من فکر میکردم که زندگی در غرب و تحصیل در امریکا در ته های فکر اشرف غنی عناصر دموکراتیک قدرت که اعتماد حکومت کننده و حکومت شونده و احترام به تعهدات است، وجود دارد، ولی اینگونه نبود | ||||
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۴ ۱۳۹۷/۱۱/۳ | کد خبر: 157045 | منبع: | پرینت |
من گاهی اوضاع سیاسی افغانستان را از دریچه غیر از آنچه که در معادلات و زد و بند های مرسوم این کشور نفرین شده حاکم است می بینم. از همیجا است که تیم نو انتخاباتی اشرف غنی، ترکیب آن با سه شخصیتی که از لحاظ موقعیت و گذشته شان، مواضع و حضور شان در جامعه، بخصوص قضاوتی که مردم در مورد آنها دارند، غیر متجانس به نظر میآید.
من اشتباه کردم، فکر میکردم که سر انجام نظر به بیلان و کارنامه چهار سال گذشته خود اشرف غنی دو باره در کارزار انتخابات ریاست جمهوری حضور نخواهد یافت.
دو سال قبل در حالیکه حزب سوسیالیست فرانسه آمادگی کامپین ریاست جمهوری را میگرفت و فرانسوا هولاند میبایست برای بار دوم ماموریت خود کاندید میبود، وی سرانجام اعلام نمود که خود وی برای جانشینی خود کاندید نیست. وی به حیث یک دموکرات به این نتیجه رسید که کارنامه او در ۵ سال ریاست جمهوری مورد تآئید اکثریت مردم نیست و از نگاه اخلاقی وی نمتواند دوباره کاندید باشد.
این کارنامه چه بود؟
وی وعده کرده بود که در پایان موعد ریاست جمهوری او نرخ بیکاری تنزل پیدا خواهد کرد. برای این کار میلیارد ها یورو را در این راه ( کمک به کارخانه ها و تقلیل تکس کارفرمایان) به مصرف رساند ولی نرخ بیکاری همچنان بلند ماند.
آری من فکر میکردم که زندگی در غرب و تحصیل در امریکا در ته های فکر او عناصر دموکراتیک قدرت که اعتماد حکومت کننده و حکومت شونده واحترام به تعهدات است، وجود دارد، ولی اینگونه نبود. چهار سال کارنامه اشرف غنی در مورد تآمین امنیت، صلح، پیشرفت اقتصادی، عدالت اجتماعی و مبارزه با فساد هیچ دست آوردی را نشان نمیدهد و این گذشته از این که وی از نگاه ماهیت دولت، افغانستان را به قرن ۱۹ و دوران شاه شجاع برگشتاند.
امروز هواداران وی و حتی مخالفین وی که از این اوضاع سود برده اند و سهمی از "کیک" امریکایی داشته اند نمیخواهند که کسی این واقعیت تلخ را یاد آوری کند که قدرتی که در حال پایان و زوال است (خدا کند که اینطور باشد) محصول قانون اساسی و اراده مردم نبود. میهن پرستان از یاد نمیبرند و تاریخ نیز که بعد از بیش از یک قرن باز یک قدرت خارجی برای ما زمادار یا زمامداران را تعین کردند که بدون مشروعیت و قانونیت حاکمان این کشور بودند.
اما برگردیم به دست آورد های او. در این مدت بی امنیتی ده بار نسبت به دوران حامد کرزی ازدیاد یافت. صد ها و هزاران شهروند در همین پایتخت مملکت و در نزدیک دژ مستحکم ارگ به خاک و خون تپیدند، چه آرزوهای جوانان رشید این کشور که بباد رفت، چه خانواده هایی که فرزند، زن یا شوهر خود را از دست دادند. در دوران اشرف غنی طالبان بر نیمه کشور مسلط شدند. هیچ راه و جاده ای نیست که امن باشد. میان دولتمردان و مردم دیوار بزرگی مانند دیواری که ترامپ در سرحد مکزیک میخواهد بسازد وجود دارد. در تمام این مدت وی فقط یکبار با راه بندان و زیر محافظت بزرگ امنیتی به یک مسجد هزاره ها برای کامپین اطلاعاتی رفت. هیچ یک از اینها شهامت آنرا نداشتند که در همین شهر کابل آزادنه رفت و آمد کنند، به جز یکبار کد وزیر داخله او برای استقبال طالبان در روز عید و "آتش بس" کنار یک جاده ایستاد.
