جسدمان را دفن كنيد، گريان نكنيد
 
تاریخ انتشار:   ۱۸:۵۹    ۱۳۹۷/۵/۲۶ کد خبر: 153851 منبع: پرینت

گريان نكنيد، اشك نريزيد، خاك قبرمان را با گريه هاي تان تَر نكنيد، ما آرام شديم!

ما ديگر نه غصه اي از آينده داريم نه ترس از انتحاري داريم، همين قبر كوچك مان بزرگتر از سرزمين نفرين شده مان است!
ما را از دوزخ ترساندند اما از دوزخ افغانستان دوزخ اين قبر ترسناك تر نيست!
ما را از منكر، نكير ترساندند اما از غني، طالب ترسناك تر نيستند!

به قبركن ها بگويد بابت كندن قبر مان از شما سپاسگزاريم!
به مادران مان بگويد: به سر صورت شان نزنند،
به پدران مان بگويد: دست شان نلرزد سنگ قبرمان را آهسته بمانند!
به دوستان مان بگويد؛ اگر كوتاهي يا اشتباهي در رفاقت كرديم ببخشيد!
به بزرگان كشور مان بگويد؛ در مسجد جمع نشوند قرآن را به دروغ به رسم خواندن در دست نگيرند...

اي قاتلان بي رحم!
آيا از كشتن ما چيزي بدست آورديد؟
اين همه مردم را عذاب داديد كه گريه كنند قبر مان را بكنند ماه ها و سالها در سوگ بنشينند!
چه كساني شما را فريب داده به كُشتن آدمي برويد؟!

ما بخشيديم همه را بخشيديم بهتر اين چيزي نيست تقديم شما كنيم.
خيلي چيزها را در زندگي بخشيده ايم
و در قبال آن بخشش خيلي چيزها از زندگي گرفته ايم!
زندگي را بخشيديم
جسدمان را دفن كنيد گريان نكنيد اشك نريزيد!

گل امیری


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
امیری
دفن
نظرات بینندگان:

>>>   Farid Raufi
آنچی که شما در باره اشرار نوشته کرده اید همه صدق می کند. اما در افغانستان یک مشکل میباشد. مجاهد جنایت خود را به بهانه جنایات پرچم خلق توجیه میکند و غنی جنایت و نسل کشی های خود را به بهانه فساد مجاهدین. دولت غنی امروز فاسد ترین و در عین زمان نژاد پرست ترین دولت بوده و در حقیقت تحول و تداوم، عبدالرحمن، مجاهد و کرزی میباشد. از جنایتکاران پرچم و خلق ( اتمر) تا دزدان مجاهد ( حاجی الماس، امان الله گذر، جمعه گل همدرد، سرور دانش خلیلی و...) از دزدان کرزی (زاخیلوال، فاروق وردک) تا فاشیست‌های عبدالرحمنی ( یون ، خپلواک ،مخکش و خود غنی) در این دولت شریک میباشند. آنچی این دولت را مستثنی از کرزی می کند همان تفکر عبدالرحمنی میباشد. حذف اقوام غیر پشتون و نسل کشی سیستماتیک دیگر اقوام بویژه هزاره ها ما را به یاد زمان عبدالرحمن می اندازد. گاهی کندز و فراه را سقوط می دهد و نسل کشی تاجیکان می پردازد، گاهی میرزاولنگ و غزنی را به دست طالبان برادر خود تسلیم می کند و تمام آثار مدنیت ترک تباران آتش می زند از دهند غوری که قباله رسمی داده شده است، حرفی نمی زنیم. غنی و اتمر بزرگترین فاجعه‌ای بعد از عبدالرحمن خان در این کشور میباشند، که باید به زودترین فرصت در یک محکمه مردمی به سرنوشت نجیب دچار شوند. یکبار چشم تان را باز کنید و فاجعه غزنی را ببینید و یا دشت برچی را ، اگر پشتون نمی بودید میدانستید که غیر پشتون بودن در زیر حاکمیت غنی یعنی چی؟

>>>   اشرف غنی احمدزی یک انسان بی احساس است.
در ماه ثور ۱۳۹۶، طالبان یک حمله‌ی تروریستی را بالای قول اردوی (۲۰۹) شاهین سازماندهی کردند که منجر به کشته و زخمی شدن بیش از ۳۰۰ سرباز گردید.
چند روز بعد از آن فاجعه، با جنرال قدم شاه شهیم رییس ستاد ارتش (لوی درستیز) دیدم. پس از آن قتل عام، او با رییس جمهور غنی احمدزی و جمعی از مقامات به این پایگاه اردو رفته بودند. جنرال شهیم گفت: «آنقدر فاجعه بزرگ بود که تصور کردنش هم مشکل است. بیشتر این سربازان در طعام خانه و در مسجد جان باخته اند. هنوز اجساد سربازان شناسایی نشده بود و در هر طرف اعضای بدن و خون و گوشت سربازان وجود داشت. بوی خون و باروت در فضا پخش بود. زمانیکه از ساحه دیدن نمودیم و دوباره دور هم جمع شدیم، کفش ها و پاچه های پتلون ما مملو از گوشت ‌و خون سربازان شده بود و هیچ کس نتوانست جلو اشک های خود را بگیرد غیر از رییس جمهور اشرف غنی. حتی یک ذره پریشانی ‌و ناراحتی در چشمانش دیده نمی شد. در برگشت طوری صحبت می کرد که گویا هیچ چیزی اتفاق نیفتاده باشد... .»
عبیدالله مهدی

