مخالفان افغان هم سخن ها دارند
اگر کابل نشین های افغان خواهِ چند آتشه و پای در یک موزه کرده تلاش کنند که مخالفان شان، بدبینی و ترس و گریز آنها از کلمه افغان را با کمی همدردی، درک و فهم کنند، شاید بتوان گام های اول را برای ایجاد یک هویت مشترک برداشت 
تاریخ انتشار:   ۱۵:۲۲    ۱۳۹۷/۸/۳ کد خبر: 155526 منبع: پرینت

من شخصا، مشکلی با کلمه ی باردار افغان ندارم و مهمترین دلیل آنهم، ناگزیری است. اما به قابل قبول نبودن این کلمه برای بخش های بزرگی از مردم افغانستان می توان بگونه ی دیگر و از زاویه ی دیگر هم نگاه کرد. مثلا، کابل نشینان افغان خواه می توانند از این زاویه هم به "افغان نیستم" دیگران، نگاه کنند.

اگر ما منصفانه به تاریخ افغانستان مدرن نگاه کنیم، متوجه می شویم که این افغانستان با پاکسازی قومی، ستمگری قومی، و ایجاد و تحکیم سلطه ی قومی افغان (همان پشتون) اساس گذاری شد، و پس از آن تا سالیان سال، غیر افغانان باید بدون کمترین امتیاز و حقوق، بار سنگین هزینه های دستگاه دولت قومی و حتی امتیازات سران قبایل افغان را می کشیدند، قلمرو و سرزمین شان را به صورت پیوسته از دست می دادند، به دلایل بی شمار قین و فانه می شدند، و در جایگاه چندم در یک نظم قومی، روزگار می گذراندند.

بگذار یک نمونه عینی بیاورم:
در دوران جنگ جهانی دوم، میزان تجارت افغانستان با کشورهای دیگر، کم شد و دولت با مشکلات مالی روبرو شد. قرار شد که دولت، روغن (مسکه) از مردم در هزاره جات بخرد و برای این کار، یک کوپراتیف یا تعاونی تشکیل داد. در عمل اما این تصمیم دولت به مالیاتی در کنار چندین مالیات دیگر، تبدیل شد. یعنی از هر شاخدار (گاو و گوسفند و ...) یک چارک روغن به زور می گرفتند و به کابل روان می کردند. مردم به این مالیه، روغن کته پاوی می گفتند، چون پاو دولتی، کلانتر از پاو عادی بود. در عمل، مقدار این روغن، متناسب با مقدار یک مالیه دیگر، یعنی شاخ پولی بود. شاخ پولی، مالیه ی بود که دولت بر هر حیوان شاخدار در هزاره جات و بعضی جاهای دیگر مثل بدخشان، وضع کرده بود. این مالیات گوناگون و رنگارنگ به اندازه ی سنگین و کمر شکن بود که مردم را سالها وادار به نان خشک خوردن می کرد و حتی خانواده های ظاهرا توانمند، توانایی پرداخت آن را نداشتند و به صورت منظم میزان قرضداری شان به دولت بیشتر می شد، و در نهایت به زندان می افتادند و شکنجه می شدند و حتی زمین و جایداد شان را از دست می دادند. شاید بهترین و ماندگارترین نمونه ی اعتراض محلی به این ستمگری، همان شورش ابراهیم خان گاوسوار باشد. این در حالی بود که بخش های کلانی از مناطق افغان نشین از مالیات و حتی عسکری رفتن، معاف بودند و رهبران محلی شان از دولت حقوق دریافت می کردند.

حالا، وقتی می خواهیم افغان و افغان سازی و مخالفت مردم با آن را بررسی کنیم، بدنیست به این همه سال های دراز ستم های کمرشکن افغانان بر غیر افغانان هم بپردازیم. این سالها، سالهای حرام شده ای هستند که می شد برای ملت سازی و ایجاد تعلق خاطر عمومی به یک هویت مشترک، استفاده شود. یاد ما باشد که آن ستم ها و پیامدهای شان، یکسره مربوط گذشته نیستند. آن ستم ها، بر زندگی امروز تک تک ما تاثیر گذار بوده، و فقر و عقب ماندگی و منفی نگری و بدبینی که از آن همه ستم دیدن و ستم کشیدن، سرچشمه گرفته، تا حدودی زیادی مای امروز، زندگی ، نگاه و جایگاهِ مای امروز در جهان را شکل داده است/می دهد.