در زمینه صلح وی دایم تفنگش را از یک شانه به شانه دیگر انداخت. ۴ سال قبل وی تا حدی به سیاست نزدیکی با پاکستان پیش رفت که حتی برخی قراداد های کمک نظامی هند را معلق کرد. سپس به مردم وعده کرد که هرگز با این جنایکاران صلح نخواهد کرد. سپس عاجزانه در پی صلح بر آمد و با نزدیکی ترامپ با طالبان بیچاره و مستاصل طالب صحبت با طالبان شد. در کنار "شورای عالی صلح" به تشکیلات دیگری پرداخت ولی این پروسه کاملا از دست وی خارج شاد. در حالیکه امریکا و کشور های حامی طالبان با آنها پشت در های بسته در قطر یا امارات صلح یا چارچوب دولت آینده افغانستان را ترسیم میکنند او با شعار دولت سازی دو باره بمیان میآید. وی خود را ادامه راه امان الله خان میداند. آیا این توگینی به اراده استقلال طلبی این مرد نیست؟
در زمینه اقتصادی، اجتماعی و فساد، کارنامه اشرف غنی رقت بار است. برخی پروژه های اقتصادی که اینجا و آنجا به بهره برداری رسیده اند، همه در دوران حامد کرزی و حتی قبل از آن (پروژه تاپی) روی دست گرفته شده بود. هیچ یک ازاین پروژه ها محصول سرمایه گذاری دولت نیست، همه از کمکهای خارجی تمویل میشود. انهم توسط آن بخش از کمکها که توسط زورمندان تصاحب نمیشود. در این کشور فقیر و گدا سطح زندگی ارگ، تعداد کارمندان و لشکر مشاوران (که شکلی از فساد است و فقط زیر نام معاش ماهوار این یا آن شخص و گروه را تمویل میکند) به یک دیکتاتوری ثروتمند میماند. مصارف سفر نزدیکان او سر به میلیونها افغانی میزند. کافیست که سری به شماره های گذشته "اطلاگات روز" بیاندازید تا آگاه شوید که چگونه وی میخواست زمین ها و امکانات ملی را در اختیار هواداران خود بگذارد. ولی در همین ترکیب ارگ نشینان وی اساسآ از یک سیاست قوم و قبیله گرایی پیروی میکند. دیروز چشمم به یک خبر افتاد : بعد از مصرف یک میلیارد دو صد میلیون دالر برای برق قندهار، قندهاری ها فقط یک ساعت در شبانه روز برق دارند. این پول کجا شد؟
چهار سال یک قدرت نامشروع و غیر قانونی (فکر نمیکنم در این مورد آقای سوردانش، معاون دوم که شخصیت آگاه به قوانین اند، شک کند)، متکی به فریب، ناکامی در تمام موارد ذکر شده، اگر از نگاه اخلاقی شهامت میداشت خود را دوباه کاندید نمیکرد و به مردم میگفت که من در وعده هایم موفق نشدم امیدوارم رییس جمهور بعدی را که شما انتخاب میکنید موفق باشد.
ولی در این کشور نفرین شده واقعآ مردم رئیس جمهور را انتخاب میکنند؟
داکتر کریم پاکزاد
>>> آقای داکتر کریم پاکزاد درود!
با عرض معذرت، نخستین اشتباه شما این است که فکر میکنید امریکا برای تان شخصیت های دموکراتیک را تربیه میکند!
در مورد اشرف غنی قضاوت شما غیر منصفانه است، زیرا او را کی بحالش گذاشتند؟ بلی در همه ناکاره گی های وی، تیم عبدالله عبدالله دخیل است و در کل امریکا با تمام همپیمانانش با وی شریک اند، شما بدبختی جامعه را به اشرف غنی خلاصه می سازید، مگر قبل از وی دنیاه گل و گلستان بود؟ اگر در موجودیت امریکا و متحدین اش حضرت سلیمان (ع) هم ردیس جمهور شود، وضیعت به همین منوال خواهد بود که است
میهن زرغون
>>> در افغانستان کی تا هنوز گفته که من ناکام بودم که غنی بگوید. هیچ کس نمی گوید که دوغ من ترش است. کسی که با شیوه های تقلب و تذویر به قدرت رسیده باشد نتیجه کارش چه خواهد بود. کسیکه ماشین چاپ رای به صورت شخصی داشته باشد و رای هایش در صندوق های بنام گوسفندان چاق رمز داشته باشد وی برای خدمت به کشور و مردم به این همه خفت و خواری دست نمی زند. این به مردم است تا در برابر اینگونه نا روایی ها قد علم کنند.
