باید نام افغانستان را مانند یوگسلاوی و ... به تاریخ سپرد
 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۴۵    ۱۳۹۷/۵/۲۸ کد خبر: 153929 منبع: پرینت

استقلال که خیر اکنون باید نام افغانستان را مانند یوگسلاوی و چکوسلواکی به تاریخ سپرد.

در زیر نام افغانستان همواره فرهنگ جنگ، خشونت، انتحاری و انفجاری تولید گردیده است. در دایره این فرهنگ نه افتخار وجود دارد و نه هم استقلال، استقلال زمانی مفهوم دارد که در یک جغرافیای معین مساله شهروندی وجود داشته باشد درحالیکه در افغانستان در مقابل کلمه شهروندی نفرت دارند اکنون در درون افغانستان قوای نظامی 146 کشور جهان وجود دارد مگر این نماد استقلال است؟

گذشته از آن در درون این جغرافیا به نام افغانستان یک خلافت اسلامی حکمفرما است که معجون از جهل قومی و جهل اسلامی است مگر می تواند در این سرزمین نام از استقلال وجود داشته باشد؟ در جغرافیایی که از رییس جمهور گرفته تا تمام اعضای کابینه آن از طرف کشورهای خارجی تعیین می گردند و هریک از آنها برای دیگر کشور ها جاسوسی می کنند یادآوری از استقلال خنده آور نیست؟

در کشوری که آب و نان دولت و احزاب سیاسی آن از دیگر کشور ها تامین گردد می تواند استقلال وجود داشته باشد؟ در کشوری که حاکمان آن نگذارند که پایه های برق به کمک کشورهای خارجی از بخش این جغرافیا بگذرد و صدها شهروند خود را به قتل برسانند استقلال چه معنی دارد؟ و بالاخره در کشوری که یک بخش از مردم آن بصورت منظم و سیستماتیک در راه ها، شاهراه ها، مساجد و عبادتگاه ها، در درون مکاتب و دانشگاه ها مورد حمله انتحاری و انفجاری قرار می گیرد و حکومت وجود ندارد که که برای آنها تامین امنیت کند دیگر خود به خود استقلال رنگ خود را می بازد.

بیایید صادقانه اعتراف نماییم که اقوام افغانستان زیر نام افغانستان نتوانستند یکدیگر خود را تحمل نمایند و حتی برای حذف یکدیگر با تروریزم متحد گردیدند پس چه بهتر است که مانند انسان های متمدن راه یوگسلاوی و چکوسلواکی را انتخاب نماییم و برای زنده ماندن اجازه داده شود که هر قوم در جغرافیای خود برای خود نام انتخاب نماید و هرکه می خواهد زیر نام افغانستان زندگی نماید هم آزاد باشد.

حسن علی عدالت


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
استقلال
افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   ما نمی توانیم یک ملت شویم.
وقتی اوغانها در هنگام عزاداری ومصیبت دیگر اقوام شادی پای کوبی میکنند چطور انتظار میرود که یک ملت شویم وراهی جز تجزیه نیست.

>>>   قبل از جنگ دوم جهانی کشور امروزی ایران بنام فارس یاد میشد.
ایران از ترس این که نشود آذری های فارس با آذربایجان،ترک های فارس با ترکیه،ترکمن های فارس با ترکمنستان،کرد های فارس با کردستان،عرب های فارس با عراق و بلوچ های فارس با بلوچستان نپیوندند و یا کشور های جداگانه تشکیل نکنند،نام فارس را به ایران تبدیل کردند.
زیرا کلمه فارس مشخص به سرزمین فارسی زبانان بود.
اما افغانستان بنام سرزمین پشتون ها نیست.
زیرا نه در متون تاریخی ذکر شده است که پشتوت ها افغان اند و نه هم همسایه های افغانستان این را قبول میکنند.
یکی از دلایل واضح من عبارت از موجودیت حرف(ف) در کلمه افغانستان است که پشتو زبان ها آن را (پ) تلفظ میکنند.
اگر افغانستان به معنی پشتون ها میبود پس باید افغانستان نه،بلکه اپغانستان تلفظ میشد.