اگر کابل نشین های افغان خواهِ چند آتشه و پای-در-یک-موزه-کرده تلاش کنند که مخالفان شان، بدبینی و ترس و گریز آنها از کلمه ی افغان را با کمی همدردی، درک و فهم کنند، شاید بتوانند گام های اول را برای ایجاد یک هویت مشترک بردارند. اگر فرصت گوش دادن همدلانه به خود را بدهند، مخالفان افغان هم سخن ها دارند برای شنیده شدن. باید سخنان آنها را شنید.

عبدالله وطندار


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
افغان
وطندار
نظرات بینندگان:

>>>   گذشته های تلخ برای همه موجود است اما روز بروز درحال بهتر شدن است مثلا امان الله بیگاری و برده داری را ملغا کرد ، در سال های اخیر جاری شدن اصول مذاهب درمحاکم هم پذیرفته شد درولایات مرکزی والی قوماندان السوال وکیل از خود مردم است
افغان ها هم حرفی دارند:
مثلاازخودفرض کنیم،اگر درمکاتب ابتدائی خود در صنف اول شامل درس میشدیم وتدریس بزبان پشتو می بود چی میشد؟ آیا در سن هفت سالگی که هدف از درس تنها خط خوان شدن والفبا آموختن است درحقیقت تدریس لسان نبود؟ یعنی برای ما درسن هفت سالگی که تاحال با سواد هم نبودیم لسان پشتو تدریس میشد ، چی میکردیم اول این لسان را می آموختیم یا سواد را ؟
این سال ها برای اطفال پشتون در صنوف اول به دری درس میدادند یعنی لسان در س میدادند این ظلم بود از خود شان برخود شان ،
همین حالا هندوها سک ها ظلم های متعدد را متحمل میشوند مجاهدین نماها نهبرای شان زمین گذاشتند نه خانه ومال ودکان !--امید واری اینست که هر سال بهتر میشود چند سال بعد بهتر از امسال است مخصوصا برای برادران هزاره ما که از استعداد خداداد برخوردار هستند ،مردمان صبور مودب زحمتکش افتخار افرین با هنر وهمه خوبی ها
آنچه خوبان همه دارند که تو تنها داری !( ر )
ر

>>>   افرین برشما
حقیقت تلخ است اگر نه شما کوچگ ترین جنایتهای نا بخشونی این حاکمان را بیان کردید.

>>>   براوووووووو برادر هموطن من هم با شما همنوا هستم .

>>>   این اوغانها مانند سهیونیست ها زیاده خواه هستند. دلشان آست که غیر افغان‌ها به پشتو درس بخوانند. زبا ن اصلی وزبان اکثریت همان فارسی یا به گفته جاهلین و مغرضین همان دری است. پشتو جای دوم را دارد. زبان فارسی زبان تاجیک، هزاره، ازبیک ، ترکمن، بلوچ ، اوغانها و غیره است.

>>>   در پارلمان باید نام جدید بر این منطقه جفرافیایی ماند!

>>>   "بخش های کلانی از مناطق افغان نشین از مالیات و حتی عسکری رفتن، معاف بودند و رهبران محلی شان از دولت حقوق دریافت می کردند.! = تنخواه
محمد سعید فیضی‎ در کتاب "افغانستان و جهان در قرن ۲۰ و ۲۱ از طرزى نقل و قول مى کند:"پادشاه بزرگ قوم محمد زايى پدر تنخواه كريم است همه قوم جليل كه بر خاندان سنيه أفغانيه منسوب است تنخواه سنيه دادند. تنخواه سنيه اينست كه هر فرد از افراد ذكور اين قوم همين كه از سن طفوليت به سن بلوغ مبلغ چارصد روپيه کابلى همین منوال برای صنف اناثیه سه صدروپيه مقرر شده است.
بلى
براى تورانتبار وهندو سيک جزيه!!!
مرگ بر حاکمان افغان!
چه شاه ! چه کم و نيست و چه ديو کرات!
افغان به حاکمان پشتون
ستان ام مى ستانم

>>>   چگونه است که شما مهاجران کوه سلیمان حق دارید، تاریخ ، هویت ، جغرافیا و زبان را تغییر بدهید و اما ساکنان اصلی خراسان مقدس حق نداشته باشند در جهت احیاء و تثبیت اقتدار ،هویت ،فرهنگ و تمدن خود گام بردارند؟

>>>   تاجیک ها ، اوزبیک ها و هزاره هابارها برای تان گفتند که ما "افغان" نیستیم ولی مرغ شما یک لنگ دارد و منطق تان منطق جعل و تزویر است.

