جدال فرهنگی میان پشتون مدنی و بدوی
در این روزها که جنایات طالبان بحیث فرزندان پشتون از سوختاندن شهرها تا حمله به مراکز علمی، فرهنگی و کشتار دانش آموزان بی گناه هزاره به اوج آن رسیده است تقابل پشتون و غیرپشتون نیز به اوج رسیده است 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۰۶    ۱۳۹۷/۵/۲۷ کد خبر: 153893 منبع: پرینت

در این روزها که جنایات طالبان بحیث فرزندان پشتون از سوختاندن شهرها تا حمله به مراکز علمی، فرهنگی و کشتار دانش آموزان بی گناه هزاره به اوج آن رسیده است تقابل پشتون و غیرپشتون نیز به اوج رسیده است.

در این بحث ریشه کشتارها و ویرانگری ها در فرهنگ خشونت قبیلوی به تحلیل گرفته شده است.

باید گفت میان فرهنگ مدنی و فرهنگ بدوی، اقتدار سیاسی مشروع و اقتدارگرایی نامشروع پشتون تفاوت قایل شد همچنان باید میان پشتون بحیث یک قوم و یا قبایل گوناگون و پشتونیزم بحیث یک ایدیولوژی تبهکار تفاوت اساسی قایل شد.

1) پشتون متمدن
پشتون متمدن در سه سده اخیر با آشنایی با فرهنگ شهرنشینی خراسانی خصوصیات عمده فرهنگ قبیلوی خود را از دست داده و با فرهنگ های مدنی و شهری و در پرتوی علوم و تکنولوژی جهان معاصر در همزیستی زندگی کرده است. برای آنها اقتدار مشروع پشتون اهمیت دارد و از آن حمایت می کنند ولی طرفدار تروریزم طالبانی نیستند و اقتدار پشتون را در فرهنگ تبهکاری آنها در زیر حمایت پاکستانی ها و یا هر قدرت دیگر جستجو نمی کنند. این دسته پشتون ها اعمال طالبان از نام پشتون خجالت می کشند و نفرت دارند این درحالی است که بیشترین قربانیان طالبان مردم پشتون بوده اند.

چگونه می توان یک پشتون مدنی را با پشتون بدوی تفکیک کرد؟
حتمی نیست که یک پشتون متمدن باید لباس شیک غربی بپوشد. یک پشتون متمدن می تواند فقیر باشد، لباس فقیرانه قبیلوی بپوشد، در میان ساختار قبیلوی زندگی کند و یا یک انسان مومن و به اصطلاح عوام "ساده پتان" باشد ولی از لحاظ ذهنی، اخلاق و رفتار اجتماعی یک انسان متمدن، مترقی وطندوست و صلح دوست به حساب می آید با تاسف پشتون متمدن و صلح دوست سال به سال تعدادشان کم شده و در تحت تاثیر کشمکش های تباری افغانستان به پشتونست های تبهکار نزدیک می شوند و این باعث می شود که کمتر امیدی برای همزیستی و نجات کشور از دست گروه های تبهکار باقی بماند.

2) پشتون بدوی
باز تولید فرهنگ و ذهنیت قبیلوی پشتون بدوی در سده بیست و یکم باعث جنگ ها، ویرانگری ها و تبهکاری های جبران ناپذیر شده است. پشتون بدوی نه تنها حامیان بالقوه و بالفعل طالبان اند بلکه با افتخار از جنایات طالبان دفاع می کنند. باید گفت حتمی نیست که یک پشتون بدوی یک آدم بی سواد و شدیدا مذهبی باشد و یا ریش مفلوک، لباس چرکین و متعفن پوشیده باشد. پشتون بدوی را می توان با لباس غربی، با عطر و پودر پاریس، آخرین مدل تلفن دستی و سوار بر آخرین مدل موتر سال پیدا نمود.

با تاسف ذهنیت قبیلوی، اخلاق و رفتار بدوی به حدی در سده بیست و یکم قدرتمند و گسترده است که حتی در سطح دانش آموختگان در بزرگترین کانون های علمی و تکنولوژیک غربی و آشنایی به چندین زبان خارجی و یا سال ها زندگی در فرهنگ غرب و یا ازدواج با همسران فرهنگ ها و مذاهب دیگر باز هم بدتر از یک پشتون بدوی که سال ها در فرهنگ خشن و کشمکش خونین عقده و انتقام قبیلوی زندگی کرده باشند ظاهر می شوند.

شاید برجسته ترین مثال یک پشتون بدوی ولی اکادمیک، سیاستمدار دست پرورده فرهنگ غربی اشرف غنی باشد که ذهنیت قبیلوی، فرهنگ و اخلاق بدوی و طرز لباس پوشیدن او تعریف انسان را برای بسیاری از جامعه شناسان و انسان شناسان معاصر دشوار ساخته است. وقتی به ادبیات سیاسی، اخلاق و فرهنگ او نگاه می کنید او با یک پشتون طالب کدام تفاوت ماهیتی نمی یابید به همینگونه میان سنگدلی او و یک طالب وحشی کدام تفاوتی را نمی بینید.

