دروغ گفته‌اند سالها، من و تو يكی بوده‌ايم
 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۵۱    ۱۳۹۷/۶/۱۵ کد خبر: 154394 منبع: پرینت

شيعه می‌شويم و سنی، پشتون می‌شويم، تاجيك، اوزبيك و هزاره، هندو می‌شويم و ايماق و پشه‌ای. ما به وسعت زخم‌ها و عمق دردها، مثل هم می‌شويم، تو مثل من درد چشم‌های بادامی و صورت پهن مرا می‌كشی وقتي كه به جرم هزاره بودن، رگبار می‌شوم و خونم روی دیوارها خشك می‌شود اما دردهايم را كسي نمی‌شنود.

من، تو می‌شوم وقتي مكتب‌ات را می‌سوزانند تا محتاج مكتب غيرانسانی او شوی. هنگام دعا دستهای بازم، بسته می‌شود وقتی می‌خواهند از تو ابزاری بسازند عليه تو. دست‌های بسته‌ات هنگام مناجات با خداوند، باز می‌شود تا جنازه‌ی خونين مرا از زير آوار مکتب، مسجد، ورزشگاه و خیابان بیرون کشی.

دروغ گفته‌اند سالها، من و تو يكی بوده‌ايم و دردها ما را نزديك‌تر ساخته‌است، تو دورِ دور می‌شوی و من دورِ دور براي امرار معاش زندگی‌مان، اما نزديك هستيم به نزديكي باورهای انسانی‌مان.

تو درد می‌كشی، همين لحظه، همينجا و هرجا و من درد مي كشم در همين جغرافيا كه دردش ناميده‌اند. من گرمی دستهای ترا روی شانه‌های دردم حس می‌كنم و تو نفس های به شماره افتاده‌ام را وقتی از هوای افراطيت گرفته‌است. تو يعنی من و من يعنی تو، اين روزها، من به مَنی نياز دارد كه در تو نفس می‌كشد. بيا آن من را به من هديه كن كه محتاج آنيم همه!

منیره یوسفزاده


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
منیره یوسفزاده
نظرات بینندگان:

>>>   این نظم و نثر ها برای مقابل ارزش ندارد او یک هدف دارد ( حذف ) ما خود را فریب میدهیم و به چوکی های بی ارزش و نا کارا چسپیده ایم و آنطرف اقوام ما جوقه جوقه به کام مرگ میروند. نوشتن و شعر گویی را بس کنیم و به خود آیم و راه علاج را جستجو نمایم در غیر آن هر روز شاهد جوی های خون خود باشیم و آنها بهترین ها را انتخاب میکنند. مقابل فرهنگ را نمیشناسد جز تفنگ را، باید از زبان تفنگ با اینها حرف زد نی از زبان قلم ، بیدارشوید چوکی های تان تشریفاتی است که مثل چرخش فلم به طرف پرده میبینند و میخندند و فلم خود را تماشا میکنند و چند بازیگر نوآموز به این سناریو دلخوش کرده اند و خود را صاحب چوکی میدانند که نخیر این چوکی ها را برای تفنن خود به شما ها داده اند که از شما ها قلم بسازند و قربانی بگیرند و قهقه سردهند و بس.
خراسان زاده

>>>   حنظله:
منیره جان ، کلمات ، زیبا و ،جملات پر مفهوم شما ، بر روان هر انسان با احساس تاثیر بسزا دارد. کاش ما همه خود را یکی میشمردیم ، ولی متاسفانه چنین نیست تشنگی به ،قدرت و ثروت روح و روان ما را مسخ کرده و از ما فقط انسان های بیجان آفریده است ، من نوشته ای نظیر ‌ متن زیبای شما کمتر یا هیچ ندیده ام ، در تمامی نوشته ها فقط توهین و تحقیر یکدگر چیز دگر نمیخوانی ، هر کس در پی کار خویش است .هر لحظه مصروف تیشه زدن به ریشه ای خود هستیم و منتظر معجزه هستیم تا قدرت ماورای طبیعت ما را از منجلاب نجات دهد، ما در پی کشتار یکدگریم اما منتظر خارجی‌ ها هستیم که هیچ وجهی مشترک با ما ندارند، میان ما صلح بیاورند.
امید در نوشته ها امراض و عوامل آن تشخیص و افراد به گونه ای فردی به باد انتقاد گرفته شوند و نه مجموع ملیت شان، و به جای ملیت ستیزی توافق و تفاهم را میان یکدگر بوجود آوریم ، این راه راه پیروزی ما است .

>>>   همه مردم میدانند که این جنایات داغش وپاکستانی هاست وبه قوم ربطی ندارد
ر

>>>   اشرف غنی و همدستانش اگر ایمان بخدا میداشتن و میدانستند که روز قیامتی آمدنی است ودر برابر پیشگاه خداوند متعال جوابگو هستند .و باید در هر گام وهر عمل خود با توجه به این امر انصاف و عدالت رادر نظر می داشتند اما افسوس بحال آنها که غرق دنیا واعمال دنیایی خو هستند .وبرای خدمت و دلخوشی برای بیگانگان قشقه تازه میکنند

>>>   اشرف غنی اگر طالب نیست باید به خانواده شهدا وزخمیان غرامت بپردازد. دوم امنیت را تامین کند. اگرنمیتواند. مردم رامصلح بسازد تاخود دفاع کنند ازخود بااحترام


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است