طرح سهميه بندى كانكور... مشکلات و چالش ها
منطقوی شدن، قومی شدن و طبقاتی شدن معارف و تحصیلات عالی ظلم و جفای بزرگ و غیر قابل جبران در حق ملت افغانستان و نسل های امروز و فردای کشور است که از آن باید اجتناب شود 
تاریخ انتشار:   ۲۲:۰۹    ۱۳۹۷/۹/۱۷ کد خبر: 156371 منبع: پرینت

طرح بدیل آمادگی کانکور که بر اساس آن ۷۵ فیصد سیت های دانشگاه های دولتی به رقابت عمومی فارغان لیسه های همه کشور و ۲۵ فیصد سیت ها بر اساس توزیع کشور به زون ها به فارغان لیسه های ولایات اختصاص می یابد از طرف کابینه دولت به تصویب رسید.
من این طرح را مطالعه کرده و روی نکات مهم طرح و نتایج و تبعات آن فکر کردم که خلاصه نظر خود را در محدوده یک نوشته مختصر با خوانندگان عزیز شریک می سازم:

۱- انگیزه و مبنای طرح- طوری که در خود طرح تذکر یافته است- انکشاف متوازن ولایات در عرصه کادر های متخصص و زمینه سازی برای راه یافتن فارغ التحصیلان لیسه های ولایات نسبتا عقب مانده از نظر داشتن کادر های تحصیل یافته به دانشگاه ها است.
بدون شک، کوشش برای بهره مند شدن ولایات محروم از کادر های متخصص و دارای تحصیلات عالی یک امر مطلوب و قابل تقدیر و حمایت است و دولت باید اصل عدالت و توسعه ی متوازن را در همه عرصه ها و برنامه های انکشافی بویژه معارف و تحصیلات عالی درنظر داشته باشد و برای تحقق آن برنامه ریزی و کار کند.

۲- برای تحقق انکشاف متوازن در عرصه تحصیلات عالی در تمام مناطق کشور راه های متعددی وجود دارد که با برنامه ریزی و مدیریت درست دولتی می توان به این هدف مهم دست یافت.
به عنوان مثال؛ توجه به بهبود کیفیت معارف ،ایجاد لیلیه ها در مراکز ولایات، راه اندازی کورس های رایگان آمادگی کانکور و مبادرت های دیگری ازین قبیل راهکار های مناسبی درین جهت می باشند.

۳- متاسفانه طرح تصویب شده - با وجود نیت و انگیزه نیک- در اصل و اساس مشکلات شرعی، قانونی و حقوقی دارد که اگر در شکل کنونی به عرصه تطبیق گذاشته شود، نه تنها برای تحقق انکشاف متوازن ولایات در عرصه کادر ها مفید و ممد واقع نمی شود بلکه باعث ایجاد مشکلات و ناهنجاری های دیگر خواهد شد و بجای انکشاف متوازن، عقب ماندگی همگانی در عرصه تحصیلات عالی را بار خواهد آورد.

۴- از نظر ارزش های انسانی تعلیم و تحصیل حق مسلم بشری هر انسان است و دولت وظیفه دارد تا زمینه های درس ، تحصیل و کار را بطور یکسان، عادلانه و بدون تبعیض برای همه شهروندان فراهم بسازد و زمینه های رشد و شگوفایی استعداد ها را فراهم کند.
وظیفه ی دولت در همین جا به پایان می رسد و این مکلفیت هر شهروند است تا با بهره گیری از زمینه های فراهم شده با کوشش و تلاش مدارج ترقی در عرصه های تحصیل و کار را بپیماید و وارد میدان های تنافس و رقابت های شریف برای رسیدن به فرصت های بهتر و برتر شده و در جایگاهی قرار بگیرد که مستحق آن است.
محروم ساختن افراد مستحق و زحمت کش از رسیدن به فرصت های برتر و بهتر تحصیل و کار به سبب عدم کوشش و عدم استفاده عده ی دیگر از عین امکانات و فرصت ها، مخالف این اصل و حق انسانی است.
طرح کنونی متاسفانه در تناقض واضح و آشکار با این اصل و ارزش انسانی قرار دارد.