>>>   افغان ها یا همان پشتون مردم هرکاری که می کنند بجز خراب کاری عقب ماندگی دیگر دست آور ندارند متاسفانه.

>>>   پشتونها به مساوات برابری و احترام ارزش های متقابل دیگر اقوام باور ندارند. بهترین کاری که آنها میکنند اینست که بزور ویا به رضا یکسان سازی میکنند و اسمش را هم گذاشته اند وحدت ملی. هویت دیگران را هذف میکنند و همه را به جبر افغان نامگذاری میکنند و این یکسان سازی جبری را وحدت ملی تلقی میکنند.

>>>   اوغان سازی را که امان الله و طرزی شروع کردند و ناکام ماندند، بعد ظاهر و کاکاهایش و داوود شروع کردند و ناکام ماندند، حالا به شدت زیر سایه تطبیق پلان های امریکا توسط اجنت های امریکا مثل کرزی، خلیلزی، غنی کوچی، و امثال تطبیق میشود. امریکا اگر بداند هم پروائی ندارد تا زمانیکه پلان های خودش به مخاطره مواجه نشود ویا اینکه اعتراض های جدی صورت نگیرد.

>>>   اوغان یا افغان هیچ فرقی باهم ندارند و هردو یعنی پشتون۰
اوغان یا افغان همان اپگان یا پتهان است که همه نامهائی هستند که غیر پشتونها به پشتونها اطلاق میکردند و میکنند در حالیکه خود پشتونها به خود پختون یا پشتون مینامند۰
ما اوغان نیستیم۰ افغان یا افغان یعنی پشتون و من را خداوند پشتون هست نکرده است۰ اکثریت مردم کشور اوغان نیستند۰
ما نه هویت خود را بر دیگران تحمیل میکنیم و نه هم میگذاریم دیگران هویت خود را به هر بهانه که شده بر ما تحمیل کنند۰
نام افغان اولین بار در قانون اساسی سال ۱۳۴۳ توسط حاکم های پشتون بر ملت تحمیل شد وتا بحال با جعل و فریب در ماده چهارم قانون اساسی وجود دارد که باید اصلاح و تغییر بخورد۰
غیر پشتونهای ساده دِلی که از روی سادگی و خوبی خود را افغان مینامید، فردا روزش که رسید، باز هم پشتون افغان اصیل میباشد، و با کوچکترین اعتراض که اگر انجام دهی، توافغان نا اصل میباشی، لهذا فریب بیجا بنام وحدت ملی نخور۰
پشتونها تمامیت خواه هستند، به وحدت ملی واقعی باور ندارند، و بهترین کاری که میکنند به زور همه را یکسان نام میگذارند، و این یکسان سازی جبری، آنهم بنام قوم خودشانرا وحدت ملی تلقی میکنند۰
چرا بر دور یک نام بیطرف ویا بر دور نام انسانیت همه متحد و یکپارچه نشویم که بر دور نام یک قوم خاص همه قوم های کشور متحد شویم؟
این وحدت ملی است یا یکسان سازی به جبر و به زور، آنهم بنفع یک قوم خاص؟

>>>   من بیخبر از روغن کته پاوی وشاخ پولی هم بیخبر هستم ولی اینکه یکتعداد ورور های ما عسکری نمیکردند کاملا دقیق است شاید هم بخاطر جبران گذشته است که همه تفنگ برداشته وطالب هستند.

>>>   تا موقعی که مرزبندی جامع و مشخصی ما بین دوست و دشمن ترسیم و معین نشود، یقیناً تشخیص و تفکیک دوست و دشمن نیز معلوم و مشخص نخواهد شد. به اعتقاد من مرزبندی تعیین کننده از اعتقاد و التزام عملی به آزادی و حق حاکمیت مردم ( دموکراسی) و قوانین حقوق بشر جهان می گذرد. اگر شخصی و حکومتی و گروه و سازمانی و حزبی و تشکّلی به این اصول معتقد و پایبند نباشد، نمی تواند عادل وجانب حق حساب و تعین گردد. حاکمان رژیمی که آزادی (بیان، قلم، اندیشه، مطبوعات، احزاب سیاسی ، مدیا) را سلب و نقض و حق حاکمیت مردم را غصب کرده باشد، نه تنها مشروع و عادل نیست، بر عکس خود دشمن اصلی مردم و ضد عدالت و ضد صلح و ثبات سیاسی و اقتصادی می باشد و لذا هرگز قابل دفاع و پشتیبانی نیست

