کرزی چگونه از کمین طالبان نجات یافت
کرزی بعد از یازدهم سپتامبر در یک مرکز CIA در پاکستان بالای پلانی کار می کرد که به اساس آن باید جنگ را در برابر طالبان در حوزه قندهار رهبری می کرد، بعد از تهاجم آمریکا به افغانستان کرزی از سوی CIA دستور داد شد که به افغانستان برود 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۴۳    ۱۳۹۷/۷/۲۱ کد خبر: 155284 منبع: پرینت

برای شناخت هر جریان سیاسی مطالعه منابع دست اول آن بسیار مهم می باشند.طالبان به عنوان یک جریان ایدیولوژیک سیاسی، نظامی بیش از بیست سال است که در عرصه سیاسی و نظامی افغانستان حضور دارد. پژوهشگران و رقیبان سیاسی طالبان طی سال های گذشته درباره این گروه کتب و مقالات متعددی نوشته اند. اما به دلیل دست رسی نداشتن به معلومات و منابع دست اول تحلیل های آن ها به دور از واقعیت بودند.

در این آواخر مقامات مهم طالبان در مورد این جریان کتاب های متعدد نوشته اند که یکی از این کتاب ها توسط عبدالحی مطمئن "سخنگوی ملامحمد عمر مجاهد" به رشته تحریر درآمده است. چون آقای مطمئن سخنگوی فرد شماره اول طالبان بود از این رو به معلومات نهایت مهم و طبقه بندی شده دسترسی داشت و این مساله یکی از ویژگی های این کتاب به شمار می رود. از سوی دیگر دید انتقادی نویسنده به بعضی عمل کرد های طالبان در زمان حاکمیت و دوره مقاومت نیز از نکات بارز کتاب به شمار می رود.

آقای مطمئن آتش زدن تاکستان های شمالی توسط را یک اقدام نادرست می داند و همچنان می نویسد که ملاعمر حاظر نبود که به جنگجویانش امر آتش زدن تاکستان های شمالی را بدهد از همین رو حلقه نظامی طالبان از دادگاه خواستار دریافت فتوا در این باره شدند. وی هم چنان به دوره مقاومت طالبان علیه نیروهای خارجی و دولت افغانستان اشاره می کند و کشتار بعضی افراد را به جرم جاسوسی از سوی طالبان را نقد می کند.

یکی از مسایل مهم در این کتاب بحث نجات یافتن حامد کرزی "رییس جمهور پیشین افغانستان" از کمین طالبان است و در اینباره چنین می نوسید:
حامد خان کرزی پسر عبدالاحد خان کرزی است. عبدالاحد خان کرزی به تاریخ چهاردهم ماه جولای سال 1999 از آمریکا به پاکستان برگشت و در نزدیک یک مسجد شهرک ستلایت تاون شهر کویته از سوی مهاجمین مسلح ناشناس ترور گردید. پدر کرزی در شهر قندهار یکی از خوانین مشهور بود، عبدالاحد خان کرزی در زمان ظاهر شاه معاون مجلس بود و یکی از طرف داران پر و پاقرص شاه سابق به شمار می رفت. بعد از اشغال افغانستان از سوی شوروی خانواده کرزی به آمریکا رفت و تابعیت آن کشور را دریافت نمود، خانواده کرزی با ادارات جاسوسی آمریکا در ارتباط با مسایل افغانستان فعالیت می نمود، برای جوانان این خانواده از سوی سازمان CIA آموزش داده می شد که در میان آنها حامد کرزی نیز شامل بود، کرزی یکی از مامورین مورد اعتماد سازمان جاسوسی CIA به شمار می رفت وی مسوول و نظارتگر موشک های پیش رفته ستنگر دانسته می شد.

کرزی بعد از ترور پدرش به عنوان جانشین وی در میان قبیله خویش تعیین گردید. به اساس گفته دوستان و خویشاوندان کرزی وی برعلاوه علاقمندی به سیاست، علاقه خاص به شب نشینی داشت در مورد وی گفته می شود که برعلاوه اعتیاد به چرس از تابلیت های نشه آور نیز استفاده می کند.
کرزی برخلاف سایر برادرانش تا سن 44 سالگی مجرد بود، زمان که من کرزی را نمی شناختم در مورد وی ناطق سرویس پشتو صدای آمریکا محترمه سپوژمی برایم گفت: که حامد کرزی از اعضای بسیار پیش رو سازمان CIA به شمار می رود، موتر های کرزی و زلمی خلیلزاد هیچگاه در دروازه های دفاتر CIA توقف داده نمی شد.

