ما به خاطر دولتی ضعیف کشته می‌شویم
 
تاریخ انتشار:   ۰۷:۵۶    ۱۳۹۷/۶/۱۷ کد خبر: 154413 منبع: پرینت

غرب کابل به مسلخ مردم بدل شده است. طالبان/ داعشیان هزاره‌های افغانستان را به جرم شیعه بودن بی‌هیچ تفکیکی شهید می‌کنند. غرب کابل قربانی تفکر جنایت‌کارانه‌ی فرقه‌ای عربی شده است. ما در غرب کابل بهای فاجعه‌ی عراق و سوریه، جنگ جنون‌آمیز قدرت میان ایران و دولت‌های عربی، فقر و عقب‌ماندگی خود را می‌دهیم.

در کابل، می‌توان خشم عمومی را در همه‌جا دید. کسانی نزدیک‌ترین افراد خود را از دست داده‌اند و کسانی هم غم و درد آن‌ها را احساس می‌کنند. چون، هر کسی که در کابل است، خود را در خیابان‌ها و اماکن عمومی غیر مصون احساس می‌کند. گویا زنده‌ماندن در کابل بدل به یک چانس و تصادف شده است. در عین حال، هیچ‌کسی نمی‌داند که بالاخره چه زمانی از شر این مصایب رهایی پیدا خواهند کرد.

برخی رویدادهای خونین غرب کابل را کشتار سیستماتیک هزاره‌های افغانستان می‌دانند و برخی ناشی از بی‌تفاوتی حکومت. برخی هم می‌گویند حکومت، یعنی ارگ، به دلیل پیوندهای قومی و خونی با طالبان/ داعشیان مبارزه‌ی قاطع نمی‌کند (مگر چنین توانایی را دارد؟). از نظر آن‌ها حکومت هیچ تعریف مشخصی از دشمن ارایه نمی‌دهد تا با آن مقابله کند. طالب مردم را می‌کشد و حکومت به آن به چشم مخالف عادی خود می‌بیند؛ مخالفی که حتی حق داشتن دفتر در کابل و یا یکی از پایتخت‌های منطقه را نیز دارد. برای همین، برخی پیشنهاد شکل‌گیری هسته‌های مردمی در غرب را نیز می‌دهند. امرالله صالح، رییس پیشین ریاست امنیت پیشنهاد داده است که هسته‌های اطلاعاتی مردمی در این حوزه شکل بگیرد و او حاضر است که جوانان آن‌جا را به لحاظ استخباراتی آموزش دهد.

تمام این دیدگاه‌های متناقض ناشی از خستگی و ناامیدی مردم است که نمی‌دانند چگونه از خود و عزیزان‌شان محافظت کنند. تروریست‌ها قادر اند که به طور مکرر بر اماکن عمومی و افراد غیرنظامی حمله کرده و هیچ‌کسی جلودارشان نیست. هیچ‌کسی در دولت نمی‌تواند جلو تروریست‌ها را بگیرد و برای همین، حادثات خونین تروریستی به طور مکرر اتفاق می‌افتد و جان مردم زیادی را در این ناحیه‌ی کابل می‌گیرد.

مردم واقعاً نمی‌دانند که با این‌همه خشم فروخورده و مشت‌های بسته چه کار کنند. گریه می‌کنند و مصیبت خود را فراموش می‌کنند. باز هم حادثه‌ای اتفاق می‌افتد، باز هم عزاست و فراموشی دردها. مردم نمی‌دانند که چگونه این خشم و بغض را تبدیل به نیروی سازنده‌ای برای نجات از این وضعیت کنند و یا کسانی را مسئول تمام این مشکلات بسازند. آیا تشکیل هسته‌های مردمی پاسخی به دردهای‌شان است؟ آیا واقعاً مردم عادی از خود در برابر تروریست‌هایی که از سوی گروه‌های مخوف تربیه می‌شوند، از خلاها و بی‌کفایتی نهادهای کشفی استفاده کرده و با قلبی سرشار از نفرت و تمایل بی‌رحمانه به مرگ به جان مردم می‌آیند، محافظت کرده می‌توانند؟

من برای لحظه‌ای باور ندارم که مردم سلاح به دست بگیرند، دسته جور کنند و به دنبال تروریست‌ها در غرب کابل راه بیفتند. این کار دولت است که بر اساس قانون اساسی وظیفه‌ی محافظت از مردم و این کشور را به عهده دارد، از مردم مالیه می‌گیرد و پول خارجی را دریافت می‌کند.

