ارزگان زخم ناسور هزاره!
 
تاریخ انتشار:   ۱۴:۴۵    ۱۳۹۷/۹/۵ کد خبر: 156145 منبع: پرینت

۱- وقتی دیدم ارگ ریاست جمهوری از مردم‌ما مملوست. دلم خوش شد که شاید کسی از زخم های ارزگان خاص نیز مویه کند. از زخم های کندلان و حسینی و از قتل عام و ستمی که طالب در آن منطقه مرتکب شده و می شود بگوید. شاید کسی برای التیام آن زخمها پیشنهادی، داد و بیدادی سردهد. اما وقتی گزارش مرتضوی را از‌ آنچه در ارگ اتفاق افتاد خواندم در خود شرمیدم. با این که شب پیشش وقتی با جمعی از نخبگان با حمدالله محب دیدار نمودیم به صراحت گفتم که زخم ارزگان عمیق تر و دردش تحمل ناپذیرتر است. گفتم که ازرگان زخم ناسور هزاره است. باید پس از تصفیه جاغوری و مالستان بلافاصله به سراغ ازرگان بروید. از قتل عام و زخمی های ارزگان یاد کردم و این که آنها در جاغوری و مالستان و بامیان و غزنی و کابل آواره و بیچاره ترین اند. به داد شان برسید. کمک و حمایت شان کنید. از سه فامیلی یاد آوری کردم که تمام مردان فامیل شان در حال فرار از موترها پیاین و به رگبار بسته می شوند و زنان شان با یک پسر ۱۸ ساله که نمی دانیم چگونه نجات یافته است خود را به کابل رسانده و اینک هیچ‌ سر پناهی ندارند!

۲- دیروز حتی داکتر طالب، آقای دانش و تمام هزاره های حکومتی این زخم را فراموش گرnند. در ارگ ریاست جمهوری به صورت جدی؛ یادی از ارزگان خاص نشد. گویا ازرگان باید برای همیشه در کام اژدهای مرگ و دیو قبیله فرو رود!! گاهی احساس می کنم هزاره ها می خواهند با به فراموش سپردن ازرگان برای همیشه با این زخم ناسور وداع کنند. گاهی فراموشی راهی برای نجات است. اما زخم ارزگان نیز آنچنان در پیکر و تاریخ هزاره عمیق فرو رفته است که هیچ هزاره و حتی هیچ وجدان زنده و بیداری آن را نمی تواند فراموش کند. پس بیخیال فراموشی ارزگان!

۳- حال که از عمق زخم ازرگان سخن به میان آمد بگذارید داستانی از این زخم ناسور بیاورم. سال ۹۴ بود که برای شرکت در کنفرانس پارلمان های اسلامی همراه با آقای ابراهیمی ریس مجلس به عراق سفر نمودیم.‌ در این سفر علاوه به حضور برخی از همکاران ام از مجلس نمایندگان؛ جمعی از سناتوران مشرانوجرگه نیز حضور داشتند. یکی‌از این سناتوران آقای سناتورحنفی سناتور ازرگان بود. ایشان مردی مهربان و بزرگوار و حلیم هستند. ایشان را نمی شناختم. روزی پرسیدم از کجای افغانستان به مشرانوجرگه آمده است. گفت از ارزگان است. بیدرنگ پرسیدم چند سال است که به ازرگان آمده اید؟ با نگاهی حاکی از شرم گفت که ۱۲۰ سال می شود. ناقل هستیم. گفتم شما ناقل نیستید. غاصب هستید. یک قوم‌ را نابودید کردید و حالا در سرزمین آن ها زندگی می کنید. با تاسف و شرم گفت کارمن و ما نبوده است. آقای سناتور را مرد متعبدی یافتم. پرسیدم نماز و روزه تان چه می شود؟ با حسرت، آهی کشید و چشمان اش پر اشک شد و زمزمه هایی کرد که من نفهمیدم و خاموش ماند!
فهمیدم که شعله های فاجعه ارزگان حتی فرزندان با وجدان قاتلان و غاصبان او را نیز آرام نمی گذارد. نه تنها آرام نمی گذارد که هر روز می گذازدشان و شعله ورشان می کند!!

۴- ارزگان حتی در میان مردمان مدنی ما نیز غریب؛ منزوی و مظلوم است. تقریبا تمام کسانی که از خارج برای آوارگان و جنگ زدگان کمکی می کنند؛ جاغوری و مالستان را در نظر می گیرند. از ارزگان و فاجعه حسینی و کندلان یا هیچ یادی نمی شود و یا کم تر می شود! غالب فعالان مدنی، افسرهای ورزیده جنگ فیس بوکی میان هزارگی و گاردهای شخصی برخی از آقایان که هوای سرداری هزاره را دارند- و چشم حسودکور - نیز ازرگان و زخم ناسورش را فراموش کرده اند!! همگان در‌ مدح و یا ذم این و آن می نویسند. عقده ها و دردها و هواهای نفسانی شان را نشخوار می کنند.

در روزهای اول فاجعه جاغوری و مالستان و ارزگان و آواره شدن این آهالی این مناطق در کابل؛ حتی وقتی کسانی به مساجد می آمدند اول سراغ آوارگان جاغوری و مالستان را می‌گرفتند. هیچ کسی دست یک خانواده ازرگانی را نمی گرفت و به خانه اش نمی برد. همه در مساجد سرگردان و منتظر بودند! به باور من همه می خواهند به نوعی ارزگان فراموش شود. همه می خواهند با این زخم چرکین قدیمی فاصله بگیرند و همه می‌خواهند نامی از کندلان و حسینی نشنوند همان طور که از باغچار و..‌.‌ نامی گرفته نمی شود!