آگاهان سیاسی به این باورهستند که در فهرست استراتژی تهاجمی آمریکا نام عبدالحق از کرزی مقدم تر بود و در صورت که وی به قتل نمی رسید شاید به عنوان رهبر اداره موقت تعیین می شد.

قبل از آغاز تنش در روابط میان آمریکا و دولت طالبان کرزی و پدرش با طالبان روابط بسیار نزدیک داشت. کرزی در زمان حکومت ربانی به عنوان معاون وزیر خارجه بود که از سوی افراد احمد شاه مسعود دستگیر و بعد از شکجنه فراوان با سر شکسته از نزد آن ها به حلال آباد فرار نمود از همین رو کرزی با مسعود کینه داشت اما زمان که کمک های مستقیم آمریکا به احمد شاه مسعود آغاز شد برای کرزی نیز از سوی CIA هدایت داده شد که با مسعود کار کند ازهمین رو کرزی با دل نخواسته با مسعود به همکاری پرداخت.

بعد از فتح کابل ازسوی طالبان کرزی خواست باطالبان کار کند از همین رو پدر کرزی چندین بار در مهمان خانه های طالبان در شهر قندهار دیده شده است. زمانی که کشورهای حاشیه خلیج فارس حکومت طالبان را به رسمیت شناخت، طالبان خواستار گسترش روابط دپیلوماتیک با جهان شدند که در این میان داشتن نماینده در سازمان ملل نیز بسیار مهم به نظر می رسید. از همین کرزی برای احراز این کرسی خودش را پیش کشید، طالبان به زودی درک نمودند که این پلان از سوی سازمان جاسوسی آمریکا به کمک عربستان سعودی ترتیب گردیده است.

ملاغوث وزیر خارجه به ملا محمد عمر پیشنهاد نمود که کرزی را به عنوان نماینده افغانستان در سازمان ملل متحد نعیین نماید، ملا برایش گفت که وی از افراد آمریکا است چگونه نماینده ما بوده می تواند.
حامد کرزی بعد از حادثه یازدهم سپتامبر در یک مرکز CIA در پاکستان بالای پلان کار می کرد که به اساس آن باید جنگ را در برابر طالبان در حوزه قندهار رهبری می کرد، بعد از تهاجم آمریکا به افغانستان کرزی ازسوی CIA دستور داد شد که به افغانستان برود ازهمین رو کرزی به کمک اعضای سازمان جاسوسی آمریکا وارد افغانستان گردید.

کرزی به این اطمینان از شهر کویته وارد افغانستان گردید که در صورت بروز خطر توسط آمریکا نجات داده خواهد شد، کرزی بار اول در دشت "سرمرغاب" ولایت ارزگان دیده شده بود که از سوی قوماندان امینه و مسوولین استخبارات مورد تعقیب قرار گرفت، بالاخره کرزی به تاریخ دوهم ماه نوامبر در نزدیک کوه درجی مورد حمله مسلحانه طالبان قرار گرفت. در حمله یاد شده ششصد میل جنگ افزار که از سوی آمریکا به حامد کرزی داده شده بود از سوی طالبان ضبط گردید اما به کرزی در این حمله آسیب نرسید. فردا همان روز کرزی ازسوی طیاره های آمریکایی به پایگاه نظامی جیکب آباد پاکستان منتقل گردید. کرزی از همین پایگاه با رسانه های جهانی تماس می گرفت و می گفت که وی در ارزگان مستقر گردیده است. بعد از دو هفته کرزی به کمک بالگرد آمریکایی از پاکستان وارد ولایت ارزگان گردید.

دراین وقت ولایت های کابل و هرات از اداره طالبان خارج شده بود و ماشین جنگی طالبان نیز بسیار ضعیف گردیده بود، بعد از سقوط شهر ترینکوت یک کاروان نظامی برای گرفتاری کرزی از قندهار عازم ولایت ارزگان گردید، اما این کاروان هدف حمله سنگین نیروهای هوایی آمریکا قرار گرفت و قبل از رسیدن به هدف متلاشی گردید و به اینگونه کرزی از کمین طالبان نجات یافت.

