اشرف غنی ترس دارد که به سرنوشت نجیب الله دچار شود. وی این ترس را در قالب جملاتی میگذارد که اگر آنها را بطور مجرد درنظر بگیریم، نمیشود نپذیرفت. برای اینکه به سرنوشت نجیب الله گرفتار نشود، صلح "با تدبیر" میخواهد | ||||
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۶ ۱۳۹۷/۱۱/۹ | کد خبر: 157143 | منبع: | پرینت |
اشرف غنی میترسد که به سرنوشت نجیب الله دچار شود. من فکر میکنم که میتوان از آن جلوگیری کرد.
محمد محقق دنبال این موضوع زیاد نمیگردد که اشرف غنی از نگاه قانونی صلاحیت برطرفی او را ندارد. اصلآ حکومت وحدت ملي یک حکومت قانونی نیست. از این لحاظ اگر دقیق شده باشید من همیشه این حکومت را میان گیومه میگذارم و هرگاه از اشرف غنی حرف میزنم از ریاست جمهوری حرف میزنم که یک بنیاد است حتی اگر کسی آنرا موقتآ اشغال نکند. از وی بنام رییس جمهور حرف نمیزنم.
برای یک حقوق دان کسی رییس جمهور یک کشور است که مطابق با قانون اساسی آن کشور و با طی مراسم قانونی بعد از یک انتخاباتی که کم و بیش مورد قبول باشد (از کشوری مانند افغانستان توقع نباید داشت که انتخاباتی سالمی مانند آلمان و فرانسه داشته باشد) مراسم تحلیف را بجا آورد. نه محمد محقق که یک رهبر جهادی است و مانند اشرف غنی در دانشگاه امریکایی بیروت تعصیل نکرده و شاید هم مشاور اطلاعاتی که مصاحبه های او را تهیه کند ندارد با همان زبان توده ای افغانی گفت که " این آدم عقل خود را از دست داده که فکر میکند که مرا برکنار میکند".
آیا واقعآ اشرف غنی که طی چند سال اخیر مخالفین وی از عصابنیت بی حد او در تصمیم گیری حرف میزدند به چنین حالتی گرفتار شده؟
آیا شاه حسین مرتضوی زمانیکه از ۱۶، سپس ۱۸ حتی ۲۰ ساعت کار شبانه روزی رییس اش تبلیغ میکرد و من میگفتم که اگر این حرف راست باشد و او به آن ادامه بدهد، بعد از مدتی وی به اختلال اعصاب دچار خواهد شد و قدرت تمیز و تشخیص خود را از دست خواهد داد، گوش نکرد؟
به هر صورت گفته های وی بعد از ملاقات با خلیلزاد، یک واقعیت تلخ را هویدا میسازد؛ مقایسه اوضاع کنونی و مذاکرات صلح با دوران نجیب الله و حتی بطور ضمنی حمایت از او (ایدیولوژیک یا حمایت قومی) و سرزنش به حق سازمان ملل آن زمان و تلویحآ امریکای امروز، اشرف غنی ترس دارد که به سرنوشت نجیب الله دچار شود. مسلمآ وی که ده ها مشاور دارد گفته هایش میزان شده است. وی این ترس را در قالب جملاتی میگذارد که اگر آنها را بطور مجرد در نظر بگیریم، نمیشود نپذیرفت. برای اینکه به سرنوشت نجیب الله گرفتار نشود "فریب"نخورد" صلح "با تدبیر" میخواهد.
وی گفت: "ارزشهایی وجود دارد که غیر قابل بحث است. وحدت ملی، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی، دولت مرکزی قوی و رعایت حقوق اساسی اتباع کشور" را از جمله این ارزشها یاد کرد. این ارزشها برای من هم مهم است گرچه "دولت قوی مرکزی" ما را به دوران شاهی مطلقه میبرد و در شریط امروزی افغانستان، که یک اندازه عدم مرکزیت برای تعادل قدرت و ساختمان عادلانه و همگون اقتصادی مملکت را ضروری میسازد، ضروری است وجود حکومت مرکزی، وحدت سیاسی و ارضی افغانستان ایجاب "یک دولت قوی مرکزي" را نمیکند، ایجاب "یک دولت مرکزی و ملی" که در آن تمام شهر وندان خود را سهیم بدانند میکند.
از چهار سال به اینطرف بار ها نوشته ام که معضله افغانستان راه حل نظامی ندارد. بگذریم حالا که کی، امریکا، کرزی و غنی و یا سیاستمداران افغانستان، مسوولیت صد ها هزار کشته و بربادی مملکت را بدوش دارند. اوضاع حاد و خطرناک است. ترامپ افغانستان را ترک خواهد کرد، برگشت طالبان، اگر هم در کادر تقسیم قدرت (نوع دیگری از حکومت وحدت ملی) باشد، حتمی است. چه باید کرد؟
در این مورد حتی زیر همین نام در گذشته نوشته ام و لازم به تکرار نیست.