بدبختانه در روزگار ما برای غنی، کرزی، گلبدین، خلیلزاد، اتمر و هم کیشانشان ارزش زندگی یک طالب وحشی بحیث فرزند پر افتخار قبیله بالاتر از سوزاندن یک شهر، یک مدنیت، ویرانی مکاتب و یا کشتن دانش آموزان است. بازیگران جهانی که چرخ سرنوشت افغانستان را در دست دارند در تحت تاثیر ذهنیت و فرهنگ بدوی یک حلقه از پشتونیست های تبهکار شریک جنایات ارگ و تروریزم محسوب می شوند.

3) اقتدار مشروع پشتون
اقتدار مشروع پشتون ها را اکثریت اقوام غیرپشتون به رسمیت می شناسند و آن را برای ثبات و وحدت ملی کشور مفید می شمارند و در انتخابات ها به همین امید در کنار کاندید پشتون تبار قرار گرفتند.

3) اقتدارگرایی نامشروع پشتون
اقتدارگرایی نامشروع پشتون محور از طریق خشونت، زورگویی، فراقانونی و تقلبات باعث فجایع کنونی در کشور شده و ما شاهد بحران قدرت مشروع، بحران قانونیت، بحران امنیت، بحران اعتماد و کشمکش های بزرگ قومی هستیم. ایستادگی در برابر اقتدارگرایی نامشروع به محور هر گروهی که باشد چه پشتون محور و یا تاجیک محور مبارزه بر حق و ضروری است.

5) پشتونیزم و پشتون
با وجود آنکه خراسان زادگاه و وطن اصلی پشتون ها تا نیم سده گذشته نبوده است ولی در حال حاضر پشتون ها یکی از اقوام شریف برادر و برابر کشور به حساب می آیند هیچ کسی از نقششان در تحولات کشور انکار کرده نمی تواند همچنان از اقتدار مشروع آنان باید حمایت کرد اما پشتونیزم بحیث یک مکتب آیدیولوژیک که در دامان استعمار تربیت یافته است از نام پشتون استفاده ابزاری در راستای بر هم زدن روابط برادرانه اقوام کشور و در راستای خدمت به دشمنان افغانستان می نماید.

نسل نو پشتونیزم که در مکاتب صهیونیم جهانی تربیت یافته اند و در زیر حمایت مالی، سیاسی و نظامی غرب سرنوشت کشور را در دست گرفته اند بیشتر بالای جنگ و برتری طلبی و فرهنگ بدوی پشتون حساب می کنند. برجسته ترین رهبران حلقه پشتونیست در حال حاضر کرزی، غنی، گلبدین و هزاران تن دیگرند که طالبان را فرزندان پشتون می دانند و هر جنایت آنان را در راستای آرمان های پشتون ها تلقی می کنند. جنگ علیه طالبان را جنگ علیه مردم پشتون می شمارند این دسته پشتونیست ها با استفاده از اقتدار نامشروع خویش در زیر حمایت قدرت های خارجی طالبان را نه تنها تشویق و حمایت می کنند بلکه مردم پشتون را تشویق و تحریک می کنند که از طالبان بحیث فرزندان قبایل حمایت کنند.

6) فرهنگ تبهکاری در جامعه تاجیک
خشونت و فرهنگ تبهکاری در میان تمام جمعیت های اجتماعی و تباری کشور نفوذ گسترده دارد و عرصه را به فرهنگ متمدن شهری و همزیستی خیلی تنگ ساخته است. عقب ماندگی فرهنگی از یک طرف و میراث های جنگ و جهاد و نفود افراطیت مذهبی، فساد گسترده و جنایات سازمان یافته و مافیای مواد مخدر، عقده های محلی، دشمنی ها و انتقام جویی ها از طرف دیگر یک قشر بزرگی از تبهکاران تاجیکی، هزارگی، ازبکی و یک گروه های دیگر ظهور کرده اند که منافعشان را در زورگویی، قانونگریزی و تباهی جستجو می کنند.

اقتدار نامشروع بهترین بستر برای آنها به حساب می آید جنایات این گروه ها با طالبان چندان تفاوت ندارد طالبان از بیرون فرهنگشان تهدید می کنند ولی اینها از در درون فرهنگشان حکومت می کنند از اینرو نیروهای سالم مجبور هستند که در هر دو جبهه بجنگند.

هارون امیرزاده


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
جدال فرهنگی
پشتون مدنی
پشتون بدوی
نظرات بینندگان:

>>>   خلاصه : پشتون بدوی یعنی پختون های افغانستان
پختون متمدن یعنی پختون های پاکستان !