ترس من این است که این خشم و غم فروخورده انسجام و اتحاد اجتماعی ما را بیشتر شکننده کرده و نسبت به آینده بدبین‌تر از حال شویم؛ هرچند که دولت فرومانده‌ی اشرف غنی هیچ کفایتی از خود برای خوشبین ساختن مردم نسبت به آینده‌ی کشور نشان نمی‌دهد. منظورم این است که روز تا روز دو برداشت نسبت به حملات تروریستی به شهروندان هزاره جا افتاده می‌شود: یکی، حملات داعش/ طالب به هزاره‌ها منشأ قومی داشته و در راستای پاکسازی این قوم مهم افغانستان صورت می‌گیرد؛ دوم، دولت به دلیل گرایش‌های قومی هم نسبت به سرنوشت هزاره‌ها بی‌تفاوت است و هم میلی برای جنگیدن با طالبان ندارد.

طبعاً به مرور زمان نتیجه‌ی این دو برداشت هم انسجام قومی را در افغانستان ضربه می‌زند و هم دولت را از حمایت غیرپشتون‌های افغانستان محروم می‌کند. داعش و طالب به عنوان گروه‌های افراطی تروریستی با برداشت‌های خاص مذهبی عمل می‌کنند و برای قدرت‌گیری و برپایی نظم اجتماعی خاص به هیچ قوم و فرهنگی در افغانستان رحم نمی‌کنند. داعش در افغانستان و خاورمیانه بیشتر از هر نیروی خارجی‌ای مسلمانان را کشته‌اند. برای داعش بسیاری از مردم به خاطر بی‌تفاوتی و قیام نکردن در برابر دولت‌های معاصر جایز القتل اند. آن‌ها به طور خاص شیعیان را نیز هدف قرار می‌دهند که به لحاظ تاریخی و مذهبی آن‌ها مباح‌الدم به حساب می‌آورند. طالبان نیز برای قدرت‌گیری خود به پشتون، تاجیک و اوزبیک رحم نمی‌کنند. طالبان در مناطق پشتون‌نشین به طور سیستماتیک افراد و گروه‌های همزبان و هم‌قوم خود، از جمله کلان‌های قومی را می‌کشند. کسانی که با عقاید آن‌ها موافق نباشند و مانع قدرت‌گیری‌شان شوند، فاسق و کافر دانسته و به قتل‌شان مبادرت می‌ورزد.

واقعیت این است که یک دولت قدرتمند می‌تواند از جان شهروندان خود محافظت کند، ولی دولتی ضعیف از این کار ناتوان است. همین حالا بیشتر از چهل درصد خاک افغانستان زیر نفوذ طالبان و گروه‌های تروریستی دیگر است. تنها یک دولت درمانده و بی‌کفایت می‌تواند شاهد از دست رفتن بخش وسیعی از قلمروش باشد و کاری نیز از دستش برنیاید.

از جانب دیگر، رفتار دولت غیرمسوولانه است. در دولت مقاماتی، به خصوص در بخش امنیتی، به رغم بی‌کفایتی همچنان سر جای‌شان هستند. یعنی، فرهنگ مکافات و مجازات وجود ندارد. مقامات بی‌کفایت قادر اند در اثر واسطه و پول در مناصب خود برای مدت مدیدی باقی بمانند. در نتیجه، ضعف‌های دولت برطرف نمی‌شود و کسی هم در این راستا احساس مسئولیت نمی‌کند.

آیا ارگ از وجود این مشکلات آگاه نیست؟ واقعیت این است که ارگ آن‌قدر درگیر مسایل قومی و سیاسی خود است که اصلاحات در دولت را در صدر کارهای خود قرار نمی‌دهد. درست است که اشرف غنی چهره‌های تحصیلکرده و جوان را در پست‌های مهم می‌گمارد، اما این بدترین شکل اصلاح دولت است. شما با تعدادی از جوانان نمی‌توانید نهادهای فاسد را اصلاح کنید، مگر این که برنامه‌ی منظم اصلاحات و منابع کافی برای اجرای آن نیز در اختیار داشته باشید. از جانب دیگر، روند اصلاحات با مسایل سیاسی و قومی آمیخته نباشد.

ما اگر در غرب کابل کشته می‌شویم به خاطر یک دولت ضعیف است. حتی اگر این دولت بخواهد دست کم برای بقای خود در برابر طالبان بجنگد، از این توانایی برخوردار نیست. هزاره، تاجیک و پشه‌ای و… به این خاطر کشته نمی‌شوند که تمام طالبان پشتون هستند و ارگ هم به دست سیاسیون پشتون. ما به این دلیل کشته می‌شویم که نهادهای امنیتی توانایی مبارزه با گروه‌های تروریستی را از دست داده است. نهادهای سیاسی و قضایی هم به خاطر فساد نمی‌توانند حمایت عمومی را به دست بیاورند. برای همین، در مناطقی مردم بر طالب بیشتر از مامورین دولت اعتماد دارند.