برای مقاومت، اینبار در بخش سیاسی و دیپلوماتیک، باید آمادگی گرفت. این آمادگی در دو مورد میتوان صورت گیرد:
۱ ـ گذار از اشرف غنی. این گذار از هر وقت حالا بیشتر ممکن است. وی از نگاه سیاسی تنها است. تمام نیروهایی را که با حمایت آنها اینجا هست از دست داد. در تکت انتخاباتی او امرالله صالح حتی در میان نزدیکان و قوم خود به "معامله گر" شهرت یافته و دیگر پایگاه انتخاباتی ندارد. سرور دانش شخصآ هنوز از شهرت خوبی برخوردار است که بیشتر در زمنیه شخصیتی که فاسد نیست و دانشمند است و انسان معتدل. او هم با پیوستن خلیلی دیگر پایگاه انتخاباتی سال ۲۰۱۴ را ندارد. طیف وسیعی از پشتونها بویژه درننگرهار و قندهار (دو مرکز مهم حضورپشتونها) منافع ملی را بر حمایت از غنی ترجیح میدهند.
۲ ـ دوم گفتم که ما به همین هایی که داریم قناعت کنیم. با سرعت به ریاست های متعدد نام نهاد برای صلح خاتمه ببخشم. تمام نیروهای سیاسی تآثیر بخش، نمایندگان جامعه مدنی، شخصیتهای خوشنام وطن پرست و با تجربه داخل و خارج کشور و بویژه زنان باید برای تشخیص و اجماع یک راهکار ملی بزرگ و تعین یک گروه مذاکره کننده صلح که مشروعیت داشته باشد که بنام ملت، در واقع بخش عظیم ملت که مخالف پراتیک گاهی غیر انسانی طالبان چه در قدرت چه در جریان جنگ هستند ولی در عین حال خواهان پایان دادن به جنگ ویران کنند هم میباشد، ایجاد شود که در موقع آن با طالبان مذاکره کنند. این اجماع ملی را اگر اشرف غنی قبل از هر چیز به ملت میاندیشد، میتواند همراه با داکتر عبدالله، هردو روی یک پایه و قدرت برابر، ریاست کنند.
میدانید که مهمترین دلیلی که طالبان برای نپذیرفتن، مذاکره با "حکومت وحدت ملی" میاورند این است که این حکومت مشروعیت ندارد و دست نشانده است. در یک مذاکره صلح باید از قدرت دلایل دشمن بکاهیم و به دلایل خود قدرت بفهیم.
نه نباید غنی به سرنوشت نجیب الله دچار شود. این دو در شرایط متفاوت قرار دارند. نجیب بر علاوه شخص منفور، تنها و بیکس بود. امروز طالبان در برابر خود بخش و سیعی از مردم افغانستان را دارند که نمیگذارند که غنی به سرنوشت نجیب، یعنی پیروزی نظامی و اشغال کابل بدست طالبان، گرفتار شود.
داکتر کریم پاکزاد
>>> مقصد او سرنوشت همه افغانستان است، آیا تنها نجیب ضرر کرد؟ هدف رئیس جمهور تکرار حوادث است که آن سال ها توسط اشرار آن زمان ماوشما بوجود آمد
>>> اشرف غنی مانند شما نیست که در کدام گنج خانه همرایی بوتل شراب نشسته باشد لاولهب بگوید مردانه وار در میدان میرزمد و هیچ وقت به سر نوشت نجیب دچار نخواهد شد و ملت از غنی قهرمانانه دفاع خواهد کرد تبلیغات بی مفهوم شما لافوکها هیچ است.
>>> غنی برای شرایط مختلف آفریده شده و حتی حرکات اخیرش فیلم است و خواهش همیشگی اش اقتدار پشتونهاست و از طرفی امروز با دوران اعدام نجیب الله بسیار متفاوت است.
چمران دره صوفی
>>> جزاي قروت آب جوش ، هر كسي كه با استخبارات خارجي كار ميكند آخرش مثل تركي ، حفيظ أمين ، نجيب احمدزي ، كارمل ، مسعود و رباني است ، و خصوصاً كساني كه توسط استخبارات خارجي بقدرت ميرسد. لعنت خدا بر سياسيون نما هاي چهل سال اخير ، كه بدون عقل از روي هوس و حرث و بدون تجربه كاري ، و بدون شناخت حقيقي از داخل و خارج رأساً به رئيس دولت ، وزير و رئيس أمنيت ملي و مشاور امنيت ميشوند. دَاوُدَ خان با وجودي كه توسط كودتا بقدرت رسيد اما سالها سابقه وزارت و صدارت را داشت و ميدانست چه ميكند و چه بايد كرد، و بعد از آن همه سر دمداران را مطالعه نمائيد ميابيد كه دولت و حكومت با شعار كاپي شده كار گر نبوده و سقوط ميكند، كرزي بعد از فراغت از درس سالها در رستوران فاميل در امريكا كار ميكرد و اولين وظيفه رسمي اش رياست جمهوري بود، و حالا هم تنها اشرف غني درس در خارج خوانده ، و بيش از چهل سال از وطن و منطقه دور بوده و بعد از انقلاب يازده سبتمبر رأساً وزير ماليه و رئيس جمهور بيشرم ميشود كه با داشتن زن خارجي حتي انتصابش مخالف قانون بود، و فعلاً نظر به ماركيت امريكا ارزش نگهداري را ندارد ، شايد خود را زنده بكشد و آنهم اگر روسيه مهاجر قبولش كند، و در غير آن مانند نجيب در كدام چهار راهي همراي خانمش به دار زده شود. خدا كند كه خلف غني تجربه گرفته باشد و اين ///را نخورد.