لطیف آرش


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
کرزی
طالبان
نظرات بینندگان:

>>>   ملا عمر در قفسی زندگی میکرد که در دست امریکا بود.

>>>   همه اس ....جفنگ است.
کرزی یک آدم عادی بود که در امریکا بک رستورانت داشت.
در زمان طالبان همراه یک کمپنی امریکایی،منحیث ترجمان بخاطر انتقال گاز ترکمنستان از ترکمنستان به پاکستان و هند و ترتیب پلان آن به افغانستان آمده بودند.
مخالفین این پلان که ایران بود و در آن هنگام پایپ لاین گاز خود را از ایران میخواست به پاکستان و هند انتقال دهد،توسط جاسوس های خویش پدر کرزی را کشتند.
کرزی دوباره به امریکا گریخت.
حادثه یازدهم سپتامبر صورت گرفت و جورج بوش اعلان جنگ در مقابل طالبان داد.
خود جورج بوش پدر و جورج بوش پسر و حتی پدرکلان شان از دهه های شصت میلادی قرن گذشته،با کمپتی های تولید نفت و گاز شرق میانه بشمول عربستان و کویت و ایران و عراق و غیره کشور های خلیج فارس،ارتباط داشتند و سرمایه گذاری کرده بودند.
ازین جمله ایران بعد از انقلاب اسلامی از ساحه نفوذ آنها،نظر به خراب شدن ردابط شان با امریکا.جدا شده بود.
بنأ جورج بوش نیز با این کمپنی نفت و گاز امریکایی که میخواست گار ترکمنستان را به جنوب انتقال دهد،ارتباط داشت و ازین کمپنی در جریان مبارزات انتخاباتی کمک مالی برای انتخابات دریافت کرده بود.له ایم کمپنی وعده حمله به افغانستان و انتقال پایپلاین گاز را داده بود و از همین جهت کرزی را که منحیث ترجمان لا این کمپنی کار میکرد،منحیث رییس جمهور افغانستان انتخاب کردند.
اما بعد ها جنگ در افغانستان به درازا کشید و در عراق نیز جنگ شروع شد و سالانه صد ها ملیارد دلار بودجه امریکا با خورد و بورد و اختلاس درین جنگ ها مصرف شد و موضوع انتقال پایپ لین گاز به فراموشی سپرده شد و برای این کمپنی جورج بوش در ساجات دیگر نفت و گاز امتیازات داد.
بنأ از کرزی کدام شخصیت سیاسی و نظامی و استخباراتی نسازید،بلکه یک هوتل دار در امریکا بود که برای افغانها قابلی و منتو و کباب جور میکرد و میفروخت.
حتی بعد از رییس جمهور شدن اس،نمیدانست که در محافل سیاسی با نمایندگان خارجی چگونه حرف بزند و هر مرتبه که او چیز غلط میگفت،سپنتا که در اول سخنگویش بود و بعد ها مشاور امنیتی اش بود و در هر ملاقات اش در پهلویش نشسته بود،سخنان او را اصلاح میکرد.

>>>   پس اگر این نوشته ها راست باشد کرزي هم برای ریس جمهور شدن زحمات زیادی کشیده.تو فکر بکن کرزي چقدر انسان رحم دل وبا تقوا است.اگر کسی دیگری ویا همین حکمتیار جای کرزي میشد.چقدر نفر ها را قتل عام می نمود..این کرزي چند بار زندانی شد وشکنجه شده و مدتها گرسنه خوابیده.با کوه ها و دره ها دست و پنجه نرم نموده.واقعا آدم با گذشت .آدم مهربان است( برای کرزي آرزوی موفقیت میکنم

>>>   فکر کنم آقای نویسنده این موضوع کاملأ کهنه شده همه مید انند. که کرزی که بود و چکار کرد که به این مقام رسید اینکه میکوید او دل خوشی از احمد شاه مسعود ند اشت اما با آنهم باآنها بخاطر امریکاه همکاری میکرد ،شما اینطور وانمود میکنید که احمد شاه مسعود هم با امریکاه ارتباط تنکا تنک قرار داشت ،و اما بعضی او را به داشتن ارتباط با روسیه متهم میکنند ،خواهش من از تمام اقوام افغانستان اینست که یکدیگر را متهم به جاسوسی به کشورهای خارجی مکنید ،چون شما هیچ نوع اسناد ندا ید وفقط و فقط روی بغض وکینه به یکدیگر وتبیض لسانی وزبانی ومذهبی که با هم دارید هریک کوشش میکنید همدیگر را جاسوس و نماینده کشوری دیگری خطاب کنید الله متعال تمام مومنان را از این عمل منع کرده و امیدامر خالق لایزال را قبول نماید وخود و خانواده خود را از شرمساری وبی عزتی نجات دهید ...
عبدالله ریحان

>>>   جالب!!!