>>>   Rawi قسم میخورند که این چوچه .....ها را دیده نمیتوانند !
بین خود استیم ؛ نکند همین جناور های طالب از جمله جنیات باشند و همدست شیاطین ؟

>>>   نام ایران از هزاران سال پیش براین سرزمین گذاشته شده نه فارس ...تاریخ سرزمین ما را تحریف نکنید.اروپایی ها از زمانهای گذشته به خاطر شکوه و عظمت پادشاهی هخامنشی و پارس ها به این سرزمین گهگاه نام پارس یا پرشیا ویا به قول شما افغانها فارس می گفتند که رضاشاه پهلوی رسما از آنها درخواست کرد که نام ایران را به کار ببرند.

>>>   غیر پشتون همه آنانیکه درین کشور یعنی افغانستان خوش نستند، باید این کشور را ترک کنند و به هر جایی که میخواهند بروند. چار طرف شان قبله .....

>>>   بلی افغانستان نگوئید خون خورستان بیگوئید
افغانستان نگوئید کورستان مظلومان بیگوئید
افغانستان نگوئید نوکر شیطان بیگوئید
افغانستان نگوئید پلان شده زیر پای بیکانکان بیگوئید
افغانستان نگوئید جیره خوار وهابی شیطان بیگوئید
طالبان نگوئید دشمن ملت خون خورا زلت بیگوئید
طالبان نگوئید غلام جهلستان بیگوئید
طالبان نگوئید بچه بازان خدا نترسان بیگوئید
طالبانگوئید ناموس فروشان جهلستان بیگوئید

>>>   Ghafar Hanifi
امان الله خان اصلا مسلمان نبود و یکی از بنیان گذاران فحشا و بی حیایی و بی حجابی در افغانستان بود.
ننگ باد بر کسانیکه به یک مرتد و بیناموس افتخار می کنند و این شخص بی غیرت و مرتد را بابا و قهرمان خطاب میکنند.

>>>   افغان تنها نام یک قوم از اقوام افغانستان است و انها نام ها تاریخ و فرهنگ و استوره یکسان با خراسانیان کهن ندارند بلکه بر ضد مردم بومی آن هستند و تلاش دارند هویت تک قومی « افغان » خود را بر‌دیگر اقوام بومی تحمیل کنند. آنها بتنهایی در افغانستان حکومت تک قومی خود دارند و دیگر اقوام را در معادله قدرت در مرکز ولایت صلاحیت دولت راه نمی‌دهند.
بنا ؛ ای ملت خواب برده امروز دشمنت در ارگ ارام با طالب نشته ولی تو هر روز ازدست چاپلوسان محافظ کار به خاک و خون غطه افتیده , مغز گنده غنی احمدزی نمی تواند انسانی فکر کند ، بناً ، برخیز تاچه زمانی خواب خواهید بود تا چه زمان اطفال ما بزرگان ما در شهر و دهات قربانی این جاهلان قدرت طلب ارگ نیشن طرف داران طالب و داعش خواهدشد.

شهود است که غنی احمدزی مغز تعصب ، نفاق افگند طرفدار حکومت ترور وحشت اختناق و دشمنی از روی حسادت به اقوام غیر افغان کشور درمصاحبه تلویزونی گفته بود : عادلانه نیست که 98 در صد زندانیان بگرام, گویندگان یک زبان باشند, هموطن عزیزم این سخن غنی احمدزی کوچی متعصب معنی دارد یعنی گوینده زبان پشتو به گزافه گوی های غنی شوونیسم در جامعه قبيله ای در دامن فرهنگ غژدى نشينى و صحرا گردى جوان شده است و نيم قلب قبيله ای اش با طالبان تروریست است و نیم قلب دگر به ظهو پشتونیسنان است اومردم شریف اعتما د به گپ های دروغین چرب غنی مکار نکنید. جوانان شجاع دلیر وارث این سرزمین کابلستان ، زابلستان ، تخارستان ، بلخ بومی شما هستسد ، هرچه عاجل برخیز در مقابل ظلم ستم و استبداد فاشیست وجنایت کاران ارگ نیشن و همدستان تروریست خونخوار خود را آماده کنید.
باید خاطر نشان ساخت که از هیچ تهدی نه ترسید نیروهای جامعه جهانی کشور های دوست بخاطریکه از بین بردن ظلم , ستم , استبداد و برتری جویی قومی در کشور ما حضور دارند و این فرصت خوب یک جانس طلای برای نجات وطن ما از دست حلقه ای های خبیثه فاشیست و تروستان درون حکومتی است و این فرصت را هموطن دلسوزو مبارزان شجاع دلیر راه آزادی از دست ندهید.
مبارزان , دلیر شجاع وطن یک روز حرکت قیام برای نجات از ظلم , استبداد , ستم برتری جویی قومی ازحلقه فاشیست , شوونیسم قبیله گرا را از بیخ بنیاد برکنید, و موا فقیت ابدی را در این کشور زیبا آفتابی نیاکان تان به پیروزی رسانید و ادامه هرروز ریختن خون پاک کود کان ، پیر و برنا بی دفاع ما در شهر ها و دهات باعث نابودی ملت ما در سرزمین نیاکان ما است .
یگانه راه حل و بیرون رفت از این قتل و کشتارمردم بی دفاع ما قیام سرتاسری مردم افغانستان بر علیه بیگانگاه آتش نفرت در کشور غزیز ما افغانستان است , هموطن عزیزو آگا هان قلم بدست سکوت و محافظه کاری راه حل نیست، با جسارت با دلیری روی میدان بیاید.
البته نه باید فراموش کرد هموطن عزیزم من متعصب نیستم همزیستی وهمگرای که ازنیاکان فرهنگ دوست خود ارث برده ام که بنی آدم اعضای یکدیگرند, که در آفرینش ز یک گوهرند.