>>>   هرگاه از آزادی قومی سخن زده میشود افغان ها یعنی دوستان وهموطنان پشتون ما هیجانی میشوندشاید فکرمیکنند این هویت قدیمی مردم ما هست درحالیکه این هویت قدیمی نه بلکه یک هویت تحمیلی استعمار بریتانیااست
س

>>>   غیر اینکه اوغان های جنوبی عسکری نمی‌کردند و مالیه نمی‌دانند از تمام قرضه ها و کمک های انکشافی دولت هم تنها همین طایفه بدرجه اول مستفید میشدند.
بورس های تحصیلی از اولاد های همین ها بود، امتیازات دولتی از همین ها بود، مکتب حربی و دانشگاه حربی در اختیار همین ها بود، زور گویی بدمعاشی و غضب همین ها میکردند و کسی حق نداشت در مقابل شأن ایستاده شود.

>>>   تمام ارزگان و یک قسمت عمده زابل، هلمند، غزنی، وردک، قندهار، و نیمروز هزاره نشین و تاجک نشین بودند که توسط سفاک عبدالرحمن خان نسل کشی شدند و فرار داده شدند و زمین آنها به پشتون ها داده شد۰ زیادترین وحشت کشتار و ظلم را هزاره ها دیدند۰ در دوران های بعدی تا امروز در شمال، غرب، و مناطق مرکزی زمین های درجه اول زراعتی به ناقلین پشتون داده شد و در آنجا جابجا شدند در حالیکه مردمان اصلی آنجا ها همه بی زمین و در فقر بودند و هستند۰

>>>   نام افغان و زبان افغانی در اسناد دولتی تا سال ۱۳۴۳ بصورت رسمی مترادف نام پشتون و زبان پشتو بودند تا آنکه در لویه جرگه قانون اساسی سال ۱۳۴۳ این نام به ظلم، تهدید، وریا، توسط ظاهر شاه و کاکاهایش به حیث نام ملی تمام شهروندان کشور بزور به تمام مردم کشور تحمیل شد.
اوغان یا افغان یعنی پشتون، و ما اکثریت قاطع کشور اگر پشتون نیستیم اوغان یا افغان هم نیستیم.

>>>   وقتی اجداد من درین کشور زندگی میکردند اجداد تو عقب شتر های سرگردان شان در صحرا های اسرائیل راهشانرا گم کرده بودند که از بخت بد به کوه های سلیمان انجامید۰ تو درین کشور تاریخ نداری، نوروز را نمیدانی، و هیچ دست آورد فرهنگی نداری۰ تمام اسم های محلات تاریخی و اسم شهرستان های کهن این کشور، سنگ های نوشته یافت شده درین دیار، آثار کهن و تاریخی کتبی این دیار همه به زبان فارسی اند که خود نمایندگی از قدامت و اصلیت تاریخی من درین خاک میکنند، در حالیکه تو در اول یک مهاجر شتروان بودی و بعداً حالا هم یک ناقل بیفرهنگ هستی که خودت هم میدانی.

>>>   چرا بر دور نام انسانیت همه متحد و یکپارچه نشویم که بر دور نام یک قوم همه قوم های کشور متحد شویم؟
این وحدت ملی است یا یکسان سازی به جبر و به زور بنفع یک قوم خاص؟
نه، تشکر، افغان یا افغان یکی از نام های قوم پشتون است که از طرف غیر پشتونها به آنها اطلاق میشود، مانند اپگان یا پتهان، در حالیکه خود اوغان ها به خود پشتون یا پختون می نامند.

>>>   ما دربین مردم عام خود شکر تعصب نداریم ولی نبودن تعصب بین مردم عام به این معنی نیست که به تمامیت خواهان و شئونیست های قومی اجازه داده شود با هویت مردم هرچه دل شان خواست بکنند.
اوغان صرف نام یک قوم خاص است و بس.

>>>   کابلی های بیچاره تا هوشیار شوند اوغان ها بنام وحدت ملی وقت سر شانه های هر کدام شان سوار شده و نام شانرا یا افغان یا کشمش میگذارند.
در پاسپورت ما افغان نوشته شده و در خارج همه مردم ما را بنام افغان یاد میکنند. ههههههه....
علتش را نمیدانند و هیچ نپرس

>>>   بگذارید تابیگانه هرچی میکنندآزاد اند مابه همدلی ویکپارچگی نیاز داریم انسانم آرزوست <مسلم>

>>>   همدلی و یکپارچگی بدون عدالت اجتماعی امکان ندارد.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است