>>   سلام . محقق نباید حرف بزند اگر حرف بزند هم سالی یک بار آن هم از خدا بخواهد تا مرگش دهد

>>>   همه مردم غیرپشتون مسلح شوید طالبان وقتی وارد شهرها میشون قتل وغارت میکنن همه دارای مارامیبرن ونابود میکنن حالاچه فرقی بین زندگی ومرگ است پس بهتراست درخانه خودبمانیم ودفاع کنیم ونگذاریم خانه ما سنگری باشد برای طالب نترسید
دفاع کنید یا نکنید نابودمان میکنن بهتراست دفاع کنید یکه جوان هراتی پشتیبان هزاره

>>>   آیاازاینهمه تاجیک وهزاره. یک عبدالخالق هزاره پیدا نمیشه که کار را تمام کند

>>>   مامردوم هزاره ازدوجیهت نسل کشی میشویم هرجایکه طالب حمله میکندمخصوصان سرپوسته ها ویاقرارگاهای اردوی ملی قبل حمله هرچی سربازپشتون هست آنجارارهامیکندوراپوردقیق هم به طالب میدهندطالب هم حمله میکندجوانان تفنگ بدست شاجورخالی را راحت میکشند بعدشم مردوم آن محل را داروندارش راهم غاردمیکندسپس مغازه و خانهای مردوم رابه آتش میکشند وتجهیزات نظامی راه هم صاحب میشوندبرای کشتاربعدی آیاآقای محقق که چند دهه درنضام سیاسی است نمیداندیانمیفهدیگ راه نمای ساده یگ سازماندهی ساده وغیرمسقیم انجامد دهت یامیتسرچودالرازدستش برود

>>>   نه سلاح دارید و نه صلاحیت پس بروید بمیرید تا ملت تکلیف خود را بداند
محمدی
کابل

>>>   سه زن خو داری

>>>   آقای محقق.
شرم است برایت که خودت میگوئی صلاحیت نداری .پس شاه شجاع صفت هستی .اگر کمی غیرت وغرور میداشتی استعفا میکردی.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است