برکناری محقق پرسش های سیاسی و حقوقی زیاد و پیچیده ای را مطرح می کند.
1. آیا این اقدام غنی مبنای حقوقی و قانونی دارد؟ بدین معنی که استناد او به بند ۱۳ ماده ۶۴ قانون اساسی می تواند مشمول چنین حقی از جانب ریس جمهوری باشد که براساس یک توافق سیاسی برگزیده شده نه برمبنای اصول مندرج در قانون اساسی.

2. پیامدهای سیاسی این برکناری با توجه به شرایط پرتنش و آسیب پذیر سیاسی موجود چه خواهد بود؟ آیا محقق و هم پیمانان سیاسی اش این تصمیم غنی را خواهد پذیرفت یا به یک مقابله و مقاومت سیاسی دست خواهند زد و از این موضوع حربه ای علیه حکومت متزلزل موجود بهره خواهند برد؟

3. موضع آقای دانش و نقش مشورتی او، هم بعنوان معاون رییس جمهور و هم بعنوان یک واضع قانون و حقوقدانِ مورد اعتمادِ غنی، دراین ماجرا چه می باشد؟ در صورتی که ثابت شود برکناری محقق با مشورت و رضایت دانش صورت گرفته باشد، آیا فاز جدیدی از تنش و تقابل سیاسی میان رهبران سیاسی هزاره ایجاد نخواهد شد؟

4. موضع عبدلله عبدلله، همپیمان سابق و رییس کنونی و مستقیم محقق دراین برکناری چه می باشد؟ آیا با موافقت او صورت گرفته و یا بدون موافقتش؟ اگر با موافقتش صورت گرفته آیا این مساله می تواند نشانه ی چراغ سبز همکاری استراتژیک عبدلله با غنی تلقی شود؟ و اگر بدون موافقت عبدلله صورت گرفته باشد، آیا این اقدام غنی، دهن کجی و تحقیر آشکار عبدلله نخواهد بود؟

حمزه واعظی

>>>   توته توته میخورند اقوام غیر خویش را
جانیان و خاینان طالب و تکنوکرات

>>>   آقاى واعظى از نوشته شما معلوم ميشود كه يك دنيا با واقعيت ها فاصله داريد و از حقيقت دور مانديده ايد. دانش كى باشه كه مشوره يا نظرش براى ارگ اهميت داشته باشد. دانش اسطوره خيانت به يك حزب وحدت و سمبل بردگى حلقه فاشيزم و فساد هست.

>>>   دانش صلاحيت ندارد صرفا نقش مولى را بازى ميكند

>>>   این رهبران سیاسی که خود را نماینده مردم هزاره میدانند باید به این نتیجه رسیده باشند که هیچ پایگاهی مردمی ندارند. اگر اینها شایستگی میداشت مردم به علیپور پنا نمی برد که آن را همین دانش موزه پاک بی لیافت با ترفند به کابل کشاند و خنثی کرد مثل خودش. سرنوشت قوم ازبک و تاجیک نیز از این قاعده مستثنی نیست. ص. از ایران.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است