>>>   در تاریخ در میان آدمها شباهت هایی زیادی وجود دارد که با وجود فاصله های زمانی بسیار طولانی تعجب انگیز است. درینجا میخواهم بسیار مختصر شباهتها میان شاه شجاع و کرزی و همجنان شباهتها میان امیر محمد یعقوب خان و اشرف غنی را تذکر دهم:
اولین شباهت میان شاه شجاع وکرزی درین است که هر دو غلام و برده فروخته شده ممالک خارجی بوده اند.شاشجاع برده و غلام انگلیس. ولی کرزی غلام حلقه به گوش امریکا و سی آی ای.
دومین شباهت میان شاه شجاع و کرزی در اینست که هم شاشجاع و هم کرزی در اخیر "حکمروایی" شان علیه باداران خود به تبلیغ پرداختند. با این تفاوت که شاشجاع صادقانه هموطنان خود را علیه بادارش (انگلیس} تحریک میکرد ولی کرزی بخاطر تمدید قدرتش بر مردم افغانستان مواردی را که از جانب امریکا صورت میگرفت "تقبیح" مینمود!!
اما در باره اشرف غنی که تا امروز حتی یکبار بمباردها و قتل عام مردم بیگنا و اشخاص ملکی و حتی نیروهای اردو و پولیس ملی را ازجانب امریکا یاد آوری هم ننموده است!!! درینباره یک قصه تاریخی را برایتان حکایه میکنم:
در تواریخ آمده است که در زمان امیر یعقوب خان جنگ شدیدی در میان غازیان افغان و لشکر انگلیس در دشت سقاوه لوگر جریان داشت.امیر یعقوب خان در یک خیمه راحت و امن در نزدیک دشت سقاوه برای اطلاع از حوادث جنگ مستقر شده بود. وقت نماز پیشین یک انگلیس که مشاور امیر یا ژورنالیست بود داخل خیمه امیر شد. و دید که امیر نماز میخواند. وقتی امیر نماز را به پایان رسانید به دعا مشغول شد. انگلیس از او سوال کرد که اعلیحضرتا برای کی دعا کردی امیر گفت از خدا خواستم که فتح و نصرت را نصیب لشکریان تاج و تخت انگلیس سازد!!!! با شنیدن این جواب انگلیس متعجب گردید که یکطرف غازیان پابرهنه بخاطر آزادی وطن میجنگند و از طرف دیگر یک پادشاه مالیخولیایی و نیمه دیوانه برای پیروزی دشمنان وطنش دعا میکند!!! دومین شباهت میان یعقوب خان نیمه دیوانه و اشرف غنی نیمه دیوانه و مالیخولیایی ددر همین امر نهفته است!!

>>>   Raheel
به زودی سایر مناطق کشور نیز دسته‌های ارتش مرومی خود را خواهند ساخت. ارتش ملی را اشرف عنی قومی ساخته است. مردم به ارتشی که در خدمت اشخاص و گروه‌های قومی باشد اعتماد نخواهند کرد.

حکومت فاشیستی غ‌ ع که خلیزاد و کرزی معمار آن بوده اند، با گذشت هر روز رسوا و رسواتر میشود. حکومتی نه تامین امنیت مردم نه بلکه به زیر یوغ کشیدن مردم از طریق مصالحه با ترور و جنایت و جای دادن آنها در بدنه حکومت برای سرکوب اقوام و تامین حاکمیت قومی مرام و هدف آن است.

مردم جان و عقل دارند‌ مردم میدانند که این جاهلان قرون جه در سر دارند.