هزاره عزیز م , تاجیک عزیزم ، افغان عزیزم ، ازبک عزیزم و ترکمن عزیزم طراح طرح ها ی ترورستی عاشقان حراست وطن و نخبگان با ننگ و ناموس کشورعزیز ما از طرف این حلقه تروستی درون حکومت ارگ طی این 18 سال صورت می گیرد کیست ؟

غنی مرد ِ عصبی بیمار روانی و جسمی است و شهود آن چیغ و صدا و مرد بدخوی غش و مکار و حیله و مرد نامرد ، مرد بی وفا در دوستی ، و مرد بی برنامه رفاه و آسایش است و هم به عدالت اجتماعى، برابرى اقوام و تبارها، دموكراسى، تقسيم مساويانه ثروت و ارزش هاى انسان ساز باور ندارد .
چون غنی دارای مغز پوچ گنیده است از بابت رفتارتعصب و عمل شیطانی اقوام شریف افغانستان را بنام اوغان دارانی , اوغان غلجی , تاجیک , هزاره , از بیک و ترکمن جدا کرد بین مردم غیور دلیر شجاع مسلمان کشور عزیرما نفاق قوم انداخته و هیچ کار بنیادی برای رفا ء و آسایش در این چهار سال انجام نداد و نکرده است.
هوطنان عزیزم این مفکوره رقابت سالم من برای بهبود وطن عزیزم افغانستان ا ست

>>>   تغیر نام افغانستان ، اولین گام درراه ازبین بردن تعصبات قومی و نظام قبیلوی است. زیرا این نام، علاوه بر اینکه درزبان انگلیسی به سگ شکاری ، اطلاق شده است، از نظر تاریخی متاسفانه یکی ازسه نامهای یک قوم واحد است، یعنی ، افغان؛ پتان، پشتون یا پختون، هرسه این نامها به یک قوم خاص اطلاق میگردد. بقیهء ملیتهای این کشور هرگز نه افغان استند ونه هم با افغان کدام پیوند تاریخی وفرهنگی ویا نژادی دارند.
غنی وسایر اقوام قبیله میفهمند که این های اقوام کمشده بنی اسرائیل هستند پس ضرورت به چه است که دیکران را میخواهند که اوغان (یهود) بسازند. اگر خداوند ومیخواست از مادر و پدر همه ای اقوام دیکر این سرزمین را اوغان (یهود)خلق میکرد.که مگر نکرد.پس شما چرا با قانون خلقت مخالف هستیند. مگر به اجداد تان مانند " ابراهیم، اسحاق و اسماعیل سرزمین های اشغالی فلسطینی ها را وعده داده نشده بود بود؛ مثل موسی قوم بنی اسرائیل را از مصرخارج کرد و به طرف سرزمین امروز اسرائیل بردشانرا و در آنجا زنده گی میکنند. عنی اگر میخواهد برای قوم خود خدمتی کند بهتر است به وعده خداوند و اجداد خود عمل کند برادرهای خود را گرفته به جائیکه (اسرائیل) که خداوند برای شان وعده داده شده بروند با دیگر برادران خود یکجا شوند همان زبان عبرانی و دین کلیمی خود را یاد بگیرند تا باشد روح اجداد شان شاد و خود شان خوشحال شده و در برابر پسران کاکایشان اسماعیل یعنی همین اعراب امروز بجگندند که از زمان خیلی قدیم به اینطرف دشمنی و دعوای عرضی و خاکی دارند و ما هم از شرانطهار و استشهاد، میخ زدنها به سرمردم، غصب زمین ها، غصب قدرت،تعبض نژادی، برتری و خود خودخواهی شان خلاص شویم