متاسفانه بزرگان و نامداران ارزگان نیز متحد و مسنجم نیستند. بزرگانی که هرکدام جایی در تاریخ عدالت خواهی دارند. این ها نیز می کوشند درد ارزگان را تشکی و تنهایی مویه کنند!!
فقط به عنوان یک انسان برای این وضع متاسفم.کاری جدیی از دست من نیز ساخته نیست. جز همان دادخواهی های جدی در پارلمان، مصاحبه های رسانه ی و نوشتارهای فیس بوکی!

محمد عارف رحمانی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
ارزگان
هزاره
نظرات بینندگان:

>>>   بانهایت تاسف که مردم مومن،علم پرور و زحمت کش هزاره مناطق مرکزی افغانستان موردنسل کشی و کشتار ظالمان ودشمنان وطن قرار گرفته اندازجمله ولسوالی های مالستان، جاغوری وارزگان خاص درین اواخر مورد هجوم وحشیانه دشمنان صلح وترقی قرارگرفته و تعدادی ازمردم صلح جو ومومن هزاره را به شهادت رسانیدند.ازینرو حکومت مرکزی برای امنیت و پاسداری ازسرحدات طولانی آسیب پذیر هزاره جات از خطر احتمالی متجاوزین وجنایت کاران باید هرچه سریعتر اردوی مسلح کافی در هزاره جات مستقر نماید.فرستادن کوماندوهای محدود با وسایل نظامی حداقل درد این مردم مظلوم را دوا نکرده بالعکس مورال دشمن را قوی تر میسازد.
مردم صلح دوست وزحمت کش هزاره مناطق مرکزی افغانستان همیشه روابط بسیار حسنه وهمزیستی مسالمت امیز با تمامی اقوام برادروبرابر افغانستان داشته اند.خصوصا در دوران جهاد مقدس هماهنگی خیلی خوب میان اقوام وگروپ های مجاهدین مختلف افغانستان بخاطر شکست قشون متجاوز شوروی داشته اند که تاریخ پرافتخار دوران جهاد مقدس گویای این واقعیت است.مردم مومن و صادق هزاره مناطق مرکزی افغانستان که در مناطق سرد و کوهستانی زندگی میکنند در بخش زراعت،مالداری،تولید فرش های پشمی و تولید میوه جات تر وخشک و نیروی کار انسانی متخصص و کارگران ماهر وعادی درافغانستان نقش مهم و سازنده دارندوعلاوه برآن در شهرهای مختلف افغانستان کارگرهای ماهر و عادی هزاره های صادق وزحمت کش مصروف خدمت به وطن شان میباشند.مردم صلح جوی هزاره جات افغانستان همواره از برنامه های مترقی ورشد وانکشاف همه جانبه دولت مرکزی پشتیبانی کرده اند ازین رودرحال حاضر مردم علم پرورهزاره برای رشد و ترقی افغانستان ازذکور واناث به کسب علم و دانش روی آورده ازینطریق دانشمندان و متخصصان لایق و ورزیده به جامعه تقدیم کرده اند.واضح است که ترقی وپیشرفت مردم زحمت کش هزاره جات را یک عده متعصبین وتنگ نظران فاسد وجاهل تحمل نتوانسته با انواع توطئه و ماجرا جویهای خائنانه بالاخره درمسیر های عبور و مرور مسافرین وهم به حمله مسلحانه خطرناک علیه مردم علم‌ پرور هزاره دست میزنند، تا این مردم مومن ،علم پرور وصلح دوست را از علم ودانش باز دارند حتی در محیط دانشگاه ها وپوهنتون ها به بهانه‌های مختلف و دسیسه های سنجیده شده وپلان های متعصبانه خطرناک برای محصلین و علم پروران هزاره جات درمحیط پوهنتون ودانشگاه هم مشکل ایجاد میکنند.اما این خائنین ومتعصبین دشمنان صلح وترقی بدانند که درین قرن تمامی ملیت های برادروبرابر ساکن درافغانستان مسیر زندگی شرافتمندانه و ترقی خواهانه خودهارا به پیش میبرند تا جهل وبیسوادی که باعث تخریب طویل المدت و ویرانی خانمان‌سوز افغانستان گردیده اند محو ونابودگردند وصلح آشتی ملی‌ و وحدت همگانی درین وطن ویران شده هرچه سریعترحکمفرما گردد.هموطنان مومن ووطن دوست بدانند! که سرانجام هر جنگ صلح است.اما صلح که درآن آزادی،عدالت،مصونیت،ترقی وپیشرفت تضمین شده باشد.صلح کاذب که نتیجه شان عقب گرایی،جهل،هرج ومرج ،ظلم و فقر را درجامعه به ارمغان بیاورد صلح واقعی نبوده بلکه عوامفریبی و ماجراجویی خطرناک میباشد وسرانجام جامعه را به نابودی جبران ناپذیرمی کشاند.
ومن الله التوفیق.
انجنیر ع.ناصری ازآسترالیا

>>>   شما فقط آتش بیار معرکه بمانید چون ژن شما ماجراجویی است شما برای موکلان خود چه کرده اید؟ فرافکنی بس است جناب رحمانی بگیر نا نگیردت
اگر قرار باشد که مست گیرند هر آن که در شه رهست گیرند

>>>   باید این مردم مسلح شوند تا از شرف وناموس و وطنشن دفاع کنند ان غیرت حسینیشان کجا است؟


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است