حمید ارجمند
8 صبح


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
8 صبح
دولت ضعیف
نظرات بینندگان:

>>>   موضوع رابه قوم ربط ندهید حقیت راکه شما هم میدانید ما هم میدانیم وجهان هم میداند :
تعدادی از جوانان هزاره از روی ناچاری یا جبرابا وعده پول وپذیرش سکونت درجنگ سوریه علیه جنایتکاران ادم کش داغشی فرستادند وبد تر ازان که محقق درحضوررسانه ها ازین کارشان تحسین کرد این کارباعث شد تا داغشیان ترورست بی وطن بجان جوانان بیگناه وبیدفاع ما درکابل وهرات بیافتند ،
حالا کجای اینکار به قوم ربط دارد؟؟؟
ر

>>>   چی کسی شایسته است بانی انقلابی برای رفع مشکل کشور جنگ زده است ؟
گفته های زهرا فرخنده نادری درعملی پیاده نشد و متفکر روانی مغز گنده دو جهان داکتر ساختگی بنام اشرف غنی بی برنامه در ره طریق وشکوفایی و انسان مریض مبتلا تعصب قومی کشتی لرزان افغانستان را در طی چهار سال به ساحل کشیده نتوانست. متاسفانه كه غني نه تنها كشور ره نجات داده نتانست بلکه به تحترین گودال نفاق کشور راغرق ساختند و نزديك اش سقوط ساخته است.
چی کسی شایسته است ، کشور جنگ زده ما را از عقب ماندگی تاریخی، جهل تک قومی ، فقر و وابستگی، و جنگهایِ خانمان سوزِ بیرون آورد و به جاده‌یِ آسایش و رفاهیت ، وحدت ملی و امنیت سرتاسری رهنمون کند. هموطنان در بسیاری از کشورجهان نشانداده است که سپردن کار به اهل کار آن در جامعه برکت ، تحول ، شدابی طروت را ایجاد می کند.
بنا ؛ زهرا نادري براي كمپاين از اغراق گويي و گذافه گویی در مور غنی مغزه گندیده كرد ولی غنى احمد زی و اطرافيان اش مانند يک باند مافياىی يک گروه فاشيستى را در ارگ جمع كرده است و هر روز مصروف توطئه علیه مخالفین سياسى اقوام غیر افغان ، منتقدین و نیروهای امنیتی است كه به تبار اش ربط ندارند مصروف کشتار است و شكى ندارم كه نیم قلب غنی به قبیله ای اش با طالبان است و نیم دیگر آن با آمريكای ها و اسرائیل برای بدنام ساختن مردم شریف شجاع لیر افغانستان است.
هموطنان نظر به گزارش نهاد های اجتماعی به دلیل بی کفایتی و بیکارگی حكومت ضعیف غنی كه از طریق تلویزیون طلوع به نشر رسيد، 20 مليون انسان يعنى بيشتر از نيم شهروندان افغانستان زير خط فقر نا داری بیچارکی قرار گرفته اند، كه این آمار برای آگاه هان سیاسی خیلی تكاند هنده است.
قابل يادآوريست كه مافياىی ارگ بجاى اينكه فكرى بخاطر إيجاد فرصت هاى كارى و فراهم آورى لقمه نانى به اين فقرا و مردم گرسنه نمايند، تلاش دارند تا در پهلوى نان شان هويت پنچ هزار سال شان نيز گرفته شود و مردم شریف کشور بى هويت شوند
ضمناَ با ید بپذیریم که این حکومت مستبد ثابت ساخت که اهل حکومت وسیلست نیست, بجای وفاق، نفاق را در جامعه ترویج مي كند و بجای عدالت استبداد را پايگذاري مي نمايد، بجاي صداقت خيانت را رشد مي دهد، بجاي وطندوستي وطن فروشي را تعليم مي دهد، بجاي ازاد منشي، غلامي را آموزش مي دهد و بجاي اخلاق، بد اخلاقي را مروج مي نمايد فرض است که مردم قیام نمایند.
ظلم کن اشرف غنی امروز فردا می شود
شمر ثانی گر شوی مختار پیدا می شود
مثل فرعون گر همه مردم در کشتن دهی
کودک این سر زمین یکروز موسی می شود
گیرم این قصر ریاست از تو قوم تو شد
قوم طغیان گر آخر غرق دریا می شود
قوم پرستی کن رها پرهیز استبداد را
ورنه از هر کوچه یک خالق هویدا می شود
ملت آزاده را گویید از ما این خبر
شاد باشید روز ظالم زود بیگاه می شود


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است