۵- محروم ساختن افراد زحمت کش و دارای نمرات بلند، از راه یافتن به دانشگاه سبب وابستگی قومی و منطقوی و فرستادن افراد دارای نمرات کمتر به دانشگاه بسبب وابستگی قومی و منطقوی،تبعیض و ظلم آشکار است که عقل سلیم،شرع حنیف و قانون آن را نمی پذیرد.
بر اساس طرح تصویب شده سهم بندی کانکور، ممکن محصلی با کسب ۳۵۰ نمره در کانکور، از راه یافتن به دانکشده طب و یا انجنیری و حقوق محروم شود اما محصل دیگری با کسب ۱۸۰ نمره به عین دانشکده ها راه یابد!

۶- از نظر شریعت اسلامی نه تنها مسلمانان بلکه غیر مسلمانان نیز در برابر قانون مساوی اند و تفاوت های چون قوم،منطقه،زبان جنس وغیره امتیاز خاصی برای کسی ببار نمی آورد.
آیت قرآن کریم واضح تصریح می کند:
" و أن ليس للإنسان إلا ما سعى..."
محروم ساختن افراد زحمتکش و لایق از تحصیلات عالی و راه دادن افراد دارای نمرات پایین به پوهنتون ها بنابر وابستگی به منطقه و یا قوم مشخص،عمل خلاف احکام و ارزش های اسلامی است.

۷- طرح کنونی مخالف معیار های اکادمیک است،زیرا سبب راه یافتن افرادی به دانشگاه ها می شود که از نظر علمی ضعیف اند و این ضعف بر مجموع روند تدریس اثر منفی بجا می گذارد.
وجود ۲۵ محصل ضعیف در یک صنف بر میتود تدریس، روحیه ی استاد و نشاط ۷۵ محصل دارای نمرات عالی در کانکور، ارزیابی کار خانگی و دیگر فعالیت های درسی آثار و تبعات بسیار منفی دارد .
اگر استاد سویه درس و دیگر فعالیت های تدریسی را را به شکل معیاری و استندرد انجام بدهد ۲۵ شاگردی که با نمرات کم وارد دانشگاه شده اند از درس استفاده مطلوب کرده نمی توانند و اگر استاد از حد اقل معیار های اکادمیک پایین بیاید نتایج این کار بر مجموع تدریس و تحصیلات عالی فاجعه آفرین خواهد بود.
هر چند در طرح سهم بندی کانکور صنف های مقدماتی موازی بنام صفر درنظر گرفته شده اما این کار مشکل گشا نخواهد بود زیرا از یک طرف مشکل معیار تدریس که به آن اشاره شد بجای خود می ماند و از طرف دیگر فشار درس بر محصلانی که از طریق سهمیه ۲۵ فیصد به دانشگاه راه یافته اند زیاد می شود زیرا دو صنف را در یک وقت به پیش می برند!

۸-ورود افرادی که در رقابت ملی کانکور نتوانسته اند نمرات مطلوب به راه یافتن در دانشگاه را کسب کنند، در کل باعث تضعیف تحصیلات عالی کشور می شود.
اگر این افراد که بر اساس طرح جدید در هر صنف ۲۵ فیصد محصلین را تشکیل می دهند با تطبیق معیار های اکادمیک ناکام شوند، دو مشکل بزرگ به وجود می آید:
الف: محروم شدن ۲۵ محصل لایق از تحصیلات عالی زیرا به عوض آنها ۲۵ نفر غیر مستحق به دانشگاه راه یافته اند.
ب: ضایع شدن پول، وقت و دیگر امکانات دولتی بالای کسانی که توان تحصیل را نداشتند.
اگر این شاگردان ناتوان برخلاف نورم های اکادمیک با تساهل استاد و اداره دانشگاه کامیاب شوند،فاجعه عمیق تر خواهد بود زیرا؛ در نتیجه کسانی از دانشگاه ها فارغ التحصیل می شوند که فاقد اهلیت اند و به درد وطن و ملت نمی خورند.

۹- طرح سهمیه بندی کانکور در مخالفت صریح با روح و نص مواد قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان قرار دارد، زیرا مواد متعدد قانون اساسی بر تساوی اتباع کشور در برابر قانون و مکلفیت دولت برای فراهم کردن زمینه های تعلیم و تحصیل و شگوفایی استعداد های اطفال و جوانان کشور بطور یکسان و بدون تبعیض حکم می کند و امتیاز بر اساس منطقه و قوم و جنسیت را برسمیت نمی شناسد.