>>>   Nazanin Watandost
انتحاری ها از کجا میآیند و در کجا نگهداری می شوند؟

بگذارید اول یک مقدمه کوتاه از خود بنویسم، اسم من نازنین است پدرم یک روزنامه نگار است، روزنامه نگار خیلی محتاط و ملاحظه گر، او همیشه کوشش میکند نوشته هایش طوری باشد که هیچ کس و هیچ اداره از او ناراحت نشود. اگرچه بیان حقایق برخی ها را ناراحت میکند اما او حقایق را با قلم زیبایش طوری بیان میکند که هیج فرد و گروهی فکر نکند هدف قلم او قرار گرفته است. من خودم علوم سیاسی نخوانده ام، شغل من چیزی دیگری است اما بی عدالتی و ظلم من را وا میدارد تا بعضی وقتها تند تر بنگارم.

حالا بیائیم به اصل مطلب، پنج روز قبل در جریان جنگ غزنی؛ یکی از بزرگان تیم اصلاحات و همگرایی داکتر عبدالله که اکنون از عبدالله ناراحت است و چند ماه میشود به اردوگاه رئیس جمهور غنی پیوسته است به خانه ما آمده بود. او با پدرم خیلی صمیمی است. دوستی و برادری آنها به سی سال قبل بر میگردد. من را همیشه برادر زاده میگوید. من به اطاق به آنها چای صرف میکردم و آنها سرگرم قصه بودند. پدرم راز انتحاری ها را از او پرسید. گفت برخی مردم شورای امنیت و امنیت ملی را به نگهداری انتحاری ها متهم میکنند حالا شما به رهبری حکومت و رهبری امنیت ملی خیلی نزدیک هستید شاید حقیقت به شما معلوم باشد. آن فرد به پدرم گفت به شرطی اینکه در هیچ روزنامه و رسانه این مطلب را روان نکنی برایت میگویم. پدرم گفت درست است. آنها به حرف هم اعتماد دارند. اما میخواستند من بیرون شوم؛ گفتم من بخاطر وضعیت ناگوار این وطن واقعا درد می کشم و اصرار به ماندن کردم. گفتند خوب دهنت جایی باز نشود. من چیزی نگفتم خود را به عجز انداختم.

دوست پدرم داستان را چنین آغاز کرد:
"از اول که من با تیم ارگ پیوستم اگرچه به من امکانات میدادند ولی به من اعتماد نمی کردند و اکنون من وفاداری ام را به آنها ثابت کرده ام و میدانم که فعلا برای شخص من و شرایط که دارم خدمت کردن به اشرف غنی بهتر است از آنکه به عبدالله خدمت کنم." از خدمت به ملت چیزی نگفت.

پدرم گفت خوب اصل گپ را بگو من از غنی و عبدالله نپرسیده ام هردو وطن را تباه کرده اند.
دوست پدرم ادامه داد: "دو ماه قبل در یک جلسه خصوصی که با رهبری امنیت ملی داشتم، به شوخی شوخی با من گفتند اگر دشمن خاصی داری بگو یکی از همین انتحاری را در اختیارت قرار میدهیم. من متعجب شدم و به خنده خنده گفتم نه نه من و این کارها. باز خندیده گفتند دور از شوخی اگر کار داری بگو دوتا به اختیارت قرار میدهیم. من موهایم سیخ شد چون در جنازه پسر ایزدیار خودم نیز حضور داشتم که آنن انتحاری پیدا شد و کم مانده بود شهید شوم."
پدرم گفت خووووو پس تو قبول نکردی؟
او گفت "بخدا همین قسم گفتم که من دشمن زیاد دارم و یک دو تا انتحاری هیچ جای را نمیگیرد و من دشمنانم را اینگونه نمی کشم. خندیدند گفتند سلاح قرن ۲۱ همین است. باز من گفتم بزرگترین دشمن من حکمتیار است. خندیدند و گفتند خود رئیس جمهور چطور؟ من گفتم نه ۲۶ سال قبل افراد حکمتیار جان چندین عضو فامیل و نزدیکانم را گرفته اند و دشمنان دیگرم بخاطر موضوعات کوچک است و به انتحاری لازم ندارند. گفتند پس هیچ نمیخوای درست است. گفتم بلی."
او افزود: "من حالا از جان خودم نیز میترسم ولی تا ختم حکومت وحدت ملی در کنار اشرف غنی اگر به قیمت جانم هم تمام شود میمانم"

