غنى در غزنى!

اشرف غنى در مسجد غزنى از خجالت روى از مردم گشتانده و گپ هاى سرچپه زد:
- وقتى آدم بغل كشى مى كند، پيغام هاى بسيار مهم به آدم مى رسد.
(بيشكت اس! نمى فاميديم كه فالبين يا بقول مكتب خواندگى ها روانشناس هم هستى)

- از نظر من توطیه ی غزنى را اولياى غزنى خنثىٰ كردند.
(فكرته بگير كه اولياى غزنى، تره خنثى نكنند.)

- امر كرديم كه هفت و نيم هزار تُن گندم توزيع شود تا مردم غزنى در عيد حس احتياج نكنند.
(وطندارهاى غزنى تا كه مى تانين، خمير كنين و كلچه پخته كنين كه طالب ها ده عيد مهمان مى آيند.)

- اولين تعهد من اين است كه صدمه هاى رسيده به اولياى غزنى را ترميم مى كنم.
(غم مردمه خوب خوردى كه حالى ده جان اولياى غزنى مى زنى.)

- به هر جان باخته غزنى كمک مى كنم.
(جيب قربانیان ره نُقل چوبى پُر نكو. كمك مى كدى كه کشته نمی شدند.)

- من به دعا و غمشريكى آمدم، دفعه ديگر نیز مى آیم.
(نماز جنازه ره خو ياد ندارى، دعا كو، ببينم ياد دارى يا نى.)

- امر خدا است كه كاینات در غم و خوشى، پشت يكى ديگر مى گردد.
(خدا بشرمانيد كه سر خداوند هم تهمت مى كنى؟)

- از هزار سال به اينسو، اين ملک، ملك قهرمانان است.
(آفرين! اگر فاميدى كه پيش از هزار سال و بعد از هزار سال چى بود، آيسكريم برت مى خرم.)

- يک نفر به من گفت: خدا به غضب خود گرفتارت كند. اين را افغانيت مى گويند.
(آمين مى گويم كه خداوند دعايش را قبول درگاه خود كند. نمى فاميدم كه افغانيت ايقه چيز خوب است اگه نى وقت تذكره مى گرفتم.)

- عمران خان از پدر و مادر پشتون هستى، اين قضيه را تحقيق كن و به من جواب بده.
(چشم بادار! بشرطى كه تو هم از پدر و مادر پشتون باشى.)

- غزنى بخاطرى مورد حمله قرار گرفت كه همسايه ها راكت خود را غزنوى نامگذارى كردند.
(حتما ده ولايت هايى كه موش زياد است، بخاطرى است كه ايران نام راكت هايشه موشک مانده است.)

- به پاس نام سلطان محمود، بالاحصار غزنى را اعمار مجدد مى كنم.
(از خير سرت، به پاس نام مكناتن بالا حصار كابل را چپه كو.)

- به تمام قربانیان ملكى تسل مى گويم.
( هوش كو كه به زخمى هاى ملكى، كسل نگويى كه يک تار موى در سر كلت نمى ماند.)

- غزنى متفكر است..
(خى دوگانگى هستيد.)

محمد عارف منصوری

>>>   پاکستانی ها از پشتونبودن منکر هستند این سخن غ سر کرکت باز پاکستانی بد می لگد که گفته است از پدر مادر وخاله ات پختون هستی!

>>>   اقای منصوری!خدا برکتت بدهد٬لحظه دل ناشاد مارا شاد ساختی.مقبول نوشتی بادار.
عاقل

>>>   بسیار مقبول نوشته کردندی وما بسیار زیاد خنده کردندی.
عاقل.

>>>   بسیارمقبول زنده باشی

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است