>>>   بابا شاهان افغان يگان بار خوش چانش مى شوند! ما سال 1919 را مى نويسيم. در اين سال در دنيا چه اتفاقاتى افتاده بود?
1. جنگ جهانى اول خاتمه پيدا کرده بود.
2. از بدن روسيه کلونياليستي تزارى انقلاب کبيراکتوبر پيروز شده بود
3- برتانيا با کشورهاى رقيب کلونياليستي در جنگ بود
4- آلمان نمى خواست برتانيه مقتدر شود
5-دولت عثمانى تجزيه شده بود
6- کمال اتاترک دولت ترکيه را اعلان نمود
7- رضا خان اولين خانواده ايرانى - تا اکنون ايرانيان تورکتبار شاهان ايران زمين بودند مانند غزنويان و تيموريان (هرات) نواده تيموريان هندوکابل پارسى را در هند زبان رسمى خود ساخت شاه جهان واورنگ زيب و تاج محل ... و صفويان و افشاريان وقاجاران که همه شان ايران مى گفتند.
8-مبارزات آزادى بخش مردمان کشور خورشيد هميشه رهبرى مرکزى يکدسته نداشته.
9- دولت آلمان با کمک انقلاب کبير شوروى قدرت روباى پير را کاهش داد. روباى پير هندوکش را فداى هند کرد
10 - طلاها و گوهرها, منابع هند آنقدر مهم بود و نه سرزمين نيمه دهقانى هندوکش به گفته پشتون هاى شريف:
"پارسىزبانان بايد پکر کنند"
حاکمان افغانپشتون هيچگاه درصف مبارزات آزاديخواهانه مردمهاى و مليتهاى گوناگون کشور نامنهاد افغانلند نبود بلکه همکاران اشغالگران بودند وخود اين حاکمان دستنشانده گان اشغالگران بودند. با تقسيم پختونخواه و فروختن آن به هند برتانيوى انگليس عبدالرحمان خان خان را رسمى شاه افغانستان ساخت و خراسان با حذف پدر اش ازسوى انگليس پذيرفته شد پدر رحمان خان مير افضل خان نام داشت. مير افضل خان خود را "شاه خراسان" مى گفت. "شرق و غرب باهم وصل شد....."
در زمانى با پيروزى انقلاب کبيراکتوبر 1917 (دوسال پيش) که قدرت انگليس داشت کم مى شد - در غرب ايران حزب کمونيستى با درفش کاويانى ساسانى قدرت مند شد در تر کيه اتاترک براى شاهزاده امان خان هيچ چاره نماند تا خود را به مبارزت آزاديخواهى جهانى وبه ويژه به مبارزات ضد انگليسى بپيونداند:
انگيزه هاى شخصى ميتوانند نقشى را بازى کند:
* شاهزاده امان زاده يک جون 1892 در سال 1919 27 ساله بود. پشت اين شخص بايد اشخاص پرقدرت بوده باشد که جلو امان اله را بدست گرفته بوده باشد
* قسم حبيب اله خان و چند صد انباق سر مادر امان اله
* مرگ ويا کشتن حبيب اله خان
* رقابت بارکزى و سدوزى و خاندان طلايى
- منوکوزاليتيت (يک دليله) را افاغنه دوست دارد
- افاغنه پلى کوزاليتيت (چندين دليله) را دوست ندارد.
افاغنه + پشتونوالى + اسلامگرايى = در پهلوى يک دنده اى بودن دلايل سياست داخلى و خارجى و تفکر شک و پرسش آور را قبو ل نمى کند.
ضديت عليه تغير + تکامل
فقط تغيردادن نام و پالان
مثلا از ابدال و يا اودل به درانى از سبزوار به شيندند, از پارسى به درى از خراسان به افغانلند و زياد تقلبکارى

