تاریخ انتشار: ۱۱:۰۵ ۱۳۹۷/۶/۱۲ | کد خبر: 154288 | منبع: | پرینت |
در هر قضیه ای دو روی سکه وجود دارد یک روی آن را ما سطحی می بینیم و روی دیگر آن را پس از تحقیق و بررسی و شناسایی ابعاد قضیه می بینیم.
در قضیه ی هما سلطانی ما یک روی سکه را دیدیم که جناب وکیله مثل فیلم های اکشن امریکایی همه چیز را شکست و نابود کرد اما اگر بخواهیم ببینیم که علت این خرابکاری چه بوده است بستگی به نوع برخورد شیرینی فروش آیسان دارد.
اصل قضیه این است که هما سلطانی در نبود سوژه های داغ سیاسی می خواهد مثل رابین هود به فقرا و کودکان روی سرک کمک کند و رویاهای آنان چون آلیس در سرزمین عجایب را به حقیقت مبدل کند همین میشود که این کودکان را به شیرینی فروشی آیسان می برد تا برای چند دقیقه ای هم که شده مثل آدم های بزرگ و محترم در آیسان کیک و شیرینی بخورند.
کودکان با همان لباس های کهنه و مندرس مثل لشکر ناپلئون بناپارت وارد دکان میشوند، صاحب شیرینی فروشی که این وضعیت را می بیند کودکان را مثل توپ فوتبال به بیرون شوت میکند و معتقد است که اینجا جایی برای این اطفال روی سرک نیست و احتمال دارد چوکی های براق و زیبای شیرینی فروشی دچار عذاب وجدان شوند.
خودخواهی، ایجاد تفاوت های طبقاتی و ناراحتی شیرینی فروش سبب خشم هما سلطانی میشود و تمام تشکیلات مرد شیرینی فروش را بر هم می ریزد و کودکان بدون اینکه به رویاهای خود مبنی بر خوردن کیک و کلوچه برسند دوباره به دنبال سرنوشت گمشده خویش در میان سرک های شهر می روند.
این بود روی دیگر سکه ی رویداد هما سلطانی و شکستاندن شیشه های دکان کلچه فروش آیسان در پل سرخ.
مهدی ثاقب
>>> آیا هما سلطانی بعد از مرگ ملا عمر شوهر دومی اختیار کرده اند یانه ؟
>>> اقای ثاقب.درین رویداد من درکنار کلچه فروش هستم زیرا اگر من وتو هم در موقیعت او بودیم نمیگذاشتیم همه موبل دکانمان مان در ظرف۵ دقیقه بیکاره شود.وکیله با احساس(؟)میتوانست انها را به منزل خوددعوت کندیا کلچه خریداری کرده در بیرون دکان برایشان توزیع کند.
>>> اگر این قصه واقعیت داشته باشد و ساخته و بافته به جانبداری هما سلطانی نشده باشد پس ما حق بجانب میدانیم هما سلطانی را که وسایل و اسباب دوکان کلچه فروش را خوردو ریزه کرده است چرا اولاد غریب و بیچاره حق داخل شدن در چنین جاها که انهم یک دوکان معمولی است ندارند که صاحب دوکان با چشم حقارت به اولاد های غریب بیچاره دیده و مناسب داخل شدن دوکانش ندانسته و با بی شرفی تام انها را از دوکان اش بیروند انداخته است پس کار خوب شد که در مقابل این عمل خلاف اسلامی و انسانی ان دوکاندار چنین عمل از جانب وکیله هما سلطانی صورت گرفته است .
>>> کسی اگر نمبر تلفون این وکیله را دارد بنویسد تا وزیر ترانسپورت جزایش رابدهد
>>> اقای شاقب طنز هایت با مزه است. اما این یکی دروغ محض است.
هما سلطانی به همه معلوم است که با قاتلان هزاره ها اتلاف کرده است. او دیگر در میان هزاره ها جای ندارد و باید پیش ملا عمر کور برگردد.
>>> فلمش را دیده اید ؟ میزها جوکی ها شیشه هارا چنان می شکند که جان سینا در کشتی کچ !
>>> معلوم ميشود كه هما بر حق بود و سند در دست داشت، خوب كرد، مردم ما بسيار چاكر صفت شده اند، بايد شيريني فروش همين خواست هما را مفت و بدون پول بر جا ميكرد هم ثواب ميشد و هم خرما، و تنها اشتباه كودكان غريب اين است كه بايد از هما پشتي ميكردند، و همه شيريني و كلچه و غيره را بيرون كشيده و مردم را دعوت ميكردند كه مفت بخوريد و ببريد.
>>> گرچه از هما سلطانی به خاطر گذشته ای عجیبش خوشم نمی آید، اما هر کس دیگری هم می بود و برای اطفال بیچاره کمک میکرد، کار در خور ستایش است. اما عملی که دوکاندار کرده است قابل قبول نیست، آید این دوکاندار از خود اولاد دارد، آیا وجدان دارد؟ اگر همین کار به حق اولاد خودش صورن بگیرد، چه احساس خواهد کرد؟
من هم اگر جای هما سلطانی میبودم، همینطور میکردم.
>>> به نظر من خانم وکیله خوب کاری کرده میخواسته یک روز چند تا بچه فقیر را مهمان کندو تقصیر صاحب مغازه است هیچکاری نمیشد اگر میگذاشت برای چند دقیقه این اطفال روی صندلی های مغازه اش بنشینند فکر نکنم مشکلی برای صندلی هایش پیش میآمد وبا چند دقیقه نشستن صندلی ها خراب شوند؟مردم ما با این همه شعار دوستی وبرادری باز هم تغییر نمی کنند و مانند قدیم هنوز قوم پرستند اگرخانم سلطان یک پشتون یا تاجیک بود حتما همه حق را به این وکیل می دادند ولی چون هزاره هست همه از روی نژاد پرستی نظری جانبدارانه وغرضمند میدهند واو را شماتت میکنند.با این کارها تا صد سال دیگر افغانستان جور شدنی نیست که نیست
>>> اگر چنین باشد چنان درست بوده است
>>> این زن احمق و افریته آیا از شیرینی فروش پرسیده بود که چنین پلان دارد و رضایت شیرینی فروش را در این مورد گرفته بود؟
اگر رضایت شیرینی فروش را هم می داشت و شیرینی فروش خلاف رضایت قبلی چنین کار کرده بود که البته مناسب نبود باز هم این زن بد اخلاق اجازه نداشت چونین یک حرکت زشت و خشن را از خود نشان بدهد.
>>> اما در فلم کدام طفل به نظر نمی رسد شاید بادیگارد های خانم سلطانی همان طفلان مورد نظر اند که سلاح به گردن دارند
>>> انسانها تابع طبعیت و فطرت خود اند که در طول سالها فرا گرفته اند و نمیشود فطرت و خوی خود را پنهان کرد به هرصورتی خوی و فطرت خودنمایی مینماید، چون خویی درندگی و وحشت سرشت اکثریت اهل قدرت امروزی را میسازد لذا هر نوع خشونت و بربریت از اهل قدرت امروزی بدور از تصور نیست.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است