>>> در سياست صداقت نيست، اما بعضي از سياستمداران حد اقل وجدان بيدار دارند، چيزيكه سياستمداران افغانستان فاقد ان اند. اينها بخاطر تصاحب قدرت براي دزدي و زر أندوري هيچ معيار اخلاقي را نميشناسند.
>>> عصمت قانع، نویسنده کتاب " گوزونه " در باره اشرف غنی
اشرف غنی نه پشتون است نه تاجیک؛
نه کمونیست است و نه سیاستمدار چپگرا؛
نه افغان است نه غربگرا؛
نه صاحب غرور ناسیونالیستی است و نه غرور وطنپرستانه دارد؛
نه ملا است نه آغا ( منظور قانع از " چت آغا احتمالا ملا های فیسبکی باشد )
نه وطنفروشی او را ناراحت میسازد و نه هم ادامه قتل و کشتار؛
نه درد دین دارد و نه هم مشکلی با بی دینی ؛
نه به سوگند باور دارد ، نه به عهد و وفا ؛ نه چشم دارد نه رو و نه حیا ؛
اشرف غنی کاغذ سفید است ؛
استعمار هر چه بخواهد بر آن می نویسد ؛
به خاطر همین خصوصیت او بعنوان رئیس جمهور افغانستان گماشته شد ؛
استعمار در مرحله پایانی یا کامیابی خویش ملتها را ترور میکند.
ملتها چگونه ترور میشوند ؟
با قرار گرفتن افراد پوچ و فاقد پایگاه و غرور ملی در جایگاه رهبری ملت مورد تحقیر قرار میگیرد ،و پس از تحمل تحقیر و توهین برای مدت مدید عزت نفس آنها زایل شده و به این ترتیب ترور میشوند.
ما در میدان بقای ملی به مرحله ترور رسیده ایم !
پ ن : این قلم دیروز نوشت که :" حاکمیت اشرف غنی برابر به اهانت به آحاد و افراد و شهروندان است، که با توجه به اظهارات آقای عصمت در باره روغنی بابا ، قانع نیز با بنده همنوا به نظر میرسد.....
>>> اشتباهت را پس بگیر غنی تنها نیست بروخدانگهبانت
>>> افغانستان مناسبتر از اشرف غنی کسی را ندارد پشتون متعهد به پیشرفت کشور است ، مثل دیگران ثروت اندوز و معامله گر نیست ، انگیزه و مدیریت قوی دارد ، استراتژیست شجاع و نمونه است و ...
قاری محی الدین غوری
>>> سلام بر آقای پاکزاد خیلی متاسف به شما ام که غرب شناسی در اواخر عمر خود(که خداوند به شما عمر طولانی بدهد) چیزی فهمیدید. مگر وزدور صلاحیت کار کردن دارد؟ مگر نمیدانستید که از اوایل جوانی عضو سازمان سیا بوده؟
>>> افغانستان دزدتر و نژاد و قوم پرست تر و غلام غربی تر از غنی سراغ ندارد
>>> پدرریپس جمهورغنی درترانسپورت بود تمام مال وملک ازسرمایه ترانسپورتی پدری اش است
اسدالله غمخوار ننگرهاری
>>> غنى معدنچى يك دلقك است و بس.
از خود كدام عرادهء ندارد فقط امضاء كردن و داردارك را اجازه دارد
اجازه تشناب رفتن را هم ندارد. ح ع
>>> اگر یکبار دیگر این شرفباخته متعصب و دیوانه با تقلب و خیانت بازهم بر سرنوشت این کشور و این مردم حاکم شد فاتحه این کشور را بخوانید و دیگر اوغانستانی وجود نخواهد داشت.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است