>>>   "قبل از جنگ دوم جهانی کشور امروزی ایران بنام فارس یاد میشد."
جنگ جهانی دوم 1939-1945
جنگ جهانی اول 1914-1918

در ذکر حوادث ایرانی که از جانب بغداد آمده است:" عالابغداد ده مکث اوزره اولا نایین ابران مصطی خانه معینفه ... نا در مثاه سفارت ایله تعیین اید که جمله ممالک ایران شکباروصغارینه وکاله گلشیدم از تقدیر خداهنور رومال خاکهای علیه لیبره ."تاريخ عزيزى 1785

سرزمین که "افغان ستان" ناميده مى شود،از پيکره سرزمین مادری ایران اش جدا شد. هنگامی که من دانش آموز دبستانى(واژه ناصر بلخى) بودم، دولت که حاکمان غالـب و بسرقدرت آمده از قوم پشتون و مترادف اش برنامه آموزشى را برپايه سياست پشتونى سازى يعنى افغانى سازى عيار مى نمودند و آموزگاران را مجبور مى ساختند تا پيرامون بدست گرفتن قدرت دولتى و قدرتگيرى همکارى با حاميان خارجى شان قدرت خود را گسترش و بلاخره نام افغانستان ازسوى يک انگليس بالاىا ش گذاشته شد. بجاى آموزش گذشته فرهنگى ميهن دروغ هاى اغراق آمیز در باره کشور مى گفتند. اگر چه اکثریت کشور غير افغان و يا غير پشتون بود چون طرح آموزش و پرورش تحت انحصار گروه افغان (مترادف پشتون ) بود که هر زمان با فعاليت سياست پشتونى چرخ تکامل سياسى و اقتصادى و آموزشى ستان من را با پادشاگردشى هاى شاهان پشتون و با کودتا هاى پى در پى همين اقوام ايستاد و مانع رشد کشور مى شد .آنها ادعا کرده که "افغانستان قدامت 9 هزار ساله دارد" . و من به دنبال جهان نما ها (نقشه ها اطلس ها) گشتم و چيزى را که پیدا نکردم نقشه "افغانستان" بود وهمه ممالک با پسوند مکانى فارسى "ان" در جغرافيه آريانا تا ساسانى و از زمان بهرام گور ايرانشهر و از زمان رودکى تا به امروز ايران يافتم ولى هيچ شهرى واستانى با پسوند مکانى پشتو " تون" نيافتم. نقشه ها چاپ ممالک اروپايى يونان و روم و عربى وتورکى را پاليدم تا بى طرفى و عينى بودن آن ثابت باشد. "نقشه هاى آريانا را که قبل از سقوط يونان چاپ شده بودند در آن "افغانستان" نيافتم. نقشه هاى "ممالک ايران" نام "افغانستان" نيافتم. نقشه "شاهنشاهى ايران" ٬ نقشه "ممالک ايران"٬ "دولت عليه ايران" ٬دولت عليه شاهنشاهى ايران و نقشه "ممالک محروسه ايران" و حتى نقشه "جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران " يا جمهوری گیلان از سال 1920 - 1921 با بيرق درفش کاويانى و پرچم سرخ با درج نام کاوه بود و تمبر (پوسته با قيمت) چاپ شده در دوران جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران با قيمت شش شاهى را يافتم همه را با سند و در تاريخ دقيق چاپ اش را يافتم. پس از سقوط يونان امپراتورى روم " آريانا " به ندرت و بجاى اش " امپراتورى پارس" مى ناميدند . در کتابهاى لاتينى زمان قرون ميانه به ايران باستان "آريانا "و به داريوش "درى" "دارا" مى ناميدند. "نا"٬ "ا" و "ايا" پسوندان مکانى زبان باستانى فارسى مى باشد.
در حاليکه پسوندان مکانى ستان و گان و شان > [ان] (ان اسم مفرد جمع و فعل را مصدر) پسوندان فارسى ميانه و فارسى نو مى باشد. بلاخره اولين نقشه افغانستان را يافتم بخاطر استادان مهربانم خوش شدم باوجود ايکه به من در مورد تاريخ سياسى پشتون يا افغان حقايق را بيان کرده نمى توانستند. و فارسى که مى گفتم تنبيه وسزأ مى شدم. در خانه و حوزه هاى شهر کوى خرابات و گذرگاه هاى شهر کسى درى را نمى شناسد . اولين نقشه افغانستان را که ديدم از آن صد و پنجاه سال سپرى نشده بود. قدامت افغانستان اين نقشه 140 سال?? گفتم که اين جغرافيه دان آلمان غلط کرده در کارتوگرافى ديگر رفتم کارتوگراف انگلستان و امريکا و جهان! بلاخره پاسخ پرسشم را در کتاب مونت استوارت الفنسيتون سلطنت کابل سال چاپ 1842 برگ 125 دريافتم : "افغانها براى سرزمين خود نام عموى ندارند" . الفنسيتون از همه اقوام مانند" تاجيک" ٬ فارسى زبانان٬ تورکتباران ٬ بلوچ و "افغان... نام گرفته بود بجزءاز قوم شريف پشتون!