>>>   تاکه میتوانید چیغ و واویلا کنید، شما بغیر از تئوری و اینکه چنین و چنان کنیم هیچ چیز کرده نمی توانید. شما بهترین تئوریسین هستید ولی نه مرد میدان.در حالیکه دولت و عسکر و ۴۰ کشور دنیا با همه پول و سلاح در اختیار شما است، نمی توانید در مقابل چند طالب و داعش بجنگید، فکر کنید که اگر فزضآ شما کدام گروهک ساختید، کجا است آن روسها که شما با انها مخفیانه پروتکل کنید و کجا است آن نبی عظیمی و...سایر خائنین که قطعات نظامی را با همه سلاحها دو دسته به شما تقدیم کنند این ۱۱ سپتمبر یک تکت لاتری برای شما بود که جامعه جهانی شما را به قدرت رسانید، و شما به عوض اینکه از این چانس جهت وحدت ملی استفاده کنید، چند نفر گویا قلم بدستان عقده مند شما در صدد این برآمدید که باید پشتون ها را ضربه بزنید، و به ضد آنها گند درون تانرا خالی کنید ،اکنون جامعه جهانی دید که از این خمیر شما نمیشود فطیر درست کرد، بوآ اکنون هم آمریکا و هم روسیه قصه شما و دولت که شما خود نیز از آن شکایت دارید را مفت ساخته و ومستقیمآ با طالبان وارد مذاکره میشوند، و روسیه نیز آعضای بلند پایه طالبان را از لیست سیاه خود برون کرد و در اواخر همین ماه هیئت طالبان را به ماسکو دعوت کرده است. و شما، به عوض اینکه از طالبان و داعش شکایت کنید به سر و کله دولت خود میزنید و در مقابل آن جفند میگوئید و دلیل شما این است که چرا فلان وزیر از قوم من نیست؟ جالب اینجا است که اگر آن وزیر از قوم تو باشد کدام ذرت را برایت دوا میکنید؟ مگر متآسفانه حالا بسیار دیر شده و جامعه جهانی از شما و دولت شما رویگردان شده اند، برا شما فقط و فقط همین رسانه ها باقی مانده که از طریق آنها به یکدیگر و دولت خود دشنام بدهید و بس.

>>>   جایی که پشتون حاکم باشد انتظاری از حکومت درست درمان نباید داشت قومی که وحشی گری را افتخار بداند نه تنها خود را در اتش نفهمی خود می سوزاند بلکه به دیگران نیز ضربه می زند رئیس جمهور‌ پشتونی که طالب را برادر قومی خود می خواند نمی تواند صلابت برخورد با یک گروه اوباش را داشته باشد امریکا هم خیلی خوب سگ و گربه دوانی راه می اندازد جایی که مردم و دولت برای حق و عدالت حاضر نباشد خالصانه از دیدگاه های قومی و تعصبی بگذرند و همیشه یک گوشه چشم یا بیشتر از ان به تعصب و عرق دارند وضع از این بهتر نمی شود اخر اگر یک قوم درگیر عصبیت جاهلی است بقیه اقوام و مذاهب چه گناهی کرده اند که با این .... همسایه شده اند و چوب حماقت انها را اینان باید بخورند پشتون امتحان خود را در طول تاریخ قدرتش به خوبی پس داده یک تاریخ حال به هم زن

>>>   مان الله «غازى دورغين » فردى كه ناسيوناليزم كور اوغانى در زمانش تيوريزه شد و پروژه ى فاشيستى ناقلين در شمال را روى دست گرفته و عملى كرد، در زمان او اصطلاح زبان « اوغانى» در تقابل سنجيده شده با زبان پارسى به وسيله ى طرزى مطرح شد و سر آغاز دشمنى با زبان پارسى از همان روزگار شكل گرفت. همه ى طرح هاى مدنى او تقليد از اتا ترك بود بدون آن كه براى آن بستر هاى اجتماعى را مد نظر گرفته باشد . او در إخر عمرش هم در روسپى خانه هاى ايتاليا جان داد.
انگليس ها و روس ها در آن زمان توافق كردند تا سر حد امپراتورى شان را مشخص كنند و پذيرش اعلان استقلال از سوى انگليس ها هم در همين راستا بود و رنه شاه بچه ى چون امان الله نه با انگليس جنگيده است و نه هم درخور لقب دروغين غازى است ، او شاه زاده ى عياشى بيش نبود.
پشتون ها مردمان با استعداد در دادن القاب دروغين چون بابا ، انا و غازى اند و تاريخ را پر از اين القاب بى مايه كرده اند. جالب آن است كه پشتون هاى افراطى ، امروز از امان الله تنها ميراث افراطييت پشتونى اش را افتخار مى دانند نه آن ريفروم هاى او را، افراطى هاى قبيله گرا با اخلاق دوگانه به ريفورم هاى امان الله مى بينند. اى كاش اينها از امان الله تقليد مى كردند و زن شان را آدم مى دانستند ، اينش بد ، اما وقتى سر زمين هاى ديگران را به پشتون ها داد اينش خوب. اين برخورد نشان مى دهد كه قهرمان سازى امان الله نه براى ارزش هاى مدنى زمان او بود بل براى ريفورم هاى برترى طلبانه او در مقابل ساير اقوام به خصوص تاجيكان بود.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است