نوت: زنده ماندن در افغانستان اتفاقی است و هر لحظه امکان دارد ما هم در بین جنگل بسوزیم؛ از همان خاطر این را زود نوشتم که اگر بمیرم آرمانی نداشتم باشم، چون از ۵ روز به اینسو من درد میکشم. هدف من تنها بیان یک حقیقت تلخ بود من هیچ هدف دیگری ندارم و تمام مردم افغانستان نور چشم من است و در هر گوشه کشور اگر خون ریخته میشود مثل اینکه خون برادرم ریخته شده باشد.
خداوند بر همه اعمال، افکار و گفتار ما داناست!

>>>   Haroon Amirzada II
فرهنگ عزاداری و جنبش انتقام شهدا

در ۱۸ سال اخیر فرهنگ عزاداری‌ و شهید پروری عجیبی در افغانستان شکل گرفته است. چون سلسله شهدا و عزاداری ها بی انتها است، شهیدای تازه جای شهیدان روز گذشته را به بسیار آسانی می گیرند. در نتیجه همه شهدا فراموش شده منتظر شهدای جدید گلگون کفن میشوند.
بدین ترتیب جنایات قاتلان و سیاست مداران خونخوار زود فراموش میشوند.
جالب اینست که حتا بازماندگان قربانیان روزی دیگر به ملاقات قاتلان عزیزان شان به دیدن جلاد بزرگ به ارگ می روند ، عکس های یادگاری می گیرند و با گفتن دوعا، تسلیت و اشک‌ تمساح و چند پول ناچیز ارواح شهدا شاد میشود. بدین ترتیب فاشیزم شمشیر خونین خود را بیشتر تیز می کنند و برای گرفتن جان های بیشتر آماده میشوند.
کرزی، غنی و گلبدین ازین طریق به بسیار آسانی به بابای ملت شهید پرور تبدیل شدند. آنها با بسیار شجاعت قاتلین عزیزان مانرا فرزندان دلیر و اصیل قبائل پشتون می شمارند.
اگر یک جنبش انتقام شهدا و همبستگی میان بازماندگان قربانیان در کشور بوجود می آمد تا انتقام خون عزیزان خود را از اهریمنان بگیرند، امروز شاید فاشیزم و برادران تروریستی شان و حامیان خارجی شان تا این حد گستاخ و جلاد نمی شدند. ازینرو باید قبل از همه خود را ملامت کرد، که بحیث طعمه آسان شکار چیان میشویم.

>>>   گريان نكنيد، اشك نريزيد، خاك قبرمان را با گريه هاي تان تَر نكنيد، ما آرام شديم!

ما ديگر نه غصه اي از آينده داريم نه ترس از انتحاري داريم، همين قبر كوچك مان بزرگتر از سرزمين نفرين شده مان است!
ما را از دوزخ ترساندند اما از دوزخ افغانستان دوزخ اين قبر ترسناك تر نيست!
ما را از منكر، نكير ترساندند اما از غني، طالب ترسناك تر نيستند!

به قبركن ها بگويد بابت كندن قبر مان از شما سپاسگزاريم!
به مادران مان بگويد: به سر صورت شان نزنند،
به پدران مان بگويد: دست شان نلرزد سنگ قبرمان را آهسته بمانند!
به دوستان مان بگويد؛ اگر كوتاهي يا اشتباهي در رفاقت كرديم ببخشيد!
به بزرگان كشور مان بگويد؛ در مسجد جمع نشوند قرآن را به دروغ به رسم خواندن در دست نگيرند...

اي قاتلان بي رحم!
آيا از كشتن ما چيزي بدست آورديد؟
اين همه مردم را عذاب داديد كه گريه كنند قبر مان را بكنند ماه ها و سالها در سوگ بنشينند!
چه كساني شما را فريب داده به كُشتن آدمي برويد؟!

ما بخشيديم همه را بخشيديم بهتر اين چيزي نيست تقديم شما كنيم.
خيلي چيزها را در زندگي بخشيده ايم
و در قبال آن بخشش خيلي چيزها از زندگي گرفته ايم!
زندگي را بخشيديم
جسدمان را دفن كنيد گريان نكنيد اشك نريزيد!

>>>   از رهبران بی کفایت چون خلیلی ومحقق سوال کنید که خون این بیچارگان را چه کسی به عهده دارند ؟وشما عرضه چه کتری دارید بهتر است ....لا اقل بگند رهبری وجود ندارد .
..


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است