۱۰- سهم بندی کانکور در شکل کنونی اساس و تهداب خطرناکی را در راستای تبعیض و ظلم اجتماعی می گذارد و به تبعیض و حق تلفی شکل قانونی فراهم می کند.
این تبعیض احتمالا تبعیض و ظلم های دیگری ازین قبیل را در عرصه های معارف و فرهنگ بدنبال خواهد شد که وحدت ملی و عدالت اجتماعی در کشور را بشدت آسیب می رساند و می تواند زمینه ساز تنش های قومی،سمتی و منطقوی شود.

۱۱- باید موسسات و نهاد های ملی، معارف و تحصیلات عالی از سیاسی شدن دور نگهداشته شود از آن ها در کشمشکش های سیاسی و حزبی استفاده نشود زیرا این کار عواقب بسیار شوم و خطرناک را بدنبال دارد.
تبعات خانمانسوز تجربه تلخ سیاسی و حزبی شدن معارف و تحصیلات عالی در دوران حاکمیت رژیم های پس از کودتای ثور تا امروز دامنگیر معارف و تحصیلات عالی افغانستان است.

امید واریم حکومت کنونی این تجربه تباهکن را - که رگه های آن در طرح جدید کانکور دیده می شود- حتی با حسن نیت بار دیگر تکرار نکند.
۱۲- طرح سهمیه بندی کانکور در شکل کنونی، سبب مایوسی و عدم دلچسپی شاگردان با استعداد و زحمت کش به درس و در نهایت کشته شدن شوق و استعداد های آنان می شود.
زیرا شاگرد وقتی که ببیند با وجود گرفتن نمرات عالی نمی تواند به دانشگاه راه پیدا کند و درمقابل ۲۵ فیصد از شاگردان دارای نمرات پایین وارد دانشگاه می شوند،دیگر انگیزه ی برای درس خواندن و کوشش در وی باقی نمی ماند و یا حد اقل این انگیزه در وی تضعیف می شود.

منطقوی شدن، قومی شدن و طبقاتی شدن معارف و تحصیلات عالی ظلم و جفای بزرگ و غیر قابل جبران در حق ملت افغانستان و نسل های امروز و فردای کشور است که از آن باید اجتناب شود.
با توجه به آنچه که در بالا گفته شد، پیشنهاد می کنم تا وزارات محترم تحصیلات عالی،کابینه محترم کشور و مقام محترم ریاست جمهوری یکبار دیگر روی طرح جدید سهمیه بندی کانکور فکر نموده و در آن تجدید نظر کنند.
اهل اختصاص به یقین می توانند راه حل های علمی، قانونی و منطقی برای انکشاف متوازن در عرصه کادر ها در ولایاتی که معارف در آن ها بنابر جنگ و عوامل دیگر ضعیف است،پیشنهاد نمایند.

و توفیق از جانب پروردگار است.
دکتور فضل الهادى وزين


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
سهمیه بندی
کانکور
قومی
نظرات بینندگان:

>>>   ده پرسش پیرامون طرح بدیل کانکور:
١- اگر شاگردانی را که شایستگی وارد شدن به دانشگاه ها را ندارند، به دانشگاه راه دهیم، در آن صورت جواب بیمارانی را که از دست داکتری نالایق جان داده اند، و زنان و مردان و کودکانی که زیر ویرانه های تعمیری مرده اند که دست انجنیری نالایق آن را مهندسی نموده است، و مظلومانی که از سوى قاضیانی جاهل مجرم شناخته شده اند، و انسانیتی که به دست عالم دینی نادانی زیرپا شده است، و بانكهايي كه از دست متخصصان نالايق كمپيوتر ورشكست شده اند، پاسخ این همه قربانیان را، که به صورت قطع مربوط به تمامی اقوام کشور خواهند بود، کی خواهد داد؟
٢- طرح بدیل کانکور، افغانستان را به هشت حوزه تقسیم نموده است، پرسش این است که آیا این خود مقدمۀ فدرالیزم در کشور نیست؟
٣- در تمامی حوزه ها اسم مبارک کوچی دیده می شود، پرسشی که مطرح می شود کوچی کیست و کوچیگری چیست؟ آيا "كوچي" نام كدام قوم است و يا نحوه معيشت و زندگي؟ آیا گروه های "چلو" و "شیخ محمدی" و "قرغیز" و "پامیری" و .. هم کوچی به شمار می روند یا خیر. اگر به شمار نمي روند چرا؟
٤- اگر نقل و انتقال و کوچ کردن و بادیه نشینی لازمۀ زندگی کوچیگری باشد، پس این گروه ها چگونه می توانند فرزندان شان را به مکتب بفرستند، و اگر کوچ کردن و بادیه نشینی لازمۀ کوچیگری نیست پس فرق میان کوچی و غیر کوچی در چیست؟
٥- من در میان مناطقی در ولسوالی های شکردره و کلکان و ده سبز و .. که مربوط به ولایت کابل اند و مناطقی در بامیان و پکتیا فرقی نمی بینم و از این لحاظ افغانستان همه اش توسعه نیافته به شمار می رود. تعریفی که متفکران طرح بدیل کانکور از توسعه نیافتگی در ذهن دارند چیست؟
٦- تجربه ثابت ساخته است که تقریبا تمامی شاگردان و دانشجویان لایق مکاتب و دانشگاه های مرکز، منسوب به همین مناطقی بوده اند که امروز آن را توسعه نیافته می نامند. اگر چنین نمی بود چطور می شد که یکی از فرزندان همین گروه های توسعه نیافته در رأس حکومت مى بود. آيا این تجربه زنده خود طرح کانکور بدیل را زير سؤال نمي برد؟
٧- در غياب نفوس شمارى چه كسي مى داند كه شمار جمعيت هر ولايت چه تعداد مي باشد؟
٨- قطب دیگر حکومت وحدت ملی در همچو معادلات بزرگ چه محلى از اعراب دارد؟ لشكر بزرگ مشاوران آن نهاد به اصطلاح اجرايي پاسخ دهند!
٩- طرحي با چنين وضع آيا خود مهندسي نمودن اختلاف و تفرقه و دشمني در سطوح حساس و عميق جامعه نيست؟
١٠- در شرايطى كه سنگ و چوب اين سرزمين تشنه امنيت است، بجاى آنكه تمامى امكانات بالفعل و بالقوه دولتى و مردمى را در جهت براورده ساختن اين هدف مقدس بكار اندازيم، چه چيزى حكومت را وا مى دارد تا دست به اقدامى غير ضرورى و غير معقول يازد. آيا چنين اقدام خود حركتي در جهت كمپاين انتخابات رياست جمهورى نيست؟
بشير احمد انصاري

>>>   اینکه دولت در تلاش است تا تمام اقوام از محرومیت رهایی یابند واز خدمات درست مستفید شوند،اقدام خوب است اما بجایی اینکه حق یک شخص را خلاف قانون شرع به کسی دیگر واگذار کند، بهتر است فسادی که اکنون در وزارت معارف وخاصتا در مناطق دور دست و در بین اقلیت ها به اوج خود رسیده، کاهش دهد، از تقرر افراد بیسواد در در مکاتب جلوگیری کند، بجای شان افراد شایسته لایق وتحصیل کرده را استخدام کند. ما شاهد هستیم که چندین معلم مسلکی و با تجربه در ولایت بدخشان و بخصوص در مناطق مرزی از وظیفه معلمی برکنار و افرادی اکنون به سمت معلم مقرر شده اند که حتی به درسی خواندن ونوشتن را نمیتوانند، ما فردی را میشناسی که قبلا در نمایندگی ترانسپورت کار میکرد و با این تجربه کاری به صفت عضونظارت استخدام شد.
نادر