چرا? بخاطر که به پشتون افغان گفته مى شد وهنوز پشتون تولد نشده بود در زبانهاى سامى (عبرى و عربى ) و مردمان کتابدار آسمانى از خانواده زبانهاى سامى يا زيميتى يا سيميتى اند افغان يا افغانه نام نواده شاوول وبه معنى ناله وفرياد آمده است.
الفنسيتون جمله جالب در آغاز داشتافغان اسم جمع فغان است که ازخراسان نام برده بود و تقريبا شهرها و ستانه اى که نقشه ممالک ايران نام گرفته بودو در مقدمه مى افزايد: "کليه نامهاى مناطق ايکه آنهارابيان نمودم تعريف کردم نامش رامى گذارم" افغانستان! جدايى:: قرارداد هاى روسيه و برتانيه قراردادگلستان 1842 روسيه تزارى٬ قراداد پاريس 1857 انگلستان و قراردادهاى 1960-1968 روسيه تزارى تجزيه ايران بود.
بعد از تجزيه پولب خشهاى جداشده ايرانقران = از کرون يا تاج شاهى = از رويال (شاهى) که همان ريال است. دينار و سينار درتازمان ظاهرخان رواج داشت آيا واقعت دارد که نام ايران رارضا خان درسال 1935 تغير به فارس داد? نام خودى <=> نام اجنبى نا نام بيگانه و نام خارجى ازاين نامها کدام اش خودى وکدام بيگانه : پشتون- افغان- پتهان- روهيله- !!! پشتون که خود چار نامه و چار لقبه است قبول دارد که چار نامه و چار لقبه دويچ (آلمان- جرمنى- نيمسکى) قبول دارد ولى لقبهاى ايران را قبول نمى کندپس نامهاى بيگانه ايران چيست? اول- آريانا نقشه هاى هيردوت ارانسثس وسترابون قبل از ميلاد. دوم: در زمان پارتها: امپراطورى پارس روميان وندرتا آريانا; سوم در زمان ساسانيان ارانشهر و ايران شهر; چارماز زمان رودکى تا پروين اعتصامى و ملک الشعرا بهار در 700 سخنوران زبان پارسى نام ايران به هزاران بار در ادبيات فارسى درج است . پنجم: عرب ها ايران را عجم و ايران عرب را تازى مى نا ميدند ششم: ايران را ا ز آذر پادگان تا باکتر بلج "جام جم"مى ناميدند مخفف نيم کاسه جمشيد
اين اشخاص شاهدان عينى براى درست بودن نقشه کاتب چلبى اند. جغرافی‌دان عثمانی، «ابراهیم متفرقه افندی» نقشه ايران را به زبان تورکى از "جهان نما کاتب چلبى" (مشهور به حاجى خليفه که 361 سال يعنى در سال 1657درگذشت ) در سال 1728 چاپ کرد. نقشه ممالک «ابراهیم متفرقه افندی» گرفته از کاتب به زبان عربى در سال 1728/ 1729 چاپ شد.«ابراهیم متفرقه افندی» در خانواده‌ای مجار بدنیا آمد او نخستین جغرافيه دان بود که چاپخانه‌ای با حروف سربی عربی در استانبول دایر کرد.
هوتکيان و بويژه "محمودهوتکي" در ايران "محمود افغان" خوب مى دانست که نام خودى ايران چه و شاه عباس صفوى کدام شخصيت بود. شاه عباس بزرگ شاهنشاه دوران صفوى ايران زاده هرات (آريا دوران ساسانى) بودعباس میرزا شب دوشنبه اول ماه رمضان سال ۹۷۸ هجری قمری = 27 جنورى 1571 در هرات از فخرالنساء بیگم (دختر میرعبدالله خان والی مازندران) زاده شد. شاه طهماسب که فرزند ابوالمظفر بهادرخان حسینی معروف به اسماعیل يکم و بنيانگذار سلسله صفويان نوزاد را عباس نهاد. شاه عباس در کودکی «عباس میرزا» نام داشت و از سال 1587- 19 جنورى 1629 به عنوان "شاه عباس بزرگ يکم" شاهنشاه ممالک ايران شد که نقشه ممالک ايران را کاتب چلبى در "جهان نما" (نقشه جهان و يا اطلس) به تصوير کشيد. (نقشه ايران «حاجی خلیفه» کاتب چلبى 1609-1657)در ایران‌ دو نسخه‌ از جهان‌نمای‌ دوم‌ وجود دارد: نسخه‌ خطی‌ جهان‌نما به‌ ترکی‌ در ۲۶۷ برگ‌، که‌ در بخش‌ نسخ‌ خطی‌ کتابخانه‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ به‌ شماره‌ نسخه‌ ش‌ ۶۸۸ نگهداری‌ می‌شود و ترجمه جهان‌نما به‌ فارسی‌ که‌ محمد چارمحالی‌ آن‌ را به‌ فرمان‌ آقامحمد خان‌قاجار (متوفی‌ ۱۲۱۱) انجام‌ داده‌ و در ۸۲۱ صفحه‌، به‌ شماره‌ ۲۷۰۹، در بخش‌ نسخ‌ خطی‌ کتابخانه‌ مرکزی‌ دانشگاه‌ تهران‌ محفوظ‌ است‌. نسخه‌ای‌ از جهان‌نمای‌ اول‌ نیز در کتابخانه‌ آیت‌اله نجفی‌ مرعشی‌ در قم‌ و نسخه‌ای‌ در کتابخانه‌ ملی‌ تبریز (چاپ‌ قسطنطنیه‌ در ۱۱۴۵) موجود