>>> اقای کریم پاکزاد .. با تاسف بگویم که تحلیل شما از پروسه روند صلح در افغانستان و ایجاد حکومت موقت که سروصدای ان گرم است فوقالعاده بیروح و کمرنگ است و بد تر از همه مقایسه ای غنی خان با دکتور نجیب ا لله.
نجیب ا لله توسط پاکستان به قتل رسید و گذشته از ان در افغانستان در انروز هیچ نیروی نظامی سیاسی حاکم چه رسد به قوای خارجی وجود نداشت . دروازه های افغانستان مثل سرزمین بیصاحب باز بود.امروز در عقب در های بسته از امریکایی ها تا سعودی ها و حتی پاکستانی ها که قاتل اصلی نجیب الله استند همه با از بین رفتن نجیب الله که فهم و دانش موصوف را اشخاص چون شما خلیلی و محقق و دگر هزاره های وحدتی نداشته و ندارید اظهار ندامت میکنند.زیرا اگر او میبود تمام مردم را با هم متحد میکرد و هم با همسایگان و حتی امریکا طوری مناسبات برقرار میکرد که همه جوانب راضی میبودند و هم شرکت های بزرگ از امریکا تا اروپا و چین و هند و روسیه در استخراج مواد زیر زمینی کشور میتوانستند سهم بگیرند. امریکاییها متوجه شده اند که سخت اشتباه کرده اند به همین خاطر امروز انها با بر قدرت بودن بشارالاسد با وجود انکه وی یکی از مسوولین در قبال حوادث سوریه در تبانی با ایران میباشد سکوت کرده اند یعنی راضی استند که موصوف به قدرت باشد .شما نوشته اید که نجیب الله منفور است و بیکس. عجب تحلیل کودکانه .
امروز اگر همه پرسی واقعی و صادقانه در مورد دزدان چون غنی و عبدالله و محقق و خلیلی و سیاف و گلبدین یکطرف و دکتور نجیب الله یکطرف صورت بگیرد همه با و جودیکه نجیب الله حیات نیست ویرا به مثابه ای شخصیت بینظیر سیاسی شخص فهمیده و رهبر محبوب مردم که پیشبینی های وی قدم به قدم صذق پیدا کرده است خواهند شناخت....
اقای پاکزاد امید است که در اینده در تول و ترازو کردن از عقل کار بگیرید..
>>> مرد م آرامی میخواهند بمردم فرق نمیکند کی افغانستان را رهبری مینماید غنی وامسال آن از طالبان بهتر نیستند.
>>> غنی مرد میدان است، این را در تمام عملکردهایش به ثبوت رساند، نه چک چور کرده نه حزب سیاسی دارد و نه هم درجنگ ها دخیل بود، این باندهای... که کشور را به لندغری و جهالت و ناز کرشمه که هم در قدرت بودند وهم علیه دولت باید بترسند که زوال شان نزدیک است
>>> aan Ayendagan
امروری کوتاهی بر وضعیت زندگی مردم در حکومت کرزی و غنی!
با رویکار آمدن حکومت وحدت ملی، مردم افغانستان انتظار بهبود در زندگی شان را داشتند. این انتظارات زمانی بیشتر شد که اشرف غنی به مردم قول داد که جلو فساد و حیف و میل کمک ها را می گیرد و میلیونها شغل ایجاد می کند. اما قصه برعکس شد.
بنیادهای اقتصادی زندگی مردم از هم پاشید، فقر و گرسنهگی افزایش یافت، بیکاری به اوج خود رسید، مهاجرت گسترش یافت و نا امنی نیز رشد صعودی داشت. تا جایی که بیشتر از 120000 شهروند افغانستان جانهای شیرین شانرا از دست دادند.
اکنون متهم کردن حکومت کرزی به عنوان میراث دهنده فساد، در واقع بی کفایتی شخص اشرف غنی را نشان می دهد که با وجود در دست داشتن دولت به جایِ عملی کردن حرفهایش، ضعف رهبری خود را توجیه کند هر چند دولت گذشته نیز مانند دولت غنی سرچشمه فساد بوده است.
>>> اولین زوری که آمد کلمرغ بابا مثل امان الله خان صندوق های زنش را گرفته بطرف غرب فرار میکند. پولها را که قبلن خودش و زنش به حساب های اولاد های خود انتقال داده اند. حال از چه ترس دارد؟ ترس او از دست دادن مقام چوکی و حیش و حشرت داخل ارگ است. در غم مردم اگر میبود وضع به این حالت نمیرسید.
>>> ایافصه های ازطیاره پاین انداختن را نخوانده اید مگر دوباره به دنبال چنین صلح هستید
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است