>>>   استادمحترم قلم تان رسا باد.
من شخصی هستم که طرفدار پشتون ها بودم ولی تعدادی از پشتونها نه به قرآن و ارزشهای قران باور دارند و نه بنام عدالت به چیزی باور مند هستند. تمامی مقامات بلند رتبه طالب آدمکش پشتون، پستهای دولتی سرنوشت سازپشتونهاآنهم پست ترین شان، رئیس امنیت ملی ،شورای امنیت، لوی سارنوال، رئیس ستره محکمه، وزیر دفاع، وزیر داخله هم دست نشانده اتمر خبیث،سفارت خانه های مهم بدست پشتون ها/اکثریت افکار کمونستی،یاغربی و لادین هستند. اکثریت اینها انسانهاپست و فرومایه ای هستند که انسان تربیه آن انسانی نیست. پشتون های نجیب و شریف است همه آنها را از دولت دور ساخته اند. در سفارت خانه ها همچنین قضیه است. تمامی شان با پاکستانیها رابطه دارند. از نظر شرعی فتوا دهید که با این قسم مردم چه باید کرد، اینها به جز شر به خود خیر می اندیشند ونه به ملت نه رحم دارند و نه هم انسانیت تمام روز توطیه و دسیسه است.
گلرانی

>>>   سهميه بندى كارخوب است همه بايد به ان احترام بگذارند

>>>   محترم وزین جان.
با تایید از تحلیل همه جانبه تان به زعم ارباب قدرت که میخواند رشد متوازن ویک سان را در مناطق محروم و دور افتاده عملی نمایند بهتر نبود تا به عوض مصارف هنگفتکی از بودجه دولت برای محترم حکمتیار صاحب در نظر گرفته شده با یک برنامه دلسوزانه، از مناطق یاد شده یک تعداد از شاگردان را در کابل اعاشه و اباطه میکردن و زمینه بلند بردن رشد شانرا از طریق کورسها وسایر نهاد های تعلیمی میسر میساختند .بنده مطمعن هستم که اقای حکمتیار صاحب مانند سایر رهبران معظم مان به قدر کافی ثروت دارد . در نتیجه این برنامه به جز از تعصب قومی و ناامیدی چیز دیگر نبوده و در حقیقت کون سوزی است تا دل سوزی .

>>>   Allahyar
ما سال ها گفتیم که فاشیزم وجود همدیگر اند
احمدزی داودزی کرزی ‌و‌ زی زی های دگه ندارد
اینها همه صد کله و یک هدف دارند
ذلت تباهی و بربادی من و تو
اینکه ما هنوز هم در خواب غفلت هستیم گذشته ها را زود فراموش می‌کنیم
خون ها شهادت ها و قربانی های مردم خود را معامله می‌کنیم تمام دنیا را به لبخند ( زهرخند ) کته های فاشیزم برابر نمیکنیم
این گناه فاشیزم نیست
این گناه ما هست که هر گز و هر گز نمی اموزیم

>>>   طرح سهمیه بندی کانکور ظالمانه ترین طرح است که با هیچ مبنایی سازگاری ندارد. افغانستان پیش از این طرح داکتر لایق ، انجنیر کار فهم ، حقوق دان ماهرو اقتصاد دان متخصص نداشت و با این طرح وضعیت صد در صد بدتر خواهد شد. روسیاهی و بدنامی آن تا ابد برای وزیر تحصیلات (نجیب خواجه عمری)باقی خواهد ماند. مسؤول تمامی بد بختی آیند جناب نجیب اله خواجه عمری و غنی خواهد بود و خون هر مریضی که در شفاخانه های کشور بخاطر بی لیاقتی داکتران بیمیرد به گردن همین دو .....خواهد بود.

>>>   طرح سهمیه ریزی کانکور نباید صورت بگیرد. شما مقامات بالا آینده ما جوانان را خراب نکنید

>>>   رشد متوازن غنی کوچی یعنی جلوگیری از رشد بیشتر بافرهنگ ها و لیلام نمودن تمام امکانات تعلیمی برای شرور های بیفرهنگ قبیله۰
بهترین راه رشد متوازن کار و سرمایه گذاری در جهت ارتقای سطح تعلیمی مکاتب آن شرور های انفجاری است نه اینکه امکانات را از فرزندان زحمتکش و لایق کشور قطع کنند و به بیفرهنگ های چهارپای شرور و تنبل بنام قوم قبیله یا منطقه لیلام کنند۰ اینکار در پهلوی دیگر عواقب خراب آن باعث پاهین آمدن سطح تعلیمی عمومی کشور میود۰
غنی کوچی و بقیه فاشیستک های قوم و قبیله شرور سالهای منافع عمومی کشور و تمام منافع ملی را قربان منافع قومی قبیلوی بیفرهنگ و شرور خود کرده اند و لاف هم از وحدت ملی میزنند۰


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است