تاریخ انتشار: ۱۹:۴۷ ۱۳۹۷/۷/۱۵ | کد خبر: 155191 | منبع: | پرینت |
در روزهای اخیر افغانستان با سلبریتی های ناخواسته و ناخوانده روبرو است.
این جمله یعنی ما وارد دوران جدیدی شده ایم، یکی از پرتکرارترین جملاتی است که در یکی دو سال اخیر اخصا این روزها تکرار کرده ام. چه در یادداشت ها، چه نشست ها و برنامه هایی که با دوستان داشته ام. عمدهترین دلیل این اتفاق را به واسطه رشد تکنولوژی و خصوصا ظهور فضای مجازی و سیطرهی آن بر زندگی امروز انسان ها میدانم.
از مهمترین ویژگیهای دوران جدید، سرعت تغییرات اجتماعی، تحول در عرصه اطلاع رسانی، تحقق دهکده جهانی و برداشته شدن مرزها، افزایش بارش اطلاعاتی به اذهان و از همه مهمتر تغییر ارزش ها و گروههای مرجع است که موجب تغییر ذایقه و خوراک فکری بخش زیادی از جامعه شده است.
اینکه ما وارد مرحله جدیدی شدهایم در انتخابات و رقابتهای انتخاباتی جریان دارد صدها سلبریتی بی سواد و نافهم را بر جامعه تحمیل میکند. امکانات مالی و تکنولوژی عصر جدید به فرصت جولان دادن لمپن های انتخاباتی بر مردم را مساعد کرده/میکند. در عصر فعلی فضای مجازی محل ظهور و جولان قهرمانان پوشالی جدید شده، سلبریتیها بیشترین نگاهها را به خود جلب نموده و در این بین نگاه ها به سمت آدمهای سطحی، سوژههای دمدستی، تکیهکلام های کوچهبازاری و... افزایش یافته و به موازات آن شاهد افت جایگاه دانشگاهیان، نخبگان واقعی و کاهش مخاطبان رسانههای رسمی هستیم.
این واقعیت را میتوان از روی تعداد مخاطبان و دنبال کنندههای صفحات اجتماعی برخی چهرهها در مقایسه با صفحات و نوشتههای علمی و فرهنگی، صفحات رسمی نهادهای دولتی و... به خوبی مشاهده نمود که چرایی این پدیده نیازمند پژوهش و تحلیلهای دقیق علمی است. موجودات عجیب و غریب از طریق انتخابات به سلبریتی ها مبدل می شوند و افرادی که به سلبریتی تبدل شدهاند/میشوند همگی به پارلمان نمیرسند تحمل آنان در آینده برای همگی مان سخت خواهد بود.
از طرف دیگر بدون شک نمیتوان شکاف ایجاد شده بین نهادهای رسمی و نخبگان با جامعه را انکار کرد و لازم است فکری برای پوشاندن این شکاف کرد که بدون شک در صورت تداوم آن شاهد افزایش روزافزون فاصله ها خواهیم بود/هستیم.
صبور بیات
>>> با مطالعه تاربخ معاصر کشورهایی که پدیده سلبریتی وشراکت وحضورشان به عنوان یک شخصیت سیاسی مطرح شده است نشان میدهد که این افراد چه زن ویا چه مرد نه تنها از هوش سیاسی برخوردارنبستند وبا رفتار وعنعنات خود ونرمشی که در برابر رفتار سیاست بازان از خود نشان میدند درمیدان سیاست جا خالی میکنند بنا"نه تنها در آخر کارنامه سیاسی خوبی ندارند بلکه از همان جایگاه قبلی خود که مثلا یک بازیگر سینما یا خواننده یا فوتبالبست معتبری بوده اند تنزل وسقوط میکنند واز دوسر بازنده هستند وان محبوبیتب که قبلا نزد مردم داشتند به تنفر تبدیل میشود ومنزوی وسرخورده میشوند.یک سلبریتی ممکن است یک شومن زبردستی باشد ویا یک گلزن معتبری درفوتبال باشد ویا خواننده مورد علاقه بخش کلانی از جامعه باشد واین بدان معنی نیست که حتما این سلبریتی میتواند یک وکیل پارلمان یا یک وزیر یا یک رئبس جمهور یا یک نماینده شورای ولایتی معتبری باشد.حال بیایید بررسی کنیم
که چرا یک سلبریتی هوس میکند بیایید در انتخابات مثلا ولسی جرگه کاندیدان میشود ؟ اول مشهور بودن اوست که درتوهم وهم وخیال است وفکر میکند اگر دراوازه خوانی موفق بوده حتما هم وکیل خوبی میشود درصورتی که این چنین نیست فضا وپارادیم وتفکر هر عرصه ویژگی خود رادارد.دوم اینکه تقلید وهم چشمی که مثلا فلان فوتبالیست وارد این میدان شده خوبست منهم وارد این میدان بشوم.سوم اینکه سلبریتی چون از درک وفهم سیاست وزدوبندهای عالم سیاست دور بوده وبه یکبار وارد این عرصه میشود به دام سیاست بازان کلان افتاده واز نام وشهرت او سوءاستفاده مبشود.دراین حالت با پول ودالر اغوا میشود واز شهرتش مایه میگذاردوفردی که هیچ لیاقت ندارد با پروپاگاند وتبلیغات شهرت خودرا فدای یک سیاست باز میکند وسلبریتی ناخواسته به مردم خود وجامعه خود خیانت میکند وفردی نالایغ را به مجلس وارد میکند.گاهی سلبریتی فکرمیکند اگر وارد عرصه سیاست بشود هرچند رای نیاورد؛ باعث مشهور شدن بیشتر وی خواهد شد که این تفکر غلطی است مطالعات نسان داده که باعث افت شخصیت اجتماعی وی میشود.بنا" پدیده سلبریتی بازی یک پدیده غربی است که خاص دول سرمایه داری والبته ترفند نوینی است که قدرتهای استعماری با این حربه ونقشه اهداف متعالی ملتها را به انحراف برده وافرادی بیسواد ونافهم را بجای افراد وطنپرست کاردان ولایق قالب میکنند .پس بر مردم ما فرض است برتی اینده کشور گول این جماعت سلبریتی رانخوریم.علاقه ودوست داستن یک خواننده ولذت بردن از اواز وساز او یک چیز است وتصمیم گیری برای سرنوشت کشور یک چیز دیگر است.احساسی انتخاب نکنیم عقل را حاکم وقاضی خود بکنیم //
باتشکر از محترم صبور بیات
داکتر عبدالرب آچکزی
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است