در سال 1733 ميلادى "محمود افغان" ( توجه خواننده را به نقشه ايران چلبى پيش از سال 1657 و چاپ نقشه ممالک ايران «ابراهیم متفرقه افندی» گرفته از کاتب چلبى به زبان عربى چاپ سال 1728/ 1729 مى خواهم) با بیست هزار سپاهی وارد اصفهان شد وسلسله قدرتمند صفویه را شكست داد و سلطان حسین شاهنشاه کل "ممالک ايران" تاج را به بر سر محمود گذاشت به عنوان سپاس گزارى روان جد اش که زاده هرات و جوان بنام محمود از هرات به اصفهان تخت شاهنشاهى را گرفت. ازدواج دختر شاه سلطان حسین با محمود افغان صورت گرفت. امير محمود تا 25اپريل 1725 تقريبا سه سال شاهنشاه ايران با ٻايتخت اصفهان شد. کشور افغانستان وجود نداشت.
احمد خان ابدالى خوب مى دانست که نادر شاه افشار شاهنشاه ايران و شاه صاحب قران ايران زمين گفته مى شد. احمد شاه ابدالى که در 1722 ميلادى درهرات تولد شد هر چند که پدر ملتانى خود هراتى و پسر تيمورشاه مشهدى است. بدين معنى که تيمور شاه در کاخ شاهنشاهى ايران در خانه پدرزن ومادر زن آينده خود تولد شد. يعىن تيمورشاه با دو نواسه نادر افشار ايران زمين ازدواج کرد. .
نادر افشار احمد خان ابدالى (پدر جان تيمورشاه را ) در سال 1738 در 16 سالگى به دربار خود آورد چون زمان خان پدر فوت نموده بود. سکه زرى قران را در همين سال ضرب زد.هدف مشترک شان همين بود زيرا بچه هندوکابل بابر بزرگ سلطنت پهتانى شيرشاه سورى راسقوط داده بود.
روند تاريخ از گذشته به حال است. بدين معنى که جريان گذشته بسوى گذشته نيست. احمدشاه ابدالى (يک پشتون يا يک افغان ) *امپراطورى درانى* را ساخت . بلى قدرت سياسى در دست احمدشاه ابدالى ولى نام کشور خراسان! تضادهاى و گفته هاى ضد نقيض را تاريخ نويسان افغان مى نگارند: احمدشاه ابدالى "احیا کننده افغانستان" - "موسس افغانستان معاصر" است. چه وقت کشور نامنهاد افغانستان نابود شده بود که احمد خان دوباره احيا کرد?!همانطور که يک پديده تاريخى روند ويا جريان اش از گذشته به حال است هر شخصيت تاريخى زنده گينامه دارد سى وى به انگليسى : از زاد روز تا به مرگ احمد خان ابدالى ! 1772ميلادى تولد: 1722 ميلادى پادشاه: 1747 : ميلادى مرگ اشپرسش دراين جاست که پس از سال 1722-1747 کجا بود?
تقريبا در شانزده سالگى 1738احمد خان ابدالى در گارد شاهنشاهى نادر افشار داخل شد. نادر افشار چندين با ار ين جوان افغان را با خود به هند برد در تاريخ نگارى قديمى چنين مى خوانيم: "احمد خان ابدالى در زير رکاب نادر فشار مى رفت". "در و يا آلماس کوه نور را نادر شاه افشار با تخت طاوس از هند گرفت. احمد افغان اکنون جوان 24 ساله بود که فرمانده گارد شخصى نادرافشار بود.به گونه نمونه چرا تيمورشاه در مشهد خراسان تولد شد? چرا از خدمت احمد خان براى نادر افشار کتمان مى شود?چرا ازدواج هاى بين پشتونها = افغانها مغلهاى هند و تورکهاى افشارى پنهان مى شود? چرا پشتونها ازدواج دختران خود را با مغلهاى کبير هند پت مى کنند?
سيد جمال الدين افغانى: نگارنده تاريخ افغان کتابهاى زياد درباره تاريخ ايران دارد. عکس وى در رونماگى و يا "گشايش بانک شاهنشاهى ايران " در سال 1888 ميلادى وجود دارد. (عکس بردارى در سال 1839 ميلادى وجود داشت)
امان اله خان و پدر زن اش محمود طرزى (اين دو نفر هم پيش از سال 1935 ميلادى) بار بار در قراردادهاى بين افغانستان و ايران نام گرفته اند
محمود طرزی در مقاله‌ی بلندی با عنوان "زبان و أهميت آن" در سراج‌الاخبار از جمله نوشت که: "يکی از مکارم اخلاق حسنهء ملتی هر ملت محافظه کردن زبان، و اصلاح و ترقی دادن آنست. زبان رسمی دولت متبوعهء مقدسهء ما زبان «فارسی» و زبان ملتی ما زبان «افغانی» می باشد. زبان فارسی از اين سبب زبان رسمی دولتی ما شده است که قبل از تشکيل و تأسيس يافتن دولت مقدسهء افغانيه و استقلال يافتن حاکميت ملتی ما؛ خاک پاک وطن مقدس ما از اجزای ممالک ايران محسوب بود."