>>>   چیزی که نوشته کرده اید بکلی لاف و ‌پتاق است کرزی هیچ چیزی نبود عبدالحق کشته شد و امریکا ناچار شد کرزی را پیش کرد کرزی یک پیتزا درایور بود و سی ای ایی انرا در صد متری خود اجازه نمیداند و سی ای ایی هیچ وقت جاسوس خود را که ناراز شود زنده نمی ماند مانند اسامه بن لادن

>>>   کرزی یک خاین بیش نیست

>>>   به همگی کاملا آشکار وهويدا است که کشور ما مردم هیچ چیزی در بساط ندارد.تنها چیزی که در دسترس وبعنوان ذخیره داریم معدن های زیرزمینی است.که آنهم مهارت .و متخصص ورزیده انجنير.و مهندس میخواهد.که ما نداریم.واگر این ها را کم وبیش داشته باشیم.دستگاه هاي ميکانيکي وسيتماتيک وتخنیکی پیش رفته میخواهد که ما نداریم وخیلی به این چیز ها فاصله داریم.که برسیم.مجبوریم.برای دریافت چنین ذخيرگاه ها با یکی از کشور های خارجی رابطه برقرار کنیم.درغيري آن باید سالهای درازی منتظر بمانیم به همین حالت فقر و بدبختی.بعد از خاندانی دراني ها .تا حالا هرکسی در رأس قدرت قرار داشته تحت فرمان و وابسته به چند کشور خارجی بوده.جالب این جاست که آنهای که با کمک وپشتیبانی خارجی ها درکشور ما برسري قدرت قرار داشتن کاملا مشخص است.اما عده ای که بعنوان مخالفان علیه آن حکومت قرار گرفتن.خودفروخته تر.بی وجدان تر از آن دولت که وابسته به خارجی ها میباشد.خدا بیامرزد نجیب الله میگفت اگر به یک کشوری خارجی خودمان را فروخته باشیم.مخالفان ما خود شان را به10 ها کشوری خارجی فروخته اند
( محمد اقبال بزاز

>>>   ..... کند آنهای را که خودشان را مسلمان میدانند.دورغ میگویند.دزدی میکنند.ظلم میکنند.ارازلي واوباشگري میکنند.قتل عام ها براه می اندازند وخودشان را به خارجی ها می فروشند.برای اینکه جیره های شان را درست بدست بیاورند.فعلا در مملکت ما خصوصا آن های که رهبر تنظیم و گروه و حزب میباشند. بدون کمک و پشتباني خارجی ها اعمال شان را پیش برده باشند.چنین شخصی وياکسی وجود ندارد .
محمد اقبال بزاز

>>>   اینکه فردی بی نام و نشانی سرنوشت مردم و کشوری را بدست میگیرد، که منابع زیر زمینی آن به هزاران ملیون دالر تخمین گردیده، خود نشانهٔ وابسته گی همان شخص و دار و دستهٔ او است. نه تنها کرزی و اعضای دولتش در دو دوره ارتباط مستقیم با امریکایی ها داشتند و دارند، بلکه هر دولتی ایکه در افغانستان تشکیل میگردد، باید حمایت امریکایی ها و همکاران غربی و مسلمان او را داشته باشد. فکر میکنم برای آگاهی ازین موضوع به ریسرچ و تحقیق ضرورت نیست. در افغانستان امروزی اگر وابسته گی خارجی نداشته باشی، چانس موفقیت و رسیدن به جایگاه های بالا میسر نخواهد شد. حتی مخالفین دولت، بدون پشتوانه خارجی هیچ نوع اقدام و حرکتی را در مخالفت با نظام انجام نخواهند داد، شاید هم مخالفین و موافقین از یک منبع تآمین مالی گردند.

>>>   مثلا همین حکمتیار در سخن رانی های مظلومانه اش خودش را موسیچه بیگناه تلقی می کند.دیگران راخودفروخته معامله گر نامگذاری میکند.درصورتیکه همگی میدانند که درهمان14 سال اول حکمتیار بالا ترین دریافت کننده سلاح و مهمات.دالر.از کشور های عرب مرتجع و کشور های اروپایی بوده.این چیز ها همه درج تاریخ میشوند

>>>   نوسنده در بعض موارد غلو کرده است مردم فعلا قدرت تحلیل را دارد در حال که هم اکنون کرزی حامی طالبان است و طالبان را بر اساس تفکر ناسیونالیستی برادر میگوید اواره


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است