>>>   پشتون ها قوم مهاجر و اشغالگر سرزمین خراسان استند. آنها از جان مردم خراسان چه می خواهند ؟
پشتون ها باید به همانجا که از آن آمده اند (کوههای سلیمان) پس شوند و دست از سر صاحبان اصلی خراسان بردارند وگرنه جنگ عظیمی در پیش است. به زور که نمیشود بالای مردمی حکومت کرد.هر قدر هم آن زور پرزور و متکی به عساکر خارجی باشد.
یا جنگ یا استقلال خراسان.

>>>   میگوید پشتونهای شریف
عجب شریف است آن شش ولایت را که داد به
انکلیس دوره عبدلرحمن فرعون تاریخ سیاه آبدی
خاگ بر سری تان با آن پاد شاهی بی ننگ
از شرق از غرب از شمال از جنوب از دست دادید
فقط وفقط برای قدرت شیطنت
این سر زمین را از دریا محروم کردید....
این آدم کشتن ن.....
آواره کرد ملت ....

>>>   حاکمان پشتون ناشرف
مردمان پشتون شريف و نجيب در زبان پشتون واژه هاى پارسى نهگدارى مى شود:
* "هاک پارسى باستانى" در هگى براى تخم
* "در ويش" در "ويش" براى بيدارى دادن و روشنى درويش در درخانه مردم وخواندن اشعار


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است